موضوع: نامه های امام حسین(علیه السلام)
برگرفته از کتاب نامه های امام حسین(ع)، ۱۳۹۱
کاری از پژوهشگران مؤسسه ی فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا-دزفول
زیر نظر دکتر محمد رضا سنگری
مقدمه
تنها خطبه ها، گفت و گوها و مناجات های معصومین:نیست که انسان سازترین و پایاترین و پویاترین آموزه ها را در خویش دارند که نامه ها، فرهنگ نامه ی اندیشه ی آن بزرگوارانند همان گونه که نامه های نهج البلاغه گنجینه ی گران سنگ معارف علوی به شمار می آیند.
نامه های اباعبدالله الحسین(ع)، آیینه ی تابناک منش و بینش و جلوه گاه سلوک سیاسی، فرهنگی، دینی و مواضع روشنگرانه ی آن امام عظیم و عزیزند؛ نامه هایی که با چند شاخصه از دیگر نامه ها ممتاز می شوند:
۱- نگارنده ی آن ها امام است؛ امام معصوم(ع)که خاستگاه سخنش، وحی و تراوشگاه قلمش قدسی ترین قلب و قرآنی ترین اندیشه است.
۲- نامه ها در موقعیت های گوناگون و متکثّر نگاشته شده اند؛ مدینه، مکّه، راه میان مکّه تا کربلا و حتی در کربلا، جایگاه نوشتن نامه هاست.
۳- نامه ها، مخاطب های گوناگون و متنوع دارند، نامه های فردی، نامه های جمعی حتی نامه هایی که تاریخ و فردا را مخاطب قرار می دهند در میان این مکتوبات دیده می شود.
۴- در حالات شادی، غم، نگرانی، تنهایی و در جمع، نامه ها تحریر و تقریر شده است و از این منظر نیز قابل درنگ و تأمل اند.
۵- موضوعات نامه ها نیز متکثّر و متنوع است؛ وصیت و توصیه، تشریح و تبیین، انذار و هشدار، دعوت و فراخوان، محتوای این نامه ها را سامان می دهد.
مطالعه ی نامه های امام عاشورا، ما را در شناخت بهتر، دقیق تر و عمیق تر نهضت حسینی یاری گر خواهد بود و این مجموعه که فراروست کوششی عالمانه و از سر عشق و معرفت و ارادت به این نامه هاست که مؤسسه ی فرهنگی _ هنری فرهنگ عاشورای دزفول فراهم کرده است.
دقت ستودنی در تبیین و تحلیل نامه ها با هندسه ای منظّم و روشی پژوهشگرانه بر ارجمندی این کار افزوده است و قلم روان نگارندگان، آن را خواندنی تر و جذاب تر ساخته است.
امید است مطالعه کنندگان از سر صبوری و تأمل و حتی چندباره متن را بخوانند تا گوهرهای درخشان تر و فراوان تری از این اقیانوس گوهرزا و ژرف دریافت کنند. توفیق افزون تر نگارندگان را در نگارش آثار سترگ و بزرگ دیگر در حوزه ی معرفت عاشورایی از خدای حسین(ع)آرزومند است.
دکتر محمدرضا سنگری، مهرماه ۱۳۹۱
پیشگفتار
هدف از این پژوهش تحلیل و بررسی متن تمام نامه های امام حسین(ع) از جهات گوناگون بوده است. به طور کلی با جستجو در منابع مختلف، به ۲۶ نامه دست یافتیم که بر اساس ترتیب تاریخ نگارش عبارتند از:
– نامه هایی که امام حسین در زمان امام حسن(ع) نگاشته اند
– نامه های مربوط به سال های امامت حضرت اباعبدالله(ع)در دوران معاویه
– نامه های امام(ع)در آغاز قیام و حرکت از مدینه
– نامه هایی که امام(ع)در مدت زمان اقامت در مکه ی مکرمه نگاشته اند
– نامه های امام(ع) در بین راه مکه تا کربلا
– نامه هایی که از کربلا ارسال نمودند
– تعدادی از نامه ها که زمان آن ها مشخص نیست
هر نامه ابتدا در قالب شناسنامه ای معرفی شده است؛ بخش های این شناسنامه عبارتند از: موضوع و عنوان نامه، گیرندگان و فرستندگان نامه، عکس العمل مخاطبان، موقعیت مکانی و زمانی نگارش نامه، ساختار نامه و توضیحات کوتاهی درباره ی هر نامه.
پس از شناسنامه، متن نامه قرار گرفته و سپس بر اساس ساختار نامه، به تحلیل و بررسی آن پرداخته شده و در آخر نتیجه گیری و یا درس هایی از هر نامه ذکر شده است.
در یک نگاه کلی می توان گفت امام(ع)گاه خود اقدام به ارسال نامه کرده اند و گاه نیز پاسخ دهنده هستند. رعایت ایجاز در کلام و استفاده ی امام(ع)از کلمات و جملات قصار بسیار شگفت انگیز و زیباست. امام(ع)در هر نامه با توجه به نوع مخاطب و زمان و موقعیتی که در آن قرار دارند پاسخ های متفاوتی را ارائه داده اند که نشان از اهمیت مخاطب شناسی در ارتباطات سیاسی و اجتماعی دارد، به عنوان مثال در مواجهه با دشمن همواره کوبنده و شفاف پاسخ می دهند، و در برابر دوستان خیرخواه، رئوف و سپاس گزار هستند و گاه از تبلیغ و ارشاد استفاده می کنند. آن حضرت در بسیاری از نامه ها اشاره دارند که به راه و روش خویش که بر اساس سیره ی جد و پدرشان علی بن ابی طالب(ع)است ایمان دارند و البته در وصیت نامه ی پربارشان به صراحت به این نکته تأکید می کنند.
در این بررسی سعی بر این بوده است که به تمام نکته های مستتر در کلام آن بزرگوار اشاره شود اما روشن است که کلام معصوم چون قرآن بطن در بطن است و همیشه می توان با نگاهی متفاوت در آن، به نکات تازه ای دست یافت.
التماس دعا
مؤسسه ی فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا
بخش اول: نامه های امام حسین (ع) در زمان امامت امام حسن(ع)
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به امام حسن(ع) در مورد صله به شعرا
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: امام حسن(ع)
زمان (موقعیت کتابت): در زمان امامت امام حسن(ع)(به طور دقیق مشخص نیست)
مخاطب نامه: خاص (امام حسن(ع))
مبدأ ارسال نامه: نامشخص
مقصد ارسال نامه: نامشخص
تعداد کلمات:۱۱
موضوع نامه: اخلاقی (اشاره امام(ع)به اهمیّت حفظ آبرو)
ساختار نامه:
۱- رعایت نهایت ادب و احترام در پاسخگویی به برادر
۲- طرح سؤال از جانب امام حسن(ع)برای روشن کردن ذهن دیگران
۳- اشاره امام(ع)به بهترین راه مصرف مال در حفظ آبرو
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه: نامشخص
منابع: کشف الغمه، مقتل الحسین خوارزمی، المحجۀ البیضاء، تاریخ ابن عساکر، العوالم، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید.
توضیحات دیگر:
ابن شهر آشوب از کتاب انس المجلس آورده است که: چون مروان، فرزدق را از مدینه بیرون کرد، او نزد امام حسین(ع)آمد، حضرت به او چهارصد دینار عطا فرمود. به حضرت گفتند: او شاعر تبهکاری است که عیوب مردم را آشکار میکند. فرمود: بهترین مال تو آن است که با آن، آبروی خود را حفظ کنی و رسول خدا(ص) نیز به کعب بن زهیر، پاداش داد و درباره ی عباس بن مرداس فرمود: زبان او را از من ببرید.
اربلی میگوید: در روایت دیگری، به همین مضمون آمده است: امام حسن(ع) به امام حسین(ع) نامه ای نوشت و در آن از بخششهای او به شاعران گله کرد؛ امام حسین(ع) به او نوشت: تو از من داناتری که بهترین مال، آن است که آبرو را حفظ کند.
متن نامه
امام حسن(ع)به امام حسین(ع)نامه ای نوشت و در آن از بخشش های او به شاعران، گله کرد.
امام حسین(ع)به او نوشت: «أنتَ أَعلَمُ منّی بِأنّ خَیْرَ المالِ ما وَقَی الْعِرضَ؛ تو از من داناتری که بهترین مال، آن است که آبرو را حفظ کند۱».
بخش دوم: نامه های امام حسین(ع) پس از شهادت امام حسن(ع) و در زمان معاویه
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به نامه ی جعدهبن هبیرهی مخزومی شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: جعدهبن هبیره مخزومی و جمعی از شیعیان کوفه
زمان (موقعیت کتابت): پس از شهادت امام حسن(ع)در سال ۴(ص) هجری
مخاطب نامه: عمومی (مردم کوفه)
مبدأ ارسال نامه: مدینه
مقصد ارسال نامه: کوفه
تعداد کلمات:۴۰ کلمه
موضوع نامه: سیاسی (دعوت به پرهیز از درگیری و قیام در زمان معاویه)
ساختار نامه
۱- اشاره به موقعیت شناسی
۲- درخواست از شیعیان به عدم حرکت و قیام علیه معاویه
۳- پایبندی امام به صلح در زمان معاویه و حرکت و قیام پس از او
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
اطاعت از امر امام مبنی بر عدم حرکت تا مرگ معاویه
منابع: حیاۀ الحسین، الاخبار الطوال، انساب الاشراف
توضیحات دیگر
این نامه در حیاهالحسین و اخبارالطوال بدین گونه آمده:
برادرم! که امیدوارم خداوند تو را محکم و موفق بدارد، تصمیم امروز من حرکت و قیام نیست خداوند شما را مورد رحمت قرار دهد به زمین بچسبید و در خانه هایتان بنشینید و از کاری که موجب تهمت علیه شماست بپرهیزید، مادامی که معاویه زنده است. پس هرگاه مُرد و من زنده بودم، آن گاه شما را از تصمیم خود آگاه می کنم.
انساب الاشراف: امیدوارم هم رأی برادرم در صلح و هم رأی من در نبرد با ستمگران راست و درست باشید اکنون حرکتی نکنید و از آشکار شدن بپرهیزید، اگر او مُرد و من زنده بودم نظرم به شما خواهد رسید إنشاءالله.
متن نامه
امام حسین(ع) در پاسخ نوشتند:
«إنّی لَأَرجُو أَن یَکوُنَ رَأیَ أخی رَحمَۀُ الله فی الموُادَعَۀِ، وَ رَأیی فی جهادِ الظَّلَمَۀِ رُشداً وَ سَداداً فَاَلصِقُوا بِالأرضِ، وَ أُخفُو الشَّخصَ، وَ اکتُموُا الهَوی، و احتَرِسُوا مِنَ الأظّاءِ مادامَ بنُ هِندٍ حَیاً فَإن یَحدُث بِهِ حَدَثٌ وَ أنَّا حَیٌّ یَاتِکُم رَأیی إن شاءَاللهُ؛ امیدوارم هم رأی برادرم در صلح و هم رأی من در نبرد با ستمگران راست و درست باشید. اکنون حرکتی نکنید و از آشکار شدن دوری کنید و خواسته خود را پنهان کنید و تا (معاویه) فرزند هند زنده است از اقدام نابجا بپرهیزید، اگر او مرد و من زنده بودم نظرم به شما خواهد رسید انشاءالله۲».
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به معاویه در مورد بیعت با یزید
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: معاویه
زمان (موقعیت کتابت): سال ۵۶ قمری. (در الکامل فی التاریخ ابن اثیر جریان بیعت توسط مروان بن حکم از مردم مدینه در این سال نقل شده است.)
مخاطب نامه: خاص (معاویه)
مبدأ ارسال نامه: مدینه
مقصد ارسال نامه: شام (دمشق)
تعداد کلمات:۴۹۲
موضوع نامه: سیاسی (حکومت نامشروع معاویه)، اخلاقی (۱- پرهیز از اعتماد به افراد سخن چین و چاپلوس ۲- اشاره به عقوبت اعمال)
ساختار نامه
۱- سیاست امام حسین(ع)همان سیاست امام حسن(ع)نسبت به معاویه بود
۲- معاویه، قاتل «حجربن عدی» است
۳- معاویه قاتل «عمروبن حمق خزاعی»
۴- مخالفت معاویه با حدیث نبوی
۵- معاویه قاتل طایفه حضرمین
۶- امارت معاویه بر مردم، بزرگترین بلیّه، و بزرگترین فضیلت، جهاد با معاویه است
۷- بدتر از معاویه ولایتعهدی یزیدبن معاویه است. عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
معاویه برای امام حسین(ع) چیزی که ناراحتش کند، ننوشت و آن چه را به او میداد(حقوق بیت المال) قطع نکرد؛ او در هر سال، علاوه بر کالاها و هدایای گوناگون، یک میلیون درهم برای او می فرستاد.
منابع: فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) به نقل از الامامۀ و السّیاسۀ، الغدیر، اعیان الشیعه
توضیحات دیگر
تفاوتی در متن نامه در منابع مختلف دیده نشد.
متن نامه
«أَمّا بَعدُ، فَقَد جاءَنی کِتابُکَ تَذکُرُ فیهِ أنَّهُ اِنتَهَت إلَیکَ عَنّی اُمُورٌ لَم تَکُن تَظُنُّنی بِها رَغبَۀً بی عَنها، وَ إنَّ الحَسَناتِ لا یَهدی لَها وَ لا یُسَدِّدُ إلَیها إلاَّ اللهُ تَعالی، وَ أمّا ما ذَکَرتَ أنَّهُ رُقیَ إلیکَ عَنّی، فَإنّما رَقّاهُ المَلاّقُونَ المَشّاءُونَ بِالَّنمیمَۀِ، المُفَرِّقُونَ بَینَ الجَمعِ، وَ کَذِبَ الغاوُونَ المارِقُونَ، ما أَرَدتُ حَرباً وَ لا خِلافَاً، وَ إنّی لأَخشیَ اللهَ فی تَرکِ ذلِکَ مِنکَ وَ مِن حِزبِکَ القاسِطینَ المحِلّینَ، حِزبِ الظّالِمِ، وَ أَعوانِ الشَّیطانِ الرَّجیمِ. ألَستَ قاتِلَ حُجرٍ وَ أصحابِهِ العابِدینَ المُخبِتینَ الّذینَ کانُوا یَستَفظِعُونَ البِدَعَ، وَ یَأمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ؟! فَقَتَلتَهُم ظُلماً وَ عُدواناً مِن بَعدِ ما أعطَیتَهُمُ المَواثیقَ الغَلیظَۀَ، وَ العُهُودَ المُؤکَّدَۀَ جُرأۀً عَلَی اللهِ وَ استِخفافاً بِعَهدِهِ. أوَ لَستَ بِقاتِلِ عَمروبنِ الحَمقِ الّذی أخلَقَت وَ أبلَت وَجهَهُ العِبادَۀُ؟ فَقَتَلتَهُ مِن بَعدِ ما أعطَیتَهُ مِنَ العُهُود ما لَو فَهِمَتهُ العُصمُ نَزَلَت مِن شَعَفِ الجِبالِ. أوَ لَستَ المُدَّعی زیاداً فِی الإسلامِ، فَزَعَمتَ اَنَّهُ ابنُ ابی سُفیانَ، وَ قَد قَضی رَسُولُ اللهِ(ص)اَنَّ الوَلَدَ لِلفِراشِ وَ لِلعاهِرِ الحَجَرَ، ثُمَّ سَلَّطتَهُ عَلی أهلِ الإسلامِ یَقتُلُهُم وَ یُقَطِّعُ أیدیَهُم وَ اَرجُلَهُم مِن خِلافٍ، وَ یُصَلِّبُهُم عَلی جُذُوعِ النَّخلِ؟
سُبحانَ اللهِ یا مُعاوِیَۀُ! لَکَأنّکَ لَستَ مِن هذِۀِ الأمَّۀِ، وَ لَیسُوا مِنکَ أوَ لَستَ قاتِلَ الحَضرَمیّ الَّذی کَتَبَ إلیکَ فیهِ زیادُ أنَّهُ عَلی دینِ عَلیٍّ (کَرَّمَ اللهُ وَجهَهُ)، وَ دینُ عَلیٍّ هُوَ دینُ ابنِ عَمِّهِ(ص)اَلَّذی أجلَسَکَ مَجلِسَکَ الَّذی أنتَ فیهِ، وَلَولا ذلِکَ کانَ أفضَلُ شَرَفِکَ وَ شَرَفِ آبائِکَ تَجَشُّمَ الرِّحلَتَینِ، رِحلَۀِ الشِّتاءِ وَ الصَّیفِ، فَوَضَعَهَا اللهُ عَنکُم بِنا مِنَّۀً عَلَیکُم، وَ قُلتَ فیما قُلتَ: لا تَرُدَّ هذِهِ الامَّۀَ فی فِتنَۀٍ.
وَ قُلتَ فیما قُلتَ: انظر لِنفسک وَ لِدینِک وَ لاُمّۀ مُحمّد. وَ إنّی وَاللهِ ما أعرِفُ اَفضَلَ مِن جِهادِکَ، فَإن أفعَلُ فإنَّهُ قُربَۀٌ إلِی رَبّی، وَ إن لَم أفعَلهُ فَاَستَغفِرُ اللهَ لِدینی، وَ أسألُهُ التَّوفیقَ لِما یُحِبُّ وَ یَرضی.
وَ قُلتَ فیما قُلتَ: مَتی تَکِدُنی أکِدکَ، فَکِدنی یا مُعاویَۀُ فیما بَدالَکَ، فَلَعَمری لَقَدیماً یُکادُ الصّالِحُونَ، وَ إنّی لأرجُو أن لا تُضِرَّ إلا نَفسَکَ وَ لاتُمحِقَ إلا عَمَلَکَ، فَکِدنی ما بَدالَکَ، وَاتَّقِ اللهَ یا مُعاویۀُ! وَاعلَم أنَّ لِلهَ کِتاباً لا یُغادِرُ صَغیرَۀً وَ لا کَبیرَۀً إلا أحصاها، وَاعلَم أنَّ اللهَ لَیسَ بِناسٍ لَکَ قَتلَکَ بِالظِّنَّۀِ، وَ أخذَکَ بِالتُّهمَۀِ، وَإمارَتَکَ صَبیّاً یَشرَبُ الشَّرابَ، وَ یَلعَبُ بِالکِلابِ، ما أراکَ إلا قَد أوبَقتَ نَفسَکَ، وَ أهلَکتَ دینَکَ، وَ أضَعتَ الرّعیَّۀَ وَالسَّلامُ۳».
امام حسین(ع)در پاسخ او نوشت: «امّا بعد، نامه ات رسید، در آن آورده ای که از من، کارهای ناخوشایندی به تو رسیده که باور نداشتی؛ البته به نیکی ها جز خدای متعال، راهنمایی و ارشاد نمی کند.
امّا آن چه از من به تو رسیده، آن را چاپلوسان سخن چین و تفرقه افکن به تو گفته و گمراهان از دین برگشته، دروغ بافته اند. من نه سر جنگ با کسی دارم، نه سر ناسازگاری؛ از خدا می ترسم که تو و دار و دسته ی دور از حق و پیمان شکن تو که حزب ستمگر و یاران شیطان رانده شدهاند، خود این مهمّ را واگذارند.
آیا این تو نبودی که حجر و یاران او را که عبادت گر و خاشع در برابر خداوند بودند، -کسانی که بدعت ها را وحشتناک می شمردند و امربه معروف و نهی از منکر می کردند- کشتی؟؛ تو پس از آن که میثاق های محکم و پیمان های مؤکّد به (در امان بودن) آنان دادی، -به سبب گستاخی که در برابر خدا داری و ناچیز شمردن پیمان الهی- آنان را ظالمانه و تجاوزگرانه کشتی.
آیا این تو نبودی که عمروبن حمق را _که پرستش خدا، چهره اش را فرسوده بود– کشتی؟؛ پس از آن که چنان پیمان هایی (در امانش) دادی که اگر آهوان آن را درمی یافتند، از فراز کوه ها به زیر می آمدند؟
آیا تو نبودی که در اسلام، ادّعای زیادبن ابیه را کردی و او را فرزند (پدر خود)، ابوسفیان پنداشتی؟ با این که رسول خدا(ص) حکم فرمود که: فرزند، از آنِ شوهر و برای زناکار سنگسار است؛ سپس او را بر مسلمانان، چیره ساختی که آنان را می کشت و دست و پای آنان را در خلاف جهت یکدیگر قطع می کرد و آنان را بر شاخه های درخت خرما به دار می آویخت؛ سبحان الله! ای معاویه! گویا تو، از این امّت نیستی و آنان از تو نیستند! آیا تو نبودی که حضرمی را کشتی؟ کسی را که زیادبن ابیه به تو نوشت، او بر دین علی -کرم الله وجهه– است. دین علی(ع)همان دین پسر عمّ او، (پیامبر اکرم(ص))است که تو را در این مسند نشانده است و اگر دین اسلام نبود، برترین شرافت تو و پدرانت، همان کوچیدن پر دردسر زمستان و تابستان بود؛ خدا به برکت ما بر شما، منّت نهاد و آن را از شما برداشت.
تو در نامه خود آورده ای: «این امّت را به آشوب و فتنه، برمگردان». من برای این امّت، فتنه ای بزرگ تر از فرمانروایی تو بر آنان، سراغ ندارم و آورده ای که: «در کار و اندیشه خود و دین خود و امّت محمد(ص)باش». به خدا سوگند! من هیچ کاری را برتر از پیکار با تو، نمی شناسم؛ اگر آن را انجام دهم، برای تقرّب به خداست و اگر انجام نداده ام، برای دینم از خدا آمرزش می طلبم و از او درخواست می کنم که مرا، به آنچه دوست دارد و می پسندد، موفق بدارد.
و آورده ای که: «اگر با من دسیسه کنی، من نیز با تو دسیسه کنم». ای معاویه! تا می توانی با من مکر کن، به دینم سوگند! از دیر زمان با صالحان، مکر می کردند. امیدوارم دسیسه ی تو، جز خودت را زیان نرساند و جز عمل تو را تباه نسازد؛ هر چه دانی با من مکر کن؛ از خدا بترس ای معاویه! بدان که خدا را کارنامه ای است که هیچ کوچک و بزرگی را فرو نمی گذارد، جز این که همه را به حساب می آورد؛ بدان که خدا کشتار از روی بدبینی و گرفتار ساختن از روی تهمت تو را فراموش نکرده و نیز فرمانروا ساختن تو، کودکی را که شراب می نوشد و سگ بازی می کند را از یاد نخواهد برد.
من تو را نمی بینم، جز این که خود را هلاک و دینت را نابود و زیردستان خود را تباه ساخته ای؛ والسّلام».
عنوان نامه: نامه ی امام حسین(ع) به معاویه در مورد مصادره ی اموال کاروان
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص گیرنده: معاویه
زمان: سال ۵۴ هجری
مخاطب نامه: خاص (معاویه)
مبدأ ارسال نامه: مدینه
مقصد ارسال نامه: شام(دمشق)
تعداد کلمات:۵۲
موضوع نامه: سیاسی (اعلام امام(ع) در مورد نامشروع بودن حکومت معاویه)
ساختار نامه
۱- شفاف سازی امام(ع) به معاویه در مورد اموال مصادره شده
۲- اشاره امام(ع) به ذخیره بیت المال توسط معاویه و مصرف آن در راه فساد اخلاق
۳- اشاره امام(ع) به حقوق خود در تصرف بیت المال و تقسیم آن و عدم مشروعیت حکومت معاویه
عکس العمل مخاطب در مواجهه با نامه
معاویه با اظهار تسامح و گذشت نسبت به امام(ع) وی را به کسی که پس از او می آید، یعنی یزید تهدید می کند.
منابع: ناسخ التواریخ، حیات الحسین(ع)، شرح ابن ابی الحدید
حیات الحسین و شرح ابن ابی الحدید: امام حسین(ع) اموالی را که از یمن برای معاویه می بردند تصرّف کرده آن را میان نیازمندان بنی هاشم و دیگران تقسیم کرد، سپس به معاویه نوشت: «از حسین بن علی(ع) به معاویهبن ابی سفیان. امّا بعد گذر کاروانی بر ما افتاد که اموال و پوشاک و عنبر و عطرهایی را برای تو میآورد تا آنها را در خزائن دمشق بسپاری و پس از نوشیدن (و تصرّف) نخستین خود آن ها را به فرزندان پدرت بخورانی. من به آن نیاز داشتم و آن را تصرّف کردم. والسلام.»
توضیحات دیگر
ناسخ التواریخ: کاروانی از یمن، اموال و زینت آلات و عنبر و عطریات را به دمشق حمل می کرد، امام حسین(ع) این ها را ضبط نمود و به معاویه نوشت که: «کاروانی از یمن، عطریاتی را به دمشق حمل می کرد که تو آن ها را در خزائن دمشق ذخیره نمایی تا تشنگان اولاد پدرت را مکرّر سیراب کنی، من به آن اموال نیاز داشتم، لذا آن ها را مصادره کردم».
متن نامه
«مِنَ الحُسَینِ بنِ عَلی اِلی مُعاویهَ بنِ أَبی سُفیانَ، أَمّا بَعدُ: فَأِنَّ عیراً مَرَّت بِنا مِنَ الیَمَنِ تَحمِلُ مالاً و حُلّاً وَ عَنبراً وَ طیباً إِلَیکَ لِتُوَدِّعَها خَزائنَ دِمَشقَ، وَ تَعُلَّ بِها بَعدَ النَّهَلِ بِبَنی أَبیکَ، وَ إِنّی إحتَجتُ إِلَیها فَأَخَذتُها وَالسّلام۴؛
از حسین بن علی(ع) به معاویه بن ابی سفیان. امّا بعد گذر کاروانی بر ما افتاد که اموال و پوشاک و عنبر و عطرهایی را برای تو می آورد تا آنها را در خزائن دمشق بسپاری و پس از نوشیدن (و تصرّف) نخستین خود آن ها را به فرزندان پدرت بخورانی. من به آن نیاز داشتم و آن را تصرّف کردم».
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به معاویه در خودداری از فروش وقف
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: معاویه
زمان(موقعیت کتابت): نامشخص
مخاطب نامه:خاص(معاویه)
مبدأ ارسال نامه: مدینه
مقصد ارسال نامه: شام (دمشق)
تعداد کلمات:۹۱
موضوع نامه: اعتقادی _ سیاسی
ساختار نامه
۱- اشاره امام به اهمیت و پاداش وقف در اسلام حتی برای ائمه معصوم
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
عکس العمل خاصی از معاویه در تاریخ بیان نشده است.
منابع: فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)به نقل از الکامل ابن اثیر
توضیحات دیگر
تفاوتی در متن نامه در منابع مختلف دیده نشد.
متن نامه
«إنَّما تَصَدَّقَ بِها أبی لِیقی اللهُ بِها وَجهَهُ حَرَّ النّارِ، وَلَستَ بائِعَها بِشَیءٍ؛
آن را پدرم، صدقه قرار داده تا به سبب آن، خدا او را از حرارت آتش نگه دارد، من آن را به هیچ قیمتی، نخواهم فروخت۵».
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به معاویه در مورد ازدواج ایشان با کنیزش
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: معاویه
زمان(موقعیت کتابت): نامشخص
مخاطب نامه: خاص(معاویه)
مبدأ ارسال نامه: مدینه
مقصد ارسال نامه: شام (دمشق)
تعداد کلمات:۹۶
موضوع نامه: دینی و اعتقادی (اشاره امام(ع) به پرهیز از قومیّت گرایی و مساوی بودن حقوق تمام مسلمانان)
ساختار نامه:اشاره امام(ع) به:
۱- نسبتشان با پیامبر(ص)
۲- پاداش آزاد نمودن کنیز
۳- سنّت نبوی ازدواج
۴- برابری و برادری در دین اسلام
۵- ناروا شمردن ملامت مسلمانان جز بر گناهان
۶- تو از ظاهر خبر داری و من از باطن خبر دارم.
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
معاویه پس از خواندن نامه، آن را پیش یزید افکند. او هم آن را خواند و گفت: حسین(ع) سخت بر تو فخر فروخته است. گفت: نه، ولی این زبانهای تیز بنی هاشم است که سنگ را می شکافد و از دریا برمی گیرد.
منابع: زهرالآداب و ثمر الالباب، عنه أرب الحسین و حماسه، بلاغه الحسین
متن نامه
فکتب إلیه الحسین بن علی(ع) امّا بعد: فقد بَلَغَنی کتابُک، و تَعییرُک ایّایَ بأنّی تَزَوَّجتُ مَولاتی، و ترکتُ اکفائی مِن قریشٍ، فلیس فوق رسول الله(ص) منتهیً فی شرفٍ، و لاغایۀٌ فی نسبٍ و إنما کانت ملکُ یمینی خرجت عَن یدی بأمرٍ التمستُ فیه ثواب الله، ثُمَّ ارتجعتُها علی سنّۀً نبیّه(ص) و قد رَفَع اللهُ بالاسلام اَلخسیسۀَ، و وضع عنّا به النّقیصّۀ فلا لومَ علی اِمْریٌ مسلم، الاّ فی أمر مَأثَمٍ، و أنّما اللّؤمُ لؤمُ الجاهلیّۀِ.
امام حسین بن علی(ع) در پاسخ او نوشت: «امّا بعد، نامه تو که حاوی سرزنش در ازدواج با کنیزم و چشم پوشی ام از همگنان قریشی بود، رسید؛ بدان که هیچ شرافتی از شرافت رسول خدا(ص)و هیچ پیوندی از پیوند با او برتر نیست؛ آن کنیز من بود که به سبب امری که در آن، پاداش خدای متعال را می جستم از ملکم خارج شد؛ سپس بر طبق سنّت رسول خدا(ص)(یعنی ازدواج) او را به خود بازگرداندم و خدا هر فرومایگی ای (از بندگان) و هر کمبود ما را با اسلام برداشته است؛ پس بر هیچ مسلمانی، هیچ گونه سرزنشی جز در گناه نیست و سرزنش تو، فقط جاهلیّت(و فرهنگ جاهلی) است۶».
بخش سوم : نامه های امام حسین(ع) در آغاز حرکت در مدینه
عنوان نامه:وصیّت نامه ی امام حسین(ع) به برادرش محمّدبن حنفیه
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: امام(ع) بی واسطه وصیت نامه را به محمّدبن حنفیه سپرده است.
گیرنده: محمّدبن حنفیه
زمان(موقعیت کتابت):۲۷ رجب سال ۶۰ هـ.ق
مخاطب نامه:
خاص: محمّدبن حنفیه
عام: تمام انسان ها در همه ی اعصار و روزگاران.
مبدأ ارسال نامه: مدینه
مقصد ارسال نامه: مدینه
تعداد کلمات: ۱۷۵
موضوع نامه: ترسیم اهداف نهضت
ساختار نامه:
۱-حمدالهی
۲- تبیین اهداف و انگیزه های نهضت و قیام
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه:
نگهداری آن توسط محمد حنفیه و خواندن آن برای دیگران.
منابع: فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) به نقل از بحارالانوار، المناقب ابن شهر آشوب، الفتوح، العوالم.
توضیحات دیگر
نکته قابل توجه اینکه طبری مورخ مشهور با اینکه در تمامی گزارش های خود جانب تفصیل را گرفته و چیزی را از قلم نینداخته است و حتّی گاهی روایات متناقض و متضاد را در کنار هم آورده است، همانند اکثر مورّخان سنّی مذهب از نقل وصیّت نامه امام حسین(ع) که بیانگر انگیزه ی نهضت و مخالفت آن حضرت با یزید است، از روی عمد یا سهو غفلت ورزیده و در کتاب تاریخ طبری خود از آن سخن به میان نیاورده است. متأسفانه تعصبات مذهبی خشک در نقل این وصیت نامه نیز نمایان است؛ چنان که شیخ محمّدمهدی مازندرانی در «معالی السبطین» و دیگر متأخران مانند: ملا آخوند فاضل دربندی در «اسرارالشهاده» و مؤلفان: بلاغه الحسین و نهج الشهاده بعد از جمله ی لِطَلَبِ الاِصلاح فی امهِِ جَدّی، و شیعهِ اَبی علیّ بن ابیطالب را آورده اند. در حالی که می دانیم شیعیان مخلص در دوران ابی عبدالله الحسین(ع)معدود و محدود بودند و آنان نیاز به اصلاح نداشتند و به عقیده ی بسیاری از پژوهشگران علنی شدن و تشکل مذهب تشیع علوی در تاریخ اسلام یکی از آثار و برکات عمده ی نهضت حسینی بود. و نیز در فتوح ابن اعثم و مقتل خوارزمی پس از جمله «سیرهِ جدّی وَ ابی» عبارت «و سَیدهِ الخُلفاءِ الرّاشدینَ المَهدیین رضی الله عنهم» افزوده شده است. در حالی که این تعبیرات با منویات امام(ع) ناسازگار بود. زیرا اصطلاح (راشدین) از سوی مردم پس از مشاهده ی ستمگری ها و کج روی های خلفای اموی و عبّاسی برای خلفای اربعه پس از انقراض بنی امیّه بر سر زبان ها افتاد و رایج شد و از نظر ادبی نیز عطف کلمه راشدین بر اسم امام(ع) و اَبی درست نیست.
متن نامه
«بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. هذا ما أوصی بِهِ الحُسَینُ بنُ عَلیِّ بنِ ابی طالِبِ(ع) اِلی أخیهِ محمّد المَعروفِ بِابنِ الحَنَفیَّۀِ: أنَّ الحُسَینَ یَشهَدُ أن لااله إلاالله وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَ أنَّ محمّداً عَبدُهُ وَ رَسولُهُ، جاءَ بِالحَقِّ مِن عِندِ الحَقِّ، وَ أنَّ الجَنَّۀَ وَ النّارَ حَقٌّ، وَ أنَّ السّاعَۀَ آتِیَهٌ لارَیبَ فیها، وَ أنَّ اللهَ یَبعَثُ مَن فی القُبوُرِ، وَ أنّی لَم أخرُج أشِراً، وَ لابَطِراً وَ لامُفسِداً، وَ لاظالِماً، وَ اِنّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاِصلاحِ فی اُمّۀِ جَدّی(ص) اُریدُاَن آمُرَ بِالمَعروفٍ وَ اَنهی عَنِ المُنکَرِ، وَ اَسیرَ بِسیرَۀِ جَدّی وَ أبی عَلیِّ بنِ ابی طالِب(ع)، فَمَن قَبِلَنی بِقَبولِ الحَقِّ فَاللهُ اَولی بِالحَقِّ، وَ مَن رَدَّ عَلَیَّ هذا أصبِرُ حَتّی یَقضِیَ اللهُ بَینی وَ بَینَ القَومِ بِالحَقِّ وَ هُوَ خَیرُ الحاکِمینَ، وَ هذِهِ وَصِیّتی یا أخی اِلَیکَ وَ ما تَوفیقی إلا بِاللهِ عَلَیهِ توکّلتُ وَ إلیهِ اُنیبُ؛
به نام خداوند بخشنده ی مهربان، این وصیت حسین بن علی بن ابی طالب(ع)، به برادر خود محمّد، مشهور به ابن حنفیّه است؛ حسین(ع) به راستی شهادت می دهد که هیچ معبود به حقّی، جز خدای یگانه بی انباز، نیست و محمّد(ص) بنده و پیامبر اوست که حقّ را از جانب حق آورده است؛ بهشت و دوزخ حقّ است و قیامت – بی هیچ تردیدی- خواهد آمد و خدا هر که را در قبرهاست، برانگیزد. من از روی هوس و سرکشی و تبهکاری و ستمگری، قیام نکردم، تنها به انگیزه ی سامان بخشی در امّت جدّم برخاستم؛ می خواهم به نیکی ها، فرمان دهم و از بدی ها، بازدارم و روش جدّ خود(ص)و پدرم علی بن ابی طالب(ع) را دنبال کنم. هر کس دعوت مرا از آن رو که حق است پذیرفت، خدا به حق نزدیکتر است(و پاداشش با اوست) و هرکس دعوت مرا نپذیرفت، صبر می کنم تا خدا میان من و این مردم، بحق داوری کند که او، بهترین داوران است، برادرم! این وصیّتم به توست و توفیق من، جز از خدا نیست، بر او توکّل دارم و بازگشتم به سوی اوست۷».
بخش چهارم: نامه های امام حسین(ع) از مکّه مکرمه
عنوان نامه:نامه ی امام حسین(ع) به محمّدبن حنیفه و بنی هاشم
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: محمدبن حنفیه
زمان(موقعیت کتابت): ۶۰ هجری قمری (به احتمال قوی در زمان حضور امام در مکه این نامه نوشته شده است)
مخاطب نامه:
خاص: محمدبن حنفیه
عام: جمع بنی هاشم که در مدینه حضور داشتند
مبدأ ارسال نامه : مکه
مقصد ارسال نامه: مدینه
تعداد کلمات:۳۴
موضوع نامه: اعتقادی
ساختار نامه
۱- آگاهی امام(ع) از شهادت خود و یاران
۲- پیروزی از نگاه امام حسین(ع)
۳ – دادن حق انتخاب به افراد در همراهی یا عدم همراهی با آن حضرت
۴-دعوت خصوصی امام و اتمام حجت با بنی هاشم و تعمیم آن به تمام انسان ها
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
پس از ارسال نامه امام(ع) شمار اندکی از بنی هاشم به مکه آمده و به امام(ع) پیوستند.
منابع: لهوف، المناقب لابن شهرآشوب، مثیرالاحزان، البدایه و النهایه، تاریخ ابن عساکر(ترجمه الامام الحسین)
فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) به نقل از الخرائج و الجرائح، بحارالانوار
توضیحات دیگر
به نقل از ابن عساکر و ابن کثیر امام نامه را از مکه به مدینه برای بنی هاشم فرستاده است و آن ها را دعوت به یاری نموده است اما فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) به نقل از منابعی مانند لهوف، المناقب لابن شهر آشوب، مثیرالاحزان، البدایه و النهایه و… امام، نامه را در مدینه به برادر خود محمدبن حنیفه سپرده است.
متن نامه:
«بسم الله الرحمن الرحیم، مِنَ الحُسینِ بنِ علی الی بنی هاشم، اَمّا بعد، فَاِنَّهُ مَن اُلحِقَ(لَحِقَ) بی منکم اِستَشهِدَ و مَن تَخَلَّفَ لَم یَبلُغِ الفَتحَ والسَّلامُ؛
به نام خداوند بخشنده ی مهربان، از حسین بن علی(ع) به بنی هاشم، اما بعد، هر کس از شما با من باشد شهید خواهد شد و هر کس نباشد به پیروزی دست نخواهد یافت؛ والسلام۸»
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به نامه ی مُسوّربن مَخْرمه
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: مسوربن مخرمه
زمان (موقعیت کتابت): سال ۶۰ هـ.ق (از محتوای نامه برمیآید که نامه در هنگام حضور امام در مکّه نوشته شده است.)
مخاطب نامه: خاص
مبدأ ارسال نامه: احتمال زیاد مکّه
مقصد ارسال نامه: مدینه
تعداد کلمات:۴
موضوع نامه: اعتقادی
ساختار نامه: طلب خیر کردن از خداوند در پاسخ نصیحت مسوربن مخرمه
عکس العمل مخاطب در مواجهه با نامه
عکس العمل خاصی در تاریخ نقل نشده است.
منابع: تاریخ ابن عساکر (ترجمۀ الامام الحسین(ع))
توضیحات دیگر
تفاوتی در متن نامه در منابع مختلف دیده نمی شود. متن نامه
«اَستَخیرُ اللهَ فی ذلِک؛ در این باره از خدا، خیر خواهم طلبید۹».
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به نامه ی عمرهبنت عبدالرحمن
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: عمره بنت عبدالرحمن
زمان (موقعیت کتابت): سال ۶۰ ه.ق(به احتمال قوی در زمان حضور امام در مکه بوده است)
مخاطب نامه: خاص
مبدأ ارسال نامه: مکه
مقصد ارسال نامه: مدینه
تعداد کلمات:۹
موضوع نامه: اعتقادی
ساختار نامه: رضایت امام(ع) به حکم خداوند در مورد شهادتشان
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
عکس العمل خاصی از مخاطب در تاریخ نقل نشده است
منابع فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) به نقل از ترجمه الامام الحسین(ع) من الطبقات (ابن سعد) تاریخ ابن عساکر (ترجمه الامام الحسین)
توضیحات دیگر
تفاوتی در متن نامه در منابع دیگر دیده نشد.
متن نامه
«فَلا بُدّلی إذاً مِن مَصرَعی؛ پس به ناچار، باید به قتلگاه خود رو کنم۱۰».
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به مردم مدینه در مورد اشعار یزید
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص(گیرنده از ظاهر این نامه نمی توان یقین حاصل کرد که امام حسین(ع) پاسخ نامه را به خود یزید نوشته یا برای او فرستاده است).
زمان: ذی الحجه سال ۶۰ هجری(در زمان حضور در مکه)
مخاطب نامه: خاص- یزیدبن معاویه
مبدأ ارسال نامه: مکه مکرمه
مقصد ارسال نامه: اگر امام(ع) نامه را برای مردم مدینه فرستاده مقصد مدینه و اگر به صورت مستقیم برای یزیدبن معاویه فرستاده باشد، مقصد شام است.
تعداد کلمات:۳۳
موضوع نامه: سیاسی، اعتقادی، اخلاقی
ساختار نامه
۱- آیه قرآن: ساختار نامه متشکل از یک آیه قرآن است.
عکس العمل مخاطب در مواجه با نامه
عکس العمل خاصی در تاریخ ذکر نشده است.
منابع: فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) به نقل از الفتوح، ابن عساکر(ترجمه الامام الحسین(ع))
توضیحات:
از ظاهر روایت نمی توان یقین حاصل کرد که امام(ع) پاسخ نامه را به خود یزید نوشت یا برای او فرستاد. هر چند که مخاطب نامه یزید است؛ ممکن است امام(ع) پاسخ را برای اهل مدینه که نامه و اشعار را نزد وی فرستادند، نوشته باشد؛ و آن ها اصل یا مضمون نامه ی امام(ع) را به یزید رسانده باشند.- درباره ی این که قریش و بنی هاشم ساکن مدینه- که یزید نامه را برای آن ها نوشت- چه کسانی بودند در این روایت معلوم نشده است. ولی ابن عساکر می نویسد:
«یزید نامه را برای عبدالله بن عباس فرستاد». وی اشعار را نیز با اندکی تفاوت نقل کرده است.
متن نامه
«بسم الله الرحمن الرحیم، فاِن کَذَّبوکَ فَقُل لی عَمَلی و لَکُم عَمَلَکُم اَنتُم بَریئوُنَ مِما اعمَلُ وَ اَنا بَری ءً مَما تَعمَلونَ والسلام؛ به نام خداوند بخشنده ی مهربان. ( ای پیامبر) اگر تو را تکذیب کنند( دلتنگ مشو) بگو عمل من برای من و عمل شما از آن شماست. شما بری از کردار منید، من بیزار از کردار شما والسلام۱۱».
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به مردم کوفه از مکه مکرمه
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: مسلم بن عقیل(ع)
گیرنده: مردم کوفه
زمان(موقعیت کتابت): ۱۴ یا ۱۵ رمضان سال ۶۰ ه.ق
مخاطب نامه: عام (مردم کوفه)
مبدأارسال: مکه
مقصدارسال: عراق (کوفه)
تعدادکلمات: ۱۷۲
موضوع نامه: سیاسی، اعتقادی، اخلاقی
ساختارنامه
۱- تببین درخواست کوفیان توسط امام۷٫
۲- معرفی مسلم به عنوان شخص مورد وثوق امام۷٫
۳- شرط حرکت امام۷ به سوی عراق اتفاق نظر بزرگان و اندیشمندان کوفه است.
۴- بیان خصوصیات امام هدایت
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
پس از این که مسلم در اجتماع مردم کوفه نامه امام(ع) را خواند شیعیان دسته دسته می آمدند و با وی بیعت می کردند به طوری که نام دوازده و به قولی ۲۵ هزار نفر در دیوان او به ثبت رسید. بدون شک این تعداد، خواه در حداقل یا حداکثر برآورد، حاکی از یک قیام مردمی و جنبش عمومی گسترده برای تأیید امام(ع) و مخالفت با حکومت اموی بود.
منابع: تاریخ طبری، الارشاد، الکامل فی التاریخ، فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) به نقل از بحارالانوار، العوالم.
توضیحات دیگر
به نقل از الفتوح، البدایه والنهایه، لهوف، تذکرهالخواص، مثیرالاحزان، مقاتل الطالبین، تاریخ طبری، مناقب آل ابی طالب؛ امام حسین(ع) نامه را توسط مسلم بن عقیل به کوفه فرستاده است.اما بر اساس اخبارالطوال و تنقیح المقال امام حسین(ع) نامه را به هانی بن هانی و سعیدبن عبدالله حنفی سپرده است و مسلم بعد از آنان روانه کوفه شده است.
متن نامه
بِسمِ الله الرّحمنِ الرّحیمِ مِنَ حُسینِ بنِ عَلیِّ إِلی الملَأ مِنَ المؤمنینَ و المُسلِمینَ، امّا بَعدَ، فَاِنَّ هانئاً وَ سَعیداً قَدِما عَلَیَّ بِکتبِکُم – وَ کانا آخِرَ مَن قَدِمَ عَلَیَّ مِن رُسُلِکُم – و قَد فَهمتُ کُلَّ الّذی اقتَصَصتُم و ذَکَرتُم. و مَقالَه جُلَّکُم: إِنَّهُ لیسَ إمامٌ مأَقبِل. لَعَلَّ اللهَ أَن یجمَعَنا بِکَ عَلَی الهدی و الحقِّ. وَ قَد بَعَثتُ إلیکُم أخی وَابنَ عمّی و ثِقَتی مِن أهلِ بَیتی [مُسلم بن عقیل] وَ اَمَرتُهُ أن تکتُبَ إلیََّ بحالکم وَ أََمْرِِکُم وَ رَأیِکُم. فَاِن کَتَبَ إِلَیَّ: اَنَّهُ قَد اجمَعَ رَأیُ مَلَئِکُم، وَذویِ الفَضلِ وَ الجِحی مِنکُم، عَلی مِثلِ ما قَدِمَت عَلَیَّ بِهِ رُسُلِکُم، و قَرَأت فیِ کُتُبِکُم، اَقدامَ عَلیکُم و سیکاً إِن شاءَاللهُ، فَلَعیمریِ مَا الإمامُ إِلّا العامِل بِالکتابِ، وَ الأخِذَ بِالقسط، وَ الدَّائِنَ بِالحَقِّ، و الحابِسُ نَفسَهُ عَلیَ ذاتِ الله، والسُّلام؛
به نام خداوند بخشنده مهربان. از حسین بن علی(ع) به اشراف و مؤمنان و مسلمانان. امّا بعد، هانی و سعید آخرین فرستادگان شما – نامههای شما را آوردند، از مطالب آن آگاهی یافتم. سخن بیشتر شما این بود که ما امام نداریم، به سوی ما بیا. امید است خدای متعال توسط تو ما را بر هدایت و حق فراهم آورد. اکنون برادر و پسرعمو و مورد وثوق خاندانم – مسلم بن عقیل- را نزد شما می فرستم. از او خواسته ام تا احوال و امور و افکار شما را برای من بنویسد. اگر نوشت بزرگان و اندیشمندان و خردمندان شما بر آنچه فرستادگان شما می گویند و در نامه هایتان خوانده ام هم داستان اند، به زودی نزد شما خواهم آمد. به جانم سوگند امام و رهبر نیست مگر آن کسی که به قرآن عمل کند و عدل را به پا دارد و حق را اجرا کند و خود را وقف راه خدا سازد. و السّلام۱۲».
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به نامه ی عبدالله بن جعفر در هنگام خروج از مکه
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر (به نقل از تاریخ طبری)
گیرنده: اباعبدالله(ع)
زمان (موقعیت کتابت): به احتمال قوی هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هـ.ق ( هنگام خروج امام از مکه)
مخاطب نامه: عبدالله بن جعفر
مبدأ ارسال نامه: مکه (در هنگام خروج امام(ع) از مکه)
مقصد ارسال نامه: مکه یا مدینه
تعداد کلمات:۸۱
موضوع نامه: الهی- سیاسی
ساختار نامه: اشاره امام(ع) به:
۱- خوابی که رسول خدا(ص) را در آن می بیند و فرمانی که رسول الله(ص) به او می دهد.
۲- عدم امنیت جانی برای امام(ع) و این که در هر مکانی که باشد بنی امیه او را خواهد کشت.
۳- بنی امیه بر امام(ع) ستم کردند همان طور که یهودیان روز شنبه ستم روا داشتند.
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
عکس العمل خاصی در تاریخ ثبت نشده است.
منابع: الفتوح، مقتل الحسین خوارزمی
توضیحات دیگر
در کتاب های «تاریخ کامل»، ج۵، «الارشاد» و «تاریخ طبری» ج۷، آمده که عبدالله بن جعفر نامه را همراه دو فرزندش عون و محمد برای امام حسین(ع) فرستاد و بعد خودش به نزد عمروبن سعید رفت و از او خواست که برای امام(ع) امان نامهای بنویسد. عمروبن سعید به او گفت خودت هر چه می خواهی بنویس تا من هم آن را امضا کنم. عبدالله بن جعفر نامه را نوشت و به نزد عمروبن سعید برد و عمرو آن را امضا کرد و عبدالله بن جعفر به همراه یحیی بن سعید نامه را نزد امام(ع) بردند، امام(ع) امان نامه را خواند و به آنان فرمود: «من پیامبر را در خواب دیدم و به من فرمانی داده که در پی آنم. چه به سودم باشد چه به زیانم».
متن نامه
«نکتب إلیه الحسین بن علی(ع): امّا بعد! فَإنَّ کِتابَکَ وَرَدَ عَلَیَّ فَقَرَأْتُهُ فَهِمْتُ ما ذَکَرْتَ، وَ اُعْلمُک اَنّی رَأیْتُ جَدّی رَسولَ اللهِ(ص) فی مَنامی فَخَبَّرنی بِأَمْرٍ وَ أنا ماضٍ لهُ، لی کان أوْ عَلَیَّ، وَالله یا ابنَ عَمّی لَوْ کُنْتُ فی جُحْرِ هاسَّهٍ مِنْ مَوامّ الأَرضِ لاسْتَخرَجُونی و یَقتُلُونی؛ والله یا ابْنَ عَمّی لَیَعْتَدُنَّ عَلَیَّ کما اِعْتَدَتِ الیَهوُدُ عَلیَ السَّبْتِ؛ والسلام.
اما بعد؛ نامه ی تو به دستم رسید و از مضمون آن آگاه شدم؛ تو را خبر می دهم که در رویا، جد خود رسول خدا(ص) را دیدم که به من، فرمانی داد و من از پی آن روانم؛ خواه به سودم باشد و یا به زیانم تمام شود، پسرعمو! به خدا سوگند! اگر در آشیانه ی بومی باشم، آنان مرا بیرون آورند و بکشند؛ آنان هم چون یهود که بر (روز) شنبه ستم کردند، برمن ستم خواهند کرد، والسلام».
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به نامه عمروبن سعید اشدق
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: عبدالله بن جعفر، یحیی بن سعید
گیرنده: عمروبن سعید اشدق
زمان(موقعیت کتابت): ۸ ذی الحجه سال۶۰ هـ.ق
مخاطب نامه: خاص(عمروبن سعید اشدق)
مبدأ ارسال: مکّه (امام(ع) در حال خروج از مکّه این نامه را نگاشته اند)
مقصد ارسال: مکّه
تعداد کلمات: ۸۵
موضوع نامه: اعتقادی – سیاسی
ساختار نامه
۱- راه ائمه سازگارترین و نزدیک ترین راه، به خداوند است.
۲- بهترین امانها، امان خداست.
عکس العمل مخاطبان در مراجهه با نامه
پس از آن که عمروبن سعید پیشنهاد امان و نیکی و جایزه و حسن همجواری را بی فایده یافت پیامی را به فرماندهی یحیی بن سعید برای امام فرستاد که با کاروان امام برخورد نمودند.
منابع: البدایۀ و النهایۀ، تاریخ کامل، تاریخ طبری، الفتوح، ابن عساکر، فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) به نقل از العوالم، وقعۀ الطّف.
توضیحات دیگر
در طبری نقل شده است که متن نامه ی عمروبن سعید را عبدالله بن جعفر نوشته اند که در تاریخ کامل، البدایۀ و النهایۀ و ارشاد شیخ مفید به نقل از طبری آن را ذکر می کنند امّا اشاره ای به این که کاتب نامه عبدالله بن جعفر بوده ننموده اند. که با توجه به شرحی که از شخصیت والای عبدالله بن جعفر در تاریخ آمده و ادب و احترام ایشان در مقابل امام حسین(ع) نمی توان نوشته های جسارت آمیز این نامه را نوشته ی ایشان دانست. و متن نامه را که به زبان اموی نزدیک است می توان نوشته ی عمروبن سعید دانست. متن نامه
«اِن کُنْتَ اَرَدْتَ بِکِتابِکَ اِلَیَّ بِری وَصِلَتی فَجُزِیتَ خَیراً فِی الدُّنیا وَ الاخِرَهِ وَ اِنَّه لَمْ یُشافِقِ اللهَ مَنْ دَعا اِلیَ الله وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ اِنَّنی مِنَ الْمُسْلِمینَ وَ خَیْرُالْامانِ اَمانُ اللهِ، وَلَمْ یُؤمِنْ بِالله مَنْ لَمْ یَخَفْهُ فِی الدُّنیا فَنَسْأَلُ اللهَ مَخافَهً فِی الدَّنْیا تُوجِبُ لَنا اَمانَ الْاخِرَهُ عِنْدَهُ.
اگر با نامه ی خود نیکی به پیوند مرا قصد کرده ای در دنیا و آخرت پاداش نیک بینی و تحقیقاً هر که به خدا خواند و کردار نیک انجام دهد و گوید که: حقاً من از مسلمانانم. با خدا ناسازگار نیست. بهترین امان، امان خداست. هر که در دنیا از خدا نترسد به او ایمان نیاورده است. از خدا خوف در دنیا را می خواهیم، تا نزد او امان قیامت مان باشد».
بخش پنجم: نامه های امام حسین(ع) در بین راه مکه تا کربلا
عنوان نامه: نامه ی امام حسین(ع) به کوفیان از منزل حاجز(حاجر)
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: قیس بن مسّهر صیداوی
گیرنده: مسلمانان اهل کوفه
زمان (موقعیت کتابت): ذی الحجّه سال ۶۰ ه. ق
مخاطب نامه: در الفتوح مخاطبان نامه: سلیمان بن صرد، مسیب بن نجبه، رفاعه بن شداد و عبدالله بن وال مشخص شده اند.
مبدأ ارسال نامه: منزل حاجز
مقصد ارسال نامه: کوفه
تعداد کلمات: ۱۲۹
موضوع نامه: دعوت مردم به یاری مسلم، تلاش و جدیت برای حضور امام(ع)
ساختار نامه اشاره ی امام(ع) به:
۱- حمد الهی
۲- حسن نیت و هماهنگی بزرگان کوفه در راه یاری و حق خواهی امام(ع)
۳- درخواست از اهل کوفه برای تلاش و جدیت در کار خود (یاری و کمک به حضرت مسلم(ع))
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
این نامه هیچ گاه به مردم کوفه نرسید(عبیدالله بن زیاد ماموران خود را برای دستگیری قاصد امام(ع) فرستاده و او را به شهادت رسانیدند).
منابع: تاریخ طبری، الکامل فی التّاریخ
توضیحات دیگر
این نامه هیچ گاه به دست اهل کوفه نرسید چرا که سفیر نامه، قیس بن مسهر صیداوی در راه رفتن به کوفه توسط مأموران ابن زیاد دستگیر شد و قیس قبل از دست یافتن مأموران به او، نامه را از بین برد و در نهایت به دستور ابن زیاد کشته شد.
متن نامه
«بسم الله الرحمن الرحیم مِن الحسین بن علی الی اِخوانِهِ مِن المؤمنین و المسلمین، سلامٌ علیکم. فاِنّی أحمد الیکُم اللهَ الّذی لا اله اِلّا هُوَ، اَمّا بعد. فَإنَّ کتاب مسلم بن عقیل جائَنی یَخبِرُنی فیه بَحُسن رَأیکُم، و اجتماع مَلئِکم علی نصرنا، والطّلَبِ بحَقّنا، فَسَألْتُ اللهَ أنْ یُحْسِنَ لَنا الصُّنعَ، وَ أنْ یُثیبکُم علی ذلک أعظَمَ الأجر، و قد شَخَصْتُ إلیکُم مِن مکّهَ یومَ الثُلاناءِ لِثمانٍ مَضین مِنْ ذی الحجّه یومَ التَّرویه، فإذا قَدِمَ علیکم رَسولی فَاکْمِشوا أمرَکم و جِدِّوا، فإنّی قادِمٌ علیکم فی أیامی هذٍهٍ إن شاءالله، والسلام علیکم و رحمهُ الله و برکاتهُ۱۳٫
به نام خداوند بخشنده ی مهربان؛ از حسین بن علی به برادران مؤمن و مسلمانش؛ سلام بر شما! خدایی را سپاس که هیچ معبود به حقّی، جز او نیست.
اما بعد؛ نامه ی مسلم بن عقیل به دستم رسید و از حسن نیّت شما و هماهنگی بزرگان شما در راه یاری و حق خواهی ما خبر یافتم؛ از خدا خواهانم که نیکی خود را به ما، ارزانی دارد و شما را بر این حسن نیّت، بالاترین پاداش دهد؛ من هم روز سه شنبه هشتم ذی الحجّه، یعنی روز ترویه از مکه به سوی شما رهسپار شده ام؛ هرگاه فرستاده ی من به کوفه رسید، در کارتان هرچه بیش تر شتاب و تلاش کنید که اگر خدا بخواهد، در همین روزها بر شما وارد می شوم، سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد».
عنوان نامه: نامه ی امام حسین(ع) به سران و بزرگان بصره
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: سلیمان بن رَزّین
گیرنده: سران اخماس و اشراف بصره؛ مالک بن مسمع بکری، احنف بن قیس، منذربن جارود، مسعودبن عمرو، قیس بن هیثم و عمرو بن عبیدالله معمر.
زمان (موقعیت کتابت): شوال سال ۶۰ هجری
مخاطب نامه: خاص (سران بصره)، عام (مردم بصره)
مبدأ ارسال نامه: به روایتی در بین راه مدینه تا مکّه
مقصد ارسال نامه: بصره
تعداد کلمات:۱۶۴
موضوع نامه: دعوت نامه، سیاسی، اعتقادی، اخلاقی
ساختار نامه
۱٫ تأکید بر جایگاه امامت و رهبری، و معرفی خود به عنوان امام هدایت
۲٫برتری اهل بیت(ع) بر دیگران و نقش آنان در ایجاد وحدت جامعه اسلامی
۳٫غصب جایگاه خلافت توسط افراد ناصالح و ضرورت قیام و مبارزه با بدعت ها
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
۱٫گروهی دوستدار اهل بیت، و گروهی دیگر هم دشمن آنان که هیچ کدام پاسخی به نامه امام(ع) ندادند.
۲٫گروهی دیگر که از ترس و مکر عبیدالله نامه را به او سپرده و باعث شهادت سفیر امام(ع) شدند.
۳٫ گروهی دیگر هم آماده قیام و پیوستن به امام(ع) شدند.
منابع: تاریخ طبری، تاریخ کامل ابن اثیر، الفتوح، عیون الاخبار، مثیرالاحزان، انساب الاشراف، اخبارالطّوال
توضیحات دیگر
در برخی منابع آمده که ابتدا از سوی بصریان دعوت نامه هایی به سوی امام(ع) روانه گشته است، اما آثاری از نامه های آنان در تاریخ نیست، که به احتمال زیاد ابتدا امام(ع) نامه به سوی آنان فرستاده و دعوت به یاری نموده است.
متن نامه
أمّا بَعدُ، فَاِنَّ اللهَ اصطَفی مُحَمَّداً صَلّی الله علیه عَلی خَلقِهِ، أکرَمَهُ بِنُبُوَّتِه، وَاختارَه لِرِسالَتِهِ، ثُمَّ قَبَضَهُ اللهُ الَیهِ وَ قَد نَصَحَ لِعِبادِهِ وَ بَلَّغَ ما اُرسِلَ بِهِ صلّی الله علیه وَ آله وَ کُنّا أهلَهُ وَ اَولِیاءَهُ، وَ اَوصَیاءَهُ، وَ وَرَثَتَهُ وَ اَحَقَّ النّاسَ بِمَقامِهِ فِی النّاسِ، فَاستَأثَرَ عَلَینا قَومُنا بِذلِکَ، فَرَضینا وَ کَرِهنَا الفُرقَۀَ وَ أحبَبنا العافِیَۀَ، وَ نَحنُ نَعلَمُ أنّا اَحَقُّ بِذلِکَ الحَقِّ المُستَحَقِّ عَلَینا مِمَّن تَوَلاّهُ وَ قَد اَحسَنوا وَ أصلَحُوا وَ تَحرُّوا الحَقَّ، فَرَحِمَهُمُ اللهُ وَ غَفَرَ لَنا وَ لَهُم.
وَ قَد بَعَثتُ رَسولی اِلَیکُم بِهذَا الکِتابِ، وَ أنا أدعُوکُم إلی کِتابِ اللهِ وَ سُنَّۀَ نَبِیِّه صلّی الله علیه وَ آله فَاِنَّ السُنَّۀَ قَد اُمیتَت وَ اِنَّ البِدعَۀَ قَد اُحیِیَت، وَ إن تَسمَعُوا قَولی وَ تُطیعُوا اَمری اَهدِکُم سَبیلَ الرِّشادِ، وَالسَّلامُ عَلیکُم وَ رَحمَۀُ اللهِ.
اما بعد، خدا محمّد (ص) را بر خلایق خویش برگزید و او را به پیامبری خود، گرامی داشت و به رسالتش مبعوث کرد و سپس او را نزد خود برد، در حالی که به صلاح مردم عمل کرده بود و رسالتش را انجام داده بود و ما، خاندان و اولیاء و اوصیاء و وارثان او و سزاوارترین مردم به جانشینی وی بودیم که دیگران، بر ما پیشی جستند و ما تسلیم شدیم، ما تفرقه را نخواستیم و به عاقبت (وحدت) پاسخ گفتیم؛ این درحالی بود که میدانستیم، ما بر حقّ ولایت از متولیان آن، سزاوارتریم. اکنون این نامه را توسط فرستاده ی خود، نزد شما فرستادم و شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش، فرا می خوانم که سنّت او را کشته و بدعت را احیا کرده اند؛ اگر گفتارم را بشنوید و فرمانم برید، شما را به راه راست هدایت کنم و سلام و رحمت خدا بر شما باد۱۴٫
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به نامه مسلم بن عقیل
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: قیس بن مسهر صیداوی
گیرنده: اباعبدالله(ع)
زمان (موقعیت کتابت): رمضان یا شوال سال ۶۰ ه.ق
مخاطب نامه: مسلم بن عقیل(ع)
مبدأ ارسال نامه: یکی از منازل بین راه کوفه بنام مضیق در دره ی خُبَیت
مقصد ارسال نامه: مکه
تعداد کلمات: ۳۹
موضوع نامه: فرمان امام(ع) به مسلم در ادامه دادن به سمت کوفه
ساختار نامه
توصیه ی امام(ع) به مسلم بن عقیل(ع) در ادامه دادن به مأموریت خویش
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
حضرت مسلم پس از دریافت نامه ی امام به راه خود به عنوان سفیر امام به کوفه ادامه داد.
منابع: تاریخ طبری، الارشاد، الفتوح، الکامل فی التاریخ، اعیان شیعه، فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) به نقل از مقتل الحسین خوارزمی، بحارالانوار، العوالم.
توضیحات دیگر
با توجه به شخصیت حضرت مسلم(ع) و میزان ثقه و اعتماد امام حسین(ع) به ایشان، پذیرش متن این نامه بعید به نظر می رسد. چرا که در مورد جایگاه حضرت مسلم نسبت به امام حسین(ع) گفته اند که مانند حضرت علی(ع) بود به پیامبر(ص)، حال چگونه ممکن است چنین کسی برای ادامه حرکتش به تفأل زدن روی بیاورد. وقتی متن نامه ی اول رد شود، خودبه خود نامه ی امام حسین(ع) به مسلم نیز رد می شود. از طرفی منزل مضیق در بین مکه و مدینه قرار دارد، در حالی که مسلم در بین راه مدینه به عراق بوده است.
متن نامه:
«أَمّا بَعْدُ: فَقَدْ خَشیتُ أَنْ لا یَکُونَ حَمَلَکَ عَلیَ الْکِتابِ اِلیَّ فیِ الْاِسْتِعْفاءِ مِنَ الْوَجْهِ الَّذی وَجَّهْتُکَ لَهُ الاَّ الْجُبْنَ، فَامْضِ لِوَجْهِکَ الَّذی وَجَّهْتُکَ لَهُ؛ وَالسَّلامُ عَلَیْکَ.
اما بعد، من نگرانم که تو را ترس به استعفا واداشته باشد. هم اکنون به آن سو که رهسپارت کرده ام رهسپار شو. و سلام بر تو باد».
بخش ششم: نامه های امام حسین(ع) از کربلا
عنوان نامه: نامه ی امام حسین(ع) به محمّدبن حنفیه و جماعتی از بنی هاشم از کربلا
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: محمدحنفیه و جمعی از بنی هاشم
زمان (موقعیت کتابت): ششم محرم سال۶۱ هجری
مخاطب نامه: خاص: محمد حنفیه
مبدأ ارسال نامه: کربلا
مقصد ارسال نامه: مکه
تعداد کلمات: ۱۸
موضوع نامه: اعتقادی
ساختار نامه: گویی دنیایی نبوده و آخرت همیشه بوده است.
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
نگه داری نامه توسط محمد حنفیه و قرائت برای بنی هاشم
منابع: نامه ها و ملاقات های امام حسین(ع) به نقل از کامل الزیارات ص۷۵، الامام الحسین(ع) و اصحابه.
توضیحات دیگر
این نامه در برخی کتب نقل گردیده و مصدر اصلی آن نقل نشده است.
متن نامه
«بسم الله الرحمن الرحیم، اما بعد: فَکْانَّ الدِّنْیا لَمْ تَکُنْ وَ کانَّ الْاخِرَهِ لَمْ تَزَلْ. وَالسلام؛گویا دنیایی نبوده و گویا آخرت همیشه بوده است».
عنوان نامه: نامه ی امام حسین(ع) به حبیب بن مظاهر اسدی از کربلا
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: حبیب بن مظاهر اسدی
زمان (موقعیت کتابت): محرم ۶۱ ه.ق
مخاطب نامه: خاص
مبدأ ارسال نامه: کربلا
مقصد ارسال نامه: کوفه (طایفه بنی اسد)
تعداد کلمات: ۱۷
موضوع نامه: دعوت نامه
ساختار نامه
دعوت اختصاصی امام از فقیه کوفه_ حبیب بن مظاهر اسدی_ برای یاری
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
حبیب با رسیدن نامه ی امام(ع) به صورت پنهانی و شبانه به همراه مسلم بن عوسجه خود را در ششم محرم به امام(ع) رسانیدند.
منابع: معالی السبطین، فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، بلاغه الحسین، فرسان الهیجاء
توضیحات دیگر
این نامه در کتب قدیمی، نیامده فقط در تالیفات متأخرین ذکر شده است.
متن نامه
«مِنَ الحُسَین بن عَلِی بن اَبی طالب إلی الرجُلِ الفقیه حبیب مُظاهر. أمٌا بعد: یا حَبیب، فَأَنتَ تَعلَمُ قَرابَتُنَا مِن رَسولِ اللٌهِ(ص) أنتَ اَعرَفُ بِنا مِن غَیرِکَ، وَ اَنتَ ذُوشِیمَه وَ غِیرَهٍ فََلا تَبخَل عَلَینا بِنَفسِکَ، یُجازیکَ رَسولِ الٌله(ص) یَومَ القِیامَهِ».
از حسین بن علی(ع) به مرد فقیه، حبیب بن مظاهر. ای حبیب! قرابت ما را با پیامبر(ص)می دانی و تو بهتر از دیگران ما را می شناسی و شخص آزادمرد و غیرتمندی هستی. از جان خود بر ما مضایقه مکن، رسول خدا(ص) در قیامت پاداش آن را به تو خواهد داد۱۵٫
عنوان نامه: نامه ی امام حسین(ع) به بزرگان کوفه از کربلا
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان:قیس بن مسهر صیداوی
گیرنده: بزرگان کوفه
زمان(موقعیت کتابت): محرم سال ۶۱ هجری
مخاطب نامه:
خاص: سلیمان بن صرد خزاعی، رفاعه بن شدّاد، عبدالله بن وال تمیمی، مسیب بن نجبه
عام: همه ی مؤمنان
مبدأ ارسال نامه: کربلا
مقصد ارسال نامه: کوفه
تعداد کلمات: ۱۸۰
موضوع نامه: سیاسی- اخلاقی
ساختار نامه: اشاره ی امام(ع) به:
۱- از بین رفتن سنت رسول خدا(ص) و احیای بدعت با استناد به حدیثی از پیامبر(ص)
۲- گسترش فساد و معصیت الهی و حاکمیت اهل فساد بر جامعه ی اسلامی
۳- لیاقت و شایستگی امام(ع) برای قیام علیه بنی امیه
۴- الگو و اسوه بودن خود: «لَکُم فیَّ اُسوَه»
۵- بیعت و پیمان شکنی با استناد به آیه ای از قرآن
عکس العمل مخاطبان نامه
این نامه هیچ گاه به دست مخاطبان نرسید
منابع: الفتوح، مقتل الحسین خوارزمی، بحارالانوار، العوالم
متن نامه
«بسم الله الرحمن الرحیم. مِنَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ إِلی سُلَیمانَ بنِ صُرَدٍ۱۶ وَالمُسَیِّبِ بنِ نَجبَهٍ۱۷ وَ رُفاعَهِ بنِ شَدّادٍ۱۸ وَ عَبدِاللّهِ بنِ والٍ۱۹، وَ جَمَاعَه المُؤمِنینَ، أَمَّا بَعدُ فَقَد عَلِمتُم أَنَّ رَسُولَ اللّهِ(ص) قَد قالَ فی حَیاتِهِ: «مَن رأی سلطاناً جائراً مستحلاً لحرامه؟ او تارکاً لعهدالله، و مخالفاً لسنته رسول الله، فعمل فی عبادالله بالإثم و العدوان ثمّ لم یعیّر علیه بقول و لا فعل، کان حقاً علی الله أن یدخله، مدخله»، و قد عَلِمتُم أَنَّ هؤُلاءِ لَزِمُوا طاعَه الشَّیطانِ، وَ تَوَلَوا عَن طاعَهِ الرَّحمن، وَ أَظهَروا الفَسادَ، وَ عَطَّلُوا الحُدود، واستَأثَرُوا بِالفَی ءِ، وَ أَحَلُّوا حَرامَ اللّهِ، وَ حَرَّمُوا حَلالَهُ، وَ أَنَا أَحَقُّ مِن غَیری بِهذا الأَمرِ لِقَرابَتی مِن رَسُولِ اللّهِ(ص).
وَ قَد أَتَتنی کُتُبُکُم وَ قَدِمَت عَلَیَّ رُسُلُکُم بِبَیعَتِکُم أَنَّکُم لا تَخذُلُونی، فَإِن وَفَیتُم لی بِبَیعَتِکُم فَقَد إستَوفَیتُم حَقَّکُم وَ حَظَّکُم وَ رُشدَکُم، وَ نَفسی مَعَ أَنفُسِکُم، وَ أَهلی وَ وُلدی مَعَ أَهالیکُم وَ أَولادِکُم، فَلَکُم فیَّ اُسوَهٌ، وَ إِن لَم تَفعَلُوا وَ نَقَضتُم عَهدَکُم وَ مَواثَقَکُم وَ خَلَعتُم بَیعَتَکُم، فَلَعَمری ماهِیَ مِنکُم بِنُکرٍ، لَقَد فَعَلتُموها بِأَبی وَ أَخی وَابنِ عَمّی، هَلِ المَغرُورُ اِلّا مَنِ اغتَرَّبِکُم، فَإنَّما حَقَّکُم أَخطَأتُم، وَ نَصیبَکُم ضَیّعتُم، وَ مَن نَکَثَ فَإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ، وَ سَیُغنِی اللّهُ عَنکُم، وَالسَّلامُ۲۰٫
به نام خداوند بخشنده ی مهربان. از حسین بن علی(ع) به سلیمان بن صرد و مسیّب بن نجبه و رفاعه بن شداد و عبدالله بن وال و همه ی مؤمنان. اما بعد تحقیقاً شما می دانید که رسول خدا(ص) در حیات خود فرمود: «هر که فرمانروایی ستمگر را ببیند که حرام های خدا را حلال می شمرد، پیمان خدا را می شکند، سنّت پیامبر خدا(ص) را مخالفت می ورزد و با بندگان خدا با گناه و تجاوز رفتار می کند، سپس با گفتار و کردار خود بر او نشورد، خدا را سزد که او را در جایگاه آن ستمگر درآورد.
و نیز می دانید که این قوم پیرو شیطان شده، از پیروی خدای رحمان سرتافته اند و فساد را آشکار ساخته، حدود الهی را تعطیل کرده اند و اموال عمومی را برای خود گزیده، حرام خدا را حلال و حلال او را حرام کرده اند و من به سبب نزدیکی(نسبی و معنوی) خود به رسول خدا(ص) از هر کس دیگر سزاوارترم که بر آنان بشورم(و در برابر ایشان بایستم). و نامه های شما به من رسید و فرستاده های شما(پی درپی) نزد من آمدند که شما(کوفیان) بیعت کرده اید و مرا تنها نخواهید گذاشت. اکنون اگر در بیعت خود وفادارید حق و بهره ی ایمانی و رشد خود را تمام و کمال دریافت کنید و خود من با شما و خاندان و فرزندانم با خاندان و فرزندان شما خواهند بود و من برای شما اسوه و نمونه ی هدایتم و اگر چنین نکنید و پیمان خود را بشکنید و از بیعت خود بیرون روید، به جانم سوگند که این رفتار از شما ناشناخته نیست. شما با پدر و برادر و پسر عموی من نیز چنین کردید. آیا گول خورده جز آن است که فریب شما خورد؟ شما از حق خود دور افتاده، بهره ی ایمانی خود را تباه ساختید و هر که پیمان شکند به زیان خود پیمان شکسته است و خدا ما را از شما بی نیاز خواهد کرد. والسلام».
بخش هفتم: نامه هایی که زمان کتابت آن ها نامشخص است
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به شخصی در مورد خیر دنیا و آخرت
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: نامشخص(مردی از کوفه)
زمان (موقعیت کتابت): نامشخص
مخاطب نامه:
خاص: نامشخص(مردی از کوفه)
عام: تمام شیعیان در همه ی اعصار و زمان ها
مبدأ ارسال نامه: نامشخص
مقصد ارسال نامه: کوفه
تعداد کلمات: ۳۵
موضوع نامه: اعتقادی
ساختار نامه: خیر دنیا و آخرت از دیدگاه امام حسین(ع)
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه:
نامشخص
منابع: أمالی الصدوق، بحارالانوار، معدن الحکمه.
متن نامه
«قال الصدوق: حدثنا محمدبن موسی بن المتوکل، قال: حدثنا محمدبن أبی عبدالله الکوفی، عن موسی بن عمران النخعی، عن عمه الحسین بن یزید،عن الحسن بن علی بن أبی حمزه، عن ابیه، عن الصادق جعفربن محمد، عن أبیه، عن جده قال:کتب رجل إلی الحسین بن علی(ع): یا سیدی أخبرنی بخیر الدنیا و الاخره، فکتب إلیه: بسم الله الرحمن الرحیم، أما بعد فإنه من طلب رضی الله بسخط الناس کفاه الله امور الناس، و من طلب رضی الناس بسخط الله و کله الله إلی الناس، والسلام۲۱؛
صدوق با سند خود از امام صادق(ع)، از امام باقر(ع)، از امام سجاد(ع)، نقل کرده که فرمود: شخصی به امام حسین(ع) نامه نوشت که: سرورم! مرا از خیر دنیا و آخرت، آگاه فرما؛ حضرت در پاسخ او نوشت:
به نام خداوند بخشنده مهربان! اما بعد؛ حقا که هر کس، خشنودی خدا را، (هر چند) با خشم مردم می طلبد، خدا او را از کارهایی که در دست مردم است، کفایت می کند و هر کس خشنودی مردم را (هرچند) با خشم خدا می جوید، خدا او را به مردم، واگذار می کند؛ والسلام».
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به شخصی که درخواست موعظه داشت
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: مردی از کوفه(نامشخص)
زمان(موقعیت کتابت): نامشخص
مخاطب نامه: نامشخص
مبدأ ارسال نامه: نامشخص
مقصد ارسال نامه: کوفه
تعداد کلمات: ۱۸
موضوع نامه: اعتقادی
ساختار نامه
آن که از راه معصیت خداوند بخواهد به کاری برسد، آن چه را از دست می دهد بیشتر است از آن چه به آن دل بسته بود و اگر از راه معصیت بخواهد چیزی را از خود دفع کند، آن چیز زودتر به سراغ او می آید، که خود را از آن برحذر می داشت.
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه
نامشخص
منابع: الکافی، تحف العقول، بحارالانوار، معادن الحکمه، وسائل الشیعه، عقدالفرید
متن نامه
«روی الکلینی، عن عده من اصحابنا، عن أحمدبن محمد بن خالد، عن شریف بن سابق، عن الفضل بن أبی قره، عن أبی عبدالله قال:«کتب رجل الی الحسین(ع): عظنی بحرفین، فکتب إلیه:مَنْ حاول أمرا بمعصیه الله تعالی کان أفوت لما یرجو و أسرع لمجیء ما یحذر؛
کلینی با سند خود از امام صادق(ع) نقل می کند که فرمود: شخصی به امام حسین(ع) نامه نوشت که: با دو کلمه مختصر مرا پندی بده؛ حضرت به او نوشت:«کسی که از روی نافرمانی خدا درصدد(بدست آوردن) چیزی برآید؛ آن چه را امید دارد زودتر از دست می دهد و آن چه را بیم دارد زودتر به او می رسد۲۲».
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به حسن بصری در معنای قَدَر
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: حسن بصری
زمان (موقعیت کتابت): نامشخص
مخاطب نامه:
خاص: حسن بصری
عام: مردم بصره و تمام شیعیان در تمام اعصار و قرون
مبدأ ارسال نامه:نامشخص
مقصد ارسال نامه: بصره
تعداد کلمات: ۲۶۲
موضوع نامه: اعتقادی
ساختار نامه: معنای قضا و قدر
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه:
نامشخص
منابع: فقه الرضا حدیث۱۱۸، معادن الحکمه حدیث۱۰۳، بحارالانوار حدیث۷۱
توضیحات دیگر
زمان کتابت این نامه نامشخص می باشد و می توان گفت از میان نامه های بسیاری که به امام حسین(ع) فرستاده شده و درخواست پاسخ به سؤالات اعتقادی داشته اند. اندکی از آنان به دست ما رسیده است که این نامه از آن جمله نامه هاست.
متن نامه
«قال العالم کتب الحسن البصری إلی الحسین بن علی بن أبی طالب صلوات الله علیهما یسأله عن القدر، و کتب ألیه: أتبع ما شرحت لک فی القدر مما اقضی إلینا أهل البیت، فإنه من لم یؤمن بالقدر خیره و شره فقد کفر، و من حمل المعاصی علی الله عزوجل فقد افتری علی الله افتراء عظیما، إن الله تبارک و تعالی لایطاع بإکراه، و لایعصی بغلبه، و لایهمل العباد فی الهلکه، ولکنه المالک لما ملکهم، و القادر لما علیه أقدرهم، فإن ائتمروا بالطاعه لم یکن لهم صادا عنها مبطئا، و إن ائتمروا بالمعصیه فشاء ان یمن علیهم فیحول بینهم و بین ما ائتمروا به، فعل و إن لم یفعل فلیس هو حاملهم علیهم قسرا، و لاکلفهم جبرا، بتمکینه إیاهم بعد إعذاره و إنذاره لهم واحتجاجه علیهم طوقهم و مکنهم، و جعل لهم السبیل إلی أخذ ما إلیه دعاهم، و ترک ما عنه نهاهم جعلهم مستطیعین لاخذ ما امرهم به من شیء غیر اخذیه، و لترک ما نهاهم عنه من شی ء غیر تارکیه، و الحمدللهِ الذی جعل عباده أقویاء لما أمرهم به، ینالون بتلک القوه و نهاهم عنه، و جعل العذر لمن یجعل له السبب جهدا متقبلا فأنا علی ذلک أذهب و به أقول و الله و أنا و أصحابی ایضا علیه، و له الحمد۲۳؛
عالم آل محمد(ص)، امام علی بن موسی الرضا(ع) فرموده است: حسن بن ابی حسن بصری، به امام حسین بن علی بن ابی طالب(ع) نامه نوشت و از او درباره ی معنی قَدَر سؤال کرد؛ حضرت در پاسخ او نوشت:
«از بیانی که درباره ی قَدَر، به ما اهل بیت رسیده است و آن را برایت توضیح می دهم، پیروی نما؛ زیرا کسی که به قدر، در خوب و بدش ایمان ندارد، کافر است و کسی که گناهان را به خدای عزیز و بزرگ مرتبه نسبت می دهد (و کار او می داند)، بهتان بزرگی به خدا بسته است؛ همانا خدای متعال، به زور اطاعت نشود و با غلبه(دیگری بر او)، نافرمانی نگردد و بندگان خود را در طریق هلاکت و تباهی واننهد؛ بلکه اوست مالک هر آن چه به آن ها، داده و قادر بر هر چه که آن ها را به آن، توان بخشیده است؛ پس اگر سر به طاعت نهند، خدا مانع و سست کننده ی آن ها، نخواهد بود و اگر سر به معصیت گذارند و خدا بخواهد که بر آن ها، منت نهد و مانعی میان آن ها و معصیت ایجاد کند، می تواند و اگر مانع نشد، این گونه نیست که (در این صورت)، خدا آن ها را با فشار و زور، بر گناه وادار کرده باشد؛ بلکه پس از آگاهانیدن و هشدار و اتمام حجت بر آن ها، از راه بخشیدن اختیار(و قدرت انتخاب گری)، آنان را بر گناهان، توانا ساخته است و در عین حال، راه را برای عمل کردن به آن چه ایشان را به آن، فراخوانده و ترک آن چه از آن بازشان داشته، باز گذاشته است و آنان را برای آن چه، بدان فرمان داده و نیز برای اجتناب از آن چه از آن، باز داشته و آنان را مرتکب می شوند، توانمند ساخته است؛ همه ی سپاس ها، سپاس پذیرفتنی(و شایسته) از آن خداوندی است که بندگان خود را بر هر آن چه فرمان داده و از هر آن چه بازداشته، توان بخشیده است تا بدان وسیله فرمان برند و حجت را بر همه کسانی که راه را بر آنان آشکار نموده پایدار ساخته است. پس من، بر این باور و آیینم(و باز با تأکید می گویم:) به خدا سوگند! من و یارانم نیز برآنیم و سپاس، شایسته ی اوست».
عنوان نامه: پاسخ امام حسین(ع) به سؤال مردم بصره درمعنای«صمد»
شناسنامه
کاتب: امام حسین(ع)
نامه رسان: نامشخص
گیرنده: حسن بصری
زمان (موقعیت کتابت): نامشخص
مخاطب نامه:
خاص: حسن بصری
عام: مردم بصره و تمام شیعیان در تمام اعصار و قرون
مبدأ ارسال نامه: نامشخص
مقصد ارسال نامه: بصره
تعداد کلمات: ۲۸۱
موضوع نامه: اعتقادی
ساختار نامه: تفسیر امام حسین(ع) در مورد کلمه ی «صمد»
عکس العمل مخاطبان در مواجهه با نامه: نامشخص
منابع: التوحید حدیث۵، نورالثقلین حدیث۷۰، تفسیرالبرهان حدیث۹، بحارالانوارحدیث۱۴٫
متن نامه
قال وهب بن وهب القرشی: و حدثنی الصادق جعفربن محمد، عن ابیه الباقر، عن ابیه «أن أهل البصره کتبوا إلی الحسین بن علی(ع) یسألونه عن الصمد، فکتب إلیهم:
بسم الله الرحمن الرحیم، اما بعد، فلا تخوضوا فی القرآن، و لاتجادلوا فیه و لا تتکلموا فیه بغیر علم، فقد سمعت جدی رسول الله(ص)یقول: من قال فی القرآن بغیر علم فلیتبوّأ مقعده من النار، و ان الله سبحانه قد فسر الصمد فقال:«الله احد الله الصمد»، ثم فسره فقال: «لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد».
«لم یلد» لم یخرج منه شی ء کثیف کالولد و سائر الاشیاء الکثیفه التی تخرج من المخلوقین، و لا شیء لطیف کالنفس و لایتشعب منه البدوات کالسنه و النوم، و الخطره و الهم و الحزن و البهجه، و الضحک و البکاء، و الخوف و الرجاء، والرغبه و السأمه، و الجوع و الشبع، تعالی ان یخرج منه شیء، و ان یتولد منه شیء کثیف او لطیف.
«ولم یولد»: لم یتولد من شیء ولم یخرج من شیء کما تخرج الاشیاء الکثیفه من عناصرها، کالشیء و الدابه من الدابه، و النبات من الارض، و الماء من الینابیع، و الثمار من الاشجار، و لا کما تخرج الاشیاء اللطیفه من مراکزها کالبصر من العین، و السمع من الاذن، و الشم من الانف، و الذوق من الفم، و الکلام من اللسان، و المعرفه و التمییز من القلب، و کالنار من الحجر، لا بل هو الله الصمد الذی لا من شیء و لا فی شیء و لا علی شیء، مبدع الاشیاء و خالقها، و منشیء الاشیاء بقدرته، یتلاشی ما خلق للفناء بمشیته، و یبقی ما خلق للبقاء بعلمه، فذلکم الله الصمد الذی لم یلد ولم یولد، عالم الغیب و الشهاده الکبیر المتعال، و لم یکن له کفوا احد.
امام صادق(ع)، از امام باقر(ع)، از امام سجاد(ع) برایم نقل نمود که فرمود: «اهل بصره، به امام حسین(ع) نامه ای نوشتند و در آن، از «صمد» سؤال نمودند؛ حضرت در پاسخ نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان، اما بعد: درباره ی قرآن گفت و گو و مجادله نکنید و بدون آگاهی، در آن سخن نگویید، از جدم رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: هر کس بدون علم در قرآن سخن گوید، جایگاهش در آتش آماده کند؛(بدانید که) خدای سبحان خود تفسیر «صمد» را فرموده است:«نه، زائیده است و نه، زاده شده و نه، کسی همتای اوست».
« نه زاینده است»: (یعنی از آن رو که او محیط، به اول و آخر و ظاهر و باطن وجود و شئون وجودی همه است، پس) چیزی از او بیرون نیاید (و منفصل نشود)؛ نه، چیز متراکم و انبوه مرئی و مادی، همچون نوزاد (هر جانداری) و اشیاء متراکم و انبوه (مادی و مرئی) دیگر که از پدیده ها خارج می شود و نه، چیز مجرد(لطیف و نامرئی)، هم چون جان (و روح) و نیز حالات گوناگون، از قبیل چرت و خواب و تردید و نگرانی و اندوه و شادی و خنده و گریه و ترس و امید و آرزو و آزردگی و گرسنگی و سیری (که عوارض عالم نقص و محدودیت اند؛ هیچ کدام) از او منشعب نگردند (و سر نزنند؛ پس ذات کبریایی ) او بلند (منزلت و منزه) است از این که (همانند اشیاء، دست خوش تحول گردد و) چیزی از او بیرون شود و منفصل گردد، چه مادی چه مجرد «و نه، زاییده شده است.»؛ (یعنی باز به همان دلیل که محیط است، پس) از چیزی منفصل و زاده نشده است؛ آن گونه که اشیاء متراکم و انبوه(مرئی و مادی)، از عناصر اولیه خود زاده و بیرون شوند؛ از قبیل جماد از جماد؛ جاندار از جاندار؛ گیاه از زمین؛ آب از چشمه ها؛ میوه ها از درختان و یا اشیاء نامرئی، از پایگاه های اولیه ی خود بیرون زنند؛ از قبیل دیدن، از چشم و شنیدن، از گوش و بوئیدن، از بینی و چشیدن، از کام و سخن، از زبان و شناخت و تمیز، از عقل و آتش از سنگ؛ نه، (ذات کبریائی او، این گونه ها نیست)، بلکه اوست خدای صمد، نه از چیزی جدا شده، نه در چیزی، جای گرفته و نه بر چیزی، قرار یافته است (که این ها همه، نشانه ی نقص و محدودیت است(.
همچنین ببینید
آموزه های مشترک معرفتی در خطبه فدکیه و خطبه های حضرت زینب(س)-بخش۷
تهیه و تنظیم: موسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا- دزفول ۶) عاقبت ظلم الف: انتقام روزگار ...