خانه / با کاروان حسینی / اسب تاختن بر بدن امام

اسب تاختن بر بدن امام

از جنایت های وحشیانه، گستاخانه  و شگفت کربلا، اسب تاختن بر بدن پاره پاره و بی سر امام شهیدان است.

عمر سعد پس از شهادت و غارت لباس‌هایش فریاد زد: مَن ینتدبُ الحسین فیوطَی الخیل ظهره؟ چه کسی آماده و پیش‌گام اسب تاختن بر پیکر حسین است؟

در این هنگام ده تن داوطلب شدند. بر اسب‌ها سوار شدند و آن‌گه بر بدن او تاختند که استخوان‌های سینه و پشت و پهلوی مبارک او را درهم شکستند.

شخصی به نام ابوعمر زاهد گوید: نسب این ده نفر را بررسی کردم، همگی زنازاده بودند.

نام این ده تن را این‌گونه نوشته‌اند:

  1. اسیدبن مالک: او گزارش اسب تاختن را به عبیدالله‌زیاد داد. مختار او را دستگیر و بر بدنش اسب تازاند تا جان داد.
  2. هانی حضرمی: صورتش سیاه شد و به دستور مختار کشته شد.
  3. واحظ بن ناعم: دستگیر و به دستور مختار کشته شد.
  4. صالح بن وهب: مختار فرمان قتل وی را داد.
  5. سالم جعفی (سالم بن خثیمه جعفی): به دستور مختار کشته شد.
  6. رجاء عبدی: دستگیر و مختار دستور قتل وی را داد.
  7. عمر صیداوی: به دستور مختار به هلاکت رسید.
  8. حکیم‌بن‌طفیل: پس از دستگیری، مختار دستور داد تیربارانش کنند.
  9. اخنس‌بن مرثد: پس از دستگیری، مختار دستور داد دست و پاهایش را بستند و اسب بر وی تاختند.
  10. اسحاق‌بن حویّه: او پیراهن امام را نیز سرقت کرد. پس از دستگیری، مختار دستور داد اسب بر بدنش بتازانند.

شیوه اسب تاختن بر بدن شهیدان –به ویژه اباعبدالله الحسین(ع)- را به این گونه نوشته‌اند که:

  1. نعل اسب ها را تازه کردند تا قدرت و شدت ضربه ها بیشتر باشد.
  2. اسب ها را در یک ردیف حرکت می دادند تا ضربات پی در پی وارد شود.
  3. پس از یک بار تاختن، جسد را بر می گرداندند تا بر پشت و روی بدن مطهر تاخته باشند.
  4. اسیدبن مالک وقتی نزد ابن زیاد رسید گفت:

نحنُ رَضَضنا الصدر بعد الظَهر         بکُلِّ یعوبٍ شدید الَاسر

ما با اسبان تنومند و تندرو سینه حسین را بعد از اینکه بر پشت او تاختیم درهم کوبیدیم.

ابن زیاد پرسید: شما کیستید؟ (معلوم می شود ده نفر با هم برای دریافت صله نزد ابن زیاد رفته بودند.)

اسیدبن مالک گفت: ما کسانی بودیم که آنقدر بر بدن حسین تاختیم که استخوان های سینه اش را همچون آسیاب نرم کردیم.

ابن زیاد چندان آنان را تحویل نگرفت و هدایای اندکی به آنان داد.[۱]

در زیارت ناحیه‌ی مقدسه به اسب تاختن بر بدن امام اشاره شده است و شدت تاختن را به گونه‌ای بیان می کند که بدن (حتّی طحنوا) خمیر شد.

روایت نادرست: در اصول کافی ج ۱،ص ۳۸۷ آمده است که چون زینب کبری و اهل حرم دریافتند که عمر سعد قصد اسب تاختن بر بدن اباعبدالله الحسین را دارد درصدد جلوگیری برآمدند.

فضّه –کنیز حضرت فاطمه- که در کربلا حضور داشت گفت: در این دشت شیری است که من به سراغش می روم و از او می‌خواهم تا مانع این کار شود. شیر آمد اما زمانی که کار تمام شده بود. این روایت به گونه‌های مختلف نگاشته شده است که خود گواه نادرستی و ساختگی بودن آن است.[۲]

روایت دیگر: دو روایت دیگر نیز ذکر شده است که که به زبان حال تا قال بیشتر شبیه‌اند.

یکی درباره‌ی حضرت سکینه و دیگری ام‌کلثوم است. (خود اشعار نیز احتمالاً از زبان شاعر است تا اباعبدالله و ام‌کلثوم) و آن دو روایت این است:

حضرت در حالی که در قتلگاه افتاده بود به سکینه گفت:

و انَا السَبط الَذی مِن غیر جُرم قتلونی           و بُجرِد الخیل بعد القتل عَمَداً سَحَقونی

من دختر زاده پیامبرم که بی گناه مرا کشتند و پس از کشتن از روی عمد با اسب بر بدنم تاختند و استخوان هایم را خرد کردند.

ام‌کلثوم نیز با دیدن برادر فرمود:

فجثمانُهُ تحت الخیولِ و رأسُهُ             عَناداً بِاَطراف الاسنّهِ تُرفَعُ

تن او پایمال سم اسبان است و سرش از سر دشمنی بر فراز نیزه هاست.[۳]

شهیدان پس از شهادت امام حسین(ع):

پس از شهادت امام میدان، صحنه‌ی تاخت دو تاز سواران شد و عربده و فرح و شادمانی لشکریان عمر سعد. آنان شعار می‌دادند: حسین کشته شد. تکبیر می‌گفتند و این پیروزی! را به هم شادباش و تبریک می‌گفتند.

برخلاف تصور اینکه امام آخرین شهید عاشوراست، کسان دیگری بعد از امام به شهادت رسیدند که آنان را به چند دسته می‌توان تقسیم کرد:

  1. نخست شهیدانی که محل شهادت آنان در کربلا و در روز عاشوراست. آنان دو تن بودند: نخست سویدبن عمرو بود و ساعتی بعد هفهاف بن مهنّد راسبی.
  2. شهیدانی که در کربلا حضور داشتند و زخمی شدند و به اسارت گرفته شدند و بعدها به شهادت رسیدند که مرفُع (موقَع) بن ثُمامه اسدی صیداوی، عمروبن عبدالله جندعی، سواربن منعم بن نهام همدانی سه تن شهید اسیر و زخمی عاشورا هستند.
  3. دو تن فرزندان مسلم که پس از اسارت و آزادی به شهادت رسیدند.
  4. شهیدانی که پس از کربلا و عاشورا در کوفه و شام قیام کردند و به شهادت رسیدند که عبدالله عفیف ازدی از آن جمله است.

دو شهید که پس از امام در کربلا به شهادت رسیدند یکی اهل کوفه است و دیگری اهل بصره که به زندگی و نحوه‌ی جهاد و شهادت آنان می‌پردازیم.[۴]

[۱] . مُثیرالاحزان (در سوک امیر آزادی): ص ۲۷۶، لهوف: ص ۱۳۵، بحارالانوار:ج ۴۵، ص ۵۹، مناقب آل محمد، ج ۴، ص ۱۱۱، مُثیرالاحزان: ص ۷۸، ارشاد:ج۲، ص ۱۱۰٫

[۲] . تذکره‌الشهداء:ص۳۷۳٫ (در نفس المهموم به آمدن شیر و جلوگیری از اسب ها اشاره شده است و چون این روایت را مخالف اسناد تاریخی تاختن اسب ها بر بدن مطهر اباعبدالله می داند آن را رد می کند.) ر.ک.دمع‌السجوم،ترجمه نفس‌المهموم:ص ۲۰۶٫

[۳] . کامل ابن اثیر:ج ۲،ص ۵۵۸٫

[۴] . سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی شریفه‌ی ۱۷۸٫

telegram

همچنین ببینید

جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا

نام کتاب: جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا مؤلف: محمدرضا هدایت پناه محل نشر: قم ناشر: ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.