راوى مى گوید: بعد از وفات پیامبر(ص)، حضرت فاطمه(س) همیشه به زیارت قبور شهداى احد میآمد وکنار قبر حمزه گریه مىکرد. روزى به او گفتم: اى سرور زنان! به خدا سوگند گریه شما رگهاى قلب مرا پاره کرد.
حضرت زهرا(س) جواب فرمودند: اى ابو عمرو! سزاوار است که من گریه کنم؛ چرا که به مصیبت بهترین پدران مبتلا شدهام. آه، چقدر مشتاق رسول خدایم!… عرض کردم: آیا پیامبر(ص) قبل از وفاتش تصریحى به امامت حضرت على(ع) کردند؟
فرمودند: چقدر عجیب است! آیا روز غدیرخم را فراموش کردهاید؟!
عرض کردم: بله، روز غدیر بود؛ اما منتظر چیزى هستم که پیامبر(ص) به شما فرموده باشد. حضرت زهرا(س) با چند تأکید فرمودند: خدا را شاهد مىگیرم که از او شنیدم، که مىفرمود: على(ع) بهترین کسى است که در بین شما به عنوان جانشین خود مىگذارم؛ او امام و خلیفه بعد از من است و دو نوهى من و نه نفر از فرزندان حسین(ع) پیشوایان نیکویى هستند، که اگر از آنها پیروى کنید، مىیابید که آنها هدایت کننده هدایت شدهاند؛ واگر با آنها مخالفت کنید، تا روز قیامت در بین شما اختلاف خواهد بود.
عرض کردم: اى سرور من! پس چرا على(ع) از حق خود کناره گیرى کرد؟ فرمودند: اى ابا عمرو! پیامبر(ص) فرمودند: مَثَل امام، مثل کعبه است؛ که باید به سوى او آیند و او به سوى مردم نمىرود. سپس حضرت زهرا(س) فرمودند: به خدا قسم اگر حق را به اهلش واگذار مىکردند و از خاندان پیامبر تبعیت مىکردند، هیچ دو نفرى هم با یکدیگر اختلاف نمىکردند وامر خلافت به تک تک جانشینان پیامبر(ص) مىرسید؛ تا قائم ما، نهمین فرزند از حسین(ع)، قیام مىنمود.
مهدى در لوح وصحیفه فاطمه
حدیث لوح وصحیفه، طولانى است وبه چند نحو روایت شده است. در اینجا به قسمتهایى از آن اشاره مىکنیم:
جابر بن عبد الله انصارى مىگوید: خدا را گواه مىگیرم که در زمان رسول خدا(ص) براى تهنیت ولادت امام حسین(ع) بر مادرتان حضرت فاطمه(س) وارد شدم و در دست ایشان لوح سبز رنگى دیدم که پنداشتم از زمرّد است. در آن نوشتهاى سپید ونورانى، مانند نور خورشید، دیدم. گفتم: اى دختر رسول خدا! پدر ومادرم فداى شما باد! این لوح چیست؟ فرمود: این لوح را خداوند متعال به رسولش هدیه کرده است؛ ودر آن اسم پدر وشوهر و دو فرزندم و اوصیاى از فرزندانم ثبت شده؛ و پدرم آن را به من عطا فرموده، تا بدان مسرور گردم. جابر مىگوید: آن را به من دادند و آن را خواندم واز روى آن استنساخ نمودم…: (بسم الله الرحمن الرحیم؛ این کتابى است از جانب خداى عزیز حکیم براى محمد، نور وسفیر وحجاب او… من هیچ پیامبرى را مبعوث نکردم، جز آنکه وقتى ایامش کامل و مدتش سپرى شد، براى او وصى قرار دادم؛ ومن تو را بر انبیاء فضیلت دادم و وصى تو را افضل اوصیا قرار دادم و تو را به دو فرزند او و دو نوهى تو، حسن و حسین، گرامى داشتم؛ حسن را پس از پدرش معدن علمم قرار دادم وحسین را خازن وحى خود ساختم و شهادت را به او کرامت کردم… به واسطه عترت او ثواب مىدهم و عقاب مىکنم. اولین عترت او، على سرور عابدین و… و فرزند او که همنام جدش محمود است؛ یعنى محمد، که شکافندهى علم من است… شک کنندگان در جعفر هلاک خواهند شد… بعد از او فرزندش موسى را برگزیدم… همانا تکذیب کننده امام هشتم، تکذیب کننده همهى اولیاء من است… بر من فرض است که چشم او را به پسر وجانشینش محمد روشن سازم… وسعادت او را به واسطه فرزندش على، که ولى وناصر من است، ختم مى کنم… از صلب او حسن را که داعى به راه من وخازن علم من است، بیرون مىآورم؛ سپس به خاطر رحمت خود بر عالمیان، سلسلهى اوصیاء را به وجود فرزندش تکمیل خواهم کرد؛ کسى که کمال موسى، بهاى عیسى وصبر ایوب را دارا مى باشد).
منبع: کتاب حضرت زهرا(س) و امام مهدی(عج)، علی مصلحی