خانه / شعر های عاشورایی / متن ادبی / سؤال‌های بی‌پاسخ

سؤال‌های بی‌پاسخ

دردهای علی بیش از ظرف درک و فهم ماست. داغ غربت علی کوه‌ها را از هم متلاشی می‌کند. اما فراق فاطمه تنها علی را داغدار نکرد بلکه چشم فضیلت‌ها در داغ آن محبوبه پیامبر خون گریست و دیدگان ارزشها همواره گریان آن مظلومه تاریخ ماند. امروز اگر آسمان دل ما ابریست، اگر هوای چشمان ما هم به رنج فاطمه و غربت علی بارانیست، این تداوم همان گریستن‌های حسن و حسین و زینب و کلثوم است. آنان سر در آغوش و شانه پدر نهادند و گریه کردند و امروز ما در فاطمیه‌ای به وسعت ایران سر بر شانه مظلومیت شیعه می‌گذاریم و آرام آرام گریه می‌کنیم. و به عشق زهرا دل خوشیم و از شهادتش دل خون. هنوز هم سؤال‌های ما بی‌پاسخ مانده است. مگر فاطمه تنها یادگار حضرت رسالت نبود؟ مگر سینه‌اش بوسه‌گاه محمد نبود؟ مگر پیامبر هر روز هنگام عبور از برابر خانه فاطمه به اهل آن خانه سلام نمی‌داد؟ مگر موّدت ذی‌القربی و توصیه قرآن و اجر رسالت رسول(ص) نبود؟ مگر خدا خشم و رضای فاطمه را خشم و رضای خویش قرار نداد؟
پس چرا این همه گریه و اشک؟ پس چرا آن همه بی‌حرمتی به حریم فاطمه؟ چرا آن همه جفا برآل مصطفی؟
شهراگر شهر تو نیست پس حمله به آن خانه چرا؟
مرگ جانسوز چرا، دفن غریبانه چرا؟
خدایا! خداوندا! یادگار فاطمه(س) را بر ما برسان تا عقده‌ای که به طول تاریخ مظلومیت شیعه بر صفحه دل عاشقان فاطمه(س) داغی دردناک حک کرده التیام بخشد.

منبع: نجوای شبانه

telegram

همچنین ببینید

داستان غدیر به روایت دکتر سنگری

داستان غدیر آفتاب درآبگیر اگر آن روز-هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت- بودیم، چه می‌‌دیدیم؟ ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.