یاحسین (ع)
«ما و نام تو و بغض و اشک و مرثیه و سوگ همه همزاد همیم، تا نام تو بر زبانمان جاری میشود بغض گلویمان را میفشرد و اشک میهمان دیدهگانمان میشود و زبان به مرثیه میگشاییم و سوگوار تو میشویم. ما و نام تو و عاشقی و سرگردانی و حیرانی و بیشکیبی همه با هم، همریشهایم. تا نام تو در هستی میپیچد عاشقی آغاز میشود و سرگردانی و حیرانی شروع و شکیبایی و صبوری پایان میپذیرد؛ ما و نام تو و عطش و آتش و درد همه با هم همراهیم. تا نام تو بر زبان جاری میشود قلبمان که خانهی همیشگی توست به تپش میافتد و عطش ترک بر وجودمان میاندازد و آتش در خیمهی قلبمان زبانه میکشد و درد تار و پودمان را از هم میگسلد. ما و نام تو و عاشورا همه با هم همدردیم تا نام تو میآید عاشورا در ذهن تداعی میشود و اکبر با پیکر قطعه قطعه شدهاش و صدای العطش العطشش و قاسم با کفشهای بند نبستهاش و صدای احلی منی العسلش و عباس با دستهای قلم شدهاش و صدای ادرک یا اخایش و اصغر با خون گلویش که زینتبخش آسمان شد و صدای بیرمق گریههایش و زینب با دستان به آسمان بلندش و فریاد فتقبل منا هذا القلیلش و شمر «جالسٌ علی صدرک» با شمشیر خونچکانش و صدای لرزانش و رقیه با پاهای تاولزده و پیراهن آتشگرفتهاش و صدای عمو عمو و بابا بابایش. و آسمان با گونهی سرخش و با صدای محزونش و زمین با جوشش خونش و با سکوتش و فاطمه با قد خمیدهاش و صدای ولدی ولدی اش و علی با حضورش و با سوگواریاش و پیامبر با اشکش و صدای نفرینش و خدا با نگاهش و با کهیعصاش.
شگفتا تو کیستی که هم آغاز و هم پایانت شیرین و دلرباست؟! تو که سوگت شنیدنیترین سوگ و مرثیهات خواندنیترین مرثیه است؟ شراره شعلهور قلبمان از عشق تو هر روز بر افروختهتر باد. یا حسین (ع)».
عبدالکریم خاضعی نیا