به دست خسته ی شعرم کسی قلم داده است
همان کسی که قلم را به محتشم داده است
قلم به دست گرفته ست و نوحه می خواند
چه نوحه ای! که به او عرش و فرش دم داده است
کدام دست؟ کدامین قلم؟ چه می گویم؟
برید دست قلم را، به من علم داده است
به هر کسی ندهند این مقام و منصب را
خدا به هرکه ادب می دهد، چه کم داده است!؟
به دستگیری ام آمد اگر چه دست نداشت
به نام عشق، که عباس اجازه ام داده است
علی فردوسی