روضه خوانی ذکر مصیبت میکرد. مصرع اول شعری را خواند و مصرع دوم را به خاطر نیاورد. به تصور آن که اندکی فرصت برای به یاد آوردن کافی است، طبق معمول با آهنگی اندوهبار مصرع اول را چند بار تکرار کرد؛ ولی سودمند نیفتاد. ناگزیر مردم را به صلوات خواند. دوباره و سه باره تقاضای صلوات کرد؛ ولی باز هم به یاد نیاورد. رندی گفت:
«روضه خواندن یادت رفته، راه پایین آمدن که باز است.»
این مثل دربارهی کسی که از انجام دادن آنچه تعهد کرده ناتوان است؛ ولی از اعتراف به ناتوانی خویش سرباز میزند، به کار میرود.
منبع: عاشورا در فرهنگ مردم(ضربالمثلها)/مؤلف: محمدعلی عارفیراد