زمان حرکت: شب یکشنبه ۲۷ رجب سال ۶۰ هجری( دو روز مانده از ماه رجب)، برخی نیز شب شنبه و برخی یکشنبه۲۸ رجب نوشتهاند.[۱]
اقدامات آغاز حرکت: سپردن وصیّتنامه به برادرش محمّدحنفیّه، وداع با روضهی نبوی، مزار مادر و برادر، دیدار و وداع با بنیهاشم.
همراهان در آغاز حرکت: خواهرانش زینب و امکلثوم،برادرانش ابوبکر، جعفر، عبّاس، عثمان، عبدالله، فرزندان برادرش حسن، برگزیدگان خاندان و اهلبیت(مجموعاً۲۱نفر) و چند تن از نزدیکان، یاران و جمعی از خدمتگزاران، کودکانی نیز همراه کاروان بودند. تعداد همراهان را تا ۲۲۸ نفر نوشتهاند.[۲]
زمزمهی آغاز حرکت: جز اشعار یزیدبنمفرغ که در هنگام ورود به مسجد مدینه خواند، هنگام حرکت” آیهی ۲۱ سورهی قصص، فَخَرَجَ مِنها خائفاً یترقّب قال ربّ نجّنی مِنَ القوم الظّالمین “را زمزمه میکرد.[۳]
مقصد: مکّه مکرّمه
استعداد و امکانات سفر: ۲۵۰ شتر، ۴۰ محمل با پوششهای حریر و دیبا، از مجموعهی ۲۵۰ شتر، ۷۰ شتر برای حمل چادرها، ۴۰ شتر برای حمل ظروف و وسایل زندگی، ۳۰ شتر ویژهی آب، ۱۲ شتر، درهم و دینار و پارچهها و زعفران و عطر و لباسها و بُرد یمانی، ۵۰ شتر برای زنان و کودکان همراهان و بقیهی شترها برای حمل دیگر وسایل زندگی. امام به قیسبنسعد عباده سپرده بود که با دویست مرد در پی وی بیاید.[۴]
امکانات شخصی امام حسین(ع) هنگام حرکت: ۱-مُرتجز: اسب پیامبر۲-شمشیر شخصی پیامبر به نام بتّار، رسوب یا عضب یا حتف که این بیت برآن نگاشته شده بود:
فی الجُبنِ عارً وَ فِی الاقدام مَکرَمهٌ و المَرءُ بالجُن لا یَنجو مِنَ القَدَر
ترس ننگ است وقدم در کارزار نهادن کرامت و بزرگ منشی. انسان با ترس از قضا و قدر الهی، رهایی نمییابد.
۳- زره پیامبر که سعدیّه یا فضّه یا ذات الفضول یا ذات الوشاح نام داشت.
۴- عمامه پیامبر که از جنس خز و نام آن سحاب بود.
۵- سلاح پیامبر که شبیه عصا و نام آن عَنزَه بود[۵]
مسیر حرکت: جادّهی اصلی و راه عمومی به سمت مکّه( بر خلاف عبداللهبنزبیر که از بیراهه همراه برادرش جعفر به مکّه گریخت). به امام پیشنهاد حرکت از بیراهه داده شد ولی فرمود: نه به خدا از راه راست به در نروم تا خداوند آنچه خواهد میان ما حکم کند [۶]
فاصلهی مدینه تا مکّه( طول راه ): حدود ۴۰۰ کیلومتر(۷۰ فرسنگ)
حوادث بین راه: ۱- دیدار فرشتگان مسلّح با امام و تقاضای کمک و یاری همانگونه که در نبردهای پیامبر یاری کرده بودند. گروهی از جنّیان نیز با اباعبد الله ملاقات کردند. آنان نیز خواستار یاری بودند. امام فرمود: این آزمون است. شما روز جمعه(یا شنبه) در کربلا گرد آیید( پس از شهادت تا سوگواری کنید.)[۷]
۲– ملاقات امام با عبداللهبنمطیع عدوی، بزرگ قریش، که در برخی کتب در حال بازگشت از مکّه به مدینه بود و در برخی کتب سرگرم حفر چاه بود. وی از امام خواست تا دعا کند آب چاهش افزون شود! عبدالله امام را از رفتن به کوفه بر حذر داشت.[۸](به جای همراهی امام در فکر چاه خویش است!)
طول سفر : حدود ۵ روز( ۲۸ رجب تا سوّم شعبان)
[۱] . ارشاد:ج۲، ص۳۳، اعلام الوری: ص۲۲۳، تاریخ طبری: ج۵، ص۳۴۳
[۲] . جمل من انساب الاشراف: ج۵،ص۳۱۷، بحار الانوار: ج۴۴، صص۳۲۶و۳۱۲-۳۱۳، مدینهالمعاجز: ص۲۴۳، امالی(ترجمهی کمرهای): صص۱۵۲-۱۵۳،معالیالسبطین : ج۱صص۲۱۸-۲۲۰
[۳] . مقتل الحسین خوارزمی: ج۱،ص۱۸۹، تذکره الخواص: ص۱۳۵، مروج الذهب:ج۳، ص۶۴ ارشاد: ج۲، ص۳۳، نفس المهموم:ص۷۹
[۴] . کامل بهائی:ج۲،ص۳۷۱،وسیلهالدّارین:صص۵۳-۵۴،معالی السّبطین: ج۱، صص۲۱۸- ۲۲۰
[۵] . وسیلهالدّارین: ص۵۲، معالی السّبطین: ج۱، صص ۲۱۸-۲۲۰
[۶]. تاریخ طبری: ج۵، ص۳۵۱، اعیان الشّیعه: ج۱، ص۵۸۸، بحارالانوار: ج۴۴، ص۳۳۲
[۷] . نفسالمهموم: صص۷۵-۷۶، بحارالانوار: ج۴۴، صص۳۳۰-۳۳۱، لهوف: صص۶۶-۷٫
[۸] . انساب الاشراف: ج۳، صص۱۵۵-۱۵۶، اخبارالطّوال: ص۲۳۰