خصائص زینبیه
معرفی نویسنده
مرحوم آیتالله سید نورالدین جزایری از نوادگان حضرت آیتالله نعمتالله جزایری است که نسبشان به حضرت موسیبن جعفر (ع) میرسد.
ایشان در ۱۳رجب سال ۱۳۱۳ هجری در شوشتر به دنیا آمد. سالهای اولیه زندگی را در شوشتر گذراند و از محضر پدر بزرگوارش استفاده نمود؛ حدود ۱۱سالگی رهسپار نجف شد. در سنین ۲۷یا ۲۸سالگی موفق به دریافت درجهی اجتهاد از شخصیتهای بزرگ و قلههای رفیع فقاهت از جمله مرحوم آیتالله سید حسن صدر، میرزا علی شهرستانی، سیدابوالحسن اصفهانی، محمد حسین کاشف الغطاء و مرحوم آیتالله ضیاءالدین عراقی گردید. ایشان پس از سالها حضور در نجف، به کربلا سفر کرد و پس از آن به خوزستان بازگشت. کتاب “خصائص الزینبیه” را در اهواز به زبان فارسی به نگارش درآورد وبعد از آن رهسپار کربلا شد. وی در ۲۳جمادیالاولی سال ۱۳۸۴ هجری قمری در کربلا وفات یافت و در کنار مرقد اباعبداللهالحسین(ع) به خاک سپرده شد. آیه الله جزایری در نجف، در اهواز و در شوشتر منابر مؤثر و گیرایی داشتهاند.
آثار نویسنده
کتابهای چندی از ایشان به یادگار مانده است که برخی از آنها عبارتند از :
۱-“تعریب منطق کبری” که در زمینهی منطق است و اواین اثر اوست.
۲- “أََحسنُ المَقال فی تَفسیر الآل”،دربارهی اهلبیت و آلالله
۳- “رسالهای در باب تجری”، که یک مسألهی فقهی است
۴-رسالهای در باب آب کر، که در آن میزان آب کر به نحوی دقیق و علمی بررسی شده است
۵-“منشأ تمدن ” که در زمان رضاخان نوشته شد و همان زمان هم دستور توقیفش صادر شد
۶-“اصلاحات در خوزستان ” که در اهواز به چاپ رسیده است
۷-“بهار وخزان عمر” که در حدود ۲۹۰ صفحه است و در سال ۱۳۳۶ قمری به چاپ رسیده است
۸-“حواشی بر عروهالوثقی “
۹-“الأسرار الخفیه من تاریخالاسلام ” که در آن به بحث پیرامون مسائل بسیار ظریف و پنهانی تاریخ اسلام پرداخته است
۱۰-“ایزاءالحق و الحقیقه ” و
۱۱-آخرین اثرش، کتاب مشهور “خصائص الزینبیه”.
معرفی کتاب خصائص زینبیه
این کتاب، اولین بار در سال ۱۳۴۱ شمسی در نجف به چاپ رسید و به زبانهای هندی و اردو ترجمه شد. پس از آن چاپ نشد تا این که اخیراً توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران تجدید چاپ گردید. یکی از محققان و پژوهشگران عرصهی عاشورا به نام آقای ناصر باقری بیدهندی توضیحاتی بر آن نوشته و بعضی از حوادث و پیچیدگیها و ابهامات این کتاب را روشن کرده است.
چند شخصیت بزرگ بر این کتاب مقدمه نوشتهاند:
یکی از کسانی که مقدمهای بر این کتاب نوشت، مرحوم آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی است. ایشان دربارهی این کتاب این جمله را گفتند که : “وَهُوَ کاشِفُ عَنْ کثره تَتَبّعه وَ سَعَه باعِه و وفور اطلاعه ” یعنی این کتاب نشاندهندهی این است که نویسندهی آن دارای معلومات بسیار وسیع، دقیق و علمی است. یکی دیگر از کسانی که بر این کتاب مقدمه نوشتند شیخ ضیاءالدین عراقی یکی از مراجع و فقهای بسیار بزرگ و نامآور شیعه است، ایشان میگوید: علو مطالب و بلندی مقاصد به حدی است که قلم را یارای تعریف و زبان را قدرت تقدیر نیست.
در ابتدای این کتاب به دو نکته اشاره شده است: اول اینکه نویسنده بیان میکند که کتاب را بر اساس یک الهام نوشته است و نکتهی دوم اینکه، هدف از نگارش آن، تحریفزدایی و نسبتهای ناروایی است که به اباعبدالله(ع) و حضرت زینب(س) داده شده است. همچنین بیان میکند که این کتاب، منبع معتبری برای اهل منبر است. نویسنده خود در مقدمهی کتاب میگوید: هر چند فارسی نوشتن عیب است! اما چون در اهواز نگاشتهام و بسیاری فارسی زبان هستند ابتدا فارسی نوشتم و بعد به عربی ترجمه کردم(بر خلاف کتابهای دیگر که به عربی نوشته و به فارسی ترجمه میشوند).
این کتاب بر خلاف معمول، چهار مقدمه دارد که بسیار زیبا، و رسا هستند و در آنها سعی شده مقام و منزلت اهلبیت به صورت روشن و مشخص بیان شود.
بعد از مقدمهها سیونه خصیصه برای حضرت زینب (س) مطرح شده است . این خصائص عبارتند از:
۱-حضرت زینب (س) بحرالمصائب است. هنگام تولد حضرت زینب(س) پیامبر در سفر بود. این اولین دختری بود که در این خانواده متولد میشد. حضرت زهرا و حضرت علی(ع) نامگذاری فرزندان خود را به پیامبر واگذار میکردند. وقتی پیامبر از سفر برگشت، به خانهی زهرا و علی آمد، زینب(س) را در آغوش گرفت و « وَضَعَ خَدّهَُ المُنیف علی خَدَّها فَبُکی بُکاءً عالیاً ؛ گونهی خود را به گونهی زینب (س) گذاشت و با صدای بلند گریه کرد و بعد به مصائب بزرگی که در راه اوست اشاره کرد و خطاب به حضرت زینب فرمود: «او بحرالمصائب است؛ یعنی دریای مصیبتهاست.»
۲- کعبهالرزایا : کعبه جایی است که همه به سوی آن رو میکنند و اقبال نشان میدهند. کعبهالرّزایا؛ یعنی کسی که همهی غمها از هر طرف که میآیند سراغ از او میگیرند.
نکتهی دوم که در این قسمت مطرح کرده نام زینب (س) است. ایشان میگوید نام زینب از “زَنِبَ” به معنی فربه و کاملشدن گرفته شده است؛ چون اینجا سخن از زینب(س) است، کمال در جسم و ظاهر مطرح نیست بلکه، کمال در بعد معنوی وجود حضرت زینب(س) مد نظر است. زینب(س)، وجود بینقصی است و میتوان تمام خوبیها را در او یافت.
معنای دیگری را که مطرح میکند این است که کلمهی “أبْ” در قرآن هم آمده آنجا که میفرماید : “وَ فاکِهَه و أبّا “. در لغت عرب گفته شده اَلْأَبْ نَبَهٌ طَیِبُالرّائحَه ؛أَب؛ درختی است که بویخوشی داشته باشد و وقتی به آن نزدیک میشوید اولین چیزی که شما را جذب میکند رایحهی خوش آن باشد. از سوی دیگر گفته شده، “حسن و حسین آقایان جوانان اهل بهشت هستند.” اگر اباعبدالله بهشت است، بوی بهشت، زینب(س) است. به مفهوم دیگر اگر بخواهیم بوی خوش حسین(ع) را استشمام کنیم باید سراغ حضرت زینب (س) برویم؛ در حقیقت، راه حسینشناسی،زینبشناسی است.
مفهوم دیگری که به آن اشاره کرده این است که گفته زینب به معنی درخت خوشمنظر و زیباست.
مفهوم مشهور دیگری هم دارد و آن هم “زین أَب ” یعنی زینت پدر است. ایشان میگوید همانطور که حضرت زهرا(س) امابیهاست؛ یعنی، مادر پدرش است، زینب(س) هم زینت پدر است.
در ادامه در باب ولادت حضرت زینب دو قول را مطرح کرده و سپس با استدلال رد کرده است. ایشان میگوید من بعضی جاها دیدم که ولادت حضرت زینب را اول شعبان سال ۶ هجری نوشتند و بعضیهم آن را در رمضان سال ۹ هجری نوشتهاند.
ایشان حروف کلمهی زینب (س) را معنی کرده و میگوید :”ز” زینب، زهراست. “ی ” زینب؛ علی است. “ن ” آن حسنین است و”ب” آن رسولالله است؛ یعنی،حضرت زینب از همهی اینها نشان دارد. گویی این همه وجود را در خود جمع کرده است.
نعبیر زیبای دیگری هم دارد و آن هم این است که میگوید شبیهترین چهره به حضرت زینب(س) را حضرت خدیجه دانستهاند. و آن حضرت ویژگیهای حضرت خدیجه را هم در خود دارد : «وَ کانَ سَیّدَتُنا خَدیجَه مِنْ أجْمَلَ النّساءِ الْقُریشْ وَ اَعْقَلُها؛ یکی از عاقلترین و زیباترین زنان قریش حضرت خدیجه بود و حضرت زینب(س) به حضرت خدیجه شبیه بوده است.» بخشش، کرامت، بزرگواری، زیبایی و هوشمندی حضرت خدیجه در وجود حضرت زینب (س) متجلی بود. خدیجه تسکین دردهای پیامبر بود و حضرت زینب تسکین دردهای برادرانش به ویژه اباعبدالله بود . خدیجه متکفل خدمات پیغمبر، زینب هم متحمل و متکفل همهی مصائب برادر بود.
در این قسمت ۲۹ لقب برای حضرت زینب (س) مطرح کرده که برخی از آنها عبارتند از صدیقهالصغری، عصمهالصغری، وَلیَهُ الله العُظما، ناموس الکبری؛ الراضیه بالقدر و القضاء، امینه الله، عالمه غیر معلّمه، فهمهٌ غیر مفهّمه، محبوبهالمصطفی، قرهعین المرتضی و نائبهالزهرا.
۳- صدیقه: صدیقه؛ یعنی، کسی که عملش مؤید قولش باشد. یعنی هر آنچه را که میگوید بتوانیم در زندگی او بیابیم و زندگی، رفتار، و سیرت او نشاندهندهی صفتی باشد که به او نسبت میدهند. پس صدیق، صادق عامل است یعنی کسی که هم در عمل و هم در سخن صادق است.
۴- عصمت: حضرت زینب (س) را عصمت صغری و در واقع تالی تلو معصوم دانسته، بیان میکند بعد از شهادت حضرت اباعبدالله(ع) در طول مدتی که امام سجاد بیمار بود و نمیتوانست، کار نیابت اباعبدالله را به عهده بگیرد، آن حضرت نقش ولایت را ایفا میکرد.
۵- ولیّهُالله: این تعبیر بسیار بزرگی است و ولیالله حضرت علی(ع) است و ایشان ولیّهالله است یعنی کسی در اندازهی امام.
۶- راضی به قضای الهی
۷- امینهالله: یعنی کسی که ودایع الهی را حفظ میکند. حضرت زینب(س) ودایع الهی را حفظ کرد و آنها را به مقصد رساند.
۸- عالمهی غیر معلمه: این عنوان را امام سجاد(ع) به حضرت زینب (س) داده است. امام سجاد(ع) خطاب به حضرت زینب (س) فرمود: “عمه جان الحمدالله تو عالمهی غیر معلمه هستی “. عالمهی غیر معلمه یعنی کسی که درسش را از طریق درس و مکتب و معلم و استاد نیاموخته و علمش لدنی است. حضرت زینب شاگرد مکتب مادرش حضرت زهراست. میگویند روزی امیرالمؤمنین نشسته بود و حضرت زینب هم( که باید سنش در آن موقع ۳۰سال یا کمی بیشتر باشد) در حضور آن حضرت نشسته بود و قرآن میخواند. بعد از مدتی امیرالمؤمنین فرمود: دخترم میخواهی آیاتی را که قرائت میکنی برایت تفسیر کنم. حضرت زینب(س) عرض کرد: بله. امام علی(ع) شروع به تفسیر کرد. (به نظر میرسد آیاتی که حضرت زینب قرائت کردند، آیاتی از سورهی آلعمران باشد) امام (ع) آیاتی را که مربوط به صبر و ابتلا و امتحان بود توضیح میداد و در این میان پلی هم به کربلا میزد و حضرت زینب (س) را از حوادث آینده که برای او پیش خواهد آمد آگاه میکرد. بعد از مدتی حضرت زینب(س) لبخندی زد و عرض کرد:«یا أبه أعْرِفُ ذلِکْ، أَخْبَرتنی بِهِ أُمّی کَیْ تَهیئنی لغَدی؛ پدر جان همهی این حرفها را میدانم، مادرم اینها را به من آموخت تا برای آینده آمادهام کند.»
۹- محبوبه رسولالله، پیغمبر با حضرت زینب (س) همانند رفتاری که با حضرت زهرا(س) داشت رفتار میکرد.
۱۰- نائبهالزهرا
۱۱- شریک برادر(شریکه الحسین(ع))
۱۲- زاهده: زینب(س)، زاهده بود؛ یعنی ترک زینت دنیا کرد و به چیزی رغبت نداشت. از امیرالمؤمنین پرسیدند زهد چیست؟ فرمود: “الزُهد کُلُْهُ بَینَ کَلِمَتَینِ مِنَ القُرآن لِکَی لا تأسوا علیما فَاتکُم و لا تَفْرَحُوا بما آتاکُم؛ زهد بین دو کلمهی قرآن است و آن اینکه هر چه بهدست آوردی تو را خوشحال و از راه به در نکند و آنچه را از دست میدهی برای آن ناراحت نشویو بی تابی نکنی.”
۱۳-۱۴- عاقله و موثَّقه : چندین روایت از حضرت زینب(س) نقل شده و ائمهی ما بارها فرمودند که حَدَّ ثتَنا عقیلَتَنا؛ این روایت را عقیلهی ما به ما گفت. مدّتها کسی به امیرالمؤمنین ابوالحسن نمیگفت و به او «ابوزینب» میگفتند.
۱۵- کَعبهُ الرّزایا
۱۶- الفصیحهالبلیغه: یعنی کسی که در نهایت فصاحت و بلاغت بود. وقتیحضرت زینب (س) خطبه میخواند میگفتند این صدا، صدای امیرالمؤمنین است. حضرت زینب(س) در کوفه در موقعیتی خطبه خواند که تازیانه خورده بود، سر برادر مقابلش بود، بچهها گریه میکردند، لباس مناسبی نداشت و در اسارت به سر میبرد؛. اما امیرالمؤمنین هنگام خطبهخواندن در چنین موقعیتی قرار نداشت.
۱۷- الشجاعه: دراین کتاب در مورد شجاعت حضرت زینب(س) کمتر سخن گفته شده است. اگر نویسنده نگاه سیاسی میداشت بهتر میتوانست نقش حضرت زینب(س) را در انقلاب کربلا تحلیل کند.
۱۸- عابده: حضرت زینب(س) اهل عبادت بود. آن هم عبادتیکه وقتیاباعبدالله(ع) میخواهد به میدان برود به خواهرش زینب(س) میفرماید:”یا أُختاء لا تَنسینی فی نافِلَه اللَیل؛خواهرم در نافلهی شبت مرا فراموش نکن.” امام سجاد(ع) میفرماید: عمهام زینب، در تمام طول سفر از کربلا تا شام با اینکه بر اثر تازیانهها و گرسنگی آنقدر ضعیف شده بود که تاب ایستادن نداشت، یک بار هم نماز شبش را قطع نکرد. حتی شب یازدهم که خیمهها سوخته بود، ما را زده بودند، در کربلا هلهله میکردند و سر اباعبدالله(ع) هم بر نیزه بود، حضرت زینب(س) باز نماز شبش را رها نکرد.
۱۹- باکیه: یعنی کسی که برای اباعبدالله میگریست و همه را هم میگریاند.
۲۰- دختر شایسته امیرالمؤمنین؛ حضرت زینب(س) شواهد و دلایل دخت اسدالله را دارا بود؛ یعنی، دختر شایستهی امیرالمؤمنین علی(ع) بود.
۲۱- از خصوصیت ۲۱ به بعد احوالات حضرت زینب(س) را مطرح کرده و در این قسمت قصهی مفصلی در مورد محمدبن جعفربن ابیطالب بیان کرده است. در تاریخ آمده که یزید از یکی از دختران حضرت زینب به نام امکلثوم خواستگاری کرد و حضرت محمدبن جعفر با او مخالفت کرد و نگذاشت این وصلت انجام شود و در عوض زمینی را به ۸۰ دینار فروخت و زمینهی ازدواج امکلثوم را با پسرش قاسمبن محمد، فراهم کرد.
۲۲- جهاد با نفس: در این بخش به انواع مرگ اشاره شده که حضرت زینب(س) آنها را پشت سر گذاشت.(موت احمر، موت ابیض، موت اصفر، موت اسود)
۲۳- حضرت زینب(س) پیروزمند عرصهی امتحان
۲۴- یقین کامل و معرفت سرشار حضرت زینب(س)
۲۵-محبت در زمرهی اولیاء الله
۲۶- مقام خوف حضرت زینب(س)
۲۷- مقام تسلیم و رضای آن حضرت
۲۸- مقام ابتلاء حضرت زینب(س): در اینجا مقام ابتلاء حضرت زینب(س) را با تمام پیامبران مقایسه کرده است
۲۹- صبر حضرت زینب(س)
۳۰- مواسات حضرت زینب(س)، یعنی کمک نمودن آن حضرت به اباعبدالله(ع)
۳۱- غیرت حضرت زینب(س): حضرت زینب(س) هم غیرت حفظ بچهها را داشت و هم غیرت حفظ اموال را داشت چرا که وقتی یزید خواست آنها را به وطنشان باز گرداند، زینب(س) خواستار اموالی شد که از آنها به غارت رفتهبود. به عنوان مثال چرخ نخریسی مادرش، سر برادرش، گهوارهی علیاصغر زا با قدرت تمام از آنها گرفت. در روایت داریم که:” مَنْ قُتِل دون مالِهِ فَهُوَ شَهید” هر کس در راه دفاع از مالش کشته شود شهید است.
۳۲- محب مخلص اباعبدالله(ع)، زینب(س)، اباعبدالله را خالصانه دوست داشت.
۳۳- نائب خاص برادر: حضرت زینب(س) علوم را از برادر آموخت امام سجاد(ع) با ایشان مشورت میکرد.
۳۴- حافظ شئون و حدود
۳۵- اهتمام به حفظ دین
۳۶- اهتمام به معصومین، نگهداری امام حسین(ع)، هنگامی که بالای سر علی اکبر رسید از آن جمله است.
۳۷- امر به معروف
۳۸- پیامآور عاشورا و احیاگر کربلا
۳۹- شباهت آن حضرت به انبیاء الهی؛ در ادامهی این بخش خطبهی حضرت زینب(س) را مطرح کرده است.
نقدهای وارد بر کتاب:
۱-نویسنده میتوانست چندین خصیصهی مشابه را در هم ادغام کند، مانند خصیصههای ۳۳و۸و۶و۲۸و۱۵و۲۱و۱۱و۳۲و۳۰
۲- چون نویسنده به عربی مینوشته به این سبب در نگارش فارسی دچار نقص و ضعفهایی است. به عنوان مثال در بعضی از بخشهای کتاب نقص فعل وجود دارد و جملات درست نوشته نشده است.
۳-مآخذ و منابع را در طول نگارش کتاب ذکر نکرده است که البته با تلاش محقق بزرگوار ناصر باقری بیدهندی احادیث و روایات مأخذیابی شدهاند.
۴-بخشهایی از زندگی حضرت زینب(س) به ویژه پس از کربلا ناقص یا ناگفته مانده است.
۵-علی رغم بسیار نکات ظریف و دقیق دربارهی حضرت زینب(س)، ناگفتههایی از زندگی آن بزرگوار در این کتاب باقی مانده است که در صورت افزودن، کتاب کاملتر و علمیتر میشد.