حجت الاسلام و المسلمین مرحوم«علی ابوالحسنی»یا «ع. منذِر»، پژوهشگری بزرگ، انسانی پارسا و اندیشهور در حوزهی تاریخ معاصر است که بسیار گمنام و ناشناخته باقی مانده است. تنها کسانی قدر و ارزش واقعی او را میفهمند که آثارش را مطالعه کرده باشند. وی سال ها کتاب هایش را با امضای خاصّ خود«ع.منذر» چاپ میکرد.مرحوم ابوالحسنی در سال ۱۳۳۴ در سیزدهم رجب- روز تولّد حضرت علی(ع)- در تهران به دنیا آمد و به همین سبب نامش را علی گذاشتند. او ۵۶ سال بیشتر در این دنیا زندگی نکرد اما عمر با برکت خود را وقف شناساندن و درک مکتب و فرهنگ علی(ع) کرد و آن گونه که خودش در مقدمهی کتاب ارزشمند« بوسه برخاک پی حیدر» به شعر فردوسی اشاره میکند افتخار میکند که خاک پی حیدر باشد:
بر این زادم و هم بر این بگذرم یقین دان که خاک پی حیدرم
مرحوم ابوالحسنی در فاصلهی اندکی پس از چاپ کتاب«سیاهپوشی در سوگ ائمهی نور» که آخرین اثر ایشان در حوزهی عاشوراست گفته بود:«من خیلی دوست دارم ارادت خودم را به اباعبدالله(ع) نشان بدهم.»
مطالعهی مجموعهی آثار او نشان میدهد که وی حنجرهی پاسخ گو به نیاز زمان خویش بود، و این هنر بزرگی است که انسان بداند کجا ایستاده و اکنون باید چه چیزی را مطرح نماید، به عبارت دیگر نیاز زمانه اش را بشناسد و بداند اکنون لازم است کدام سخن را فریاد بکشد؟ و از کدام ارزش دفاع کند؟ و نسبت به چه چیزی حساسیّت داشته باشد؟
یکی از آفاتی که متأسفانه دچار آن میشویم این است که بعضی گروهها به حاشیه میپردازند و نسبت به موضوعاتی که اصلاً مهم نیستند، حسّاسیت نشان میدهند و مسائل درجهی اوّل را فراموش میکنند؛ امّا این شخصیّت بزرگوار زمان شناس بود، نسبت به روزگار خودش بصیرت داشت و از این جهت به استاد شهید مرتضی مطهّری شبیه بود. استاد مطهری هم وقتی سخن میگفت دقیقاَ بر یکی از مشکلات و حفرههای اجتماعی انگشت میگذاشت و برای زدودن آن آفت اجتماعی قیام مینمود و دین خود را نسبت به آن ادا میکرد. اگر آثار شهید مطهری را از نظر تاریخ بررسی کنید، متوجه میشوید، همهی آن ها پاسخ به نیاز زمانه هستند و در زمانی نگاشته یا گفته شدهاند که نیاز جدی همان زمان بوده است.
مرحوم ابوالحسنی، آرام و بی صدا و در خاموشی کار خود را انجام میداد و هرگز دلبستهی دنیا نشد و اگر چه استعداد، توانایی و امکان به دست آوردن موقعیتهای اجتماعی را داشت، علاقهای به این کار نشان نداد. پدرش نیز روحانی بسیار ساده و فقیری بود. مرحوم ابوالحسنی از بسیاری از گذرگاهها و عقبهها به سلامت عبور کرده و آزمونهای سختی را پشت سر گذاشت. با ورود به دانشگاه علم و صنعت و آشنایی با سخنان استاد مطهری، به دفاع از این سخنان پرداخت و از زمان درگیری با گروه فرقان، بارها به ترور تهدید و مدّت ها مخفیانه زندگی کرد. در آن موقعیّت بود که دریافت اکنون کدام نیاز در جامعه وجود دارد و باید به چه مسائلی بپردازد.
یکی از کارهای ارزشمند وی، روشنگری دربارهی تاریخ مشروطه است. او ده جلد کتاب در دفاع از شیخ شهید، شیخ فضل الله نوری نوشته که در هر کتاب با دقّت فراوان زاویهی ویژه و خاصی از عصر مشروطه و حرکت شیخ فضل الله نوری و بسیاری از گوشههای مبهم تاریخ مشروطه را روشن نموده و از ابهام بیرون آورده است. در روزگاری که تبلیغات فراوان سبب شده بود، بسیاری از بزرگان نسبت به شیخ دچار تردید شوند، کتاب مرحوم ابوالحسنی پرده ها را کنار زد و حقایق را روشن نمود.
وی همچنین در هنگام گسترش فرقهی بهایّیت، با وجود جوانی،مقالات و نوشته های انتقادی مفیدی در رد بهایّیت نوشت که از دقیقترین و روشنگرانهترین مقالات پژوهشی و علمی روزگار اوست. مرحوم ابوالحسنی، نقد منصفانه و قابل توجّهی هم دربارهی نظریات دکتر شریعتی نوشته است.
هرکس قلم به دست گرفته است، میداند، گاه قلم عنان و اختیار را از دست انسان میرباید و عواطف بر دوش قلم سوار میشود، چنین نوشتههایی ممکن است مخاطب را از نظر عاطفی مجاب کنند ولی ذهن و عقل او را سیراب نمینمایند. نوشته های مرحوم ابوالحسنی از آن دست نوشتهها هستند که با استدلال کافی عقل را سیراب میکنند. کتاب هایشان از این جهت نیز کتابهای استدلالی و ارزندهای هستند.
وی قلم روانی داشت و شعر میسرود، سرآغاز همین کتاب«سیاهپوشی در سوگ ائمهی نور»، شعر است. عنوان کتاب دیگرش«بوسه برخاک پی حیدر» و دربارهی فردوسی است. مرحوم ابوالحسنی در دانشگاه ادبیات درس نخوانده بود، وی مدّت کوتاهی به دانشگاه رفت و از آن جا به حوزهی علمیّه بازگشت و از محضر علمای حوزه بهره گرفت و سپس به دانشگاه برگشت؛ امّا همین چهره، بسیار بهتر از چهرههای دانشگاهی، شعر و زندگی فردوسی را بررسی کردهاست. اگر دقت کنیم به این نکتهی ظریف میرسیم که انتخاب موضوع زندگی و شعر فردوسی دلایل خاصّی داشته است. در روزگاری که بعضی افراد تلاش میکردند، فردوسی را به نفع ملیّت مصادره کنند و از فردوسی چهرهای مقابل دین بسازند، در نتیجه ملیّت را در مقابل دین بزرگ کنند، او با تیزبینی این نکته را درک کرده و با نوشتن این نیاز زمانه جایگاه اندیشه و تفکر توأمان دین و ملیّت را در شعر فردوسی روشن نمود.وی با افراد صاحب نظر محشور بود و از آنها کمک میگرفت. در واقع، یکی از برجستگی های رفتار علمی ایشان تواضع علمی بود. او دربارهی کارهایش با افراد صاحبنظر به بحث و گفت و گو میپرداخت و از آن ها میخواست افکار و نظرات خود را با وی درمیان بگذارند.
آثار نویسنده
اثر عاشورایی
سیاهپوشی در سوگ ائمه اطهار