روز ازل به دست تو چشمم خریده شد
اصلا برای خون تو اشک آفریده شد
با دست مادرتان برای تمام ما
پیراهن عزای محرم بریده شد
با دست روضه خوان که خدا بود یک به یک
نقش تو بر نگین دل ما کشیده شد
چون دید در مسابقه ی عشق برتریم
چشمان ما برای شما برگزیده شد
هر کس به قبه ی غم عشقت صعود کرد
در این رقابت همگانی پدیده شد
بعدش خدا به روضه مقتل گریز زد
از بین جمع ناله مادر شنیده شد
وقتی رسید روضه به حلقوم و تیغ سرخ
پشت فلک در اوج مصیبت خمیده شد
از غارت تن تو خدا گفت ناگهان
اینجا امان مستمعینت بریده شد
در گفتگوی سرخ خداوند و مادرت
صحبت به خیزران و لبانت کشیده شد
اینجا فقط نمونه ای از روضه تو بود
با این همه ، چقدر گریبان دریده شد
در سایه سار بال ملائک از آن به بعد
تا به ابد تدارک این روضه دیده شد
پایان گرفت مجلس جانسوز روضه ات
در سفره اشک و آه وغم و درد چیده شد
شاعر :حمید کریمی