سخنران: دکتر محمدرضا سنگری
بسم الله الرحمن الرحیم
سیدالشهدا همه عمر و زندگی اش را برای رفع منکر و جلوگیری از حکومت ظالم و مفاسدی که در دنیا ایجاد شده بود صرف کرد و تلاش کرد تا حکومت جور از بین برود؛ معروف سر کار باشد. حضرت صاحب الزمان(عج) هم که تشریف می آورند برای تحقق همین امر است. قیام همه ی انبیا نیز به همین منظور بوده است و این معنا باید برای مسلمان ها و آن هایی که واقعا علاقمند به پیغمبر(ص) و اهل بیت(ع) هستند سرمشق باشد. حضرت موسی بن عمران(ع) در تمام زندگی اش با ظلم و طاغوت مبارزه کرد. تمام انبیا در مقابل ظلم و جور مبارزه کردند و ما باید از آن ها سرمشق بگیریم و در برابر ظلم قیام کنیم. مسلمان ها باید در مقابل ظلم ها و جورها و منکرات قیام کنند[۱].
سوال: دو قیام حضرت اباعبدالله (ع) و حضرت مهدی(عج) چه شباهت هایی با هم دارند؟
نکته اولی که در پیوند این دو حادثه بزرگ که از بزرگ ترین حوادث انسانی هستند، باید به یاد داشته باشیم این است که: ما چند حادثه بزرگ در دوره اسلامی داشته و در آینده خواهیم داشت، یکی حادثه بعثت و دیگری حادثه عاشورا و سرانجام عصر ظهور است. هم چنین سه حادثه بزرگ نیز پیش رو داریم: نخست عصر ظهور، دوم دوره رجعت و دیگری برپایی قیامت و همه این حوادث و دوران ها سرانجام به قیامت متصل می شوند. وجه مشترک نهضت و قیام امام حسین(ع) و قیام حضرت حجه بن الحسن(ع) در چند مسئله است. نکته اوّل این است که مدیریت این دو حادثه را معصومین(ع) برعهده دارند. این نکته ی اول است و همه آن هایی که با این دو جریان همراه می شوند می دانند چه کسی در رأس این حرکت ایستاده است. در نتیجه دل ها سرشار از عشق و معرفت به این دو معصوم است و از همین جهت است که رفتار پیروان آن ها نیز درست مثل آن هاست. شباهت دوم این دو حرکت؛ جهت گیری آن هاست که رویکرد هر دو جریان، حرکت برای اصلاح است. زمانی که حضرت اباعبدالله(ع) برای رفتن به کربلا حرکت می کند وصیت نامه اش را به محمّد حنفیه می سپارد. در وصیت نامه اش می فرماید: « َ أنّی لَم أخرُج أشِراً، وَ لابَطِراً وَ لامُفسِداً، وَ لاظالِماً، وَ اِنّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاِصلاحِ فی اُمّۀِ جَدّی –صَلَی اللهُ علیهِ وَ آله- [۲]؛ من برای خوش گذرانی و برای اینکه اوضاع اجتماعی را بر هم بزنم قیام نکرده ام. من اراده کرده ام(قیام کرده ام) تا امت جدّم را اصلاح کنم». و همان طور که می دانیم نام امام زمان(عج) مصلح است، پس هم امام حسین(ع) مصلح بود هم امام زمان(عج) مصلح است. هر دو برای اصلاح اجتماعی آمده و می آیند و می خواهند ناروایی ها و نابسامانی ها و کج روی ها و تاریکی ها را بزدایند و به جای آن ها روشنایی بیاورند.
نکته دیگر این است که هر دو می خواهند جامعه را به سیرت جدّشان برگردانند؛ حضرت اباعبدالله در همین وصیت نامه شان می فرماید: که من قصدم این است که « وَ اَسیرَ بِسیرَۀِ جَدّی وَ أبی عَلیِّ بنِ ابی طالِب عَلیهِ السَّلام[۳]؛ می خواهم به سیره و روش جدّم، پیامبر اکرم(ص)، و پدرم، امیرالمومنین(ع)، برگردم و روش آنها را در جامعه زنده کنم». امام زمان(عج) هم قرار است همین کار را انجام بدهد. معروف است که زره پیغمبر(ص) برتن اوست و شمشیر امیرالمومنین(ع) را به دست دارد و دقیقا بر مبنای روش حضرت رسول(ص) عمل خواهد کرد. نکته ی مشترک دیگر این است که هر دو بهترین یاران را دارند. خیلی دریغ است که در این لحظه تصویری از آن لحظه های شکوهمند و زیبا و آن یاران صمیمی حضرت اباعبدالله(ع) و امام زمان(عج) را کنار هم قرار ندهیم. یاران حضرت اباعبدالله(ع) به دور امام طواف می کردند، عاشقانه برایش جان می دادند، حتی به گونه ای بودند که زمانی که امام بالای سر آن ها می رسید و سرشان را بر دامن می گرفت، تمام لباس امام خونین می شد و آن ها در آخرین لحظه عمر می پرسیدند: « او فیتُ یابن رسول الله؛ ای پسر رسول خدا(ص) آیا ما به وظیفه مان خوب عمل کردیم؟» وقتی این سوال جدّی را طرح می کردند، با بدرقه لبخند امام تا ملکوت، و تا به بهشت پرواز می کردند. اتفّاقا همین نکته برای یاران امام زمان(عج) گفته شده است. یاران امام زمان(عج) دور امام طواف می کنند در روایتی از امام صادق(ع) است:«یتمسّحُون بسرج الامام یُطلُبُونَ بِذلکَ البَرَکۀ و……؛[۴] دست هایشان را برای تبرک به زین اسب امام گذاشته و آن را به سر و صورتشان می کشند» و در کربلا نیز کسانی بودند که زین اسب امام را می بوسیدند، دست امام را می بوسیدند. شاید شگفت این باشد که بگویم «عابس» سایه امام را می بوسید و می گفت: « محبوب من سایه تان هم بوسیدنی است.» نام امام را با عشق می بردند. در آخرین لحظه ها حضرت اباعبدالله(ع) را با تمام وجودشان و با عشق صدا می زدند. شما شنیده اید «سعیدبن عبدالله حنفی» در آن موقعیّت جنگی در مقابل تیرهای دشمن ایستاد و گفت: اگر چشم امام را هدف قرار بدهند، چشمم را و اگر قلب امام را هدف قرار دهند قلبم را می دهم. وقتی در آخرین لحظه امام نمازشان را تمام کردند، عابس از شدت جراحت و زیادی تیرهایی که به بدنش خورده بود، به زمین افتاد. از خاک فاصله گرفته بود و بدنش با خاک تماس نداشت. یاران امام زمان(عج) عاشقانه به این لحظه می اندیشند.
نکته شیرین دیگری که تا به حال به آن اشاره نشده و حیف است که این نکته و وجه مشترک را مطرح نکنیم این است که در هر دو نهضت زنان سهم بسزا و بسیار بزرگی بر عهده دارند. در نهضت حضرت اباعبدالله(ع) – زنان ما می دانیم چقدر نقش آفرین بودند- به حضرت زینب(س) شریکه الحسین(ع) می گویند، امام هم او را «یا شقیق فوادی» صدا می زدند، یعنی: « ای نیمه ی وجود من» یعنی اگر کربلا را نصف کنیم، نصفش از من و نصف دیگرش از تو است. تو شریک حسین بودی. در نهضت امام زمان(عج) هم زنان نقش بسیار مهمّی دارند. شاید کمتر کسی شنیده باشد که چه کسانی و چه زنانی در رکاب امام زمان(عج) هستند: جالب است بدانید که یکی از آن ها «صیانه ی ماشطه» همان آرایشگر دربار فرعون است. او هم به این عالم بر می گردد و در رکاب امام زمان(عج) قرار می گیرد. در این بازگشت زنان بزرگی برمی گردند و در کنار امام زمان(عج) قرار می گیرند. یکی از آن ها هم هانیه است، همسر عبدالله بن عمیر کلبی، زنی که در کربلا شهید شد. این خانم بیش تر از هفده روز از ازدواجش نگذشته بود و قرار بوده به قول امروزی ها به ماه عسل بروند و پیشنهاد کردند که ماه عسل شان را در کنار امام حسین(ع) بگذرانند. این مرد جوان بلند قامت، خیلی خوش سیما بود، – سبزینه بود اما بسیار زیبا- وقتی به میدان رفت دستانش قطع شد، همسرش خودش را کنارش رساند و گفت: ما رسممان بر این نیست که تا نیمه ی راه با شما باشیم، از خدا بخواه که مرا به تو بپیوندد. این قدر احساسات این زن در میدان جنگ سپاه دشمن را تحت تأثیر قرار داده بود. که بعضی ها رویشان را برگرداندند تا صحنه را تماشا نکنند و به همین جهت عمرسعد به شمر گفت: کار را تمام کن و او غلام خودش را فرستاد و هانیه را در حالی که بر سینه همسرش بود به شهادت رساند. زنان هم در رکاب امام زمان(عج) حاضر هستند، دست کم گفته اند که در همان هسته اولیه سپاه امام، نزدیک به چهارده زن و بعضی ها هم گفته اند پنجاه زن حاضر هستند و گفته شده وقتی سپاه امام زمان(عج) به ده هزار نفر می رسد، و شما که نگاه می کنید، می بینید سهم خانم ها در این میانه بسیار فراوان است. و افرادی هم هستند که می خواهند خودشان را به سپاه امام برسانند و فرصت پوشیدن کفش را هم پیدا نمی کنند، من این را گفتم تا بدانید که چقدر خانم ها در قیام امام زمان(عج) نقش دارند. زنان شهید همه برمی گردند و در رکاب امام زمان(عج) قرار خواهند گرفت. این مقداری از مشترکاتی است که قیام امام حسین(ع) با نهضت امام زمان(عج) خواهد داشت.
سوال: ما همه در ندبه های دلتنگی مان خوانده ایم که «اَینَ الطالبُ بِدَمِ المقتول کربلا» من می خواهم از حضورتان این سوال را مطرح کنم که مباحث مهدویّت چگونه در کلام امام حسین(ع) بیان شده اند؟ ما چه احادیث و روایاتی از کلام شیوای امام حسین(ع) در خصوص مباحث مهدویت داریم؟
جواب: بحث خیلی شیرین و دامنه دار و مهمّی است که باید مطرح بشود. بیش از دویست روایت داریم که در آن ها اشاره شده است که حضرت مهدی(عج) از نسل امام حسین(ع) است. امّا امام حسین(ع) در طول قیام و حرکت خودشان در، سی روایت از حضرت مهدی(ع) صحبت کرده اند، یعنی امام در موقعیّت های گوناگون به شخصیت حضرت مهدی(ع) اشاره کرده و بشارت داده اند. نکته های بسیار زیبایی که حتی بعضی هنوز حتی مطرح نشده اند. قبل از این که من این نکات را طرح کنم و آن ها را دسته بندی کنم باید اشاره ای داشته باشم به رابطه عاشقانه ی بین هر دو امام، هم امام حسین(ع) از حضرت مهدی(ع) عاشقانه یاد می کند و هم امام زمان(عج) از حضرت اباعبدالله یاد کرده است. دریغا که فرصت نداریم که در این برنامه به آن بپردازیم. در زیارت ناحیه مقدسه، امام زمان(عج) به حضرت اباعبدالله(ع) سلام داده و جزئیات صحنه کربلا را توصیف کرده است، و نکات مهمی را درباره کربلا مطرح کرده است امّا کمتر کسی از ذاکرین و مداحین به آن ها توجّه داشته است. و من از آن ها دعوت می کنم که واقعا آن را با دقّت بخوانند. زیارت ناحیه ی دیگری هم داریم که امام زمان(عج) هشتاد و هشت نفر از اصحاب اباعبدالله و شهدا را نام برده و به آن ها سلام داده است و حتّی نحوه شهادت بعضی از آن ها و حتّی قاتلین آن ها را نیز معرفی کرده است. نکته ها ی بسیار خواندنی در آن وجود دارد که از دوستان عزیز دعوت می کنم آن را با دقت مطالعه بفرمایید.
زیارت دیگری به نام رجبیه هم داریم که باز متعلق به امام زمان(عج) و منتسب به ایشان است و نام هفتاد و هفت تن از شهدای کربلا در آنجا مطرح شده است که اگر این ها را با همدیگر جمع کنیم، از یکصد و دو نفر می گذرند. در این دو زیارت امام زمان(عج) بسیار زیبا با اباعبدالله(ع) حرف زده است.امّا ببینیم حضرت اباعبدالله(ع) درباره امام زمان(عج) چه فرموده است. من سی روایت دیده ام و آن ها را دسته بندی کرده ام ولی مجال نیست به خود روایات بپردازم.سه روایت مبتنی بر مجازات تبهکاران بنی امیّه است. ما می دانیم که در عصر رجعت هم جنایتکاران برمی گردند، هم شهیدان به این عالم برمی گردند هم شهیدکُشان . هم سمیّه به این عالم برمی گردد و هم قاتل او . در روایات نقل شده که هم شهیدان روزگار ما می آیند و هم قاتلان آن ها که شاید حتّی کسی غیر از خودشان آن ها را نشناسند. همه به این عالم برمی گردند قاتلان بر می گردند تا به دست شهدا مجازات بشوند. از جمله، جنایتکاران صحنه عاشورا هم به این عالم برمی گردند و حتّی امام به محل جغرافیایی مجازات آن ها هم که محلی به نام «قرقیسا» است اشاره کرده است. حضرت اباعبدالله ضمن هفت روایت ویژگی های رفتاری و خصوصیت حضرت مهدی(ع) را برای ما گفته است. در یکی از این روایات اشاره کرده که امام زمان(عج) هفده سال و چند ماه حکومت می کند؛ یعنی مدت زمان حکومت امام زمان(عج) را کاملا مشخص کرده است. در یکی از این روایت ها به سنت هایی که از پیامبران به ارث برده اشاره می کند. سنّتی که از حضرت نوح(ع) به ارث برده، طول عمرش است. همه ما این را شنیده ایم و در قرآن هم آمده است که مدت نبوت حضرت نوح نهصد و پنجاه سال بوده است و آن غیر از مدّت عمر و زندگی او بوده است. ارثی که از حضرت ابراهیم می برد این است که پنهان به دنیا می آید و کناره گیری می کند، یعنی یک دوره غیبت دارد. سومین ارثی که می برد از حضرت موسی(ع) است. میراثی که امام زمان(عج) از حضرت موسی می برد، ترس و غایب شدن است. حضرت موسی(ع) وقتی به سمت مدین می رفت، وضع نگران کننده ای برای او وجود داشت: خائف بود «خائف یَتَرَقّب» و امام زمان هم پنهان و غائب است. میراثی که امام زمان(عج) از حضرت عیسی مسیح(ع) می برد این است که مردم درباره وی اختلاف می کنند. بخصوص زمانی که غیبت طولانی می شود. ممکن است احیانا دو هزاره بگذرد مانمی دانیم. اِن شاءالله که هرچه زودتر فرج ایشان اتفاق بیفتد، اما اگر طولانی شد کسانی هستند که دچار تردید می شوند. میراثی که از حضرت ایوب(ع) می برد، این است که گشایش پس از گرفتاری دارد. حضرت ایوب خیلی رنج دید و بیمار شد. عطار نیشابوری گفت: ایوب پیامبر که چندی سال گشت از درد مضطر/ به چندین درد آهی بود مقصود/ چو کرد آهی نجاتش داد معبود. این مشکلات برای حضرت هم اتفاق خواهد افتاد. آن قدر که من و تو انتظار می کشیم اگر انتظار همه ما را جمع کنند به اندازه انتظار یک روز امام زمان(ع) نمی شود. آقا هم منتظر و بی تاب است. خدا هم مثل حضرت ایوب برایش گشایش ایجاد می کند و آخرین و ششمین میراثی که امام زمان(عج) می برد ( این مطالب از زبان اباعبدالله است) میراثی است که از حضرت پیامبر(ص) می برد و آن هم ظهور با شمشیر است. این شش میراث بود و جالب است که یک روایتی دیگر دارد که گفته شده امام زمان(عج) هشت ماه شمشیر پیغمبر(ص) را بر شانه خودش دارد و با خودش حمل می کند و حضرت اباعبدالله روز عاشورا در آخرین لحظه ها به یارانش فرمود: لو ادرکته؛ اگر من امام زمان را ادراک کنم در زمانش باشم؛ لَخَدَمتَهوا اَیّامَ حیاته؛ همه زندگی ام را وقفش می کنم و به او خدمت می کنم. حالا به شما عرض می کنم وقتی شما می گویید: من به خادمی امام حسین(ع) افتخار می کنم. شما به خادم بودن برای اباعبدالله افتخار می کنید در حالی که امام حسین(ع) افتخار می کند که خادم امام زمان(عج) باشد و در رکاب او باشد.
سوال:آقای دکتر با توجه به فرمایشات شما در بخش های قبلی که در نوع حرکت و قیام امام حسین(ع) و حضرت حجه(عج) به تشابهات زیادی اشاره کردید، آیا در کلمات امام حسین(ع) هم می توان رگه هایی از قیام امام مهدی(عج) را پیدا کنیم؟
امام حسین(ع) در طول مدت حرکت و قیام خود که از بیست و هفتم رجب شروع می شود تا سوم شعبان که وارد مکه می شود و هشتم ذی الحجه که از مکه حرکت می کند و دوم محرم وارد کربلا می شود، گاه و بیگاه به موضوع ظهور اشاره می کند و نوید می دهد که چنین نیست که ستم بپاید. مرگِ ناگزیر بیداد و ستم و ظلم روزی فرا خواهد رسید. در کربلا میزان گفته های حضرت اباعبدالله(ع) در باب امام زمان(عج) بسیار زیاد می شود و حتی آخرین خطبه ای که می خواند کاملا مربوط به امام زمان(عج) و ظهور و دوره رجعت است. باورم بر این است که حتی آخرین جمله ای که امام در گودال قتلگاه طرح می کند: «هل من ناصر ینصرنی» که می گوید و می دانیم در آن لحظات کسی در کربلا حضور ندارد که امام دعوتش بکند که یاری اش بیاید، همه یاران رفته اند و هیچ کس نیست، حتّی در خیمه کسی برای یاری کردن نیست کودکان هم آمدند و شهید شدند، حضرت علی اصغر شهید شد، عبدالله بن حسن که یازده ساله بود آمد و شهید شد. پس مخاطب امام کیست؟ به گمان من در آن غروب که دشت از سوار خالی بود خطاب به خنجر خونین تو بودی. قطعا آنجا مخاطب کلام حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، حضرت موعود است. پس به کربلا برویم، آن جا پای سخن حضرت اباعبدالله بنشینیم که در زیارت اربعین گفته شده: و «بَذَل مَهَجَتَهُ فیک، لِیَستَنقَذَ عبادَکَ مِن الجهاله و حِیرت الضلاله»؛ امام حسین (ع) شهید شد تا ضلالت ها را بشکند و تا پرده های جهالت را پس بزند تا چشم ها را روشن بکند و تا قدم ها را برای رفتن استوار کند. اکنون ببینیم امام حسین(ع) چه تصویری از ظهور حضرت مهدی(عج) می سازد قدم هایمان را استوار، خودتان را در خیمه حضرت اباعبدالله احساس کنید. اینجا حلقه یاران است و آقا دارد برای دوستان خودش سخن می گوید و چهره ی حضرت مهدی(ع) را معرّفی می کند، حالا چرا برای یاران؟ برای اینکه این یاران، زمان ظهور بر می گردند؛ یعنی در خدمت امام زمان(عج) خواهند بود. دلشان را محکم می کند و برای آن ها لذّت ظهور را توضیح می دهد. برای درک آن موقعیّت بی تابشان می کند، یکی از سخنانی که امام حسین(ع) آنجا می فرمایند، معرّفی ویژگی های امام زمان(ع) است. این سیزده ویژگی را که امام مطرح می کند، به گونه ای مطرح می کند که بگوید شما که قرار است یاران او باشید، سعی کنید این گونه باشید و این سیزده ویژگی را داشته باشید.
اوّلین ویژگی: حضرت اباعبدالله(ع) می فرماید: او هیچ هراسی ندارد، وقتی مرگ حریصانه نابود می کند، او لبخند می زند و به مرگ تبسّم می زند. آیا غیر از این است که دارد به آن ها می گوید برای این گونه شهادت آماده باشید و آیا غیر از این است که دارد می گوید که ما برای همراهی امام زمان(عج) هیچ هراس و مشکلی، که دورترین و سخت ترینشان مرگ باشد، نباید داشته باشیم.
دوم: یاران امام ناامید و نگران نمی شوند. آن ها در حوادث سخت کوچک ترین ناامیدی به قلبشان راه پیدا نمی کند. هرکس می خواهد امام زمان(عج) را همراهی کند باید انسان امیدواری باشد. امید به فتح و پیروزی، امید به این که کسی هست که کمکش می کند «اِنّ الله یُدافِعُ عن الذّین امنوا[۵]» اگر تو ایمان داشته باشی، خدا مدافع و همراه تواست.
سوم: امام زمان چالاک و کارآمد است، این خصوصیت خیلی شنیدنی است. شاید کمتر فرصتی پیش بیاید که ما این ویژگی ها را طرح کنیم، آن هم از زبان متبّرک و حنجره حق گوی و تشنه ی اباعبدالله(ع) در روز عاشورا. امام حسین(ع) حضرت مهدی را این گونه معرفی می کند: چالاک و سرآمد است. وقتی بر زمین می افتد چالاک برمی خیزد، زخم می خورد و برمی خیزد و حرکت می کند. دوستانش هم همین طور هستند. چهارم، شیر اوژن و زخم زن نام آوارن است. در مقابل پلیدترین افراد وقتی قرار می گیرد هراس به دل راه نمی دهد زخم می زند و آن ها را از پای در می آورد.
نکته دیگر این است که امام بخشنده و بزرگوار است. امام خیلی می بخشد، خیلی لطف می کند. اندیشه اش عالی است. نگاهش نگاه های کوتاه نیست. سقف پرواز امام زمان(عج) پروازهای بلند است، چتر نگاه او به همه هستی باز می شود، کوچک اندیش و اندک خواه نیست، امام بزرگ می بیند و بزرگ هم حرکت می کند، مجد و عظمت او ریشه دار است. آن هایی که با ایشان هستند سست و بی ریشه نیستند که با اندک نسیمی از خاک کنده شوند، آن ها مثل درخت استوار هستند، در مقابل مشکلات مثل سلسله جبال ایستاده اند. همه را پناه می دهد، از همه فراگیرتر است، امام زمان(عج) همه را پناه می دهد، حتی آن هایی را که آزار داده اند یکی از یاران امام صادق(ع) از ایشان پرسید: که اگر کسی به مولایمان امیرالمومنین(ع) بد بگوید چکار خواهی کرد؟ گفت: من گردنش را خواهم زد. امام صادق(ع) فرمود: من گاهی پشت این ستون نشسته ام و به امام بد می گویند، من می روم با او سلام می کنم و با او مصافحه می کنم، تا شاید بتوانم دوباره عشق علی(ع) را در قلبش ایجاد کنم؛ یعنی اگر بتوانم جذب کنم، جذب می کنم، صله ی رحم او از همه بیشتر است.
یاران امام حسین(ع) با همدیگر صمیمی هستند به هم سر می زنند با هم صحبت می کنند، اندک داشته های خودشان را به همدیگر می دهند. صدر اسلام نیز چنین بود، در عصر امام زمان(عج) نیز چنین خواهد بود. یعنی الان شما حس کنید در خیمه امام حسین(ع) هستید، امام خیمه ای به وسعت جهان دارد، امام شصت و دو خیمه داشت، تصور کنید الان شما در زیر بزرگ ترین خیمه که خیمه حضرت اباعبدالله است نشسته اید، صدای امام حسین(ع) در گوش هایتان پژواک و طنین دارد. صحبت حضرت اباعبدالله(ع) دارد به انتها می رسد. به دوازدهمین ویژگی می رسیم، بیائید این ویژگی ها و این فرصت ها را جذب کنیم. بیائید خودمان را به این ویژگی ها نزدیک کنیم. امام به غم ها و اندوه ها پایان می دهد، اشک را از گوشه چشم ها پاک می کند. غبار غم را از چهره ها پاک می کند. افراد را به سینه می چسباند. صحبت می کند و چنان می کند که هرکس به او رسید گویی به لحظه پایان غم رسیده است، درست مثل دریا که بی تابانه ساحل را در آغوش می گیرد. تعبیر این است، این گونه باشید. دیدید آب چطور از دریا به ساحل می آید. نه یک بار و نه دوبار بارها با سرعت بیشتر ساحل را در آغوش می گیرد. امام، دوستان خود را این گونه در آغوش می گیرد. دریا اگر به دیدنش امید بسته ای/ سر را به سنگ ساحل خود بیشتر بزن. و آخرین ویژگی امام این است که پراکندگی ها را به وحدت و همدلی تبدیل می کند، اجازه نمی دهد آشفتگی و فاصله ایجاد شود. فاصله ها را برمی دارد و آدم های بی هم را با هم می کند.
سوال: قیام سرخ و سبز دو بال ارتقاء شیعه است، چرا دشمن هنوز از این دو نگاه خوف دارد؟
کربلا و عاشورا قیام سرخ و مانای شیعه است و سرمشق و الگو برای همه تاریخ است و این است که قیام سبز نهایی جهان که قیام حضرت حجه بن الحسن(ع) است برمبنای کربلاست. خون امام حسین(ع) آن گونه که خودش هم در روز عاشورا فرمود؛ همیشه خواهد جوشید تا متصّل شود به قیام حضرت مهدی(عج) این عین سخن حضرت اباعبدالله(ع) است، چون نهضت امام حسین(ع) ظلم ستیز و عدالت گراست و چون هدف نهضت امام حسین(ع) برکشیدن مستضعفان جهان و پایان دادن به بیدادگری ستم و مظلوم کشی است. طبیعتا امروز آنانی که مدعی حکومت بر جهان هستند، کربلا را خوش ندارند و در مقابل فرهنگ عاشورا مقاومت می کنند و به طرفندها و روش های مختلف سعی می کنند که فرهنگ عاشورا را از طپش بیندازند تا این شور در جامعه نباشد. حتّی ما اطلاع داریم که هزینه های خاصّی برای این مسئله در نظر گرفته اند و استعمار دارد در این زمینه ها کار می کند.
سوال: ما در لبنان از زبان سید حسن نصرالله شنیده ایم که ما از نهضت حسینی درس گرفته ایم و درس می گیریم و برای ما الگو است و چشم انداز ما آن نگاه سبز ظهور است و الان هم شاهد تکاپوی اسرائیل و استعمار هستیم که چطور به دست و پا افتاده اند؛ این نکته را که مسئله روز ما هست با توجه به نگاه عاشورایی توضیح دهید؟
بله کربلا به دلیل اینکه قصّه ای است که ادامه پیدا کرده و نهضت، نهضت ساز است یعنی جریان جریان آفرین است، جریانی نیست که در لحظه تاریخی خودش تمام شده باشد. کربلا امتداد پیدا کرده است و این را پیغمبر(ص) نیز فرمود: «اِنّ لِقتلِ الحسینَ حَراره فی قلوب المومنین لَن تَبَرّدَ ابدا؛ از شهادت حسین(ع) شعله هایی در قلب ها و جان ها برافروخته می شود که تا قیام قیامت پایان نمی پذیرد». انقلاب اسلامی ایران جلوه ی کربلاست، حضرت امام خمینی(ره) فرمود: ما هرچه داریم از محرّم و صفر داریم، امروز تزلزل به ارکان استبداد و ظلم و ستم افتاده است. و معلوم است که در مقابل ریشه های اصلی می ایستند، در مقابل انقلاب می ایستند. در کربلا اتفاقی افتاد و الان دارد در دنیا گسترش پیدا می کند. لبنان شعله دیگری است که این به تعبیر قرآن «قَبَس» است. و این شعله خودش را از کربلا گرفته است از آنجا وام گرفته است. اتفّاقات دیگری که الان می بینید در عراق و در افغانستان و یمن می افتد و منتظر باشید در آینده در گوشه و کنار دنیا اتفاق بیفتد. و اتفّاقا این حوادث از علائم ظهور هستند. استبداد واقعا دارد به تنگنا می افتد. به گمان من الان استبداد و بیداد (استعمار امریکا و اسرائیل) به جنون رسیده اند. این رفتارها، رفتارهای متعادلی نیست. ما دیوانه شان کرده ایم. ما فلج شان کرده ایم. این ها در مقابل ما مانده اند که چه کنند و بزرگ ترین اتفّاقی که افتاده این است که آن ها را به انفعال انداخته ایم. همان چیزی که نتیجه خود کربلا هم بود. کربلا دشمن را به انفعال انداخت. شما دّقت کنید ما بعد از امام حسین(ع) امام شهید با شمشیر نداریم. همه را بعد از او مسموم می کنند، دیگر جرأت نمی کنند امامی را با شمشیر شهید کنند. چون می دانند کربلا چه شوری به پا کرد. آن ها می دانند انقلاب اسلامی چه کرده است. امروز می دانند، به تعبیر مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) این انقلاب بی نام خمینی(ره) در هیچ جا شناخته شده نیست. امام محبوب جهان خمینی(ره) است. شما شنیده بودید که چه قدر نام ایشان (روح الله) روی افراد گذاشته شد. چقدر سید حسن نصرالله می گذارند و این نشان می دهد که ثمره ی کربلا به امروز رسیده است و این امتداد پیدا می کند و چون آن ها هم می دانند و شنیده اند که الگوی ما کربلاست. یعنی الگوی انقلاب سبز نهایی جهان همین است، هم از آن می ترسند و هم از این می ترسند و تلاش می کنند که کربلا به امروز نرسد و آن آخرین اتفّاق نیفتد. و خداوند اراده کرده است این اتفاق بیفتد.«و نُریدُ اَنّ نَمُنَّ علی الذّین استُضعِفُوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین[۶]».
[۱] . حضرت آیت الله خمینی(ره)
[۲] فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) ، ترجمه علی مویدی، ص۳۲۸
[۳] .همان
[۴] . بحارالانوار ج۵۲، ص ۳۰۸
[۵] .سوره حج/آیه۳۸
[۶] . سوره قصص آیه۵