سخنران: حجهالاسلام ناصری
یکی از آیاتی که به وجود حضرت بقیهالله روحی لهالفداه تأویل شده است، آیه ۸۳ سوره آل عمران است. بنا بر نقل «صاحبالزامالناصب» و «محدث تحتانی»، این دو بزرگوار که از بزرگان علما و اساتید شیعه و مذهب جعفری هستند این آیات را نقل کردهاند. لکن بعضی از بزرگان متأخرین کتابی نوشتهاند به نام المهدیفیالقرآن. من یک ساعت این کتاب را بررسی میکردم. نشد آیات آن را شمارش کنم، اما در قرآن متجاوز از ۲۵۰ آیه تأویل به حضرت بقیهالله شده و البته شواهدی از روایات نیز آورده شده است. یکی از آن آیات، آیه ۸۳ سوره آل عمران است. آیه شریفه این است:« أَ فَغَیرَْ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ کَرْهًا وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُون؛ معنای تحت اللفظی آیه این میشود که آیا شما غیر از دین خدا را تبعیت میکنید».
چون آیات قبل راجع به یهود، نصاری، صائبین مشرکین، معاندین است. آیات قبل این آیه سرزنش و توبیخ میکند کسانی که پیروی از غیرحق کردند. در این آیه میفرماید « أَ فَغَیرَْ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ» آیا غیر دین خدا را تبعیت و پیروی میکنید. دین خدا همیشه و در همه اعصار و در همه دوران اسلام بوده و در همین سوره آل عمران در چند آیه قبل، میفرماید« إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام(آل عمران/۱۹) دین، نزد خدا اسلام است». زمان حضرت آدم(ع)، دین اسلام بود، در زمان حضرت نوح و ابراهیم نیز، اسلام بود. درآیه ۸۵همین سوره میفرماید « وَ مَن یَبْتَغِ غَیرَْ الْاسْلَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ » کسی که غیر از اسلام را برنامه خود قرار بدهد کسی که غیر از مکتب اسلام کاتب دیگری را بپذیرد، فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ ، اینجا نفرمود و«فما یقبل» نفرمود«فلم یقبل» فرمود«فلن یقبل» فرق است بین«ما»، «لم» و «لن» اگرچه همه اینها ادات نفی هستند لکن لن، برای نفی ابد است؛ ابداً ممکن نیست مقبول بشود. هرکسی معتقد به هر مکتبی غیر از اسلام باشد، فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ ، از او نمیپذیریم. ابداً و کلّا. میفرماید: آیا دین غیر دین خدا را پیروی و تبعیت میکنید؟ عرض میشود که «له اسلم من فی السموات و الارض» به حضرت حق ایمان آوردهاند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین هست؛ آنوقت شما غیر از اسلام را پیروی میکنید؟! این کاری است سفیهانه. در حالتی که جمیع کرات، سکنه کرات و سکنه ارض، اسلام را انتخاب کردند چگونه شما غیراسلام را پذیرفته و تبعیت میکنید؟ آنهایی هم که اسلام را پذیرفتهاند در دو طایفه اند یا«کرها» و یا «اختیارا»، پذیرفتهاند.
معنای اسلام یعنی چه؟ من مسلم هستم یعنی چه؟ یا اینکه دین در همه ادوار اسلام بوده است یعنی چه؟ مراد از اسلام، تسلیم است. تسلیم حق بودن، تسلیم حق شدن، در هردوره ای، کتاب قانونی داشت، در زمان حضرت آدم تسلیم شدند تماما تسلیم حق شدند مسلم بودند یعنی تسلیم شونده، خب مسلم اسم واحد میشود. عرض میشود که در زمان حضرت نوح(ع) همهشان تسلیم بودند در زمان حضرت ابراهیم(ع)، موسی(ع) عیسی(ع) یحیی، همه و همه، اینها همه تسلیم بودند، پس« انّ الدین عندالله السلام» درست است. به من و شما هم مسلم میگویند یعنی تسلیم حق، دین شما اسلام یعنی اینکه تسلیم شونده ی حق است. اسلام، مصدر است. تسلیم شونده تسلیم کرده شده، عرض میشود که پس این اشکال ندارد به حسب ظاهری که بگوئیم در تمام ادوار اسلام بودهاست. لکن اسلام و تسلیم بر دو قسم است. یک تسلیم بالاجبار و یک تسلیم بالاختیار. تسلیم طبیعی، تسلیم اجباری، تسلیم بدون اختیار است، مثل طلوع و غروب خورشید، آمدن ابرها و بارش باران، ، گرما و سرما ، رویش نباتات. آیه شریفه میفرماید« وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً(آل عمران/۸۳)». کرها، یعنی بدون اختیار، تسلیم است. نمیتواند تخلف کند، اگر تخلف کند، نابود میشوند. اما اسلام ما فرق می کند. شما کاملاً تسلیم هستید، لکن تسلیم هستید بالاختیار، نه تسلیم بالاجبار، من و شما را کسی مجبور نکردهاست که در قبال احکام الهی تسلیم شوید ، کسی ما را مجبور نکردهاست خودم تسلیم شدن را انتخاب کرده ام، فهمیدم که مدیری دارم و مدبّری. این عالم قانونی و قانونگذاری دارد، من اینها را فهمیدم و تسلیماش شدم. پس آیه ی شریفه که میفرماید « أَ فَغَیْرَ دینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُون » تأویل شدهاست به حضرت بقیهالله. در روایات متعددی از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) این مطلب آمده است. این آیه تعبیر شدهاست به وجود حضرت بقیهالله، بعد از این که حضرت بقیهالله ظاهر شدند موقعی که ارادهی حق تعلق بگیرد برای ظهور حضرت، چه وقتی است؟ خیلی نزدیک است. بنده مکرر از بزرگان شنیدهام که فرج آقا خیلی نزدیک است. آنهایی که مقداری ارتباط عالم ماورای طبیعت دارند گفتهاند که فرج خیلی نزدیک است، لکن مشکلات خیلی است. مواظب باشید که انسان از دایره خارج نشود. یک روایت که امیرالمؤمنین(ع) میفرماید « لتغربلنّ غربله، و لتساطنّ سوط القدر، حتّى یعود أسفلکم أعلاکم و أعلاکم أسفلکم؛( الحیاه با ترجمه احمد آرام، ج۳، ص: ۴۲۶) امیرالمؤمنین(ع) فرمودند در آخرالزمان قبل از ظهور فرزندم مهدی(ع) به قدری شدید امتحانها میشود که مردم غربال می شوند؛ دیدهاید که این گندمها را غربال میکنند تا کاه، گندمهای پوک و کثافتها، جدا بشود؛ لکن این غربال که من و امثال من را غربول میکند. سوراخهایش یک متر است. که کاه های بزرگ بزرگ پایین میافتد، مواظب باشیم از این غربال پایین نیفتیم، مقداری حواسمان را جمع کنیم. خدا میداند قبل از ظهور حضرت(ع) خیلی شدید است، شوخی نیست. رسیدن به مقام ولایت شوخی نیست سالم رسیدن به مقام حضرت بقیهالله کار آسانی نیست. مشکل است. لکن از خدا تقاضا کنیم این وقتها در شبهای دعا و استجابت ما را از امتحان سربلند بیرون بیاورد؛ یکی از دعاهایی که مستجاب نمیشود این است که ناصری بگوید خدایا من را امتحان نکن. این ممکن نیست. این دعا مقرون به اجابت نیست. اما اگر ناصری بگوید خدایا قسمش بدهد خدا را به جان امام زمان(عج) که توفیق عبادت و بندگی به ناصری بدهد که از امتحان درست بیرون بیاید این قابل اجابت است. انشاءالله منظور فرج حضرت خیلی نزدیک است آقایان هر مقداری هم که نزدیک می شویم امتحانات و ناراحتیها شدیدتر میشود زبانمان را کمی بیشتر کنترل کنیم. ناراحتیها برای همه هست کم و بیش را خدا میداند کسی از کسی خبر ندارد کمی زبان و چشم مان را کنترل کنیم تا انشاءالله بتوانیم سالم از دست شیطان برهیم. آن شیطان قسم خورده است همه بندگان را بیچاره کند، همهشان را«إلا عبادک منهم المخلصین» مگر اینهایی که خالص باشند و توجه به حق داشته باشند. هنگامی که حضرت ظاهر میشود تکیه به خانه خدا میدهند و این آیه شریفه را تلاوت میکنند: « وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقا (اسرا/۸۱)» . حضرت حکیمه خاتون فرموده است زمانی که حضرت متولد شد، این آیه ی شریفه بر بازوی چپشان نوشته شده بود «بقیهالله خیر لکم ان کنتم مؤمنین» و مهر خاتمیت نبی اکرم(ص)بر کتفشان بود. حضرت این آیه را میخواند و خداوند صدای حضرت را به جمیع موجودات سماوی و ارضی میرساند و هر کسی به زبان خودش صدای حضرت را میفهمد به همه لغات تفسیر میشود و به گوش افراد منتقل میشود و الان این مطلب هم حل شده است طبق دستگاهی که در این ایام تعبیر شده است. سپس آن ۳۱۳ نفر بعضیشان باطی الهواء. بعضیشان با طی الارض، به محضر حضرت بقیهالله جمعآوری میشوند. اینها ارتباط معنوی با هم داشتهاند الان ارتباط ظاهری و معنوی میشود. در روایاتی دیده ام که حضرت به اینها مطلبی را اظهار میکند که متفرق می شوند. و بعد از دو روز دوباره به محضر حضرت بقیهالله حاضر میشوند. تجدید عهد میکنند و ایمان راسخ و بعد به حضرت خروجشان را اعلام میکنند که داستانش مفصل است و من نمیخواهم داستان خروج حضرت را مطرح کنم. بعد حدود سه یا چهار روز اطراف حضرت هستند و حدود ده هزار نفر از اطراف عالم به حضرت میپیوندند آن هنگام حضرت با شمشیر خروج میکند. مکه را فتح کرده و یک نفر نایب میگذارند و از مکه خارج میشوند برای فتح سایر بلاد و حرکت میکنند. نماینده ی حضرت را در مکه به قتل میرسانند، خبر به حضرت میدهند، حضرت به مکه برمیگردد، و پس از موعظه و نصیحت، شخص دیگری را نماینده قرار داده و خارج میشوند. مقداری که دور می شود، دوباره اهل مکه جمع میشوند، و نماینده ی حضرت را میکشند خبر به حضرت میدهند و مجدداً حضرت برمیگردند، شمشیر بینشان میگذارند و کسانی را که صلاحیت بقا و اهلیت ولایت را ندارند، با شمشیر می کشند و بقیه ی افراد ایمان میآورند. فقط مسلمانان حقیقی می مانند و با حضرت بیعت میکنند و حضرت شخص ثالث را میگذارند و به سمت مدینه حرکت میکنند. اینجا، عدهای «کرها» ایمان آوردند و عدهای هم «طوعا» آن ۳۱۳ نفر به اضافه آن ده هزارنفر طوعا و با اختیار ایمان آوردند ، بقیه ی اهل مکه عن کرها و با شمشیر ایمان آوردند. جریانات بعدی قیام امام زمان مفصل است، تا زمانی که حضرت به نجف وارد می شوند و آنجا را پایتخت خود قرار میدهند. مقرشان در نجف و مسجد سهله است و خانوادهشان نیز همانجا خواهند بود، یعنی محل حکومتشان در نجف است و محل نمازشان مسجد کوفه. مسجد کوفه به قدری بزرگ میشود که پانصد درب برایش میگذارند بین هر دربی تا درب دیگر پانصد متر فاصله است ببینید معرکه میشود مسجد کوفه حالا ببینید این جمعیت که میآیند همه پشت سر حضرت بقیهالله نماز میخوانند.
در ادامه روایاتی در این زمینه عرضه خواهد شد:
روایت از عیاشی میفرماید: زمانی که حضرت بقیه الله به نجف اشرف رسیدند، جنگهایی با همسایهها در عالم شرع میشود. آن موقع ایرانیها هستند که میآیند مقابل امام مثل پروانه دور حضرت میچرخند. روایات متعددی است البته طبق روایات، اطراف پیغمبر هم ایرانیها متمرکز بودند و پیغمبر را اداره میکردند، بعد از پیغمبر(ص) نگذاشتند بمانند و الا اولش ایرانیها اطراف نبی اکرم(ص) بودند. در دوران حضرت بقیهالله نیز ایرانیها حاکم و مدیر میشوند، کار به جایی میرسد که روی زمین فقط یک پرچم، یک سکه، یک قانون، حکمفرما خواهد بود.
روایت دیگری هم هست که حضرت موسی بن جعفر میفرمایند: زمانی که حضرت خروج میکند یهود، نصاری، صائبین، آنهایی که ماهپرست و خورشیدپرست هستند. زنادقه، کفار در شرق و غرب زمین اینها را حضرت نابود میکند. دشمن شماره یک اسلام یهود است، یهود ریشه کن میشوند و تمام آن ها متواری میشوند. به سنگرها میروند و خودشان را مخفی میکنند، هرجا که خودشان را مخفی میکنند زیر سنگی باشد، گودالی. یا درختی، آنچیز فریاد میزند یا بقیهالله دشمن خدا اینجا پنهان شده است. میگوید حساب او را برس حضرت میفرستد تا به حسابشان برسد. سفره ی یهود در آن هنگام برچیده میشود و تا حضرت نیایند سفرهشان پهن است و علت هم دارد.
روایت دیگری که امام محمدباقر(ع) میفرماید: زمانی که حضرت حاضر میشوند، ۳۱۳نفر به اضافه ده هزار نفر در محضر حضرت حاضر میشوند. حضرت به سینههاو بازوهاو به پشتشان اشارهای میکند. روایت است که حضرت بقیهالله آن ۳۱۳ نفر و آن ده هزار نفر را سینهها و پشتشان را مسح میکنند و دست میکشند، اینها قدرتمند میشوند و از هیچ چیزی خسته و عاجز نمیشوند، باقی نمیماند زمینی مگر اینکه درآن زمین شهادتین شهادت به توحید و شهادت به وحدانیت حق، نبوت نبی اکرم ولایت امیرالمؤمنین در سراسر کره زمین بلند خواهد شد، اشهد ان امیرالمؤمنین علی ولیالله در سراسر گیتی فراگیر میشود. بعد حضرت میفرمایند دلیل این مطلب آیه شریفه ای است که ذکر شد. پس تعبیر و تأویل این آیه شریفه این خواهد شد که آیا غیر دین خدا را میخواهند تبعیت بکنند؟ (در زمان حضرت مهدی(عج)) و حال اینکه اسلام و تسلیم به حق شدند .آنچه در زمینها و در آسمانها بودهاند. طوعا و اوکرها و الیه یرجعون این هم یکی از آیات. هرجا کلمه تعبیر بود کلمه تأویل جایگزین شود.