دو قرن پس از ابن عربی، تصویری که در« مدرسه خلفا» از عاشورا مینمایاند، باز تاریک و سیاه است؛ همان تحریفات پیشین تکرار و دهها تحریف دیگر در تداوم همان تصویر گنگ و آشفته افزوده میشود. تا آفتاب درخشان عاشورا را برای چندصباحی از دیدهی مردم مسلمان پنهان دارند.
اینبار ابوالعباس احمدبن عبدالحلیم دمشقی حنبلی( ۶۶۱ ـ ۷۲۸ هـ ق ) که بیشتر با کینهاش« ابن تیمیّّه » شناخته شده در تحریف عاشورا و تبرئه و مقدس شماری بنیامیه سرسخت و مصّر میبینم. ایشان بیشتر با کتابش موسوم به منهاج السنه مشهور است.
در همین کتاب چندین بار در حق امیرالمومنین علی ـ علیه السلامـ آمدهاست: « علی برای فرمانبری از خدا و رسولش نمیجنگید؛ بلکه برای این میجنگید که اطاعت شود»؟! آیا با این عنادورزی، جز عاشورازدایی وانکار ثارا… چیز دیگری میتوان انتظار داشت؟ کسی که دومین شخصیت عالم بشری و به قول رسول ا…ـ صلی ا… علیه و آله و سلمـ «مَمسُوحٌ بِذَاتِ ا…» را خودخواه بخواند، به یقین سیدالشهدا ـ علیه السلام ـ را جز شورشگر، کسی دیگر نمی انگارد.
وی درباره یزید مینویسد: « طائفه چندی هستند که اعتقاد دارند او[ یزید] پیشوایی رهیافته و رهنماست و از اصحاب بزرگ و از دوستان خدای متعال بوده، وای بسا برخی باور دارند که وی از پیامبران بوده و میگویند: «هرکس در یزید توقف کند[ یعنی به نبوتش اعتقاد نداشته باشد] خدا او را در آتش جهنم در اندازد.»
به این ترتیب آشکار است که ابن یتمیّه چه تحلیل توهین آمیزی از عاشورا و قیام سید الشهداء ـ علیه السلامـ تنظیم خواهد کرد، و قیام امام را مفسده دانسته و مینویسد: « در خروجش برای دین و دنیا مصلحتی نبود. در خروج و کشته شدنش فسادی به بار آورد که اگر در شهر خودش مینشست، به بار نمیآمد.»
عداوت ابن تیمیّه با اهلبیت ـعلیهم السلامـ و شیعیان علیـ علیه السلامـ در جای جای آثارش دیده میشود؛ وی در هرجا بهانهای مییابد و به مکتب اهلبیتـعلیهم السلامـ میتازد و دروغهایی نیز میبافد که در وهم نمیگنجد. او در رسالهای به عنوان رأس الحسین با صراحت وجود مهدی موعودـ عجل ا… تعالی فرجه الشریفـ ـ را انکار میکند و غیبت حضرت را به مسخره گرفته، تهمتها و بهتانهای بسیاری به شیعیان میزند .
ابن تیمیّه حتی مدفن امام حسینـ علیه السلامـ رابیاساس و ساختگی دانسته، متوکل عباسی را که در تخریب مرقد سیدالشهداء به غایت اصرار میورزیده میستاید، و نه تنها جنایت متوکل را ناصواب ندانسته بلکه امری واجب میشمارد. وی حتی تخریب حرمین شریفین را لازم و واجب میداند.
وهابیان با تأسی به فتوای همین فرد مرقد مطهر ائمه، آثار اسلامی مدینه و… را با خاک یکسان کردند آنان حتی مصمم بودند مسجدالنبی و مرقد رسولا…ـ صلی ا… علیه و آله و سلمـ را خراب کنند؛ اما چون قبر ابوبکر و عمر نیز در مسجدالنبی بود پشیمان شده و به تخریب آثاری پرداختند که از امام علیـ علیه السلامـ و اولاد و انصار ایشان بر جای ماندهبود. چرا که هدف آنها از ابتدا هم تخریب آثار آل علیـ و اهلبیت ـ علیهم السلام ـ بود.
ابنتیمیه در نقل حادثه کربلا بسیار با اجمال سخن میگویند و سعی میکند چیزی از سخنان امام از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا نقل نکند و حتی تحریف هم میکند.
او نقل میکند که امام حسینـ علیه السلامـ با خواهش و تمنا گفت که وی را نزد یزید، پسرعمویش، برگردانند تا دستش را به دست یزید نهد و با او بیعت کند .؟!
۳٫ ابنکثیر
عمادالدین ابوالفداء اسماعیلبن عمر، مشهور به ابنکثیر( ۷۰۱ـ ۷۷۴ هـ ق) از شاگردان ابنتیمیّه است. یکی از پژوهشگران معاصر با استناد به آثار او مینویسد: « گرایش ابنکثیر از شیفتگی او به عمل ابنتیمیّه پیداست. موضع ابنکثیر در برابر مخالفان مذهبی، نسبت به موضع او در برابر غیرمسلمانان، سختگیرانهتر به نظر میآید. ضدیت او با شیعیان در هر مراسمی خودنمایی میکند و در برابر این خصومت نسبت به شیعه، در رفع اتهام از بنیامیه و تأیید ایشان کوشیدهاست.»
با توجه به این امر نباید تعجب کرد که چرا وی برای کاستن شعاع عاشورا به هر توجیه ناموجهی دست میزند و در تحلیل عاشورا بیشتر از روایتهای ساختگی بهره میجوید.
ابنکثیر در دفاع از بنیامیه چنان افراط میورزد که هر خوانندهی منصفی را به غیرت وامیدارد. او در تبرئه وتقدیس یزید بسیار اصرار میورزد؛ تاآنجا که سخن او درباره عاشورا تنها به همین خاطر است لذا در سطرسطر فاجعه عاشورا دفاع از یزید کرده و چنان او را میستاید که قلم از نقل آن شرم دارد. او حتی از آخرت یزید هم خبر میدهد و میگوید: یزید در بهشت برین آرمیده. و باید گفت این قبیل حکایتها جنایتی بسیار بزرگ است.
همچنین ببینید
تحریفها- از کربلا تا کربٌ و بلا
فصل سوم از کربلا تا کربٌ و بلا ۱ ــ عدد سپاه عمرسعد استاد مطهری(ره) ...