تهیه و تنظیم: موسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا- دزفول
۷) توکل و اعتماد بهکار خداوند متعال:
خداوند در آیه ۴۵ سوره بقره فرموده : «واستعینو بالصبر و الصلوه و انها لکبیره الا علی الخاشعین » همچنین در آیه ۱۸ سوره یوسف خداوند فرموده : « وَ جَاءُو عَلىَ قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبرٌ جَمِیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلىَ مَا تَصِفُون؛ و بر پیراهن وی خونی دروغین آوردند [ یعقوب ] گفت : [ نه ] بلکه نفس شما کار [ زشتی ] را برای شما آراسته است پس اینک صبری نیکو و بر آنچه توصیف میکنید از خداوند یاری میخواهم» .
توکل در چند رابطه مطرح است:
الف) توکل در رابطه فرد با خدا: در حالیکه انسان رابطه خویش با خدا را از طریق دعاء، إستعاذه، انجام فرایض، و مستحبات نیز نشان مىدهد، در توکل جنبهاى از رابطه فرد با خدا نمایان است که تلویحا فرد متوکّل پیش فرضهایى را پذیرفته است که مهمترین آنها باور و ایمان به قدرت، حکمت و شفقت خداوند به بندگانش مىباشد. و همین جنبه اعتماد و ایمان است که رابطه توکّل گونه را از انواع دیگر رابطهها متمایز مىکند. براى برجسته کردن همین جنبه است که ملا احمد نراقى در کتاب معراجالسعاده توکّل را در زیر باب «حُسنِ ظن به خداوند متعال» شرح مىدهد. این جنبه اعتماد از نظر عرفانى بسیار با اهمیت است چون دوستى ارکانى دارد که از مهمترین آنها «اعتماد» است. بخاطر همین درجه بالاى توکل است که خداوند توکل کنندگان را دوست مىدارد. و در قرآن مىفرماید«إنّ اللّه یُحِبُّ المُتَوَکِلّین. »
ب)در توکل فرد همچنین به وعدههاى خداوندى در قرآن علم و ایمان دارد و مىداند که خداوند به اهداف خود خواهد رسید و تلاشهاىِ انسان در راه خدا بى نتیجه نخواهد ماند. لازمه پیاده کردن توکل در عمل تشخیص وظیفه و برنامههاى فردى و شخصى از برنامههاى خداوندى است و تفکیک این امر است که مسئولیت انسان در کوشش و تلاش تا چه حدى است و از چه مرزى دیگر مسئولیت انسان تمام شده تلقى مىگردد، و فرد باید کار را به کاردان واقعى (یعنى خداوند متعال) واگذار نماید.
ج) در توکّل همچنین علم به اینکه در چه کارهایى مىتوان توکل نمود و در چه کارهایى توکل دامنهاش جارى و سارى نیست لازم است.
براى روشن شدن محدوده توکل در هستى به دو نکته نیز اشاره کنیم:
۱ـ از لحاظ عملى انسان بایستى تا آنجا که توان دارد به تدبیر امور بپردازد و در جایى که تدبیر امور از عهدهاش خارج است بایستى به خداوند متعال توکل کند. بین توکل و اقدام عملى براى انجام کارها منافاتى وجود ندارد. مىتوان بر خداوند توکل کرد و از او در حصول مقاصد یارى جست و در عین حال از علل و اسباب نیز براى حصول نتیجه استفاده کرد. هر چند که معناى توکل ترک تدبیر است، ولى ترک تدبیر به معناى ترک استفاده کردن از اسباب نیست، بلکه ترک تدبیر در سطحى بالاتر از اسباب است، در سطح نتایج کار و تقدیرهاى بیرون از اختیارِ ماست.
۲ـ از لحاظ اعتقادى انسان مىباید باور داشته باشد که زمانى کوششهایش مثمرثمر خواهند بود که توأم با خداست و مشیت الهى مىباشد؛ یعنى کوشش انسان براى رسیدن به مطلوب هر چند لازم است ولى کافى نیست و توفیق خداوندى نیز باید با آن قرین گردد تا انسان بتواند به مطلوب خود برسد
پس توکل نوعى رابطه فرد با خداوند است که در آن فرد با توجه به اعتقادى که به قدرت، حکمت و رأفت و شفقت خداوند دارد در تمام حرکات و سکنات حضور خدا را در نظر گرفته، و در تمام لحظات براى موفقیت خود از او استمداد مىکند. فرد متوکّل ضمن استفاده از اسباب و علل مادى و غیر مادى توفیق رسیدن به نتیجه را مشروط به خواست و مشیت الهى دانسته، ضمن اسناد امور و اتفاقات جهان به خواست خداوندى، براى حصول نتیجه به خدا تکیه نموده و اطمینان دارد که خواست خداوند در جهت خیر و صلاح اوست[۱].
چنان که امام سجاد(ع) در یکی از دعاهای صحیفه سجادیه میفرماید: بار الها اگر صلاح و خیر مرا در آن میبینی که باز ستاندن حقم و نیز انتقام گرفتن از کسی که بر من ستم کرده تا روز رستاخیز روز جدایی حق از باطل و روزی که دشمنان در آن گرد آیند به تاخیر افتد پس بر محمد و دودمانش درود فرست و مرا به نیت پاک و درست و صبر دایم از سوی خود تایید فرما و از خواهش نادرست و آزمندیها و بی تابیهای حریصان طمع ورز پناهم ده و نقش ثوابی را که برایم ذخیره کردهای و کیفر و عقابی را که برای دشمنم فراهم آوردهای بر لوح دلم بنگار و آن را وسیله خرسندیام به آنچه تقدیر کردهای و مایه آسایش خاطرم قرار ده[۲] .
حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه پس از بیان معارف قرآنی و گلایههای خود از وضعیت پیش آمده به گونهای سرانجام تمام امور را به قادر متعال سپرده و میفرماید:
«آهنگ شکار اهل بیت و فرزندان آنان را دارید و ما نیز به سان کسی که کارد بر گلویش نهادهاند و نارک نیزه بر دلش کوفتهاند چاره ای جز شکیبایی نداریم و بر سختی این جراحت پایدار میمانیم».
و زینب(س) نیز در شام، در مجلسی که یزید با تمام شکوه و جلال و هیمنه پوشالیاش آمده است تا توانمندی خود و –به خیال خامش- حقارت اهل بیت(ع) را به تصویر کشد، در سرزمینی که امام سجاد(ع) در توصیف آن میفرماید حتی سربازانی که به نگهبانی ایستاده بودند، اهل شام و مسلمان نبودند، با اتکابه قدرت لایزال الهی چنین میفرماید:
«ای یزید اگر ما را غنیمت انگاشتهای به همین زودی بدهکار خواهی بود در روزی که هر چه پیش فرستادهای دریافت کنی و خداوند به بندگان بیداد نمیکند من به خدا شکایت میکنم و بر او تکیه و اعتماد دارم» .
[۱] . ر.ک: غباری بناب، باقر، بررسی آثار توکل بر خدا در زندگی، روزنامه قدس، اسفند۱۳۸۶٫ قابل دسترس در: http://www.rasekhoon.net
[۲] . صحیفه سجادیه ، دعای ۱۴ .