خانه / مقالات / مقالات پژوهشی / اصول تحلیل حادثه (بخش دوم)

اصول تحلیل حادثه (بخش دوم)

عنوان مقاله: اصول تحلیل حادثه بزرگ امام‌حسین(ع) (بخش دوم)

نویسنده: محمدتقی جعفری

نوع دوم- ارزشها و ضدارزشهای خصوصی نژادی، اقلیمی، فرهنگی خاص و رویدادهای شخصی است. البته تردیدی در این نیست که مورخ برای بیان ارزشها و ضدارزشها وظیفه الزامی ندارد، اگر چه در صورت احتمال استفاده از آنها نیز، مانعی از تحقیق و تفسیر پیرامون آنها دیده نمی‌شود.
۵- تواریخی که داستان حسین(ع) را نوشته‌اند، اغلب این جریان شگفت‌انگیز را نقل نموده‌اند که: هر اندازه کار برای آن حضرت در ساعات حساس روز عاشورا، شدیدتر می‌گشت، چهره‌ی مبارک آن مسافر دار بقا برافروخته‌تر می‌گشت که خود حکایت از انبساط و شکوفایی روحی آن حضرت می‌نمود. بعضی از خواص یاران آن شهید راه انسانیت با مشاهد‌ه‌ی زیبایی آن چهره‌ی برافروخته درحال اشاره به آن حضرت به یکدیگر می‌گفتند:
«بنگرید به حسین که به هیچ وجه از مرگ نمی‌ترسد!»۱ آیا کسی که متصدی طرح سرگذشت بشری است، نباید وقتی که این پدیده‌ی محیرالعقول را در منابع صحیح تاریخ دید، به بشر بگوید:« این است نیروی با عظمت روح آدمی که در مورد سخت‌ترین زجر و شکنجه‌های شکننده، به جهت تکاپو در میدان مسابقه، برای کمال، همانند پیروزمندترین مرد، احساس مسرت و شکوفایی داشته باشد.»
۶- آقایان مورخان عزیز، خود شما می‌نویسید، یا اگر به کتابهایی که وقایع قصه‌ی خونین حسین(ع) را مطرح نموده است توجه کنید، این رویداد کوچک‌نما ولی به بزرگی انسانیت را خواهید دید که اواخر شب عاشورا شمربن‌ذی‌الجوشن، یکی از چند نفر خبیث‌ترین و شقی‌ترین نوع انسانی، از طرف عبیدالله‌بن‌زیاد مزدور خودباخته‌ی یزید امان‌نامه‌ای برای حضرت ابوالفضل و برادران او که از طرف مادر با آن پلید جنایتکار خویشاوندی داشتند، آورده و نزدیکی خیمه‌های امام حسین(ع) آمد که آن امان نامه را ابلاغ نموده و به زعم کثیف خود، آن یاوران عزیز حسین را از مرگ نجات بدهد! وقتی که در نزدیکی خیمه‌ها فریاد زد کجا هستند فرزندان خواهر ما؟ آن یاوران از جان گذشته و به امان خدا پیوسته، پاسخ او را نگفتند، سرور شهیدان فرمود: سخنش را پاسخ بدهید (اگرچه خبیث و پلید است) این پاسخ از دیدگاه ارزشهای انسانی، با آن آبی که حسین (ع) به حر و لشکریان او و حتی اسبانشان داد، از یک ریشه‌ی الهی برمی‌آید.


فصل دوم: آگاهی امام‌حسین(ع) به شهادت خویش در قیام بزرگ عاشورا

آیا امام‌حسین(ع) می‌دانست که در این قیام بزرگ شهید می‌شود.؟
چند نظریه در پاسخ به این سؤال مطرح شده است که مورد بحث و بررسی‌های مشروح قرار گرفته است. ما برای بیان آنچه که به نظر می‌رسد دو نظریۀ عمده از آنها را مورد بررسی قرار می‌دهیم؛
نظریه‌ی یکم، این است که اگرچه قیام امام‌حسین از همه جهات صحیح و مستند به انگیزه‌گی تکلیف خداوندی بود، ولی او نمی‌دانست در این قیام به شهادت خواهد رسید. لازمه سخن عبدالرحمن‌بن‌خلدون در صفحۀ ۲۱۶ و ۲۱۷، از مقدمه، همچنین عقیده بعضی از متفکران این است که امام‌حسین(ع) نمی‌دانست در سفر به عراق شهید می‌شود. تضاد سخن ابن‌خلدون را با سخن دیگری از او که در بحث از نظریه دوم آورده‌ایم، ملاحظه فرمایید.
اما پاسخ دیگر معتقدان به عدم علم آن حضرت به شهادت، در بررسی و تحقیق نظریه دوم مطرح خواهد گشت.
نظریه دوم می‌گوید: امام‌حسین(ع) شهادت خود را در قیامی که فرموده بود، می‌دانست. و این نظریه با توضیحات گوناگون در تحلیلهایی که برای داستان کربلا صورت گرفته است، بررسی شده است. ما درباره این مسئله مهم مطالبی را بیان می‌کنیم:
۱- مقام والای امامت این پیشوایان فوق‌طبیعی است که علم غیب و آگاهی از آینده را به اذن الهی، برای آنان امکان‌پذیر می‌سازد.
۲- خداوند سبحان در قرآن مجید در سوره الجن آیه ۲۶ و ۲۷ می‌فرماید:« عالم‌الغیب فلا یظهر علی غیبه احداً. الامن ارتضی من رسول…»(خداوند دانای غیب است و کسی را به غیب خود مطلع نمی‌سازد مگر به کسی از فرستادگان خدا که رضایت بدهد…) آیه صریح است در امکان علم غیب برای غیرخدا. این آیه با نظر به آیات دیگر که علم غیب را مخصوص خدا می‌داند، این معنی را استنباط می‌کند که کسان دیگر نیز با عنایت به خداوند می‌توانند عالم به غیب شوند. روایاتی که می‌‌گوید پیامبراکرم(ص) علم غیب را به وسیله وحی از پروردگار گرفته و ائمه علیه‌السلام از پیامبرخدا اخذ نموده‌اند بسیار فراوان است.۲ این مطلب در خطبه ۱۲۸از نهج‌البلاغه آمده است، مراجعه فرمایید.
۳- عبدالرحمن‌بن‌خلدون در فصل پنجاه و سوم از مقرمه، پس از بیان مواردی از علم غیب مستند به امام جعفرصادق(ع) می‌گوید:«حال که کرامت (کشف و شهود) و اطلاع از امور غیبی برای سایر مردم (از کسانی که ریاضت کشیده و موفق به تهذیب و صفای درونی گشته‌اند) امکان‌پذیر است، پس خاندان پیامبر که از نظر علم و دین و دیگر آثار پیامبری و عنایت خداوندی به اصل شریف آنان، که به شاخه‌های پاک آن اصل گواهی می‌دهد، به کشف و شهود و اطلاع از حقایق غیبی سزاوارتر می‌باشند.»
۴- از جمله اخبار به غیب رسول اکرم(ص): اطلاع دادن به شهادت امیرالمؤمنین است، با خصوصیاتش.۳

اخبار غیبی امیرالمؤمنین علیه‌السلام
ابن‌ابی‌الحدید چنین می‌‌گوید: «فصل فی ذکر امور غیبیّه اخبر بها الامام ثم تحققت» فصلی است در ذکر امور غیبی که امام به آن خبر داده و سپس آنها تحقق یافته‌اند. بدان که امیرالمؤمنین(ع) در این فصل سوگند به خدایی یاد کرده است که جانش در دست اوست به اینکه آنان (مردم) از هیچ حادثه‌ای ما بین موقعیت خودشان در آن زمان تا روز قیامت نخواهند پرسید مگر آنکه امیرالمؤمنین به آنان دربارۀ آن حادثه خبر خواهد داد و دربارۀ طائفه‌ای که بوسیلۀ آن صد نفر هدایت خواهند گشت و صد نفر به ضلالت خواهد افتاد و در مورد دعوت‌کنندگان و فرمان‌دهندگان و رانندگان و جایگاه‌های فرود آمدن و مرکب‌های آنان و همچنین دربارۀ کسی از آنان که کشته خواهد شد و کسی که با مرگ طبیعی خود خواهد مرد.
این ادعا از آن حضرت ادعای خدایی و نبوت نیست، بلکه آن حضرت می‌فرمود: از رسول خدا علم آن اخبار را دریافت نموده است. و ما اخبار غیبی امیرمؤمنان را امتحان کردیم و آنها را موافق واقع دیدیم و از این راه به صدق ادعای مذکور از آن حضرت استدلال نمودیم. از آن جمله:
۱- خبر دربارۀ ضربتی که بر سر مبارکش اصابت خواهد کرد و خون سرش، ریش مبارکش را خضاب خواهد کرد.
۲- خبر دربارۀ قتل امام‌حسین(ع).
۳- اخباری دربارۀ کربلا و حادثه‌ای که در آن روی خواهد داد، در موقع عبور از طرف آن به طرف صفین. منابع اخبار از شهادت امام‌حسین(ع) را در آخر این مبحث می‌آوریم.۴
۴- خبر دربارۀ ملک (سلطنت) معاویه بعد از وفات خود.
۵- خبری در توصیف او و دستور او به سبّ امیرالمؤمنین(ع).
۶- خبر دربارۀ حجاج‌بن‌یوسف.
۷- خبر دربارۀ یوسف‌بن‌عمر.
۸- خبر دربارۀمارقین – امر خوارج در نهروان.
۹- اخبار دربارۀ کشته شده‌های خوارج و آنان‌که به دار کشیده خواهند شد.
۱۰- اخبار دربارۀ ناکثین (طلحه و زبیر و پیروانشان) که جنگ جمل را به راه انداختند.
۱۱- اخبار دربارۀ قاسطین (معاویه و عمربن‌وقاص و دار و دستۀ آنان).
۱۲- خبر دربارۀ شمارۀ سپاهی که از کوفه به آن حضرت وارد شدند در آن هنگام که حضرت آماده برای رفتن به بصره برای جنگ با اصحاب جمل گشته بود.
۱۳- خبر دربارۀ عبدالله‌بن‌زبیر:« چیزی را می‌خواهد که به آن نخواهد رسید او طناب (دام) دین را برای شکار دنیا می‌‌گستراند. ( در این جملات برای توصیف عبدالله‌بن‌زبیر آمده است: «خبّ ضبّ یروم امرا و لا یدر که و هو بعد مصلوب قریش» (حیله‌گر و کینه‌توز) امری را می‌خواهد و آن را در نخواهد یافت به اضافۀ اینکه به دار کشیده شدۀ قریش است.)
۱۴- خبر دربارۀ هلاکت و غرق شدن بصره در آب.
۱۵- خبر دربارۀ هلاکت بصره، بار دیگر بوسیلۀ صاحب زنج که خود را علی‌بن‌محمدبن‌عیسی‌بن‌زید نامیده است.
۱۶- اخبار دربارۀ ظهور پرچمهای سیاه از طرف خراسان و تصریق فرمودن ایشان به قومی از اهالی آن که بنی‌زریق معروف بودند و آنان آل‌مصعب بودند که از جملۀ آنان طاهربن‌الحسین و فرزندش و اسحاق‌بن‌ابراهیم می‌باشند که آنان و گذشتگانشان از دعوت‌کنندگان به دولت عباسی بوده‌اند.
۱۷- اخبار دربارۀ ظهور پیشوایانی از فرزندانش در طبرستان مانند النّاصر و الدّاعی۵ و غیر از آنها که در بعضی از سخنانشان فرموده‌اند:
و انّ لآل محمّد صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم بالطّالقان لکنزا ًسیظهره الله اذا شاءَ دعائه حتی یقوم باذن الله فیدعُوَا لی دین‌الله
(و قطعا ًبرای آل محمد(ص) در طالقان خزانه‌ای است که خداوند آن را اگر بخواهد ظاهر می‌سازد، دعای او (دعوت او) حق است تا اینکه با اذن خداوندی قیام می‌کند و به دین خداوندی دعوت می‌نماید.)
۱۸- خبر دربارۀ کشته شدن نفس زکیّه در مدینه۶ و اینکه در نزد سنگ‌های زیت کشته می‌شود.
۱۹- خبر دربارۀ برادر نفس زکیّه (ابراهیم) که در باب حمزه کشته می‌شود:
یقتل بعد ان یظهرَ و یقهرُ بعدان یقهر
(کشته می‌شود پس از آنکه ظهور کند و مغلوب می‌شود پس از آنکه غلبه می‌نماید.)
۲۰- خبر دربارۀ سبب قتل ابراهیم که فرموده است:
(تیری به او اصابت می‌کند که تیراندازش معلوم نمی‌شود.) (مرگ ابراهیم در آن تیر خواهد بود، ای بدا به حال تیرانداز، دستش شل و بازویش سست باد.)
۲۱- خبر او دربارۀ کشته‌شدگان وج (به طائف گفته شده است که آخرین جهاد پیامبر در آنجا روی داده است) و این کلمه قطعاً غلط است بلکه فخ است که فرمودندکه بهترین مردم روی زمین بودند.
۲۲- اخبار او دربارۀ مملکت علوی در غرب و تصریح او به نام کتامه و آنان کسانی بودند که ابوعبدالله الدّاعی معلم را یاری کردند.
۲۳- خبر دربارۀ ابوعبدالله‌المهدی که اولین شخص از آنان بوده است سپس صاحب قَیرَوان چشم‌پوش و خوش‌رنگ (کسی که از چشمش آب بیاید) دارای نسب ناب برگزیده از نسل کسی که دربارۀ او بداء واقع شد و در عباء خوابیده شد. و عبدالله‌المهدی سفیدرنگی بود مایل به سرخی و فربه و دارای عضلات نرم بود و مقصود از ذوالبداء؛ اسماعیل‌بن‌جعفربن‌محمد(ص) است و اوست خوابیده شده در رداء زیرا وقتی که اسماعیل از دنیا رفت پدرش ابوعبدالله امام جعفرصادق(ع) او را در عبا پیچید (خوابانید) و بزرگان شیعه را به او وارد کرد، تا او را ببینند و بدانند که او از دنیا رفته است و شبه از وضع او منتهی گردد.
۲۴- خبر دربارۀ بنی‌بویه و دربارۀ آنان فرموده است: و از بنوالصیّاد دیلمان ظهور می‌کنند که اشاره به بنی‌بویه است، پدربزرگ آنان با دستش ماهی شکار می‌کرد و با قیمت آن، زادتوشۀ خود و عائله‌اش را فراهم می‌کرد و خداوند از فرزندان صلبی (اصلی) او سه پادشاه بوجود آورد و نسل آنان را منتشر ساخت تا جایی که ملک و سلطنت آنان ضرب‌المثل شد و همچنین سخن امام دربارۀ آنان که فرمود:« امر آنان گسترش می‌یابد تا آنجا که زوراء (بغداد) را مالک می‌شوند و خلفا را از کارشان برکنار می‌کنند.» گوینده‌ای پرسید: « یاامیرالمؤمنین زمان سلطۀ آنان چه مقدار است؟ » امام فرمود:« صد یا مقداری بیش یا کم.»


۱- مرتضی مطهری:حماسۀحسینی.
۲- از جمله نگاه کنید به سوره های اعراف، یونس، طه، هود و انبیاء.
۳- دراین باره، خوب است نگاه کنید به: مرتضی مطهری، نهضت‌های صد سالۀ اخیر(تهران، انتشارات صدرا ۱۳۵۹)؛ محمدجوادصاحبی، اندیشۀ اصلاحی در نهضتهای اسلامی(تهران، انتشارات کیهان ۱۳۶۷).
۴- نهج البلاغۀفیض،ص۴۰۷-۴۰۶؛عبده،ج۲،ص۱۹؛وخطبۀ۱۳۱نهج البلاغۀصبحی صالح،ص۴۷٫
۵- به طورخاص نگاه کنید به تحلیل امام(ع) درهردو سخن خویش در مستند قبلی؛ پیش وبعد از جملات مذکور.
۶- نگاه کنید به آیۀ ۸۸ سورۀ هود در تبیین ماهیت دعوت اصلاح‌طلبانه.

telegram

همچنین ببینید

آموزه های مشترک معرفتی در خطبه فدکیه و خطبه های حضرت زینب(س)-بخش۷

 تهیه و تنظیم: موسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا- دزفول ۶) عاقبت ظلم الف: انتقام روزگار ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.