روز جمعه ششم آبانماه دوازدهمین جلسهی انجمن ادبی روز دهم برگزار شد. جلسهی دوازدهم به نوحه و موضوع امام زمان(عج) و عاشورا اختصاص داشت.
ابتدا دو نوحه در این خصوص قرائت و سپس در موضوعات دیگر نوحهها و اشعاری توسط شاعران ارائه گردیدند.
در ابتدای جلسه نوحهی خانم بشاورد توسط آقای زمانیان برای زنجیرزنی آهنگگذاری شد. همچنین شعر جلسهی قبل آقای حسین سنگری توسط آقای بادروج نقد گردید.
لازم به ذکر است که جلسات نشست تا پایان دههی اول محرم برگزار نخواهند شد.
نوحهها و اشعار قرائت شده:
شیعیان شیعیان همچو مولایمان حسین، بهخدا مهدی تنهاست
عاشقان عاشقان بین این سیل سینهزن، بهخدا مهدی تنهاست
شیعیان! مهدی دلش شد غرق غم، غرق آه
گریه دارد در دل شب، از جگر تا پگاه
نالهی غربتش شده، یا حسین یا ابن فاطمه، بهخدا مهدی تنهاست
روضه میخواند ز چشم، خسته و لالهگون
میچکد گاهی ز دیده، در عزا، اشک خون
آسمان مانده در فراق، کس نگیرد از او سراغ، بهخدا مهدی تنهاست
نوحهخوانها، سینهزنها، همنوا با شماست
روز عاشورا زده بر سینه و، در عزاست
قلب او خانهی بلاست، چشم او روی نیزههاست، بهخدا مهدی تنهاست
چون رسیده روضهی زینب، به گوش، رفته هوش
آسمان و هم زمین و هم زمان، شد خموش
ذکر غربت رسالتش، در عزای اسارتش، بهخدا مهدی تنهاست
در کنا رجسم سقا، دل حزین، مینشست
مثل جد بیقرارش، از کمر، میشکست
بوسه میزد به روی خاک، ساقیا روحی به فداک، بهخدا مهدی تنهاست
بر تن غرق مصیبت، خسته دل، دختری
میکند در پیش بابا، دخترک، دلبری
صحنه را دیده در سراب، سینهاش شد دگر کباب، بهخدا مهدی تنهاست
لالههای باغ زهرا، یک به یک، بی امان
زخم پاشان قاتل جان همه عاشقان
مصطفی گو تو این کلام، تسلیت بادت ای امام، بهخدا مهدی تنهاست
مصطفی چراغی
نوحه توسل به حضرت مهدی(ع)
اَین اَلطالب و- بَدمِ اُلمَقتولِ بکربلا- مهدی یا مولا مهدی یا مولا
**
ما راها مکن- ای حُجَّتِ خدا- در ماتم و بلا
مهدی یا مولا – مهدی یا مولا
**
مهدیِ قائم، دستِ خدایی
حامی اسلام- کی تو میآیی
عقده ز دلها- کی میگشایی
از حد فزون شد- ما را جدایی
مهدی یا مولا- مهدی یا مولا
**
آی و نظر کن- افغان و ماتم
اندر تمام- هستی و عالم
بهر حسینت- جّدِ مُعّظم
ای حچّتِحق- وی پور خاتم
مهدی یا مولا- مهدی یا مولا
**
قبر حسینت – بین که غریبست
اندر حصارِ- کفر و فریبست
آنکهاو خدا را- عشق و حبیبست
محتاج چون تو- یارو طبیبست
مَهدی یا مولا- مهدی یا مولا
**
آی و ز کویش- دفع خطر کن
مکرِ عدو را- خود بیاثر کن
همچون محمد(ص)- شقالقمر کن
از کربلایش- دشمن بهدر کن
مهدی یا مولا- مهدی یا مولا
**
تا کی زدشمن- بر ما ستمها
شیعه چرا در- زجر و تعبها
خصم ولایت- غرق نِعَما
احباب و باران- در حُزن و غمها
مهدی یا مولا- مهدی یا مولا
**
ما را نباشد- جز تو مددکار
یاری ما کن- ای شاه اَبرار
آی و ز مذهب – دستان کفّار
مقطوع بنما- ای دستِ قهار
مهدی یا مولا۰ مهدی یا مولا
**
منجی شیعه- فخر امامت
قاطع بُرهان- بحر کرامت
آی و جهان را- بَر به مرامت
بر کُلّ هستی- می کن زعامت
مهدی یا مولا- مهدی یا مولا
**
گر چه بدیم و – بدکار و معیوب
ای لطف یزدان- ما را تو محبوب
هستی برامان- مقصود و مطلوب
ما را مفرما- تنبیه و مغضوب
مهدی یا مولا- مهدی یا مولا
**
حق حسینت- مقتول توحید
آن آسمانِ- دین را چو خورشید
ناظمعلی و- ما را تو نومید
از خود مگردان- ای بحر اُمید
مهدی یا مولا- مهدی یا مولا
آقای ناظمعلی
دیده خونفشان من خیره به راهت عمو
تا که دوباره بنگرم صورت ماهت عمو
**
گلها در تاب و تب خسته از بیآبی
ای ماه شبهایم بر ما کی میتابی؟
**
غرقه خون شد دل بیقرارم
بیتو عمو خزان شد بهارم
رفتی و خیمه زد غم کنارم ای عمو جان
**
آب شده بهانهام تا که ببینمت عمو
از سر مرکبت نگون وای نبینمت عمو
**
امید بابایم سردار تنهایم
با کام خشکیده سقای گلهایی
**
دشمن از هر طرف بسته راهت
کام خشک علی در نگاهت
علقمه مانده با اشک و آهت ای عمو جان
***
ذکر لب ستارهها ماه چرا نیامده
زسوی علقمه عمو آه چرا نیامده
**
با نورت میتابم بینورت بیتابم
از فرط تشنگی عمو جان بیخوابم
**
غم گرفته دل کودکان را
سایه کرده رخ آسمان را
کرده نومید گل و باغبان را ای عمو جان
**
تشنه دیدار تو شد عمه بیقرار من
ز علقمه دگر بیا تویی عمو بهار من
**
از هجرت مینالم ار داغت میمیرم
با عطر نام تو من نفس میگیرم
**
رشته صبرم از هم گسسته
از غمت قد بابا شکسته
داغ تو بر دل من نشسته ای عمو جان
محمد عطارروشن- عاشورای۱۳۸۸
نوحه زبان حال حضرت ابالفضلالعباس(ع)
تیربارانگر کند دشمن دو دستم از جفا
تا که جان دارم علم از من نمیگردد جدا
من علمدارم علم در دست من چون جان بود
این علمداری جهاد در ره جانان بود
جان فرزند زهرا و علی و مصطفی است
جان فدا باید شود در نزد جانان کهاو خداست
دست و سر بهر حسینبنعلی ناقابل است
هر که مولایش بهغیر از اوست اهل باطل است
هر دو دستم بهر عزت میبرم نزد خدا
تا خلایق را شفاعتها کنم روز جزا
دست من باید جدا گردد کنار علقمه
تا بیاید لحظهی مرگم کنارم فاطمه
مادرم زهرا کنارم آمده ادرک اخاک
یا حسین ای آنکه جان و قلبم و روحی فداک
پاک کن خون رخ یار برادر مرده را
تا ببینم لحظهای زهرای سیلی خورده را
تا ببینم لحظهی آخر دمی رخسار تو
آرزو در دل ندارم من بهجز دیدار تو
آرزودارم ببوسم چهرهی نورانیت
من فدای آن تن و جان و دل یزدانیت
آب کوثر بهر من از جنت آورده نبی
تا بنوشم از زلال چشمهی زوج علی
گر چه عطشانم نمینوشم نمی آب از رسول
تا تمام سعی من در کربلا گردد قبول
آب کوثر کی خورم مولای من عطشان بود
خیمهی آل عبا بیآب و در فقدان بود
رأس من در دامن پاکت گرفتی نورعین
ای تمام عزت و جان برادر یا حسین
لیک اندوه من از رأس جدا از پیکرت
خیره گشته روی نی چشم رقیه دخترت
شکر حق گویم که آن دم قتلگاهت نیستم
چون سه ساله دخترت وقف نگاهت نیستم
قسمتم کردی خدایا جان کنم قربان یار
شاکرم زین مرحمت بر لطف تو امیدوار
ای خدایی که مرا بابالحوائج گفتهای
آتش مهر حسین را در دلم بنهفتهای
شدعیان ما همه حاجت روا کن ای خدا
حق اجساد شهید صحنهی کرب و بلا
رستگار درگاهت را از کرم عفوی نما
جان زهرا و علی و آن حسین سر جدا
غلامرضا رستگار نسب
یافاطمهالزهرا(س)
ای اماالائمه زهرا بیعلی تنها تو مرو
ای محبوب حقتعالی بیعلی تنها تو مرو
**
میروی در کجا ایا چاره ساز من
ای تو تنها انیس و راز و نیاز من
در فراقت نگر به سوز و گداز من
ای گل یاس مرتضی بیعلی تنها تو مرو
**
در کویر سراب و غم نالهها کنم
در فراق تو مهربان گریهها کنم
ناله از هر شقاوت و کینهها کنم
ای شکوه نبوتم بیعلی تنها تو مرو
**
رفتی تا با بهشتیان گفتوگو کنی
کوی آلمحمدت جستوجو کنی
از خدا دیدن مرا آرزو کنی
ای تو تنها امید من بیعلی تنها تو مرو
***
بیتو تاریک و گشته ظلمانی محفلم
رنج دوران ز رفتنت کرده غافلم
هر عزابی که دیدهای مانده در دلم
یاور و غمگسار من بیعلی تنها تو مرو
***
رفتی تا بیتو مرتضی خونجگر شود
در غم جانگداز تو نوحهگر شود
فاطمه امشبِ علی کی سحر شود
ای انیس دل علی بیعلی تنها تو مرو
**
کشتیام بیتو ناخدا سرنگون شده
در میان شرار و غم واژگون شده
اشک حور و ملک ز داغت روان شده
ای فدای صلابتت بیعلی تنها تو مرو
***
بهرم امشب دعا کنید ای فرشتگان
از گلستان مصطفی رفته باغبان
شد برافراشته پرچم غم به هر کران
ای نیاز امامتم بیعلی تنها تو مرو
***
در مسیری که میروی بوی عنبر است
بوی فردوس پرشکوه و پیمبر است
بیتو بنگر که قلب من پر ز آزار است
ای فروغ شب علی بیعلی تنها تو مرو
***
نیمه شب لرزه بر زمین و زمان شده
رو به هر سو که میکنم لالهگون شده
تیره بینور ماه تو آسمان شده
ای جلال محمدی بیعلی تنها تو مرو
**
فاطمه جان چرا غریبانه میروی
بیعلی گو کجا تو از خانه میروی
از برم گویی همچو پروانه میروی
ای مه آسمانیام بیعلی تنها تو مرو
**
گریههایم سکوت شب را شکستهاند
هر دلی را به سینهی خود گسستهاند
کودکانت ز غصه با من نشستهاند
ماه تابان آسمان بیعلی تنها تو مرو
**
در غم جانگداز تو دل شکستهام
پشت دیوار ظلمت شب نشستهام
بیفروغ جمال رویت گسستهام
ای فروغ دو دیدگان بیعلی تنها تو مرو
**
عرشیان در کنار ماه تو پر زدند
خاک ماتم ز هجر رویت به سر زدند
نوحه خواندند و ماتمی بر جگر زدند
ای نگین رسالتم بیعلی تنها تو مرو
**
رنج بیحد و بیحسابی که دیدهای
رفتی و سوی آسمان پر کشیدهای
گو به من از علی چهسان دل بریدهای
ای شکوه نبوتم بیعلی تنها تو مرو
**
با گلی چون تو در کجا گفتوگو کنم
بر گو زهرا کجا روم بیتو خو کنم
بیتو مرگ خود از خدا آرزو کنم
**
بیتو امشب کجا روم سر و ناز من
دخت پیغمبر خدا ای تو راز من
ای فروزان تو اختر سرفراز من
**
رفتی در عرش کبریایی صفا کنی
گفتوگو با عزیز خود مصطفی کنی
رفتی تا ترک خانهی مرتضی کنی
**
اشک عالم زداغ هجرت روان شده
قامتم از فراق داغت کمان شده
تیرهگون از فراق تو آسمان شده
**
در عزایت جهان هستی گسسته شد
هر دلی در فراق رویت شکسته شد
عهد هر شیعهی علی با تو بسته شد
**
خیز و بنگر چهسان علی بیتوان شده
گویی آهش غبار هر کهکشان شده
در جمالش غبار غمها عیان شده
**
فاطمه ای حبیبهی جان نثار من
بیتو خشم خزان زده در بهار من
گشته ظلمانی همچو شب روزگار من
**
یاور و یار مرتضی فاطمه مرو
ای مرا نور دیدهها فاطمه مرو
نور چشمان انبیا فاطمه مرو
ای حبیبهی آسمانیام بیعلی تنها تو مرو
**
فاطمه ای معلم مهربانیام
رفتی ای مهربان مه آسمانیام
در بهار تو شد خزان زندگانیام
**
رخت ماتم بهبر کنید ای ستارگان
در غم جانگداز زهرای مهربان
همچو خون گشته از غمش اشک عاشقان
**
از کنارت کجا روم ای بهار من
ای تمام ابهت و اقتدار من
فاطمه ای جبیبهی جان نثار من
**
هجر داغ تو برده یکسر توان من
شعلهور گشته داغ تو در نهان من
تا فلک رفته زین مصیبت فغان من
**
عاقبت میکشد مرا هجر داغ تو
خانهام تیره گون شده بیچراغ تو
روز من همچو شب شده در فراق تو
**
مهربان ای طبیب درد آشنای من
رفتی و بردهای تمام صفای من
بغض گریه شکسته شب در صدای من
**
در غمت صد فغان و صد نالهها کنم
بیتو راز نهان خود با خدا کنم
دل شکسته شکایت از کینهها کنم
**
با من احسانی نالهها از جگر نما
در دل عاشقان غمش تازهتر نما
هجر داغش به هر دلی شعلهور نما
محمدرضا احسانینیا
چند رباعی
خاکستر عشق، بر تنم اقاجان!
گرد حرمت پیرهنم آقا جان!
از دور نگاه کن ببینی ما را
این زائر پا پتی منم آقا جان!
**
ای عشق، من از حضور تو لبریزم
قطره قطره به پای تو میریزم
وقتی که تو نیستی زمین میافتم
وقتی برسی دوباره برمیخیزم
**
برگرد که عید هایمان میمیرند
تندیس امیدها یمان میمیرند
ای گمشده در هوای آلودهی شهر
دارند شهیدهایمان میمیرند
**
پر زد دوباره مرغ دلم کربلایتان
پیچید در تمام وجودم صدایتان
یک کوه غصه روی دلم نشست تا…
آغاز شد دوباره غم نینوایتان
تا گفتم السلام علیک دلم شکست
از بس که سخت بود غم روضههایتان
تا خواستم که نام شما آورم به لب
اشک آمد و نوشت که جانم فدایتان
یعقوبوار در تپش روضه خیس شد
چشمم زداغ ماتم عظمی برایتان
خون غزل چکانده شد و مثنوی رسید
شاعر نوشت قامت هفت آسمان خمید
رخت سیاه بر تن هر واژه مینشست
"بنیاد صبر و خانهی طاقت ز هم گسست"
باریده بود فصل عطش بر نگاه دشت
افتاد پرده دید سری را درون تشت
یک قطره اشک آمد و عالم سیاه شد
بنویس محتشم که چه بر قلب ماه شد
از پشت چشمهای کبود و غمین نوشت
با خط اشک، جوهر خون، این چنین نوشت
"خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهی طاقت خراب شد"
لرزید کائنات و هر آنچه درون آن
پیچید چشم شاعر دلخون به آسمان
یارب صدای کیست که لرزانده عالمین
آمد ندا صدای حسینست! یا حسین
حسین سنگری
شب بود ستاره را تماشا
میکرد دو چشم ناز دختر
قایم شده بود و منتظر بود
سُک سُک بکند بار دیگر
آرام درون خیمه خوابید
داداش گلش علیاصغر
لالایی او صدای قرآن
با لحن خوش علیاکبر
خواب آمد و بیسر و صدا زد
در چشم قشنگ دخترک پر
فردا شده بود و کربلا شد
باغی پر نخلهای بیسر
از کرب و بلا، آب و بابا
شد ورد لبان خشک دختر
من فکر کنم از آن زمان ماند
این درس همیشه توی دفتر
زهرا آراستهنیا