خانه / ویژه ها / شب قدر

شب قدر

اعوذ باالله من الشّیطان الرّجیم بسم الله الرّحمن الرّحیم انّا انزلناه فی لیله القدر و ما ادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر تنزّل الملائکه و الرّوح فیها باذن ربّهم من کلّ امر سلام هی حتّی مطلع الفجر.

شب و روز قدر

می گویند ماه رمضان ماه نزول قرآن است.
ماه میهمانی خداست.
ماه سوزاننده ی گناهان است.
ماه خلّص شدن برای خداست.
شنیده اید که می گویند هر عملی عکس العملی دارد هم اندازه و در جهت مخالف آن و شنیده اید که می گویند هر رفتی برگشتی دارد و هر دیدی،باز دیدی و هر قلّه ای،درّه ای و هر صعودی،نزولی؛
پس با این تفصیل شب قدر(لیله القدر) احتمالا روز قدری هم باید باشد و صعودی هم باید برای قرآن متصوّر بود.
فضیلت ماه مبارک رمضان به ماه میهمانی خدا بودنش است. میزبان این ماه پربرکت خداست در این ماه هرعملی پاداش چندین برابری دارد؛حتّی خواب ما نیز عبادت است(نومکم فیها عباده) چرا ؟ چون خدا میزبان است. در این میان یک سوال مطرح        می شود که:طبیعتا هر میهمانی و رفتنی و دیدی،بازدیدی دارد:
آیا تا به حال کسی یا کسانی میزبان خدا بوده اند و آن شخص یا اشخاص با عظمت کیانند؟و آیا از عهده ی میزبانی خوب برآمده اند؟ و میهمان راضی بوده است؟ اسباب این میزبانی چه بوده است؟
این ضیافت شورانگیز که خدا میهمان باشد کربلا و عاشورای حسین(ع) است.
آری باز هم عاشورا و باز هم حسین(ع). در کربلا حسین(ع) میزبان یکتا پروردگار عالم بود و براستی حسین(ع)چه نیکو میزبانی کرد و چه گوهرهای نابی قربانی کرد و بر سر سفره ی میهمانی گذاشت؛از یارانی که امیرالمومنین علی(ع) در شانشان فرمودند:پیشینیان بر آنان سبقت نجسته اند و آیندگان به پایشان نخواهند رسید؛از پیامبر کربلا؛اکبر(ع) از مرتضای کربلا؛عباس(ع) از مجتبای کربلا؛قاسم(ع) وغیره و غیره.
ببینم آیا میهمان راضی بود؟آیا نشانه ای از رضایت او یافتی؟
آری؛نمی بینی چه زیبا سال ها پیش تر خدای مهربان عاشورای حسین(ع) چه شور انگیز می فرماید:یا ایّتهاالنّفس المطمئنّه ارجعی الی ربّک راضیه مرضیّه فادخلی فی عبادی وادخلی جنّتی(۳۰-۲۷/فجر)
یعنی بیا ای نفس مطمئن که تو از من راضی هستی و من نیز از تو راضیم و همان جا حسین(ع) را به میهمانی خود می خواند.
و اینگونه است که هر چه در ظهر عاشورا با کشته شدن یاران و همراهان و با آن تنگناهای جانگداز به جای این که رنگ رخسار حسین(ع) پریده و نزار شود به لحظه وصل نزدیک تر می شود چهره ی حسین(ع)برافروخته تر و گلگون تر و شادمان تر و بشّاش تر می شود گویا حسین(ع)لبیک رضایت حرم الهی را می شنود و شوق رضوان الهی انگونه او را بی تاب کرده است.

می گویند ماه رمضان ماه تمرین تقواست؛ماه جهاداکبر است؛ماه اخلاص است و روزه تمرین اخلاص و برای خدا بودن است. در این ماه هر کار به ظاهر کوچکی اجری شگرف و عظیم دارد. در این ماه البتّه دشمن آشکار ما مغلوله است. خدا شیطان را زندانی کرده است تا ما بدون این دشمن مبینمان فقط به سوی او حرکت کنیم و برای او باشیم.
امّا در کربلای حسین(ع)این حسینیان هستند که شیطان را به بند می کشند و نوای ناله ی ناامیدی او از فریب حسینیان می آید که:الّا عبادالله المخلصین المخلصین المخلصین المخلصین….
وبراستی کربلای حسین(ع)تجسّم قرآن است و پیامی است که ای ربّ العالمین ما برنامه ی تو را شنیدیم و با اعضا و جوراح و تمام وجودمان اجرا کردیم و این همان چیزی است که تو در شب قدر نازل کردی. براستی قرآن نمایشنامه ی کربلا بود و کربلا بهترین و برترین اجرای شور انگیز قرآن بود.

می گویند در شب قدر که از هزار ماه بالاتر است:تنزّل الملائکه و الرّوح فیها باذن ربّهم من کلّ امر.
کنجکاوم بدانم آیا در کربلا نیز ملائکه نازل شدند؟
چگونه؟
آری آمدند و چگونه وعده ی خدا تحقّق نپذیرد که:انّ الّذین قالوا ربّناالله ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملائکه(۳/فصّلت)
آنان بر صرط مستقیم استقامت کردند و راست قامتان همیشه ی تاریخ ماندند و چه زیبا قرآن مجسّم کربلا به حضرت زینب(س) می فرمایند:به خدا قسم،آنان را آزموده ام آنان چون صخره های ستبر کوهستانند؛بشکوه و استوار و نفوذناپذیر. و تنها به ملائکه ای نازل شده اند می فرمایند:«وعده گاه،گودال و مکانی است که من در آن به شهادت می رسم وآن کربلاست…»(لهوف/۳۰-۲۸)
آری ملائکه آمدند ولی حسین(ع)و حسینیان اغیار را راه ندادند و چون جدّ بزرگوارشان که عند سدره المنتهی دیگرجبرئیل جا ماند، ملائکه را جا گذاشتند و از آنها و اهدافشان پیشی گرفتند؛چون میهمان خدا بود و میزبان حسین(ع) و حسین(ع) نمی خواست در میزبانی کسی با او شریک شود و با این کار ملائکه تا ابد غبطه خور آن روز حسینند.السّلام علی ابن سدره المنتهی،السّلام علی من افتخر به جبرئیل،السّلام عللی من ناغاه فی المهد میکائیل.

گویند در شب قدر آینده ی هرکس تقدیر می شود؛ و عاشورا آینده ی جهان را تقدیر کرد و سرفصلی نو در تاریخ جهان پدید آورد که از آن پس هر کس بخواهد بشورد و بشوراند باید شوراز شراره ی شورانگیز و شررخیز شاهد و شهید و شیدای عاشورا بگیرد.    ( یحقّ الحق بکلماته و لو کره المجرمون(۸/انفال) ) برای اطلاعات بیشتر مراجه شود به کتاب ارزشمنددرسی که باید از حسین(ع)آموخت شهید هاشمی نژاد و سخنرانی های دکتر حسن عبّاسی.

گویند ماه های رجب و شعبان برای ماه رمضان و ماه رمضان برای شب قدر و شب قدر برای رسیدن به سلام است.
آیا سلام در کربلای حسین(ع) ظهور و بروزی دارد؟
آری؛این زمزمه ی قرآن حسینیان را می شنوی که:ربّ لا تخزنی یوم یبعثون یوم لا ینفع مال و لا بنون الّا من اتی الله بقلب سلیم(۸۷ تا ۸۹شعرا)
و تجسّم آن در این خطاب امام به یاران باوفایش است که: قوموا رحمکم الله الستم طلّقتم النّساء لاجلی؟
اینان زنان خود را طلاق دادند و مال و فرزند را رها کردند فقط برای خشنودی خدا و خداوند هم سلام به آنان داد و به راه سلامشان برد که فرمود:یهدی به الله من اتّبع رضوانه سبل السّلام و یخرجهم من الظّلمات الی النّور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم.(۱۶/مائده)
و این گونه آنان را که در پی رضای خدایند(و رضوان الله اکبر ذلک الفوز العظیم)هدایت می کند و به راه سلامت می برد و هدایتشان می کند به راه مستقیم و به آنها مقام هدایت می دهد که :انّ الحسین مصباح االهدی و سفینه النّجاه.حسین(ع) مصباح هدایت و کشتی نجات است همانند قرآن.

می خواهم کمی از روز قدر روز صعود قرآن برایتان بگویم. آیا در شب نزول قرآن این آیات را خوانده ای؟
یا بنیّ اقم الصّلوه و امر بالمعروف وانه عن المنکر و اصبر علی ما اصابک انّ ذلک من عزم الامور(۱۷/لقمان)
سال ها قبل حکیم شهیر لقمان به پسرش این گونه سفارش نماز و امربه معروف و نهی از منکر و صبر در راه اقامه ی این ها می کند.
فرزندان لقمان در کربلا این وصیت لقمان را شنیدند و عمل کردند؛نماز ظهر عاشورا را به یاد داری؛آنجا که که سعید سعید پسر عبدالله حنفی را می گویم و عمر بن قرظه  در راه نماز خواندن حسینیان در زیر بارش ننگ و نیرنگ به خون خود غلتیدند و سعید به مولای عاشورا چنین گفت:اوفیت یابن رسول الله؟ای پسر رسول خدا آیا به عهدم وفا کردم؟به عهدم با قرآن به عهدم با لقمان به عهدم با پیامبر(ص)به عهدم با تو ای قرآن مجسّم ؟امتحانم چند شد؟
نعم انت امامی فی الجنّه؛گوارایت باد ای شاگرد ممتاز کلاس درس قرآن.

ترنّم قرآن می آید،می شنوم:یا ایّهاالمزّمّل قم الیل الّا قلیلا نصفه او انقص منه قلیلا اوزد علیه و رتّل القرآن ترتیلا انّا سنلقی علیک قولا ثقیلا.(۵-۱مزّمّل)
شنیده اید می گویند یاران حسین(ع)نماز مغرب را می خواندند و سپس آن مقدارمی خوابیدند که وقتی بیدار می شدند هنگامه ی نماز عشا بود و با وضوی نماز عشا نماز صبح خود را اقامه می کردند. در وصفشان در شب عاشورا گفته اند:دویّ کدویّ النّحل بین القائم و قاعد و راکع.

یاایّهاالّذین آمنوا قاتلوا الّذین الکفّار و لیجدوا فیکم غلظه و اعلموا ان الله مع المتّقین.(۱۲۳/توبه)
هنوز صدای عابس را در عاشورا می شنوم او که به میدان آمد هیچ کس را یارای به میدان آمدن نبود او  الا رجل الا رجل می گفت و در ضمیر من این آیه تموّج می کرد امّا هنوز ماجرا ادامه داشت بهتر است خودتان ببینید:
عابس مردانه و دلیر ایستاده بود و مبارز می طلبید؛هیچ کس جرئت مقابله نداشت.عمرسعد نظاره گر صحنه بود؛صحنه ای شکننده و تحقیرکننده و تحمّل ناپذیر.فریاد زد سنگبارانش کنید.
تیر و سنگ می بارید.عابس در باران بی امان سنگ می جنگید ناگهان تصمیمی شگفت گرفت و آن تفسیری دیگرگونه از آیه بالا بود؛در آن بارش یکریز سنگ،کلاه خود از سر برافکند،زره از تن بیرون کشید و چون صاعقه بر سپاه حمله برد تماشای این صحنه که حماسه را به اوج و دشمن را به نهایت تحقیر و ذلّت کشانده بود اعجاب هر دو جبهه را برانگیخته بود.
عابس شورانگیز و طوفانی و بی امان حمله می کرد.هرسو هجوم می برد از مقابلش می گریختند و سپاه روی هم می ریختند. دویست تن به دم بی امان تیغش بر خاک افتاد و ترنّم این آیه شد:یا ایّهاالنّبی حرّض المومنین علی القتال ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مائتین  و این یکن منکم مائه یغلبوا الفا من الّذین کفرو بانّهم قوم لا یفقهون.(۶۵/انفال)
انّ الّذین آمنوا و عملواالصّالحات سیجعل الرّحمن ودّا.(۹۶/طه)
همه حسین(ع) را دوست دارند و او و یاران باوفایش را می ستایند و در روز شهادتشان غمگین می شوند و کشندگانش را لعن می کنند؛ از پیر و جوان گرفته تا خرد و کلان از نصرانی گرفته تاکلیمی از شیعه گرفته تا سنّی و هر انسانی او را دوست می دارد.

لن تنالواالبرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون و ما تنفقوا من شیء فانّ الله به علیم.(۹۲/آل عمران)
کربلا یعنی تجلّی این آیه که به نیکی نمی رسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛به راستی چه انفاق شده هایی اکبر،عبّاس،قاسم(ع)و… همه و همه برای رسیدن به بر و بالاترین بر همانا رضای خداست و این نهایت درجه ی تفسیر این آیه است. اگر حضرت ابراهیم(ع)تا آستانه ی ذبح اسماعیل(ع)رفت؛حسین(ع) اسماعیل ها ذبح رضای اله خود کرد.

ولا تهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین.(۱۳۹/آل عمران)
این آیه تا به امروز هم هنوز خون می تراود.آیا این فرزندان حسین(ع)نبودند که در کربلای لبنان ابّهت پوشالی چهارمین قدرت نظامی دنیا را به خاک مذلّت کشاندند و بلند فریاد زدند انتم الاعلون ان کنتم مومنین و این فریاد خروش فرزندان روح الله است که بر خلاف تمام نظامات ظاهری دنیا گوش جهان را کر کرده است و ابّهت پوشالی شیطان برگ را به سخره گرفته است که: الا لعنه الله علی الظالمین(۱۸/هود)(مرگ بر آمریکا).

حسین جان سلامت باد که به سلام رسیدی و سلامت بخش مایی تا ابد؛سلام بر تو و یارانت.
بگذار از زبان سرخ سبزترین سرو هستی بسرایم آخرین بندهای این نگاره را به آن امید که گوشه چشمی به ما کند:

سلام بر لبان ترک خورده و خشکیده. سلام بر کام آتشناک و زبان چاک چاک که لهیب تشنگی،شعله ورتر از آتش خیمه ها،هستی اش را سوخت.
سلام بر تشنه ترین شهید،حسین،که عطش همه ی عاشورا و صحابه ی عاشورا،حنجره اش را می گداخت و کامش را به آتش می کشید سلام بر او که فرزندش سجّاد فرمود:قتل ابن رسول الله عطشانا.
سلام بر روح عاشق یاران که هر مویرگشان شعله و شراره و شوری شگفت می جوشید و درد و زخم و مرهم جان بی تاب و شیفته شان بود.
سلام بر جان های زخم خورده و از درد ناگزیر.دردآشامان و درد نوشان عطش،پروانه های پرسوخته ای که شوق هفتاد بار سوختن سرمست و بی قرار شهادتشان ساخته بود.
سلام بر اهل حرم،دردمندان صبور داغدیده ای که پس از هفتاد و دو زخم کاری،تازیانه و آتش و تحقیر و اسارت و خرابه را انتظار می کشیدند.
سلام بر آنان که جان آوردند و جانان بردند هستی نهادند و مستی گرفتند و پاره پاره تنی به رسم هدیه به محبوب دادند و محبوب همه ی خود را به آنان بخشید.
سلام بر روح های رها،پروازگران بی پروا،وارستگان دل شده ی عاشورا که این تعبیر پیامبر(ص) را بهترین مصداق بودند که:
لم تستقرّ ارواحهم فی اجسادهم؛خوفا من العذاب و شوقا الی الثّواب.روحشان سر پرواز از تن داشت که خوف از عذاب و شوق ثواب الهی وجودشان را لبریز ساخته بود.
سلام بر بدن های برهنه،تن هایی که تن پوش غربت و نسیم داغ صحرا و غبار غمرنگ دشت آن ها را می پوشاند.بدن های تکیده و عریانی که پس از شبیخون قساوت و جنایت،در زیر چشم گریان آسمان ماندند.
سلام بر پیامبر کربلا،اکبر،سلام بر مرتضای عاشورا،ابوالفضل العبّاس،بر مجتبای کربلا،قاسم که در شیون فرات و صیحه ی آسمان و بی تابی زمین،پاره پاره و خونین بر خاک،خفته بودند.سلام بر اصغر و عبدالله بن الحسن،بر حبیب و بریر،بر مسلم و جون و عابس و بر هفتاد و دو آفتاب که در شرمساری آفتاب،خورشیدهای بی غروب آسمان قرون و اعصار شدند.
سلام بر اقیانوسی از خون که موج زنان،بر ساحل رخوت و غفلت انسان ها تازیانه می زد و جوشان و خروشان از گودال به دوردست فرداهای خیزش و حرکت راه می سپرد.
سلام بر خون های روان و قطعه قطعه اندام شهیدان که پرچم مظلومیّت و حقّانیّت حق و سند رسوایی باطل شد.
سلام بر خونی که هماره می تراود و حنجر تیر خورده ای که کوچک و تشنه مدافع حسین شد و دستانی که به امید رویش دست ها در ساحل علقمه کاشته شد.
سلام بر شهیدانی که شهیدتر از شهیدان بر شتران و از کرانه ی گودالی همه سنگ و نیزه و شمشیر و چوب شکور و صبور گذشته و صدایشان هنوز برما می گذرد و ما را به بیعت با صدایی محزون می خواند که در غروب می خواند:
هل من معین یعیننی هل من ناصر ینصرنی و هل من ذابّ یذبّ عن حرم رسول الله؛
آیا کسی هست که از حریم و حرم رسول الله پاسداری کند؟
و سلام بر هر صدایی که لبیک گوی عاشق این فریاد باشد.(۱)

منابع:
۱-سلام موعود(بیان تحلیلی و توصیفی زیارت ناحیه ی مقدّسه)،دکتر محمّدرضا سنگری
۲-آینه داران آفتاب جلد ۱و۲ از همان نویسنده
۳-نوشته ای عرفانی از استاد حسن زاده ی آملی
۴-سخنرانی های دکتر محمّدرضا سنگری
۵-کتاب ارزشمند مع الرّکب الحینی من المدینه الی المدینه نوشته آقای علی الشّاوی ترجمه ی عبدالحسین بینش
۶ زیارت ناحیه مقدّسه انتشارات نگاه آشنا

telegram

همچنین ببینید

جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا

نام کتاب: جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا مؤلف: محمدرضا هدایت پناه محل نشر: قم ناشر: ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.