۷)زیارت، رسیدن به کسی است که شیوهی شیرین شکستن بحران را بلد بوده است:
زیارت بزرگان زیارت کسانی است که در بحران زندگی کردهاند و خوشترین حالت زندگیشـان اکنـون است که درجوار حق قرار گرفتهاند. حیات این بزرگـان سرشار از تنگنا، عُسر، سختی، فشار، تهدید، زندان، شکنجه و توهین است. مـیگوینـد در اولین سالهای سخت بعثت، هرگاه پیامبر(ص) از بیـرون مـیآمد، تمام سرو صورت مبارکش زخمـی و کثیـف بـود! از پشت بـام بـرسـرش خاکـستر و خاکـروبه مـیریختند. حضرت زهرا(س) تمیز میکرد، شانه میگرفت و مـوهای پیامبـر(ص) را شانه میزد؛ وقتـی خـوب تمیز میشد رو به پدرکردهمیگفت:«واصبرکماصَبَرُاولوالعزم.»پدرجان،صبرکن همانگونه که پیامبران اولوالعزم صبوری و شکیبایی پیشه کردند و به این ترتیب به پیامبر(ص) آرامش مـیداد.
دیدار وزیـارت بزرگـان، کسب فضیلت صبـراست
ما از آنان یادمیگیریم که موجهای کوچک و سادهی زندگی را جدی نگیریم و اگرگاهی به ما تحقیر، توهین و یا آزار و اذیتی شد به سادگی از کنار آن عبور کنیم. موسی(ع) از پیامبرانی بود که بسیار آزار دید. وقتی خداوند میخواست به او آرامش دهد، میفرمود:«موسی، فکر نکن تنهایی.»(سورهی صف، آیهی ۵ گزارشی از اذیّت کردن موسی است.) خداوند به پیامبراکرم(ص)میفرماید: «انّا کَفَیْناکَ المُستَهزِئین» پیامبر، اگر تو را مسخره میکنند نگران نباش پیش از تو نوح را هم مسخره کردهاند؛ اما این را بدان که ماب اتو هستیم و در برابر آنها حمایتت میکنیم. این همان احساسی است که در زیارت به آن میرسیم واز لطافتهای زیارت است. زیارت اولیای خدا، ما را درمقابل سختیها رویینتن میکند. با یاد رنجهای آنها رنجهای ما حقیر میشود و با توان و قوتی که از زیارت مییابیم بحرانها و سختیها را میشکنیم.
نکاتی قابل تأمل درقرآن
با نگاه دقیق به آیات قرآن میتوان نکات جالب ودرسآموز بسیاری رااستخراج کرد. به عنوان نمونه:خداوندوقتی میخواهد موسی(ع)رابه دربارفرعونبفرستد،رفتنبرای موسی بسیارسخت وسنگین است.رفتن به دربارکسی که بانهایت قدرت برتخت سلطنت تکیه زده ودعوت این فرعون بهحق،سرانجامیجزمرگ برایآنمتصورنیست.اینجا موسی از خداوند چند درخواست میکند:«رب اشرح لی صدری، و یسرلی امری، واحلل عقدهً من لسانی، یفقهو قولی، هارون اخی» این بخش آخریعنی این که موسی(ع) از خداوند در خواست میکند که برادرش را با او بفرستد تا تنها نباشد.
جالب اینجاستکه وقتی دارندمیروند خداوندمی فرماید:«فاذهبا»به سمتفرعونبروید.اماوقتینزدیک کاخفرعون میشوندمیفرماید: «فأتیا»؛ یعنی بیایید. وقتی به کسی می گویید برو به این معنیست که جایی که او میخواهد برود، شما نیستید. اما وقتی میگویید بیا یعنی؛ من هم آنجا هستم. و در این آیه یعنی ای موسی، درست است که فرعون آنجاست اما من نیز آنجا هستم، در کنـار تو، به تـو نگـاه میکنم و یاریت میدهم پس آرام باش.
۸)گره گشایی توسط آن بزرگواران:
انسـان با رفتـن به زیـارت گرههایش را نزد آن بزرگواران میبرد. چه گرههای درونی و چـه گـرههای زندگـیاش را. این بزرگـان سرانگشت گرهگشا دارند.وقتی به بن بست میرسیم وازدیگران ناامید میشویم. وقتی میبینیم که دیگران نمیتوانند ما را یاری کنند؛ آنجا کسی هست که میتواند کمکمان کند و مشکلاتمان را حـل نماید.
همهی ما شنیدهایم که معمولاً در مجالس مذهبی میگویند:دکترجواب کردهها را دریابید، ازگوشهی بیمارستان التمـاس دعا گفتهاند. نکته همین جاست که همهی ما وقتی در کارمان میمانیم و دیگر از کسی امید یاری نداریم به زیارت میرویم… .اولیای خدا، واسطههای میان خلق وخالقاند و «توسّل» به آنان یعنـی بهـره گرفتن از عالیترین «وسیله»ها برای حـل مسـائل.
۹)زیارت سبب تحول درونی ما میشود:
درکربلا نزدیک به بارگاه با عظمت اباعبدالله(ع) مزاری وجود دارد متعلق به شخصی به نام «سیدابراهیم مُجاب». آن بزرگوار اولین کسی بود که در کربلا سکنیگزید.گفتهاند در هنگام ورود آمد و در مقابل مزار حضرت اباعبدالله(ع)ایستاد و امام حسین(ع) را بهاسم«پدر»صدا زد و اباعبدالله(ع) جوابـش داد: بله فرزندم. از آنجا بود که به مُجاب یعنی؛ اجابت شده و پاسخ و جواب یافته مشهور گردید. او اولین کسی است که کنار مزار اباعبدالله(ع) خانه ساخت و بعد از آن بود که ساختن خانه در آنجا گسترش یافت. مزار او امروزه زیارتگاه بسیاری از عاشقان مکتب اهل بیت(ع) گردیده است.
در هنگـام زیـارت در آنجا احتمالاً نکتـهای توجـه شما را جلب خواهد کرد و آن اینکه در اطراف مزار سید ابراهیم مجاب پراز سیگار است؛ میدانید چرا؟ زیرا در آن جا رسم است کسانی که تصمیم به ترک سیگار میگیرند آخرین سیگارشان را و برخی هم آخرین پاکت سیگارشان را خدمت ایشان میآورند، آن جا میگذارند و با سیگار خداحافظی کرده برمیگردند.!
البته تنها ترک عادت سیگار نیست. بسیاری افراد عادتهای زشت خود را در محضر آن بزرگان ترک می کنند و تهی از آن رفتارهای منفی با یک تصمیم گیری و عزم بزرگ بیرون میآیند.
جالب است بدانید خیلـیها وقتـی میخواستند تصمیم بزرگی بگیرند نیز به زیارت میرفتند. کما اینکه مثلاً شاعربزرگی چون ناصرخسرو که سالها در دربار بود، شراب مینوشید و از هیچ کاری پروا نداشت خوابی دید و برای تحول زندگـیش به کعبـه رفت. مدتی در کنـار بیت الله الحرام معتکف بود و سپس تصمیم خودش را برای آن تحول بزرگ گرفت. چه بسیار کسان که تحول رفتاری خود را از «زیارت» دریافت کردهاند زیارت فرصت تصحیح رفتار و حرکت از رذایل به سمت فضایل است.
۱۰)بسیاری ازتصمیم گیریهای بزرگ تاریخی در زیارتها اتفاق افتاده است:
حرکت توابین از این جمله است. توابین گروهی بودند به رهبری ” سلیمان بن صرد خزاعی” که خانهاش مأمن انقلابیون بود قیام کردند اولین نامهها را از خانهی سلیمان به اباعبدالله(ع) نوشتند. آنان در کـربلا امـام(ع) را یـاری نکردنـد و بعد از کربلا از این کار خود پشیمـان شدند و قیـام توابین را طـرح ریزی نمودند. نقطهی آغـاز انقلاب توابین کـربلا بود. حتی نقطهی آغـاز قیام مختار که یکی دو سال بعـد از قیام توابین صورت گرفت نیز کـربلا بود.
البتـه لازم است بدانید این نکته فقـط شامل کربـلا نمیشد بلکـه معمولاً کنار مزار بزرگان تصمیم گیریهای انقلابی صورت میگرفت. مثلاً کنار تن بهدار کشیدهی زید بن علی بن الحسین(ع) محل تجمع انقلابیون بود چنانکه حاکمان وقت مجبور شدند جسدش را بسوزانند و حتـی پس از سوختن هم مشاهده کردند که مردم جمع میشوند؛ چنـد زن را دعوت کـردند که باقی ماندهی استخوانهای زید را در هاون بکوبند و بعـد در ۴ قـایق گذاشتند و در رودخانه پخش کردند تا هیچ نشانهای از زید باقی نماند و کسانی دور او حلقه نزنند. پس مزار اولیا الهام بخش حرکت و قیام است.
۱۱)در زیـارت معمولاً انسان در فضـایی قـرار مـیگیرد که تـأثیر پنهان درونی را با خود بیرون مـی برد:
مزار همهی بزرگان به خصوص اباعبدالله الحسین(ع) مهبط ملائکه الله است. مـؤید این مطـلب روایتی است از امـام محمد بـاقر(ع) که میفرماید: «اربعهُ آلاف مَلَکٍ شُعثٍ غُبرٍیَبکونَ الحسین(ع) الـی یـوم القیامه؛ چهـار هـزار فـرشته بـا مـوی پریشـان و شـانه نـزده و سر و صـورت غبـار گرفته و گردآلـود تا روز قیامت بر حسین(ع) گریه می کنند.»{“شُعث” از اشعث میآید؛ به معنـی مـوی پـریشان و شانه نزده- غُبر؛ یعنـی غبار گرفته و گرد آلود}
«فلا یأتیهِ اَحَدٌ الّا استَقبَلوا؛ هیچ کس به زیـارت حسین(ع) نمیآید، مگر این که این چهار هزار فرشته به استقبالش میآیند.»
«و لایَرجِعُ اَحَدٌمن عندی إلّاشِیَّعوا؛ هیچ کس از کنار مزار اباعبدالله- الحسین(ع) برنمـیگردد مگـر این کـه این چهـار هزار فـرشته او را مشایعت و بدرقه میکنند. (پشت سرش حرکت می کنند.)»
«ولایَمرِضُ أحَدٌ الّاعادَه؛ هیـچ کس مریض نمیشود مگر این که این چهار هزار فـرشته به عیادتش میآیند.»
«ولا یَموتُ أحَدٌ إلّا شَهِدوا؛ هیـچ کس نمـیمیـرد مگـر این که در لـحظهی مرگ او حـاضر میشوند.»
پس هـر که به زیـارت حسین(ع) میرود این چهار هزار فـرشته با او هستند و به او آرامش میدهنـد؛ زیرا فـرشتگـان خـدا زمینهساز طمـأنینهی قلبیاند:خــداوند وقتی در صــحنهی نبرد فرشتگان را فرستاد بهپیامبر(ص) فـرمود: مـا اینها را نفـرستادیم «الّا بُشری» مگر برای بشـارت. «ولِیَطمَئنَّ قلوبکم به»میخواستیم قلبهای شمـا را به وسیلهی آنها آرامش دهیم. آری هر کس به زیـارت بزرگـان می رود، فرشتگـان را در اطراف خویش حس می کند و این حضور: به قلب او آرامش، به فـکر او جهت و به قدمها و نگاه او سمت و سـو خواهد بخشید و این نیست مگر نوعی تضمین برای سلامت زندگی انسان.
۱۲)بهره گیـری علمـی: معمـولاً در گذشته، محافـل علمی و درسی در کنار مزار اولیا برگزار میشد. زیـارت قـرار گرفتن در حلقـههای درس و بهرهگیری از آنهاست.
۱۳)شکست توطئههای دشمن: دشمن میبیند که ما چه قدر به شعائر و مظاهر دینی خودمان توجـه میکنیم. همین است که بارگاه بزرگان دین بارها مورد اهانت و تخریب قرارگرفته است. آنان میدانندکه این مزارها الهام بخش، وحدتآفرین و عامل انسجام امت اسلامی هستند.
۱۴)در زیارت هم دیگـر را پیـدا میکنیم. و انس والفت قلبی ما درآن فضـای تهذب بیشترمیشود.
۱۵)مورد شفـاعت آن بزرگـان قـرار میگیریم. ائمه و اولیـا شفعای روز قیامت هستند.
