رویداد اول: عمربنسعد به دُرید(ذوید) که پرچم را در در دست داشت، دستور داد که پرچم را پیش ببرد.[۱]این حرکت نشانهی تصمیم عمرسعد به شروع جنگ بود.
رویداد دوم: عمرسعد تیری در کمان نهاد و خطاب به سپاهیان گفت: نزد امیر(عبیدالله) گواهی دید که من نخستین کسی بودم که تیر به لشکرگاه حسین افکندم و امیرالمؤمنین یزید را به شایستگی خدمت کردم.[۲]
عمرسعد در هنگام انداختن تیر آستینش را بالا زد. در کتاب الامام الحسین و اصحابه(ج۱، ص۲۷۸) آمده است که وقتی عمرسعد گفت: شاهد باشید که من نخستین کسی بودم که تیرانداختم، یکی ازیاران پاسخ داد: شهادت میدهم تو نخستین کسی ازاین امت هستی که قدم در دوزخ میگذاری.
تیر عمرسعد پیش روی امام بر زمین افتاد. امام بلافاصله بر مرتجز سوار شد و یاران را آمادهی نبرد کرد. [۳] و فرمود: بشتابید کهاین تیرها سفیران و فرستادگان این قوم است به سوی شما[۴](حجت برای جنگ با دشمن بر ما تمام شده است).
عمرو بن حجاج- فرمانده پانصد تن که از فرات حفاظت میکردند- گفت: آیا میدانید با چه کسانی میجنگید. اینان پهلوانان و نبرد آزمودگان کوفه هستند. شما با کسانی میجنگید که برای مرگ آمادهاند. آنان را سنگباران کنید تا کشته شوند. عمرسعد با تأیید سخنان عمروبنحجّاج گفت: مبادا هیچ کس به تنهایی به میدان نبرد پای بگذارد.[۵]
تعداد تیراندازان سپاه دشمن را تا ده هزار نفر نوشتهاند. اگر تصور کنیم هریک فقطیک چوبه تیر شلیک کرده باشند حدود ده هزار چوبهی تیر به سمتیاران امام نشانه رفته است کهاین تیرباران باعث شد که بسیاری ازیاران امام مجروح شوند.[۶]
تعداد شهیدان تیرباران: تیرباران بیامان و گستردهی دشمن، پیش از نیمی و براساس برخی اقوال، دو سوم سپاه امام را به شهادت رساند. ابناعثمکوفی تعداد شهدای تیرباران صبح را ۵۰ تن ذکر کرده است. در مناقب ابنشهرآشوب تعداد شهدای حملهی اول ۳۸ تن است و سماوی در ابصارالعین شهدای حملهی اول را ۴۰ تن دانسته است.[۷]
حیاه الامام الحسین آمار شهیدان نخستین حمله را ۴۱ تن نوشته است. [۸]
آن چه دربارهی این شهیدان باید گفتاین است که:
- ترتیب شهادت به دلیل حملهی گسترده و تیرباران همزمان روشن نیست.
- در میان این یاران چهرههای بزرگ، اصحاب پیامبر و یاوران امام علی(ع) و امام مجتبی(ع) دیده میشود.
- با شروع تیرباران و فرمان دفاع اباعبدالله، جنگ عمومی شروع شد. برخی از شهدای حملهی نخستین در حال نبرد به شهادت رسیدند.
عکسالعمل اباعبدالله(ع): امام پس از شهادت جمعی از یاران، غمگینانه سربلند و دستی بر محاسن خویش کشید و زمزمه کرد: «خشم پروردگار بر یهود آنگاه سخت شد که برایش فرزند قائل شدند و بر نصاری آن گاه که به تثلیت(سه گانهی اب، ابن و روحالقدس) معتقد شدند و بر مجوس آنگاه که بندگی ماه و آفتاب را برگزیدند. اینک غضب خدا بر این قوم که بر کشتن فرزند پیامبر او هم داستان شدند. نه به خدا سوگند، داغ رسیدن به آرزوهایشان را بر قلبشان میگذارم تا غرقه در خون خدای خویش را دیدار کنم.[۹]
شهیدان نخستین حمله( تیرباران صبح)
مجموعهی شهدای تیرباران: ۵۱ تن شهید (این شهدا اهل کوفه، مدینه و بصره بودند)
تعداد شهدای کوفی: ۳۶ تن.
شهیدان اهل مدینه: ۷ تن.
شهدای اهل بصره: ۸ تن.
فاصلهی سنی شهدا: میان ۲۰ تا ۷۰ ساله.
شهدای حدود ۷۰ سال: ۹تن.
شهدای حدود ۴۰ سال یا کمتر از ۴۰: ۱۴تن.
شهدای ۲۰ تا ۴۰ سال: ۲۰ تن.
تعداد شهیدانی که در میانهی راه کربلا و یا روزهای دوم تا دهم به امام پیوستند: ۴۲ تن.
محل اصابت تیرها به بدن شهدا: به علت حملهی کور دشمن، تیرها به جای جای بدن شهیدان اصابت کرده بود.
زمان شهادت شهیدان: تقدم و تأخر شهادت شهیدان به علت حملهی ناگهانی و پرتاب هم زمان ده هزار تیر، معلوم و قابل تعیین نیست.
به نظر میرسد مدت زمان تیراندازی چندان ادامه نیافت زیرا امام به یاران گفت: این تیرها سفیران دشمن به سوی شما هستند و با این سخن اذن برای مبارزه و مقابله صادر شد و با نزدیک شدن یاران امام به سپاه دشمن، جریان جنگ تغییر یافت.
با شهادت شهیدان حمله اولی یا تیرباران صبح، شکافی محسوس در سپاه اباعبدالله الحسن(ع) بوجود آمد، حمیدبنمسلم، گزارشگر سپاه عمرسعد، به این نکته اشاره کرده است.
چند تن از شهدا، شخصیتهایی بزرگ و شناخته شده و از اصحاب پیامبر بودند. از هیچ یک از این شهدا رجزی ذکر نشده است که به سبب حملهی ناگهانی و شهادت جمعی، مجالی برای رجزخوانی یا ذکر رجزها باقی نمانده است.
آنچه در پی میآید نامهای مشهور شهدای حملهی تیرباران است و تقدّم و تأخّر نامها دال بر تقدم و تأخر شهادت نیست. تنها بر اساس برخی قرائن این پیش و پسی نامها سامان یافته است.
نام برخی از شهدا در زیارت ناحیه و زیارت رجبیّه ذکر شدهاست که در معرفی آنان مشخص شده است.
۱ـالعبرات: ج۲، صص۲۲-۲۳، تاریخ طبری: ج۵، ص۴۲۹، الفتوح: ج۵، ص۱۸۳، انساب الاشراف: ج۳، ص۱۹۰، نهایه الاراب: ج۲۰، ص۴۴۶، البدایه و النهایه: ج۸، ص۱۸۱٫
۲ـنهایه الارب: ج۲۰، ص۴۴۶، اللهوف: ص۱۰۰، المنتخب: ج۲، ص۴۴۱، کاملابناثیر: ج۳، ص۲۸۹، نفسالمهموم: ص۲۶۴٫
۳ـمقتل الحسین بحرالعلوم: ص۳۸۰، مقتل الحسین خوارزمی: ج۳، ص۸، العبرات: ج۲، ص۲۳٫
۴ـ دمعالسجوم (ترجمه نفسالمهموم): ص۱۲۸٫
۵ـ نهایهالارب: ج۷، صص۱۸۷-۱۸۸٫
۶ـ تاریخ طبری: ج۵، ص۴۲۹، ارشاد: ج ۲ ، ص ۱۰۴، العبرات: ج۲، ص ۲۴، اعیان شیعه: ج ۱، ص۶۰۳٫
۷ـ الفتوح: ج۵، ص۱۸۲، مناقب: ج۴، ص۱۱۳، بحارالانوار: ج۴۵، ص۱۲٫
۸ـ حیاه الامام الحسین: ج۳، ص۲۰۴٫
۹ـ الفتوح: ج۵، ص۱۸۳، العوالم: ج۱۷، ص۲۵۵، مثیر الاحزان: ص۲۹، الدمعه السّکبه: ج۴، ص۲۹۰٫