حدثنا أبوالعباس القرشی عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب عن محمد بن إسماعیل عن صالح بن عقبه عن أبی هارون المکفوف قال قال أبو عبد الله(ع) یا أبا هارون أنشدنی فی الحسین(ع) قال فأنشدته فبکى فقال أنشدنی کما تنشدون یعنی بالرقه قال فأنشدته
امرر على جدث الحسین فقل لأعظمه الزکیه
قال فبکى ثم قال زدنی قال فأنشدته القصیده الأخرى قال فبکى و سمعت البکاء من خلف الستر قال فلما فرغت قال لی یا با هارون من أنشد فی الحسین ع شعرا فبکى و أبکى عشرا کتبت له الجنه و من أنشد فی الحسین شعرا فبکى و أبکى خمسه کتبت له الجنه و من أنشد فی الحسین شعرا فبکى و أبکى واحدا کتبت لهما الجنه و من ذکر الحسین ع عنده فخرج من عینه [عینیه] من الدموع مقدار جناح ذباب کان ثوابه على الله و لم یرض له بدون الجنه
کامل الزیارات، ص ۱۰۵
ابو العباس قرشى، از محمّد بن الحسین بن ابى الخطّاب، از محمّد بن اسماعیل، از صالح بن عقبه، از ابى هارون مکفوف نقل کرده که وى گفت: حضرت ابو عبد اللَّه علیه السّلام فرمودند: اى ابا هارون آیا شعرى در مصیبت امام حسین علیه السّلام برایم مىخوانى؟ ابا هارون مىگوید: پس براى آن حضرت شعرى خواندم و آن جناب گریست. سپس فرمودند: همان طورى که پیش خود شعر و مرثیه مىخوانید برایم بخوان یعنى با رقّت و لطافت، ابا هارون مىگوید: پس این بیت را براى آن جناب با رقّت و لطافت خواندم:
امرر على جدث الحسین فقل لاعظمه الزّکیه
یعنى: گذر کن بر قبر حضرت حسین بن على علیهما السّلام، پس به استخوانهاى پاک و مطهّرش بگو.
ابا هارون مىگوید: امام علیه السّلام گریست، سپس فرمود: بیشتر برایم بخوان. پس قصیده دیگر براى حضرتش خواندم. ابا هارون مىگوید: امام علیه السّلام گریستند و صداى گریه اهل منزل را از پشت پرده شنیدم. سپس ابا هارون مىگوید: وقتى از خواندن فارغ شدم حضرت به من فرمودند: اى ابا هارون کسى که در مرثیه حسین بن على علیهما السّلام شعرى خوانده و خود گریه کرده و ده نفر دیگر را بگریاند بهشت بر ایشان واجب مىگردد. و کسى که در مرثیه حسین علیه السّلام شعرى خوانده و خود گریه کرده و یک نفر دیگر را بگریاند بهشت براى هر دو واجب مىشود. و کسى امام حسین را نزدش یاد کنند و از چشمش به مقدار بال مگس اشک بیاید ثواب و اجر او بر خداست و خداوند براى وى به کمتر از بهشت اجر و ثواب نمىدهد.
کامل الزیارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص: ۳۳۹