پرسیده شده، چرا با این که عزاداریها و اشک ریختنها بیشتر میشود ولی از اهداف امام حسین(ع) دورتر میشویم؟
پاسخ: اینکه، واقعاً از اهداف امام حسین(ع) دورتر میشویم یا نه جای بحث است. اما این مسأله واقعیت دارد که ما در عزاداریها رفتارهایی را میبینیم که متناسب با خلق و خو و اهداف اباعبدالله الحسین(ع) نیست؛ علت آن این است که ما بیشتر به یک بعد توجه کردهایم و از ابعاد دیگر غافل ماندهایم. این مسأله ما را دچار نارسایی کرده است. فکر کنید کسی دارد ورزش میکند. مثلاً در حوزهی پرورش اندام کار میکند، وقتی روی یک دست و یک پایش کار کند و تمام حرکات را روی اینها انجام دهد خیلی این بدن ناساز و بی ریخت خواهد شد. ما تا حدودی دچار بیریختی شدهایم. اشک بسیار خوب است و مهم، و بسیار هم به آن توصیه شده است. شاید اگر همین اشکها را هم نمیریختیم خیلی بدتر بودیم. خیلی اتفاقات دیگر میافتاد. حداقل این اشکها مقداری فضای درونی ما را تلطیف و سبک میکند و غبارها را در درون ما مینشاند؛ یعنی ملاطفت ما را بیشتر میکند. اما اشک به تنهایی کافی نیست؛ اشک مقدمه است، مقصد نیست. امام حسین(ع) شهید نشد که ما اشک بریزیم. ما اشک میریزیم تا زمینهی درونی خودمان را برای پذیرش فرهنگ اباعبدالله آماده کنیم. چون قلبهای سخت و سنگی و بیعاطفه مستعد پذیرش آرمان حضرت اباعبدالله نیستند. من تعبیرم این است، اشک شخم زدن دل برای پاشاندن بذر است. اگر شخم بزنی اما بذری نپاشی، علف هرز میروید. یعنی نتیجهی عمل شما به شما نخواهد رسید.