مباحثی پیرامون عزاداری
گردآورندگان: سمیه تقیزادگان، فرخنده بدر(۱۳۸۸)
گردآورندگان: سمیه تقیزادگان، فرخنده بدر(۱۳۸۸)
روایتهایی که به صورت غیر مستقیم دلالت بر سوگواری دارند:
۱- پیامبر اکرم (ص) نیز فرمود: «ارتَعُوا فِی رِیَاضِ الجَنَهِ؛ قَالوا یَا رَسُول اللهِ! وَ مَا رِیاضُ الجَنَّهِ؟ قَالَ: مَجَالِسُ الذّکرِ»[۱]؛ هرگاه به باغی از باغهای بهشت برخورد کردید، در آن حاضر شوید؛ سؤال شد: باغهای بهشت چیست؟ فرمود: مجالس ذکر.
۲- پیامبر اکرم (ص) فرمود: «التعزیه تورث الجنه»[۲]؛ تسلیت و دلداری دادن به مصیبتزدگان موجب میشود که شخص به بهشت برود.
۳- امام علی (ع) فرمود: «من عزّی الثکلی اَظَلَّهُ عَرشِهِ یوم لاظِلَّ إلَّا ظِلُّهُ»[۳]؛ هرکه مادر فرزند مردهای را تسلیت دهد، در آن روزی که هیچ سایهای جز سایهی عرش او نیست، وی را در سایهی عرش خود جای دهد.
۴- پیامبر (ص) میفرماید: «مِن علامات الشقاء جمود العین و قَسوهُ القلب و شده الحرص …»[۴]؛ خشکی چشم و محروم بودن از اشک و گریه و قساوت قلب و … از نشانههای شقاوت است.
۵- رسول خدا (ص) فرمود: «الفاهی رحمه یجعلها فی قلوب عباده»[۵]؛ همانا اشک رحمتی است که خداوند آن را در وجود بندگانش قرار میدهد.
۶- و نیز رسول اکرم (ص) فرمود: «ما من عمل الا وله وزن و ثواب الّا الدمعه فانّها تطفی غضب الرب»[۶]؛ هر کار و عمل نیکی به اندازهی معینی دارای پاداش و ثواب است، مگر اشک، پس همانا اشک چشم آتش خشم الهی را فرو مینشاند.
۷- ابوبصیر از امام صادق (ع) روایت کرده: «یَنبَغِی لِصَاحِبِ الجِنَازَهِ أَن لَا یَلبَسَ رِدَاءً وَ أَن یَکونَ قَمِیصٍ حَتَّی یُعرَفَ وَ یَنبَغِی لِجِیرَانِهِ أَن یُطعِمُوا عَنهُ ثَلَاثَهَ أَیَّامٍ»[۷]؛ شایسته است که صاحب عزا ردا بر تن نکند و تنها با پیراهن باشد تا شناخته شود، و همسایگان او را سزاوار است که تا سه روز خانواده مصیبت زده و صاحبان عزا و واردین برایشان اطعام کنند.
روایتهایی که دلالت بر سوگوای امام حسین علیهالسلام دارند:
۱- امام باقر (ع) در مورد اقامهی عزاداری بر سالار شهیدان فرموده: «اذا کان الیوم برز الی الصحراء … ثم لیندب الحسین و یبکیه و یأمر من فی داره بالبکاء علیه و یقیم فی داره مصیبه باظهار الجزع علیه و یتلاقون بالبکاء بعضهم بعضاً فی البیوت و لیعزّ بعضهم بعضاً بمصاب الحسین (ع)»[۸] در روز عاشورا به سوی صحرا بروید، و برای حسین ندبه و عزاداری و گریه کنید و به اهل خانه خود دستور دهید که بر او بگریند و در خانه خود با اظهار گریه و ناله بر حسین (ع) مراسم عزاداری برپا کنید و هم دیگر را با گریه تعزیت و تسلیت بگویید و در منازل خود در مصیبت امام حسین (ع) سوگواری کنید.
۲- امام صادق (ع) فرمود: «إِنَّ البکاء و الجزع مکروه للعبد فی کلِّ ما جزع ماخلا البکاء علی الحسین بن علی (ع) فانَّهُ فیه مَأجُور»[۹]؛ گریه و اظهار حزن بنده در تمام امور ناپسند است، مگر گریه برای حسین بن علی (ع) که در این صورت اجر و پاداش دارد.
۳- در حدیثی دیگر امام رضا (ع) فرمود: « فَعَلی مِثلِ الحسین علیک الباکون فاِن البکاء علیه یَحطُّ الذنوب العظام…»[۱۰]؛ پس بایستی گریه کنندگان بر مثل حسین گریه کنند و بدانید که گریستن بر حسین گناهان بزرگ را میریزد.
۴- امام رضا (ع) فرمود: «… وَ مَن کان یوم عاشورا یوم مصیبه و حزنه و بکائه جعل الله عزوجل یوم القیامه یوم فرحه و سروره و قرَّت بنا فی الجنان عینه …»[۱۱]؛ کسی که روز عاشورا را روز گریه، مصیبت و حزن قرار دهد خداوند روز قیامت را روز فرح و شادی او قرار داده و چشم او را به اهل بیت (ع) در بهشت روشن مینماید.
۵- امام صادق (ع) فرمود: «من أنشد فی الحسین بیتاً من الشعر فبکی و أبکی مسرهً و لهم الجنه وَ مَن أنشد فی الحسین بیتاً فبکی و أبکی تسعهً فله و لهم الجنه فلم یزل حتی قال من أنشد فی الحسین بیتاً فبکی و أظنه قال أوتباکی فله الجنه»[۱۲]؛ کسی که یک بیت شعر دربارۀ امام حسین (ع) بسراید و گریه کند و ده تن یا نه تن یا … بگریاند یا حتی به حالت گریه و حزن درآورد، جایگاه آنان بهشت است.
۶- پیامبر (ص) به دخترشان فاطمه (س) فرمودند: «کل عین باکیه یوم القیامه الا عینٌ بکت علی مصاب الحسین فاِنها ضاحکه مستبشره بنعیم الجنه»[۱۳]؛ هر چشمی که در قیامت گریان است جز چشمی که بر حسین (ع) گریه کند، آن چشم همیشه خندان و به نعمتهای بهشتی بشارت داده میشود.
۷- امام حسین (ع) فرمود: «ما من عبدٍ قطرت عیناه فینا قطره او دمعت عیناه فینا دمعهً الا بوّأه الله بها فی الجنه حقباً»[۱۴]؛هیچ بندهای نیست که از چشمانش برای ما قطرهای اشک جاری گردد و یا دیدگانش برای ما گریان گردد، مگر آنکه خداوند او را بدین جهت سالیان درازی در بهشت مقیم خواهد کرد.
۸- امام صادق (ع) میفرمود: «الحسین عبره کل مؤمن»[۱۵]؛ حسین (ع) اشک چشم هر مؤمن است.
۹- امام سجاد (ع) میفرماید: «ایها مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین (ع) حتی تسیل علی خدّه بَوَّأَهُ الله بها فی الجنه غُرفاً یُسکنها أحقاباً»[۱۶]؛ هر مؤمنی که دیدگانش برای کشته شدن حسین (ع) پر از اشک گردد و بر گونه و صورتش جاری شود، خداوند غرفهای از بهشت را به او اختصاص میدهد.
۱۰- امام صادق (ع) فرمود: «قال الحسین بن علی (ع): أنا قتیل العبرهِ لایذکرونی مؤمنٌ الّا بَکی»[۱۷]؛ امام حسین (ع) فرمود: من کشته شدهی اشکهایم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند، مگر آنکه گریان شود.
شواهد روایی گریه و عزاداری:
عزاداری و سوگواری بر در گذشتگان رویکردی طبیعی است که از احساس و مهر و محبت سرچشمه می گیرد و از آغاز آفرینش انسان تا عصر حاضر رواج داشته است.
سیرهی اولیاء الهی و پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نه تنها شاهد و مؤکد بر این مدعاست، بلکه آن را تأیید هم میکند.
در این بخش بناست در حد توان این نوشتار، تعدادی از شواهد تاریخی روایی و پنج گفتار تفکیک شده آورده شود.
شواهد روایی گریه و عزاداری:
*گریستن و عزاداری حضرت آدم (ع) و پیامبر اکرم(ص)
۱- گریستن حضرت آدم در سوگ فرزندش هابیل:
طبری به سندش از علی بن ابیطالب(ع) نقل کرده که فرمود:
«لما قتل ابن آدم اخاه بکاه آدم…»[۱۸]
وقتی که فرزند آدم را برادرش به قتل رساند، آدم(ع) بر او گریست.
همچنین امام جعفر صادق(ع) فرمودند:
«…فلما عَلِم آدم بقتل هابیل جزع علیه جزعا شدیداً و دخله حزنٌ شدیدٌ…»[۱۹]
آدم وقتی از کشته شدن هابیل اطلاع یافت بسیار اندوهناک شد و خیلی گریه و زاری کرد. و شهید ثانی در کتاب مسکنالفؤاد آورده:
« اولین کسی که بر مرگ فرزند گریه کرد حضرت آدم(ع) بود که بر مرگ فرزندش هابیل گریست و بر او مرثیه خوانی کرد و بسیار محزون گردید[۲۰]».
۲-گریهی پیامبر بر عموی خویش حمزه:
«هنگامی که پیامبر(ص) از جنگ احد برگشت، صدای گریه و ناله از خانههای انصار بر کشتگان به گوشش رسید، چشمان حضرت پر از اشک شد و گریست، سپس فرمود:«لکن حمزه لا بواکی له»، سعد بن معاذ و اسید بن خضیر که از این جریان آگاه شدند، به زنان خود دستور دادند لباس عزا بپوشند و به مسجد رفته و برای آن حضرت عزاداری کنند، پیامبر(ص) برایشان دعا کرد و آنان را بازگردانید. پس از آن واقعه، در هر مصیبتی، زنان انصار ابتدا بر حمزه گریه می کردند و سپس بر مردهی خویش[۲۱]».
۳- گریهی پیامبر(ص) بر عبدالمطلب:
پس از درگذشت جد پیامبر(ص) حضرت عبدالمطلب، حضرت محمد(ص) برایشان گریه کرد؛ ام ایمن میگوید: «رأیت رسول الله یبکی خلف سریر عبدالمطلب[۲۲]»
۴- گریه پیامبر(ص) بر مزار مادرش آمنه؛ ابوهریره میگوید:
«زار النبی(ص) قبر امه فبکی و ابکی من حوله[۲۳]»
۵-گریهی پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) بر فاطمه بنت اسد؛ در امالی شیخ صدوق آمده:
«أَقبل علی بن ابی طالب(ع) ذات یوم إلی النبی(ص) باکیاً و هو یقول (انا لله و انا الیه راجعون[۲۴]) فقال رسول الله(ص) مه یا علی، فقال علی(ع) یا رسول الله ماتت امی فاطمه بنت اسد قال فبکی النبی(ص)….[۲۵] »
در منابع اهل سنت آمده:
«صلی علیها و تمرغ فی قبرها و بکی[۲۶]»
۶- گریهپیامبر(ص) بر شهدای جنگ موته؛ در صحیح بخاری روایت شده:
«ان النبی(ص) نعی زیداً و جعفراً و ابن رواحه للناس قبا أن یأتیهم خبرهم و قال: اخذ الرأیه ثم أخذ جعفر فاصیب ثم أخذ ابن رواحه فاصیب، و عیناه تذرفان[۲۷]»
۷-گریهی پیامبر بر فرزندش ابراهیم:
«ابراهیم تنها پسری بود که در مدینه نصیب رسول خدا(ص) شد، اما در یک سالگی درگذشت و پدر را در غم فقدان خود به سوگ نشاند؛ پیامبر اکرم(ص) او را بر من گذاشت و فرمود: در برابر خواست خدا کاری از من بر نمیآید؛ و از چشمانش اشک سرازیر شد.[۲۸]»وقتی که یارانش علت گریهی پیامبر(ص) بر مرده را جویا شدند. فرمود: «یحزن القلب و تدمع العین و لا نقول ما سیخط الرب… »[۲۹].
گریهی رسول خدا(ص) بر عترتش؛ در روایتی از عبدالله بن عمر آمده: «روزی در خدمت پیامبر بودیم که عدهای از جوانان بنی هاشم بیامدند، از مشاهدهی آنها پیامبر(ص) گریست و رنگش تغییر کرد؛ اصحاب عرض کردند: ما در صورت شما چیزی میبینیمکه نمیتوانیم شما را به این حالت ببینینم»[۳۰]. پیغمبر(ص) فرمود:«أنا اهل بیت اختارالله لن الآخره علی الدنیا و ان اهل بیتی سلیقون بعدی بلاء…»[۳۱]
رخصت دادن پیامبر(ص) به گریستن و تأیید مجالس سوگواری:
در روایتهای زیادی در منابع شیعه و سنی، رسول خدا(ص) مجالس سوگواری را تأیید نموده و به برپایی آن اجازه داده است:
امام علی(ع) میفرماید:«أنَّ رسول الله(ص) رَخَّص فی البکاء عند مصیبه…»[۳۲]
حاکم نیشابوری به سندش از ابوهریره نقل میکند که گفت:
« پیامبر(ص) به دنبال جنازهای در حال حرکت بود و عمربنخطاب نیز همراه او حرکت میکرد. عمر صدای گریهی زنان را شنید، و آنان را از این کار بازداشت؛ رسول خدا(ص) فرمود: ای عمر! آنان را رها کن، زیرا چشم اشکبار و نفس مصیبت دیده و عهد نزدیک است»[۳۳].
گریهی حضرت زهرا(س) بر پدرش؛ نسائی میگوید:
«هنگامی که رسول خدا(ص) درگذشت، فاطمه(س) گریست و سوگواری نمود و فرمود: ای پدر! با رفتن از این دنیا، به خدا نزدیک تر شدی و ما رحلت تو را به جبرئیل تسلیت میگوئیم و یقین داریم که بهشت برین منزل همیشگی توست»[۳۴].
و در اسدالغابه آمده:
« بعد از وفات پیامبر(ص) فاطمه(س) نخندید و دائماً میگریست تا به آن حضرت ملحق شد»[۳۵].
گریهی علی(ع) بر همسر و یاران و سوگواری بر علی(ع):
از آنجا که علی(ع) جانشین شایسته و بلافصل پیامبر گرامی اسلام است، سیرهی عملی ایشان در هر مسئلهای برای ما کارگشا و قابل استناد است؛ لذا در این قسمت به چند نمونه از گریهی ایشان بر عزیزان از دست رفتهاش و نیز سوگواری در شهادت ایشان اشاره میکنیم:
۱- گریهحضرت علی(ع) در سوگ حضرت زهرا(س)؛
در کتاب الغدیر از قول شبلنجی آمده:
« علی(ع) هر روز قبر فاطمه(س) را زیارت میکرد، روزی خود را روی قبر انداخت و گریه کرد و این اشعار را سرود:
مالی مررت علی القبور مسلما قبر الحبیب فلا یرد جوابی
یا قبر مالک لا تجیب منادیا أملکت بعدی خله الأحباب»
گریهی امیرالمؤمنین(ع) در سوگ عمار؛
«در هنگامهی جنگ صفین،هنگامی که عماربن یاسر اجازهی جنگیدن گرفت، علی(ع) گریست و با او معانقه و وداع کرد و فرمود:«ای ابایقظان خدایت از پیغمبر و من جزای خیر دهد، چه نیکو برادر و رفیقی برای من بودی» و گریست؛ و عمار نیز گریست »[۳۶].
گریهی علی(ع) بر محمدبن ابیبکر و مالک اشتر؛ در تاریخ یعقوبی آمده:
«وقتی خبر کشته شدن محمدبن ابیبکر و مالک اشتر به علی(ع) رسید، بر آن دو به شدت گریست و بی تابی کرد»[۳۷].
عزاداری امام حسین(ع) بر یارانش
در میان فرماندهان و رزم آوران غالباً سنگدلی به عنوان صلابت حاکم است و آنان که اهل عواطف و سوز و گداز باشند اهل صلابت نیستند ولی هنر مردان خدا این است که این دو ویژگی را به هم آمیختهاند؛ امام حسین(ع) نیز جزء مردانی است که در نهایت صلابت، با عاطفه است و در عزای عزیزان خود اشک میریزد.
گریهی امام حسین(ع) بر مسلمبنعقیل:
احمدبنأعثمکوفی میگوید:
« به حسینبنعلی(ع) خبر رسید که مسلمبنعقیل کشته شده است به این طریق که مردی از اهل کوفه بر امام حسین(ع) وارد شد. حضرت به او فرمود: از کجا آمدهای؟ گفت: از کوفه؛ من از کوفه بیرون نیامدم تا این که مسلم و هانیبنعروه را دیدم که هر دو کشته شده و به دار آویخته و در بازار قصابان کشیده میشوند و سر آن دو را برای یزید فرستادند؛ حضرت آهی کشید و گریست. آن گاه فرمود:(انالله و انا الیه راجعون[۳۸])»[۳۹].
در لهوف هم آمده که امامحسین(ع) در پاسخ فرزدق شاعر در حالی که برای مسلم اشک میریخت فرمود:
« خدا مسلم را رحمت کند به سوی جنت الهی شتافت و ما به او ملحق خواهیم شد؛ و سپس این چنین سرود:
فإن تکن الدنیا تعد نفسیه فإن الثواب الله اعلی و أنبل
و إن تکن الأبد ان للموت أنشئت فقتل امریبالسف فی الله أفضل»[۴۰]
گریهی امام حسین(ع) بر قیسبنمسهر:
چون خبر کشته شدن قیس به امام حسین(ع) رسید، حضرت آهی کشید و گریست؛ آنگاه فرمود:
« اللهم اجعل لنا و لشیعتنا عندک منزلاً کریماً و اجمع بیننا و بینهم فی مستقرٌ من رحمتک إنک علی کل شیءٍ قدیرٍ»[۴۱].
و در روایتی مشابه، بعد از شنیدن خبر عبدالله بن یقطیر، امام این دعا را فرمودند[۴۲].
گریه ی امام حسین (ع) بر ر بن ریاحی ؛
«وقتی که حر کشته شد،سرش را جدا نموده و به طرف امام پرتاب کردند،حضرت سر او را به دامن گذاشت و در حالی که می گریست،خون را از روی صورتش پاک می کرد و می فرمود:به خدا سوگند! مادرت اشتباه نکرد زمانی که تو را حر نامید، زیرا تو حر در دنیا و با سعادت در آخرتی[۴۳]»
گریه ی امام حسین(ع) بر طفل شیر خوار،علی اصغر(ع)؛
امام حسین (ع) در هنگامی که بی تابی علی اصغر(ع) را ازشدت عطش دید، او را گرفته و فریاد زد؛ « ای قوم! اگر به من رحم نمی کنید،حداقل به این طفل رحم کنید،مردی از میان قوم تیری بر او زد و او را ذبح نمود،حسین(ع) شروع به گریه کرد و گفت: بار خدایا! بین ما و قومی حکم کن که ما را دعوت کردند تا یاری مان کنند ولی در عوض ما را به قتل رساندند؛ از آْسمان ندایی رسید: ای حسین! او را رها کن، زیرا برای او شیر دهنده ای در بهشت است [۴۴]»
۴- عزاداری معصومین بر امام حسین(ع)؛
۱-گریه ی رسول خدا (ص) در سوگ امام حسین(ع) ؛
از عاشیه نقل شده:
«حسین بن عل (ع) در حالیکه بر رسول خدا(ص) وحی نازل شده بود وارد شد و از کمر او بالا رفت و بر پشت او بازی نمود،جبرئیل به حضرت عرض کرد: ای محمد ! همانا زود است که امتت بعد از تو فتنه کنند و این فرزندت را به قتل رسانند. آن گاه دست دراز کرد و مشتی از تربت را به او داد و گفت : در این سرزمین است که فرزندت کشته خواهد شد، سرزمینی که اسم آن “طف” است، چون جبرئیل رفت، رسول خدا (ص) در حالی که آن تربت در دستش بود بر اصحابش وارد شد … حضرت شروع به گریه کرد، عرض کردند: چه چیز شما را به گریه در آورده ای رسول خدا(ص) ؟! فرمود: جبرئیل مرا خبر داد که همانا فرزند حسین بعد از من در طف کشته خواهد شد[۴۵]»
۲-گریه ی حضرت علی(ع) برای امام حسین(ع)؛
ابن عباس می گوید:
«در سفر صفین خدمت امیرالمؤمنین(ع) بودم چون به نینوا در کنار فرات رسید به آواز بلند فریاد زد ای پسر عباس اینجا را می شناسی؟ گفتم یا امیرالمؤمنین نه، فرمود: اگر مثل من میشناختی، از آن نمی گذشتی تا چون من گریه کنی و چندان گریست که ریشش خیس شد و اشک بر سینه اش روان شد و با هم گریه کردیم …[۴۶]»
۳-عزاداری حضرت زینب(س) بر امام حسین(ع)؛
حضرت زینب(س) در جایگاههای متعدد برای برادرش حسین (ع) روضه خواند، مثلا در کوفه آنگاه که سر برادرش را دید فرمود:
«یا هلا لا لمّا استتم کما لا
غاله خسفه فأ بدا غروبا
ما تو همت یا شقیق فؤادی
کان هذا مقدّرا مکتوبا »[۴۷]
۴-عزاداری امام سجاد(ع) بر امام حسین(ع)؛
ویژگی بارز امام سجاد(ع) صبر و شکیبایی ایشان در برابر سختی و مصایب بوده است، اما با این حال آن حضرت زیاد گریه می کردندبه طوری که ایشان را یکی از بکائون نامیده اند؛ روزی یکی از خدمتگذاران آن حضرت عرض کرد : آیا هنوز پایان اندوه شما فرا نرسیده است ؟ فرمود :
«وای بر تو! یعقوب(ع) دارای دوازده فرزند بود، خداوند یکی از آنان را ازجلوی چشمش دور کرد در حالیکه زنده بود، چشمان یعقوب از اندوه سفید شد، اما من در جلو چشمانم شاهد بودم که پدرم،برادرم،عمویم،هفده تن از اهل بیتم و گروهی از یاران پدرم را به قتل رساندند و سرهایشان را از تن جدا کردند،چگونه اندوه من پایان یابد ؟»[۴۸]
در روایت دیگر از امام صادق (ع) نقل شده :
«امام سجاد(ع) بیست سال گریه کرد و هر گاه در جلو آن حضرت غذایی گذاشته می شد می گریست؛ … چرا گریه نکنم در صورتی که پدرم را از آبی منع کردند که برای تمام درندگان و حیوانات آزاد بود »[۴۹]
البته گریه های فراوان امام سجاد (ع) برای افشای چهره ی ستمگران اموی بود
۵-گریه های امام باقر(ع) بر امام حسین(ع)؛
وضعیت دوران امام باقر(ع) برای برگزاری مجالس عزاداری بسیار دشوار بود؛ زیرا بنی امیه از هر نوع حرکت و برنامه ای برای بیداری اسلام و برملا شدن چهره ی ستمگران جلوگیری می کرد.لذا عزاداری در خفا و با حضور افراد خاصی صورت می گرفت،مثل شاعر معروف آن زمان کمیت ابن زید اسدی .
امام باقر(ع) می فرماید:
«در روز عاشورا برای امام حسین(ع) مجلس عزا بر پا نموده و بر مصایب آن حضرت همراه با خانواده بگویید و جزع و ناراحتی خویش را ابراز کنید،ضمن دیدار و ملاقات همدیگر بر آن حضرت گریه کنید و یکدیگر را تعزیت دهید.»[۵۰]
۶-عزاداری امام صادق (ع) برای امام حسین(ع)؛
زید شحام میگوید:
«همراه جماعتی از اهل کوفه در خدمت امام صادق(ع) بودیم، یکی از شعرای عرب به نام جعفر بن عفان وارد شد، آن حضرت او را احترام بنموده و نزدیک خود جای داد،آنگاه فرمود : ای جعفر! عرض کرد: لبیک، فدایت گردم؛ فرمودند به من گفته اند که تو اشعار نیکی درباره حسین(ع)سروده ای، عرض کرد: آری فرمود: اشعار خود را بخوان، او شعر میخواند و امام و اطرافیان میگریستند، به گونه ای که قطرات اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جاری بود؛ سپس امام فرمودند: ای جعفر! فرشتگان الهی حضور دارند و صدای تو را شنیدند و چنانکه ما گریه کردیم آنها نیز گریستند،بلکه بیشتر از آن،خداوند در این ساعت برای تو بهشت را واجب کرده و تو را ببخشد»[۵۱]
عزاداری امام کاظم(ع) بر امام حسین(ع)؛
امام کاظم(ع) بیشتر دوران زندگی خود را در زندان گذراند و فقط با فرا رسیدن محرم اندوهگین میشد؛ امام رضا(ع) میفرماید:
«با فرا رسیدن ایام محرم پدرم موسی بن جعفر با چهرهی خندان دیده نمیشد و حزن و اندوه سراسر وجودش را فرا میگرفت تا روز دهم فرا میرسید.آن روز، روز مصیبت، اندوه و گریه آن حضرت بود»[۵۲].
عزاداری امام رضا(ع) برای امام حسین(ع):
دعبل خزاعی روایت میکند:
«بر آقایم علیبنموسیالرضا(ع) وارد شدم، در حالی که یاران آن حضرت پیرامون او نشسته بودند.حزن و اندوه از چهرهام امام پیدا بود. با ورود من به مجلس فرمود: خوشا به حالت ای دعبل که ما را به وسیله دست و زبانت یاری میکنی!… دوست دارم که برای من شعر بگویی، این روزها، روز حزن و اندوه ما اهل بیت(ع) و روز شادی دشمنان ما به ویژه بنی امیه است؛ پس از آن پردهای را جهت حضور خانواده در مصیبت حسین(ع) آویزان کرد…»[۵۳].
عزاداری امام جواد(ع)، امام هادی(ع)، امام حسین عسگری(ع) برای امام حسین(ع):
«در عصر امام جواد(ع)، عزاداری برای امام حسین(ع)، به صورتی آشکار در منازل علویان برگزار میشد، اما پس از معتصمعباسی از اقامهی عزاداری به شدت جلوگیری شد؛ امام هادی (ع)، در محیطی خفقانآور زندگی میکرد، متوکل عباسی دشمنی خاصی با امام و شیعیان داشت. وی به اندازهای در زشت کاری پیش رفت که قبر امام حسین(ع)، را ویران ساخت و آثار آن را از میان برد.وضعیت تا عصر امامت امام حسن عسگری(ع) استمرار داشت، اما شیعیان و علویان هرگز ترس به خود راه ندادندو همواره در طول تاریخ بر مظلومیت شهیدان عزاداری و گریه کردند»[۵۴].
عزاداری امام زمان(عج) بر امام حسین(ع)؛
بر اساس بعضی از روایات امام عصر(ع) نیز مداوم بر سیدالشهدا اشک میریزد، و میگوید:
«فلا ندنبک صباحاً و مساءً و لا بکینَّ علیک بدل الدموع دماً حسرهً علیک و تاسفاً و تحسراً علی ما دهاک… »[۵۵].
گریه ام سلمه بر کشته شدن امام حسین(ع)؛ ابن حوشب نقل میکند:
«بینما أنا عند أم السلمه إذ دخلت صارخه تصرخ و قالت قتل الحسین قالت اُم سلمه فعلوها ملأالله قبورهم ناراً و وقعت مغشیا علیها»[۵۶].
سوگواری کاروان اسرا بر شهدای کربلا؛ در کتاب لهوف آمده:
«چون اهل بیت به مرقد مطهر حسین(ع) رسیدند جابربنعبدالله انصاری و جمعی از بنی هاشم و مودانی از آنها را یافتند که برای زیارت قبر حسین(ع) فرا رسیده بودند، و همگان در یک زمان به عزاداری و نوحه سرایی پرداختند و سوگواری جگر سوزی برپا نمودند، و زنان آن آبادی نیز با ایشان به عزاداری پرداختند و چند روز در کربلا اقامت کردند»[۵۷].
منابع:
۱٫ پاسخ به شبهات عزاداری مؤلف: حسین رجبی ناشر:مؤسسه آموزشی و پژوهشی مذاهب اسلامی
۲٫ امام حسین(ع) آفتاب تابان ولایت مؤلف: محمد محمداشتهاردی ناشر: انتشارات روحانی
۳٫ اسرار سرشک جاودانه (علل جاودانگی نهضت امام حسین) مؤلف:دکتر اصغر منتظر القائم ناشر: حدیث راه عشق
۴٫ عاشورا حماسه جاویدان مؤلف: سید محمد شفیعی مازندرانی ناشر: نشر مشعر
۵٫ هزار و یک نکته از کربلا مؤلف: سید مصطفی علوی ناشر: طوبای محبت
۶٫عزادار حقیقی مؤلف: محمد شجایی ناشر: محبی
۷٫ درسی که حسین به انسانها آموخت مؤلف: شهید حجتالاسلام عبدالکریم هاشمینژاد ناشر: شاهد ۸
۸٫ ویژگیهای امام حسین(ع) «الخصائص الحسینیه» مؤلف: عبدالکریم پاکنیا ناشر: نسیم کوثر
۹٫پرسشها و پاسخها (دفتر سیزدهم) مؤلف: گروه مؤلفان ناشر: دفتر نشر معارف
[۲۱] – رک: الحلبی، سیره الحلبیه، ج۲،ص۵۴۶؛طبقات ابن سعد، ج۳،ص۱۱؛احمدبن حنبل،مسند احمد،ج۲،ص۴۰؛ و نیز در منابع شیعه: من لا یحضره الفقیه،ج.ص۱۸۳؛مسکن الفؤاد،ص۱۰۸،وسائل الشیعه،ج۳،ص۲۸۴،ح۳۶۶۲٫
[۲۳] – پیامبر(ص) به زیارت قبر مادرش رفت و گریست و هر کس را که در اطراف بود نیز به گریه درآورد؛ مسلم، صحیح مسلم،ج۳،ص۶۲،کتاب الجنائز،باب۳۶،ص۱۰۸؛ مسند احمد،ج۲،ص۴۴۱،مسکن الفؤاد،ص۱۰۴٫
[۲۵] -روزی علی بن ابی طالب(ع) گریان نزد پیامبر(ص) آمد و میگفت:«انا لله و انا الیه راجعون» رسول خدا به او فرمود: ای علی چرا گریه میکنی؟ عرض کرد یا رسول الله مادرم مرده،پیغمبر گریست؛ امالی صدوق،ص۳۱۴
[۲۷] – خبر شهادت زید و جعفر و ابن رواحه را قبل از آنکه به مردم برسد، خود پیامبر(ص) به آنان داد و فرمود: پرچم را زید گرفت و بر زمین افتاد، آنگاه ابن رواحه گرفت و او نیز بر زمین افتاد. اینها را میگفت، در حالیکه چشمانش گریان بود؛ صحیح بخاری،ج۴،ص۲۱۸، باب مناقب المهاجرین و فضلهم.ابن کثیر البدایه و النهایه.ج۴،ص۲۸۰
[۳۰] – محمدبنیزیدقزوینی، سننابنماجه، ج۲، ص۱۳۶۶؛ محدث اربلی،کشفالغمه فی معرفه الامه، ج۲، ص۴۷۸؛بحارالانوار،ج۵۱،ص۸۳
[۳۱] – همانا ما اهل بیتی هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا انتخاب کرده و همانا زود است که اهل بیتم را بلا فرا رسد؛ همان.
[۳۲] -محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۲،ص۴۶۰،ح۲۴۶۳؛ بحارالانوار،ج۷۹،ص۱۰۱؛ و نیز در منابع اهل سنت: مستدرک حاکم،ج۲،ص۱۸۴؛ هیثمی، مجمعالزوائد،ج۳،ص۱۹٫
[۴۱] -(بارخدایا برای ما و شیعیان ما منزل کریمی نزد خود قرار بده، و بین ما و بین آنان در مستقر رحمتت جمع کن، زیرا تو بر هر کاری توانایی)؛ مثیرالاحزان، ص۴۴؛بحارالانوار،ج۴۴،ص۳۸۲٫
[۵۵] بحارالانوار، ج ۹۸،ص۳۲۰؛( اینک در مصیبت تو هر صبح و شام، ناله سر میدهم و به جای اشک، خون از دیده میبارم و در فاجعهی جانگدازت اندوهگین و غمگین هستم…)¬ زیارت ناحیه مقدسه
[۵۶] – ( من نزد ام سلمه بودم که به ناگاه زنی شیون کنان وارد شد و فریاد برآورد که حسین(ع) را کشتند، گفت: این کار را کردند؟ خدا گورهایشان را از آتش شعلهور سازد، این را گفت و از شدت گریه بیهوش شد)؛ مثیرالاحزان، ص۹۵٫