- چند ساعت قبل از مرگ، معاویه فرمان داد چشمهایش را سرمه و سرش را روغن بزنند. بر نشیمنگاهی تکیه داد و مردم به دیدنش آمدند. هیچ کس حق نشستن نداشت. همه میگفتند او سالم است. دخترانش او را از این پهلو به آن پهلو چرخاندند. او دچار تنگی نفس و سل شده بود.
آن روز چهارشنبه بود. معاویه در نهایت ضعف به پیشنهاد ضحّاکبنقیس(پردهدار و رئیس پلیس حکومت معاویه )، با ۷۰ نفر از بزرگان شام دیدار کرد و بر خلافت یزید تأکید و وصیّت کرد. سپس معاویه به فرزندش یزید فرمان داد که به مسجد برود و خطبه بخواند.[۱]
- وصیّت معاویه به یزید که همه مردم بیعت کردند جز چند تن که از آن جمله حسینبنعلی(ع) است. معاویه شیوهی برخورد با اباعبدلله، عبداللهبنزبیر، عبداللهبنعمر را باز گفت و پس از آن مهمترین نکات مدیریّت جامعه را با او درمیان گذاشت.[۲]
- شامگاه ۱۵ رجب سال ۶۰ هجری، معاویه پس از ۷۷ یا ۸۰ سال سن، درگذشت. آن روز را پنج شنبه گفتهاند. معاویه را ۸۲ ساله نیز نوشتهاند. دوران خلافت او را نوزده سال و سه ماه و ۲۴ روز ذکر کردهاند. بالاترین سن را برای معاویه ۸۵ سال نوشتهاند. [۳]
- ضحّاکبنقیس بر معاویه نماز خواند و او را دفن کرد. محّل دفن او بین باب جابیّه و باب الصّغیر است.[۴]
- خبر مرگ معاویه را ضحّاکبنقیس با ارسال نامه به یزید خبر داد. یزید در آن هنگام در خوّارین بود.[۵]
[۱] . کاملابناثیر: ج ۳، صص ۲۶۰-۲۶۱ ، الفتوح : ج ۴ ، صص ۲۵۲-۲۵۶
[۲] . البدایه و النّهایه : ج ۸ ، ص۱۶۲ ، جمل من انساب الاشراف : ج ۵ ، صص ۱۵۲-۱۵۴ ، تجارب الامم : ج ۲ ، ص۳۹
[۳] . تاریخ یعقوبی : ج ۲ ، ص ۲۱۳ ، انساب الاشراف : ج ۳ ، ص ۱۵۵ ، اثبات الوصیّه : ص ۲۶
الفتوح : ج ۴ ، ص ۲۶۵ ، مقتل الحسین مقرّم : ص ۱۳۶
[۴] . تاریخ الخمیس : ج۲، ص۳۳۱ ، نهایه الارب : ج۲۰ ، صص۳۷۰-۳۷۱
[۵] . کاملابناثیر : ج۳، ص۲۶۱، المنتخب الطّریحی : ج۲، ص۴۱۸