آب اکتبر 29, 2014 شعر کودکانه ارسال دیدگاه 1,943 بازدید نوشته های مرتبط ای قصه قصه قصه آگوست 13, 2021 لباس کهنه اکتبر 12, 2016 تشنه ترین پدر دنیا اکتبر 11, 2016 هزاران چشم اشک آلود باران دو تا دست و تن یک رود، باران همین دیشب میان هیئت ما یکی از سینه زن ها بود باران چه یک دست و مرتب بود باران دلی از غم لبالب بود باران رها،یک ریز، با احساس، انگار دو قطره اشک زینب بود باران (سید حبیب نظاری) 2014-10-29 خانم خوش کلام (کودک) اشتراک