آمادگی عمربنسعد برای نبرد:
صبحگاه عاشورا، عمرسعد نماز گزارد! آنگاه سپاه خود را برای حملهی گسترده و سراسری آماده کرد. فرمانده سربازان شهر کوفه عبداللهبنزهیراسدی بود. فرمانده مذحج و قبایل اسد، عبدالرحمنبنابیسیره، رهبر و فرمانده قبایل ربیعه و کنده، قیسبناشعثبنقیس بود و رهبر قبایل تمیم و همدان حرّبنیزید ریاحی که تنها حرّ به امام پیوسته بود و دیگران برای قتل امام ویاران آماده شده بودند. عمرسعد لشکر بیست و هشت هزار نفرییا سی هزار نفر را سامان داد. میمنه(سمت راست) را به عمروبنحجاج زبیدی و میسره(سمت چپ) را به شمربن ذیالجوشنبنشرحبیل سپرد.
فرماندهی سواران به عهدهی عزرهبنقیساحمسی و پیادگان به عهدهی شبثبنربعییربوعی بود. عمر سعد پرچم سپاه را به ذوید(دُرید) غلام خویش سپرد.
برخی فرماندهی جناح راست را سنانبنانسنخعی نگاشتهاند. عمر سعد خود در قلب سپاه قرار گرفت.[۱]
تعداد سپاه عمر سعد: همگان نوشتهاند که نیروهای تحت فرماندهی عمر سعد فقط از کوفه بودند و در میان آنان هیچ نیرویی از شام، مدینه و مکه و بصره نبوده است. تعداد آنان را ۱۷، ۳۰، ۲۲، ۶، ۲۸ و ۵۰ هزار نوشتهاند. گاه نیز به اغراق ۱۰۰، ۲۰۰، ۱۲۰ و حتی ۸۰۰ هزار نفر نوشتهاند. دقیقترین آمار حدود ۲۲ هزار تا ۳۳ هزار نفر است. چون در آن فاصله نه امکان جمع آوری نیرویی در آناندازه بوده، نه کوفه و اطراف،این مقدار(مثلاً صد هزار یا بیشتر) جمعیت داشته و نه تدارک چنین سپاهی از نظرگاه آذوقه و امکانات جنگی میسر بوده است. با عنایت به آمار یاران حسین(ع) که به طور دقیق روزانه به کوفه گزارش میشد، از نظرگاه نظامی، لشکر زیادی برای مقابله لازم نبوده است. ناسخ التواریخ بدون هیچ گونه استناد تارخی معتقد است که «عبیداللهبنزیاد پنجاه و یک هزار نیرو گرد آورد اما فقط سی هزار نیرو را به کربلا فرستاد و بقیه را برای احتمالات نگه داشت و چون امام شهید شد بقیه را به کربلا گسیل نکرد».[۲]
آمادگی اباعبدالله الحسین(ع) و یاران:
صفهای نماز بسته شد و امام با اهل بیت و یارانش نماز صبح برپا کرد. شوق و شور، مهمان قلبها و قدمها بود. پس از نماز امام لشکر اندک خویش را آماده کرد. زهیربنالقین سمت راست، حبیببنمظاهر در سمت چپ(میسره) و پرچم را به دست برادرش عباس سپرد و خود و همراهانش مقابل خیمهها ایستادند.[۳]
تعداد یاران امام: اختلاف منابع و مقاتل در تعداد یاران امام، زیاد است برخی ۳۲ سوار و ۴۰ پیاده، برخی ۸۲ پیاده و ۳۲ سواره(مناقب: ج۴، ص۹۸، مقتلالحسین خوارزمی:ج۲، ص۴، مقتلالحسین مقرم: ص۲۷۵) و برخی ۴۵ سوار و ۱۰۰ پیاده نوشتهاند(تذکرهالخواص: ص۱۴۲، مثیرالاحزان: ص۲۸، نفسالمهموم: ص۲۳۶، اللهوف: ص۱۰۰، بحارالانوار: ج۴۵، ص۴)
درستترین نظر همین نظر آخر است که مجموع یاران را حدود ۱۴۵ نفر دانسته است.این روایت از اماممحمد باقر علیهالسلام است. در مروجالذهب هزار و صد تن ذکر شده که بالاترین رقم است.
در تاریخ الاسلام ذهبی(ج۲، ص۳۸۴) آمده است که مجموع یاران ۱۰۰ نفر بودند پنج تا هفت نفر از نسل علی(ع)، ده نفر از بنیهاشم، یک نفر از بنیسلیم ویک نفر از بنیکنانه بود. در روایت دیگریک نفر دیگر پسر عموی عبیداللهبنزیاد ذکر شده است.
[۱] . الفتوح: ج۵، صص:۱۸۳-۱۸۴، بحار الانوار: ج۴۵، ص۴، ارشاد: ج۲، صص:۹۸-۹۹، اعیان الشیعه: ج۱، ص۶۰۱، مثیر الاحزان: ص۲۷، کامل: ج۳، ص۲۸۶، مقتل الحسین خوارزمی: ج۲، ص۴، نهایه الارب: ج۲۰، صص۴۳۷-۴۳۸٫
[۲] ناسخ التواریخ: ج۲، صص ۱۸۶و ۲۲۹٫
[۳] تاریخ طبری: ج۵، ص۴۲۲، مقاتل الطالبیین: ص۵۶، بحارالانوار: ج۴۵، ص۴، اعیانالشیعه: ج۱، ص۶۰۱، ارشاد: ج۲، ص۹۸، انساب الاشراف: ج۳، ص۱۸۷٫