خانه / شعر های عاشورایی / متن ادبی / مبعث رسول اکرم (ص)

مبعث رسول اکرم (ص)

گفته بود:” همه‌ی پیامبران، قبل از نبوت چوپانی کرده‌اند.”

گفته بودند:” خودتان چطور؟”

گفته بود:” من هم گوسفندان مردم مکه را توی سرزمین قراریط چوپانی کردم.”

حق هم داشت، برای سر و کله زدن با آدم‌هایی مثل ابوجهل و ابولهب، آدم باید قبلش با بز و گوسفند سر و کله زده باشد.

***

فامیل‌هایش را دعوت کرده بود تا حرفش را بزند. گفت:” کدام یکی از شماها به من کمک می‌کند؟”

سکوت بود و سکوت که پسرکی پانزده ساله بلند شد. دوباره گفت. دوباره همان پسر. برای بار سوم باز هم همان پسر. بعد گفت:” این پسر، علی، وصی و جانشین من است. به حرف‌هایش گوش کنید و از او پیروی کنید.”

پچ پچ‌ها بلند شد… . بیش‌تر به ابوطالب نگاه می‌کردند و به طعنه می‌گفتند:” باید از این به بعد از پسرت حرف‌شنوی داشته باشی. هر چه او گفت، بگویی چشم!”

***

 آمده بودند خانه‌ی عمویش که راهی پیدا کنند. خسته‌شان کرده بود.

گفتند:” اگر این کار تو و این حرف‌های تو که قریش را متفرق کرده، برای پول است، پول می‌دهیم. هر چه بخواهی. مقام می‌دهیم، بهترین زن‌های عرب را به خدمتت در می‌آوریم… . فقط دست بردار، تکه تکه کردی عرب را!”

محمد گفت:” من از شما چیزی نمی‌خواهم ولی شما حرف مرا گوش کنید. ضرر نمی‌کنید. هم بر عرب حکومت می‌کنید و هم غیر عرب را مطیع خود می‌کنید.”

گفتند:” بگو.”

گفت:” هیچ، کافی است بگویید لااله الاالله.”

گفتند:”‌ هذیان می‌گویی، بعد از این همه سال سی‌صد و شصت خدا را ول کنیم و یک خدا را بپرستیم!؟”

 

منبع: آخرین آفتاب/ مهدی قزلی

telegram

همچنین ببینید

جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا

نام کتاب: جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا مؤلف: محمدرضا هدایت پناه محل نشر: قم ناشر: ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.