موضوع: جوانان و عاشورا
نویسنده: بنیادسعادتی
چکیده
نویسنده در این مقاله میکوشد تا پیام عاشورا و تأثیر آن را در نسل جوان، از ابعاد گوناگون بررسی نموده و روشهای مناسب نشر این فرهنگ را ارایه دهد. در بخش پایانی ضمن بررسی احتمالی آسیب شناسی سوگواری ها پیشنهاداتی برای بهتر برگزار نمودن مراسم عاشورا ارائه داده است.
نسل امروز و عاشورا:
عموما” قبل از فرا رسیدن ماه خون و شهادت(محرم)، گرد غم و اندوه بر چهرههای پاک و معصوم مردم غیور و رشید به ویژه جوانان و نوجوانان مینشیند و آهنگ نوحه و مرثیه در جای جای کوچهها و خیابانهای محلات به گوش میرسد و آرام، آرام دیوارها ومعابر سیه پوش میشوند وخیمههای کوچک وبزرگ درگوشه وکنار معابر و پیادهروها برافراشته میشوند. پس از آن که وارد اولین روز از این میشویم، دستجات سینهزنی و زنجیرزنی به راه افتاده و پس از جمع شدن در جایگاههای معین به عزاداری میپردازند. علاوه بر این محافل خانگی نیز برقرار میگردند.
عاشورا نماد ظلم ستیزی، ایثار و رشادت، جهاد و شهادت، عزت و افتخار مکتبی است.این واقعه، یک حادثهی منحصر به فرد است. چرا که؛ در زمان پیامبر جنگهایی به وقوع پیوست که در یک طرف آن پیامبر خدا(ص) بود که با هدف تبلیغ توحید، نبوت و معاد به قیام برخاسته بود و در طرف دیگر سپاهی با فرماندهی کفار قریش بود که برای حمایت از جهالت پدرانشان مانع پیامبر(ص)و در مقابل او صف آرایی کرده بودند. در واقع جنگ و درگیری در زمان خاتم الانبیاء(ص)، ستیز بین خداپرستان و بت پرستان بود.
سپاهیان محمد(ص) به منظور پیروی از رسالت پیغمبر خدا(ص)به دفاع از حقایقی میپرداختند که پروردگار از طریق پیامبرش به آنان معرفی کرده بود و سپاهیان دشمن نیز جهت دفاع از خرافات گذشتگان به مقابله¬ی با حق و حقیقت برخاسته بودند. این یعنی، جنگ و ستیز بین دو عقیده و ایدئولوژی مختلف و درگیری و مقابله¬ی دو مکتب با هم. لذا میتوان این نوع جنگها را «ستیز برون مکتبی»۱ نامید. چون هر یک از طرفین جهت به کرسی نشاندن جهان بینی و ایدئولوژی خاص خود به صحنهی پیکار قدم گذاشته بود.
اما نبرد عاشورا، اگرچه به حق، نبرد بین حق و باطل نام گرفته است اما از جهاتی نمیتوان آن را همانند جنگهای پیامبر(ص)دانست. چون طرف مقابل امام حسین(ع) کسی بود که خود را خلیفه¬ی مسلمین میدانست و از همین جمله برداشت میشود که وی مکتب اسلام را به عنوان مکتب برتر قبول داشت. به تعبیر دیگر، دو طرف مقابل درمقام بیان، به یک هدف مکتبی اعتقاد داشته ولی رفتار و عملکرد ناشایست طرف مقتدی حکومتی باعث گردید تا امام حسین(ع) به ارشاد و هدایت او پرداخته، در نهایت پس از کشمکشهایی به درگیری بین طرفین منجر گردید. بهترین دلیل و مدرک در این خصوص سخنرانیهای حضرت امام حسین(ع) است. به طوری که،«سخنرانی امام در(منا) نشان دهنده¬ی آرمانهای نبرد کبیر کربلاست؛ در این سخنرانی حسین بن علی(ع) به زورگویی، خودکامگی، گنج پرستی، چپاول گری، وحشت گستری و مردم کشی بنی امیه اشاره میکند و معاویه را (طاغیه) میخواند.»۲
همچنین امام در قسمتی از وصیت نامهی معروفش به محمد بن حنیفه مینویسد؛«من بوالهوسانه قیام نکردهام و نه تبهکارانه یا ستمگرانه، بلکه فقط به این خاطر کمر به نهضت بربستهام که کار ملت جدم(ص) را به صلاح آورم و اصلاح گردانم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به شیوه¬ی جدم و پدرم علی بن ابیطالب عمل نمایم.»۳
بنابراین، مشخص میشود که یزید گرچه خود را خلیفهی مسلمین میدانست و سعی می کرد با این عنوان دیگران را وادار به بیعت با خود کند ولی همچون گذشتگانش نتوانست عملاً آنچه را که بیان میکرد در رفتار نشان دهد و بین گفتار و کردارش یک اختلاف ماهوی نمایان بود که همین اختلاف باعث کم رنگ شدن و در نتیجه انحراف اصول مکتبی اسلام میشد. امام حسین(ع) با درک این واقعیت به مقابلهی با او پرداخت و چون نیات او را میشناخت از همان ابتدای خلافتش ضمن این که خود با ایشان بیعت نکردند سعی نمودند تا دیگران را از بیعت با یزید باز دارند.
بنا بر آن چه گفته شد، مقابله و درگیری یزید و امام حسین(ع) را میتوان یک جنگ درون مکتبی دانست.۴ این جنگ، جنگی بود که بین اسطورهی ملت و فرد مقتدر جامعه درگرفت. در طول تاریخ اسلام چنین جنگی به ثبت نرسیده و در نوع خود منحصر به فرد است. مهمترین پیامهایی را که از این دیدگاه میتوان از قیام عاشورا دریافت، این است که:
۱٫مقتدران حکومتی باید همواره رابطهی خود را با قرآن و سنت مستحکمتر کنند تا با درک درست فرمان الهی بتوانند بهتر تصمیمگیری کنند. در غیر این صورت ممکن است در تارهای کشندهی محدودهی تنگ شعارهای شانتاژ شدهی به اصطلاح کارشناسانهی بعضی مغرضان و یا ناآگاهان گرفتار شوند.
۲٫حاکمان باید بدانند که اصول مکتبی و ایدئولوژیکی برتر از هر مقام و شخصی است و چنانچه کسی یا کسانی از افراد قدرتمند خطایی را مرتکب شود باید او را به مردم معرفی کرد تا ملت رفتار خاطیان را عین مکتب قلمداد نکنند. چون این اشتباه باعث میشود که به اصول و مبانی متقن مکتب لطمه وارد شود و کمکم مردم نسبت به آنها نگاه منفی پیدا کنند.
۳٫هر فرد مکتبی وظیفه دارد که همیشه شاهد و ناظر عملکرد مقتدران حکومتی باشد تا اگر انحرافی را از آنان مشاهده کرد بلافاصله گوشزد کند و ارابه¬ی حکومت را در جاده¬ی اصلی پیشرفت و ترقی مکتبی هدایت نماید.
آموزه های تربیتی و روانی عاشورا برای جوانان
در قیام عاشورا نکتهها و پندهای تربیتی – روانی فراوانی نهفته شده است که علاوه بر موارد ذکر شده در بند قبلی در زیر به سه مورد دیگر اشاره می شود:
الف)تبلیغ:
یکی از ابعاد مختلف عاشورا، بعد “تبلیغ” است. تبلیغ در اسلام دارای جایگاه بسیار مهمی است تا آنجا که قرآن کریم آن را وظیفهی پیامبران معرفی کرده است. در آیهی ۱۶۳ سورهی مبارکهی نساء و همچنین آیهی ۳۶ سورهی مبارکهی نحل به ترتیب در این خصوص آمده است:«چنان که به نوح(ع) و پیغمبران بعد از او نیز وحی کردیم و به ابراهیم و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان-علیهمالسلام-(وحی کردیم) به داوود هم زبور را عطا کردیم تا به خلق(ابلاغ) کند که خدای یکتا را بپرستید و از بتان و فرعونیان دوری کنید.» همچنین در آیهی ۸۱ سورهی مبارکهی آل عمران و آیهی ۸۲ سورهی مبارکهی نحل به ترتیب میخوانیم:« خداوند از پیغمبران پیمان تبلیغ گرفت…»، « … ای رسول ما بر تو تبلیغ رسالت و اتمام حجتی بیش نیست.»
پیام پیامبران، توحید، نبوت، معاد(عدل و امامت) بود و پیام امام حسین(ع) هم همین بود و یا به تعبیر بهتر شناساندن اسلام ناب بود. چنانچه در وصیت نامهاش به محمد بن حنفیه میخوانیم:«مردم دنیا! من مثل خیلیها نیستم که قیامم، انقلابم به خاطر این باشد که خودم به نوایی برسم، برای این که مال و ثروتی تصاحب کنم، برای اینکه به ملکی رسیده باشم. این را مردم دنیا از امروز بدانند قیام من، قیام مصلحانه است. من یک مصلح در امت جدم هستم. قصدم امربه معروف و نهی از منکر است. قصدم این است که سیرت رسول خدا(ص) را زنده کنم، قصدم این است که روش علی مرتضی را زنده کنم.»۵
همانطوری که در این وصیتنامه میخوانیم امام حسین(ع) به منظور زنده کردن سیرت حضرت رسول(ص) قیام کرده است،یعنی اصول و احکام اسلام توسط حاکم وقت مخدوش شده است و امام نیز برای معرفی مبانی حقیقی مکتب بر خود واجب دانسته که قیام کند تا حقایق را آن گونه که هستند به مردم بشناساند چنان که در ادامهی وصیتنامهی خویش میفرماید:« سیرهی پیغمبر(ص) مرد، روش علی مرتضی(ع) مرد، میخواهم این سیره و این روش را زنده کنم.»۶
عنصر تبلیغ برخاسته از شناخت است، یعنی برای تبلیغ هر پیامی به خصوص اگر پیام مکتبی باشد ابتدا باید نسبت به آن آگاهی کامل داشت؛پس از علم و آگاهی لازم به آن اعتقاد پیدا کرد و بعد از اعتقاد به آن باید جسارت اعتراض داشت در غیر این صورت فعالیت تبلیغی موفق نخواهد بود. لذا جوانان عزیز ما باید همواره در جهت بالا بردن اطلاعات مکتبی خویش تلاش کنند. تا با مسلط شدن بر دانستنیهای ایدئولوژیکی بتوانند پاسخ سؤالات زمان خویش را بیابند و دیگران را نیز در این زمینه کمک و یاری رسانند. عموماً برای کسب اطلاعات مکتبی دو روش پیشنهاد میشود: یکی تحقیق و پژوهش در متون اسلامی به ویژه قرآن کریم، دوم پرسش از کسانی که راه اول را طی کردهاند.
جوانان گرامی میتوانند با استفاده از هر کدام از این روشها و یا هر دو مورد بر آگاهی مکتبی خویش بیافزایند. در دنیای امروز این امر برای جوانان یک تکلیف است چون با توجه به شواهد تاریخی دشمنان مکتبی ما برآنند تا به خیال خام خویش با تحریف اصول مکتبی ما در بعدهای مختلف محتوایی و اجرایی، اسلام را در سراشیبی سقوط قرار دهند. نمونهای از این شواهد تاریخی۷ به وجود آوردن حکومت طالبان در افغانستان بود. دول غربی برای اینکه اصول و احکام اسلامی را در منظر مردم افغان و جهان دست و پاگیر و منحط جلوه دهند حکومت طالبان را در افغانستان به سر کار آوردند و توسط حاکمان سرسپردهی این حکومت چهرهی اسلام را بسیار زشت و ناپسند معرفی کردند بنابراین باید با شناخت کامل مکتب به تبلیغ۸ و ترویج صحیح آن پرداخته تا ان شاءالله برنامههای سوء دشمنان را خنثی سازیم.
ب)اجرای درست دستورات اسلامی
یکی دیگر از جنبههای بارز عاشورا مقید بودن امام حسین(ع) به اجرای صحیح فرامین اسلامی است. بدیهی است که، اسلام دین آزادی است و در هیچ برههای انسان را مجبور به انجام کاری نکرده است بلکه همواره او را وادار به تفکر و تعقل و سپس انتخاب نموده است. به طوری که در آیهی ۲۵۶ سورهی مبارکهی بقره تصریح شده است که:«لا اکراه فی الدین؛ در دین هیچ اجباری نیست.» بحث آزادی در اسلام تنها به ذکر این آیه ختم نمیشود بلکه اختیار و مختار بودن اسلام در تمامی مراحل مکتبی وجود دارد.
در ادامهی بحث، آزادی انسان در اسلام را در دو عنوان انتخابی شرح میدهیم.
۱)آزادی انسان در انتخاب جایگاه
بدیهی است که پروردگار پس از خلق آدم و حوا، آنها را وارد بهشت کرد و ماندن و نماندنشان را منوط به «نخوردن یا خوردن میوهی یک درخت» کرد. آنها را با نعمتهای آنجا آشنا نمود سپس آن دو را نسبت به شرط استقرار یافتن و استفاده از مواهب بهشت بدون هیچ زحمتی آگاه کرد؛ یعنی، به آدم و حوا علم داد که اگر میخواهید در این جا زندگی کنید نباید به درختی که باعث دوری شما از این خواسته میشود، نزدیک شوید . چون اگر چنین کنید دیگر بدون هیچ عذر و بهانهای از آنجا بیرون خواهید شد.
چنانچه در آیات زیر میخوانیم:
«ای آدم، تو با جفت خود در بهشت جای گزین.»۹
«و از هر جا هر چه بخواهید تناول کنید.»۱۰
«در آنجا از هر نعمتی که بخواهید بیهیچ زحمت برخوردار شوید.»۱۱
«نه هرگز در آنجا گرسنه شوید و نه برهنه و عریان مانید.»۱۲
«هرگز در آنجا از تشنگی و گرمای آفتاب آزار نمیبینید.»۱۳
«ولی به این درخت(گندم، انگور، سیب و یا …) نزدیک نشوید.»۱۴
«که اگر نزدیک بشوید بر خود ستم خواهید کرد.»۱۵
«و از آن پس به شقاوت و بدبختی گرفتار میشوید.»۱۶
« و از ستمکاران خواهید بود.»۱۷
آدم و حوا به رغم پند و اندرزها و شناختشان نسبت به عواقب انتخابشان توسط پروردگار عالمیان، تسلیم ترفندهای شیطان شدند و با نزدیک شدن به آن درخت کذایی، دچار همان عاقبتی شدند که قبلاً نسبت به آن آگاه شده بودند؛ یعنی، از درگاه باری تعالی رانده شدند. به طوری که با آیات زیر مورد خطاب خداوند قرار گرفتند:
« آیا من شما را از این درخت منع نکردم و نگفتم شیطان سخت دشمن شماست.»۱۸
«از بهشت فرود آیید که برخی از شما، برخی را دشمنید و شما را در زمین تا روز مرگ قرار و آرامگاه خواهد بود.»۱۹
گرچه با توجه به مطالب گفته شده، اگرخداوند( باری تعالی) می خواست و اراده میکرد، میتوانست:
۱)از ورود شیطان به بهشت جلوگیری کند، تا آدم و حوا را فریب ندهد.
۲)مانع تصمیم آدم و حوا بشود و آنها را در ماندن یاری رساند.
۳)شرطی را برای ماندن و نماندن آدم و حوا قائل نشود.
۴)جهت مطیع ساختن شیطان او را از آتش نیافریند.
۵)به خاطر سجده نکردن شیطان به آدم، او را به کیفر خویش برساند و مهلتش ندهد و…
اما به رغم این قضایا، زمینهی لازم و فرصت انتخاب درست را برای آنها فراهم کرد و آنها را در تصمیمگیری آزاد گذاشت. هر چند آن تصمیمگیری و انتخاب سرنوشت ساز و مهم بود به طوری که یک گزینه سعادت و گزینهی دیگر شقاوت آدمی را رقم میزد ولی این حساسیت باعث نشد تا حق انتخاب از آنها سلب شود. این به معنی آزادی فرد در اسلام است.
۲)وعده¬ی بعثت پیامبران دلیلی بر آزادی انسان در اسلام
آدم و حوا از نتیجهی انتخاب خود پشیمان شدند و توبه کردند. پروردگار نیز توبهی آنان را پذیرفت و وعده داد پیامبرانی را برای نشان دادن راه به آنها، مبعوث خواهد کرد. به طوری که در آیاتی از کلام الله مجید میخوانیم:
«خدایا ما در پیروی شیطان بر خویش ستم کردیم و اگر تو ما را نبخشی و به ما رحمت و رأفت نفرمایی از زیانکاران عالم شده ایم.»۲۰
«خداوند تبارک و تعالی توبهی او را پذیرفت.»۲۱
«و فرمود: همه از بهشت فرود آیید تا آنگاه که از جانب من راهنمایی برای شما بیاید.»۲۲
«در زمین زندگانی کنید و در آن بمیرید و هم از آن برانگیخته میشوید.»۲۳
رب العالمین اگر میخواست، پس از پذیرش توبه، آنها را دوباره به جایگاهشان یعنی بهشت بر میگرداند ولی این بازگشت را نیز مشروط به اطاعت و پیروی انسان از پیامبران کرد. و به منظور انتخاب بهتر افراد، مواهب و رنجها و راههای درست و نادرست را به آنها شناساند. از این طریق حساسیت این فرصت به آدمی گوشزد میکند تا بشر بتواند با آگاهی بیشتر راهی که او را به هدفش (که همان وارد شدن به بهشت است) نزدیک تر میکند، برگزیند. به این آیات دقت بفرمایید:
«پس هر کس از راه من پیروی کند هرگز گمراه، شقی و بدبخت نشود.»۲۴
«و هرگز در دنیا و آخرت بیمناک و اندوهگین نخواهد شد.»۲۵
«هرکس از یاد من اعراض کند.»۲۶
«و تکذیب آیات ما کند البته اهل دوزخ است و در آتش آن جاودانه خواهد بود.»۲۷
«همانا در دنیا معیشتش تنگ شود و در روز قیامت او را نابینا محشور کنیم.»۲۸
آری! این بار نیز نه تنها بشر مجبور به انجام تکالیف یک انتخاب از پیش تعیین شده، نشد بلکه با دو مسیر مختلف که یکی به سعادت و دیگری به شقاوتش ختم می شود، آشنا شد. اگر او خواهان سعادت خویش باشد میبایست راه درست را که پیامبران پرچمدار آن هستند انتخاب کند. در غیر این صورت قدم در راه شقاوت که شیطان پرچمدار آن است، مینهد.
امام سوم شیعیان نیز در روز عاشورا و در آن شرایط سخت و دشوار تصمیماتش را بر اساس دستورات اسلامی، میگرفت و اوضاع بغرنج آن روز باعث چشم پوشی از فرامین نشد و هیچگاه مصالح خود را بر مصالح دین ترجیح نداد. خطبه¬ی معروف امام(ع) در شب عاشورا مؤید این حقیقت است. استاد مطهری در این خصوص می فرماید:
«در شب عاشورا امام(ع) اصحابش را در خیمهی “عند قرب الماء” یا نزدیکی آن خیمه جمع کرد و آن خطابهی بسیارمعروف شب عاشورا را به آنها القاء کرد. در این خطبه امام(ع) به طور خلاصه به آنها می گوید شما آزاد هستید. امام(ع) نمیخواسته کسی رودربایستی داشته باشد و خودش را مجبور ببیند، حتی کسی خیال کند به حکم بیعت لازم است، بماند. لذا میگوید همه¬ی شما را آزاد کردم، همه¬ی یارانم، خاندانم، برادرانم، فرزندانم، برادرزادههایم، اینها جز به شخص من به کس دیگری کاری ندارند، شب تاریک است و از این تاریکی شب استفاده کنید و بروید و آنها هم قطعاً با شما کاری ندارند.»۲۹
اجرای صحیح دستورات مکتبی در شرایطی سخت و دشوار همچون روز و شب عاشورا درس بزرگی برای پیروان آن امام همام است که در هیچ شرایطی دست از اصول نکشند. بنابراین باید با دقت و حساسیت بیشتری برنامه ریزی کنیم چون نظام ما تنها نظام اسلامی است که در زمان فعلی بر آن است تا به سوی ساختن جامعهی ایده آل اسلامی حرکت کند. این حرکت نیاز به شناخت دارد، شناخت دستورات و استنتاج سیاستهای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… از آن فرامین. ما باید باالگوقراردادن امام حسین(ع) ازسختیها نهراسیم و با عزمی جزم در مقابل ترفندهای مختلف ایادی استکبار مقاومت کنیم و آرام و سنجیده برنامههای مکتبی خویش را به پیش ببریم. مهمترین اسلحه برای این مقابله«شناخت» است. باید با آگاهی کامل برای برون رفتن از فشارها و تنگناها بکوشیم و هیچ وقت حاضر به مماشات در هیچ زمینهای نشویم. به عنوان مثال باید بدانیم که اقتصاد اسلامی با اقتصاد سایر مکاتب متفاوت است.
لذا باید برنامههایمان را به طور کامل بر پایههای مکتبی منطبق کرده و آنگاه به اجرای درست آنها همت گماریم و هیچگاه تحت فشارها دست از اصول اقتصاد مکتبی نکشیم؛ چون، همین عامل در بلند مدت ما را به انحراف میکشاند. آری ! هیچ گاه نباید از ترس از دست دادن جاه و مقام و ثروت و نام و نشان حقایق مکتبی را پنهان یا کتمان کنیم؛ چون پیشوای ما حضرت سیدالشهداء (ع) با اهدای جان خویش پرچم اسلام را برافراشته کرد. ما نیز همچون ایشان و یاران با وفایش و شهدای انقلاب و هشت سال دفاع مقدس باید تمام هستیمان را فدای برافراشتن پرچم اسلام و سر سبز شدن درخت تنومند مکتب کنیم و در این راه هیچ شکی را به دل راه ندهیم که پیروزی با آنان و رهروان آنان است.
ج)ظلم ستیزی
یکی دیگر از آموزههای عاشورا ظلم ستیزی است. امام حسین(ع) در کمال صراحت فرموده است: «اسلام دینی است که به هیچ مؤمنی اجازه نمی دهد که در مقابل ظلم، ستم، مفاسد و گناه بیتفاوت بماند.»۳۰ وخودامام(ع) نیز براساس دستورات مکتبی به مقابله¬ی با ظلم ، ستم، فساد و گناه روزگار خویش به پا خاست و با شعار«مرگ از ننگ با ذلت و پستی بهتر و عزیزتر و محبوبتر است.»۳۱ که به قول استاد مطهری شعار آزادی، عزت و شرافت است به رویارویی با قدرت ظالم پرداخت و به تبعیت از رسول اکرم(ص) و حضرت امیر(ع) بهترین عزیزانش را نثار مکتب نمود. همان طوری که پیامبر اکرم(ص) در شب لیله المبیت به رغم خطرات، بهترین یار و یاورش امام علی(ع) را در بستر خویش خواباند تا به رسالتش ادامه دهد و یا در جنگ خندق حضرت امیر(ع) را به مقابله¬ی با یکی از جنگجویان بنام سپاه کفر فرستاد و هنگام عزیمت مولا، فرمود:«اینک تمام اسلام در مقابل تمام کفر ایستاده است.» امام حسین(ع) نیز برای مقابله¬ی با ظلم و نشان دادن جایگاه مهم مبارزه با ظلم و تباهی در اسلام، بهترین اصحاب و اهل بیتش را فدای اسلام کرد.
این درس عاشورایی، وظیفهی ما را در مقابل ظلم و ستم روزگارمان مشخص کرده است. بزرگترین ظلم روزگار ما وجود بوش، بلر و ایادی آنهاست. بوش و بلر همواره بر آن بوده اند تا سد راه حرکت ما شده و در جهت انحراف قافلهی نظام اسلامی بکوشند. از جمله کارهای ظالمانهی آنها جلوگیری از ایجاد چرخهی سوخت هستهای کشورمان میباشد. اگر چه قوانین بین المللی از جمله معاهده N.P.T،هر کشوری را مجاز به انجام فعالیتهای هستهای صلح آمیز دانسته است ولی آنان به لحاظ اختلافات مکتبی برآنند تا مانع دست یابی ما شده یا در صورت گرفتن امتیازات فراوان موافقت خود را اعلام کنند.
بنابراین، تکلیف ما مشخص و مبرهن است. ما جوانان و نوجوانان ایران اسلامی و تمام آحاد جامعه باید با حمایت همه جانبه از سیاستهای مقبول و سنجیدهی دولتمردانمان به دفاع از حق خود پرداخته اگر هم لازم باشد می باید تا آخرین قطرهی خونمان از حقوق حقه¬ی خود دفاع کنیم.
روش ها و شیوه های مناسب گسترش فرهنگ عاشورا در نسل جوان
برای گسترش فرهنگ عاشورا اولین قدم شناخت فرهنگ اصیل عاشوراست. قیام امام حسین (ع) تاکتیکی منطبق بر اصول متقن اسلام است. وی در شرایطی از زمان برای زنده نگه داشتن اسلام حقیقی حرکتی را آغاز کرد که برگرفته از مبانی ناب مکتب به ویژه سه اصل اساسی ایمان، جهاد و شهادت بود. امام(ع) مطابق دستورات مکتبی علیه ظلم و ستم قیام نمود و با علم بر جایگاه جهاد در اسلام به مقابله¬ی با دشمنان دین پرداخت و بر اساس فلسفهی شهادت، جان بر کف، زره پوشید و شمشیر در دست گرفت و دلاورانه به جنگ با کفر پرداخت. آری! سالار شهیدان با تکیه بر مبانی اسلامی به پا خاست و تا آخرین قطرهی خون پاکش سر تعظیم فرود نیاورد. وی عاشقانه به سوی معبودش پر گشود و این گونه توانست اسلام را زنده نگه دارد.
امام حسین(ع) در قیام عاشورا همچون یک ایدئولوگ مکتبی اندیشید و بهترین تاکتیک منطقی را بکار گرفت و نماد عینی از ایثار و جهاد و شهادت را به تصویر کشید به قول استاد مطهری:«قضایای کربلا، قضایای روشنی است و سراسر آن هم افتخار آمیز است.»۳۲
ما پیروان آن امام همام باید جزئیات فرهنگ عاشورا را شناخته و به روشهای گوناگون آن را بشناسانیم. همانطوری که استاد مطهری میفرماید:«امام حسین(ع) مکتب عملی اسلام را تأسیس کرد.»۳۳ حال که نظام اسلامی، به طرق مختلف مورد حملهی دشمنان قرار گرفته است و این دشمنان در شمال، جنوب، شرق و غرب کشور کمین کردهاند باید با شناخت و ترویج جزئیات مکتب عملی اسلام همچون قافله سالار عشق و شهادت از نظام و مملکتمان دفاع کنیم. جوانان و نوجوانان در برههای از زمان با اتکا بر همین مکتب عملی هشت سال تمام توانستند در مقابل دشمنان غدار و تا بن دندان مسلح، با سلاح ایمان، جهاد و شهادت بایستند و الگوی ایستادگی، ایثار، شهادت و پیروزی جوانان و نوجوانان ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس، قیام عاشورا بود. آنان با پیروی از عاشورا و شهدای عاشورا جان خود را در طبق اخلاص نهاده و در لحظات تنگ عملیات برای بازگشایی معابر، عاشقانه جسم خویش را پل عبور همرزمانشان کردند. لذا باید با ترویج فرهنگ عاشورا جوانانمان را عاشورایی کنیم.
برای عاشورایی کردن جامعه و به ویژه جوانان میباید در دو بعد عقیدتی و عملی فعالیت بشود. در بعد عقیدتی می بایست جزئیات فرهنگ عاشورا را به شیوههای مختلف گفتاری، شنیداری، دیداری و نوشتاری ترویج نمود.
بدیهی است که ضریب سواد در جامعهی ما بالا رفته است و جوانان تحصیل کردهی ما واقعههای تاریخی و به ویژه عاشورا را از بعد علمی مطالعه میکنند لذا میباید با پاسخای علمی- منطقی عاشورا، آنان را هرچه بیشتر با فرهنگ عاشورا پیوند داد.
در بعد عملی نیز وظیفه داریم تا با برگزاری کنگره ها و همایشها هر چه بهتر و بیشتر به تکریم، حفظ نام و یاد و خاطرهی شهدا، بپردازیم.
آسیب شناسی سوگواری ها در میان نسل جوان
یکی از مهمترین آسیبهای سوگواریها در بین جوانان، آسیب«تحریف» است. برخی مداحان تنها برای گرم کردن مجلس روضههایی را میخوانند که هیچ ارتباطی با عاشورا ندارد. آنها دانسته یا ندانسته به جنگ با فرهنگ عاشورا برخاستهاند. آنان برای نام و نان هر کاری میکنند و هر داستانی را میبافند تا اشک مجلسیان را در آورند. استاد مطهری، در خصوص تحریفات وارده بر واقعهی عاشورا میفرماید: «تحریفاتی در واقعهی عاشورا شده است، چه از نوع تحریف لفظی و چه از نوع تحریف معنوی. همین تحریفات سبب شده که این سند بزرگ تاریخی و این منبع بزرگ تربیتی برای ما بی اثر و یا کم اثر شود و احیاناً در مواقعی اثر معکوس ببخشد.»۳۴
بزرگترین خطری که عاشورا و فرهنگ عاشورا را تهدید میکند همین تحریفات است. متأسفانه امروز عاشورا منبع نام ونان شده است و برخی مداحان برای این دو، کمر به کشتن فرهنگ عاشورا بستهاند.
«امام حسین(ع) به شهادت رسید تا اسلام بالا برود و سنتهای اسلامی، مقررات اسلامی، قوانین اسلامی زنده شود، نه این که بهانهای شود تا پا روی سنن اسلامی گذاشته شود. امام حسینی که ما در خیال خودمان درست کردهایم اسلام خراب کن است.»۳۵
لذا بر ماست تا مردم را نسبت به این تحریفات آگاه سازیم و با ترویج فرهنگ ناب عاشورا به مقابله¬ی با سوء استفاده کنندگان از مراسم عاشورا بپردازیم.»۳۶
طرح ها و پیشنهادها برای برپایی مناسب تر مراسم عاشورا
۱٫مراسم عاشورایی باید در شأن و منزلت واقعه¬ی عاشورا باشد. یعنی در این مراسم باید علل و عوامل، چگونگی و هدف عاشورا برای جوانان و نوجوانان تشریح شود.
۲٫در مراسم عاشورا باید شخصیت حقیقی امام حسین(ع) برای مردم و به خصوص قشر جوان شناسانده شود.
۳٫نباید با اشک و آه و ناله به یاد عاشورا افتاد بلکه عاشورا سند افتخار و ایثار و رشادت و شهادت طلبی است و یا به زبان دیگر عاشورا معرف مکتب عملی اسلام است. لذا باید در مراسم عزاداری به این بعد از ابعاد عاشورا توجه بیشتری شود.
جمله¬ی آخر این که؛ جامعهی امروز ما نیاز مبرم به بیان علمی عاشورا دارد. یعنی، ابتدا به بحث علمی واقعه¬ی عاشورا پردازش شده سپس در طول آن به بحث احساسی واقعه پرداخته شود.
والسلام،باآرزوی برافراشته شدن پرچم اسلام در سراسر گیتی
پـاورقــــی:
۱٫برای اطلاع بیشتر در این زمینه به کتاب فلسفهی انقلاب اسلامی، تألیف خودم، انتشارات افلاک، سال ۱۳۷۳ مراجعه شود.
۲٫کتاب «بررسی کوتاهی در زندگی رهبر آزادگان حسین(ع)» تألیف محمود حکیمی، انتشارات نسل جوان، ص۶۹ .
۳٫کتاب «بررسی کوتاهی در زندگی رهبر آزادگان حسین(ع)» تألیف محمود حکیمی، انتشارات نسل جوان، ص۷۰٫
۴٫جهت کسب اطلاع بیشتر به کتاب فلسفه انقلاب اسلامی، تألیف خودم، انتشارات افلاک، سال ۱۳۷۳ مراجعه شود.
۵٫کتاب حماسه حسینی «جلد دوم از استاد شهید مطهری،» انتشارات صدرا، چاپ تابستان ۱۳۶۵، ص ۲۲۰٫
۶٫همان منبع و همان ص.
۷٫نمونه دیگر از این شواهد تاریخی حرکتهای به اصطلاح دموکراسی خواهانه¬ی واشینگتن است. کاخ سفید به بهانه¬ی ایجاد دموکراسی در عراق مردم را به خاک و خون کشید. از آنجایی که بهترین و حقیقیترین قالب دخالت مردم در سرنوشت خویش، دموکراسی اسلامی است. لذا ما باید با درک درست این دموکراسی و بهکارگرفتن آن به مقابله¬ی با شعارهای دهان پر کن غرب و ایادی¬اش بپردازیم.
۸٫استاد مطهری در بخش سوم جلد اول کتاب حماسه حسینی به موضوع عنصر تبلیغ در نهضت حسینی (تبلیغ در اسلام) پرداخته است. برای کسب اطلاع بیشتر در این زمینه به آن مراجعه شود.
۹٫سوره بقره، آیه ۳۵
۱۰٫اعراف، آیه ۱۹
۱۱٫بقره، آیه ۳۵
۱۲٫طه، آیه ۱۱۸
۱۳٫طه، آیه ۱۱۹
۱۴٫اعراف، آیه ۱۹
۱۵٫اعراف، آیه ۱۹
۱۶٫طه، آیه ۱۱۷
۱۷٫بقره، آیه ۳۵
۱۸٫اعراف، آیه ۲۲
۱۹٫بقره، آیه ۳۹
۲۰٫اعراف، آیه ۲۳
۲۱٫طه، آیه ۱۲۲
۲۲٫بقره، آیه ۳۸
۲۳٫اعراف، آیه۲۵
۲۴طه، آیه ۱۲۳
۲۵٫بقره، آیه ۳۸
۲۶٫طه، ایه ۱۲۴
۲۷٫بقره، آیه ۳۹
۲۸٫طه، آیه ۱۲۴
۲۹٫کتاب حماسه حسینی، ج۱، ص ۳۳٫
۳۰٫کتاب حماسه حسینی، ج۱، ص ۷۸٫
۳۱٫همان منبع، ج۲، ص ۲۱۶
۳۲٫کتاب حماسه حسینی، ج۱، ص ۳۲٫
۳۳٫همان منبع، ص ۴۶٫
۳۴٫کتاب حماسه حسینی، ج۱، ص ۳۹٫
۳۵٫کتاب حماسه حسینی، ج۱، ص ۵۱ و ۵۲٫
۳۶٫برای اطلاع بیشتر در این خصوص به کتاب حماسه حسینی جلد یک، بخش اول مراجعه شود