ای از ازل به مهر تو دل، آشنا حسین
وی تا ابد لوای عزایت بهپا، حسین
هر ماه در عزای تو، ماه محرمست
هر جا بود به یاد غمت کربلا، حسین
امواج اشک از سر هفت آسمان گذاشت
آن دم که کرد جسم تو در خون شنا، حسین
حسرت برم به محتضری، کاخرین نفس
روی تو دید و خنده زد و گفت: یا حسین
من کیستم که گریه کنم در عزای تو؟
گریند روز وشب به غمت انبیا، حسین
صاحب عزای توست به حق خدا، حسین
این غم کجا برم که نگه کرد فاطمه
قاتل برید رأس تو را از قفا، حسین
خون تو آب غسل و، کفن کرد رهگذر
تشییع توست زیر سم اسبها، حسین
سنگم اگر زنند به جایی نمیروم
آخر نو خود بگو که روم در کجا حسین؟!
تن خسته، پشت خم شده، بار گنه به دوش
رحمی به حال«میثم» بیدست و پا، حسین
غلامرضا سازگار