سخنران:حجت الاسلام کلباسی
خانواده در قرآن
قرآن مجید در آیات متعددی از خانوادههای مختلف و نحوهی عملکرد هر یک از اعضای این خانوادهها نام برده است؛ از آدم ابوالبشر و همسرش و فرزندانشان هابیل و قابیل به عنوان یک خانواده، از حضرت نوح(ع) و همسر و فرزندش، حضرت ابراهیم(ع) و همسر و فرزندانش، حضرت موسی(ع) و مادر و خواهر ایشان از حضرت عمران پدر حضرت مریم و فرزندش حضرت عیسی مسیح، و از خانوادههای دیگری چون حضرت لوط [فرعون و همسر او، ابولهب و همسرش و عملکرد هریک از آنها] و بالاخره از خانواده پیامبر اکرم(ص) یاد میکند. عملکرد هر یک از این خانوادهها با سایر خانوادهها گاه بسیار متفاوت است. اعمال، رفتار، منش و عملکرد برخی از این خانوادهها نورانی و مطابق با ارزشهاست مانند خانواده پیامبر اکرم(ص) اما دستهی دیگر خانوادههایی هستند که دارای عملکردی بینابیناند به عنوان مثال فرزند حضرت نوح دچار انحراف فکری و عملی شد و نهایتاً به سرنوشت غرق شدگان دچار گردید. که قرآن به این انحراف فکری و عملی فرزند نوح اینگونه اشاره میکند که: «وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَب مَّعَنَا وَلاَ تَکُن مَّعَ الْکَافِرِینَ۱؛نوح پسرش را که در کنارى بود بانگ در داد اى پسرک من با ما سوار شو و با کافران مباش». و او در پاسخ گفت:«قَالَ سَآوِی إِلَى جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاء قَالَ لاَ عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ۲؛ به زودى به کوهى پناه مىجویم که مرا از آب در امان نگاه مىدارد گفت امروز در برابر فرمان خدا هیچ نگاهدارندهاى نیست مگر کسى که خدا بر او رحم کند و موج میان آن دو حایل شد و [پسر] از غرقشدگان گردید». که اینگونه نصیحت حضرت نوح اثری نبخشید و نهایتا پسرش جزء غرق شدگان گردید و یا در خانوادهی حضرت لوط همسرش جزء عذاب شدگان است.
دلیل این تفاوت در کجاست؟
ما اینجا یک نقطهی مشخص پیدا میکنیم و آن نقطهی مشخص نقش مادر و نقش زن در این میدان است؛ یعنی
آنجایی که میبینیم فرزند نوح جزء غرق شدگان است وقتی دقیق میشویم میبینیم که همسر نوح هم جزء غرقشدگان است و آنجا که نگاه میکنیم نجات را میبینیم، باز نقش مادر پر رنگتر است و البته اینجا هیچ کدام نقشی قطعی و جبری نیست لذا نقاط نقض هم دارد اما به عنوان یک متغیر قابل مطالعه نقش زن در این میان، نقش تعیین کننده و فوقالعاده مؤثری است. لذا تفاوت این دو نوع خانواده، تفاوت در میزان تسلیم بودنشان برای خداست. بین خانوادهی حضرت نوح و حضرت ابراهیم این تفاوت به روشنی دیده میشود که یک خانواده تسلیم محض فرمان خدا و خانوادهی دیگر این اطاعت محض و تسلیم دیده نمیشود.
در موضوع انتظار و مهدویت این زنان هستند که نقش محوری و اساسی ایفا میکنند. البته نه اینکه دیگران نقشی ندارند اما نقش محوری با زنان است. خانوادهی منتظر و نسل منتظر باید در دامان زنان پرورش پیدا کند، همانگونه که نهضت کربلا را هم زنان نگاه داشتند و ادامه دادند. اولین زائران دسته جمعی؛ یعنی کسانی که به صورت گروهی به سمت کربلا حرکت کرده، زنان کوفه بودند همان زنانی که چه بسا مردانشان در سپاه لشکر عمرسعد، عبیدالله زیاد مقابل اباعبدالله حضور داشتند اما این زنها بودند که پس از بیدارگری، و آن تنبهای که حاصل شد با فعالیت زنانی که در کاروان ابیعبدالله بودند مثل حضرت زینب(س)، و دیگر زنان هجوم بردند به سمت کربلا و اولین قافله زائران کربلا شدند. در شام همانگونه اتفاق افتاد لذا این نقش مؤثر و تأثیرگذار نقشی است که ما در مجموعه آیات قرآن میبینیم آنجایی که یک زن بصیر یک زن هدف دار یک بانوی نورانی وجود دارد اهداف و عملکردهای خانواده و افراد آن نورانی و ارزشی است.
معنای حقیقی انتظار
انتظار یک موضوع مهم و اساسی است و احتیاج به قواعد و اصولی دارد، انتظار حقیقی انتظاری است که نه تنها در فکر و اندیشه و قلب انسان ظهور مییابد بلکه باید در صحنهی عمل هم ظهور و بروز یابد.
کسی که منتظر عدالت است باید عدالت سرلوحهی اعمال و رفتارش باشد و اگر منتظر اصلاح است باید اصلاحگری محور تمامی کارهایش باشد.
مشخصهی حکومت امام زمان (عج)
مشخصه حکومت امام زمان(عج) علم و دانش و فهم زمان و درک و بصیرت است، پس یک منتظر باید در صحنهی علم حضور دائم و مثمر ثمر داشته باشد. اگر عملکرد صهیونیستهای جنایتکار را ببیند برای اینکه زمام امور آیندهی جهان را در دست داشته باشند چگونه با علم و تدبیر و درک موقعیت خود برای صد سال آینده برنامهریزی کردهاند و هم اکنون تمام سرفصلهای اقتصادی، سیاسی و علمی جهان را در اختیار دارند.
و در زمینهی خبررسانی در سطح بین المللی صهیونیستها صاحبان بزرگترین خبرگزاریهای دنیا هستند، سهام عمدهی اکثر مراکز اقتصادی جهان در دست آنان است. تثبیت و تغییر پستها و مقامها با دخالت پول و سرمایهی آنان انجام میگیرد. با اینکه جمعیت بسیار اندکی در جهان هستند ولی برای اهداف خود با تدبیر و اندیشه برنامهریزی میکنند.
قرآن در این زمینه میفرماید:«وَلَمَّا جَاءهُمْ کِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَکَانُواْ مِن قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءهُم مَّا عَرَفُواْ کَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَهُ اللَّه عَلَى الْکَافِرِین۳ ؛ هنگامى که از جانب خداوند کتابى که مؤید آنچه نزد آنان است برایشان آمد و از دیرباز [در انتظارش] بر کسانى که کافر شده بودند پیروزى مىجستند ولى همین که آنچه [که اوصافش] را مىشناختند برایشان آمد انکارش کردند پس لعنتخدا بر کافران باد ».
یهودیها در کتب انبیاء خودشان خوانده بودند که پیامبر آخر الزمان در منطقهای بین کوه های احد و غیره ظهور خواهد کرد و حکومتش را در آن منطقه تشکیل خواهد داد لذا آنان از قرنها بیش از حضور و بعثت پیامبر اکرم(ص) خود را به این نقطه رسانده و به عنوان منتظران آخرین فرستادهی الهی در این سرزمین سکنی گزیدند در همین مدینهی کنونی و یثرب قبل از اسلام. پادشاه یمن نیز که متوجه اهداف یهودیان شد دو خانواده به نام اوس و خزرج را در آن نقطه سکنی داد تا در صورت ظهور و بعثت پیامبر آخر الزمان یار و نگهدار او باشند و البته تاریخ هم نشان داد که دو برادر یمنی چگونه به کمک پیامبر(ص) آمدند و در پیروزیها و شکستها یار و یاور پیامبر اسلام بودند. قرنها گذشت، در این فاصله گاهی بین یهودیان و قبایل اوس و خزرج کشمکشها و جدالهایی پیش میآمد یهودیان راحتی و آسایش خود را منوط به ظهور و حضور پیامبر اکرم(ص) اعلام میکردند و خطاب به قبایل اوس و خزرج میگفتند: که صبر کنید تا پیامبر(ص) ما ظهور کند آن وقت روزگارتان را سیاه کرده و شما را بیچاره میکنیم. این یهودیان اینگونه به ظهور حضرت پیامبر(ص) و گرهگشایی از مشکلات و تنگناهایشان بدست آن بزرگوار اطمینان داشتند. اما زمانی که پیامبر اکرم(ص) به رسالت مبعوث شدند و به مدینه هجرت کردند، اولین گروههایی که به مخالفت با آرمانهای پیامبر(ص) برخواستند همین یهودیان بودند. قرآن در این مورد میفرماید: « الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ۴؛ کسانى که به ایشان کتاب [آسمانى] دادهایم همانگونه که پسران خود را مىشناسند او [=محمد] را مىشناسند و مسلما گروهى از ایشان حقیقت را نهفته مىدارند و خودشان [هم] مىدانند».
چرا یهودیان بدینگونه عمل کردند زیرا که منتظر واقعی نبودند، عملشان برخلاف شعار و خواستههایشان بود، منتظر بودند اما منتظر اسمی و ظاهری.قرآن در این باره می فرماید:« لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَهً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ۵؛ سرسختترین دشمنان مؤمنین را از اهل یهود خواهید یافت».
اما خداوند در مورد قبیلههای اوس و خزرج که حمایت از پیامبر آخرالزمان را شعار نمیدادند از آن جا که پای اسلام ماندند و به دفاع از آرمانهای پیامبر(ص) پرداختند میفرماید:«وَالَّذِینَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهً مِّمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ۶؛ [نیز] کسانى که قبل از [مهاجران] در [مدینه] جاى گرفته و ایمان آوردهاند هر کس را که به سوى آنان کوچ کرده دوست دارند و نسبت به آنچه به ایشان داده شده است در دلهایشان حسدى نمىیابند و هر چند در خودشان احتیاجى [مبرم]باشد آنها را بر خودشان مقدم مىدارند و هر کس از خست نفس خود مصون ماند ایشانند که رستگارانند».
آنان در راه خدا جهاد کردند، از مؤمنین دفاع نموده آنان را چون براداران خود در برگرفته و جا و مکان دادند و گروه انصار را به وجود آوردند. پس بنابراین کسی نمیتواند بگوید من منتظر ظهور حکومت متعالی الهی و امام زمان (عج) هستم اما قدمی و گامی در این زمینه بر ندارد. باید برای ظهور برای اینکه این آرمانها تحقق یابد برنامهریزی و کار کنیم. انتظار معنیاش این نیست فقط بگویم اللهم عجل لولیک الفرج بلکه این شعار باید در سرتاسر خط زندگی ما و در مسیر زندگی ما، ازدواج، ترتبیت فرزندان، در جامعه، محیط کار در تمام اینها باید مشخص باشد و ما با این واقعیت و حقیقت حرکت کنیم. و انتظار لازمهاش این است که در عرصههای مختلف این انتظار را جامه عمل بپوشانیم و زن در این میدان نقش اساسی دارد. صلاح و پیشرفت و اعتلای اخلاقی و فرهنگی جامعه در گرو زنان است چنان که اگر خدای ناکرده انحراف و سقوطی هم برای جامعه پیش بیاید زنها نقش بسزایی دارند. این زنها هستند که میتوانند تغییرات لازم را در جامعه در جهت ارزشها و یا ضد ارزشها ایجاد کنند همانگونه که مادران شهدا این شهدا را تربیت کرده که این بانوان در جهت آرمانهای الهی فرزندان خود را تربیت کرده و میتوان گفت که این خانوادهها جزء منتظران واقعیاند. یعنی اینها در عمل ثابت کردند پای حرفشان ایستادهاند و حرفشان فقط در حد حرف نیست.
موضوع انتظار مسئله فوقالعاده بزرگی است و موضوعی است که خداوند متعادل آن را با مهمترین موضوع این عالم یعنی پیامبر خدا مرتبط است. همانگونه که پیامبر(ص) فرمود: «منا مهدی هذه الامه و هو من ولدک۷؛ مهدی از ماست». که این موضوع مورد اتفاق همهی مسلمانان است، حتی اهل سنت و وهابیها هم این موضوع را قبول دارند که مهدی از نسل پیامبر(ص) و از فرزندان فاطمه الزهرا(س) است این جزء مسائل قطعی است. پس از یک طرف اتصال به پیامبر(ص) دارد از یک طرف اتصال به آینده تاریخ دارد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: اگر یک روز از عمر دنیا باقی ماند خدا آن روز را آنچنان طولانی میکند که فرزندی از فرزندان من که هم نام من است قیام کند و جهان را پر از عدل و داد کند۸٫ پس با آینده تاریخ هم مرتبط است با حوادث برجسته تاریخ با اصحاب کهف با بیت المقدس با حضرت عیسی مرتبط است و با همه انبیا ارتباط دارد برای اینکه آثار همه ترد حضرت میباشد.
بشر امیدش به چیست؟ امیدش به عدالت است امیدش به امنیت است، آرمان بشر عدالت و امنیت و رفع ظلم است بشر در تمام نهضتهایی که در طول تاریخ به دنبال این آرمانها بوده است یا به این نهضت با این عظمت با تمام اینها پیوند دارد. باید بتوانیم در این زمانه با انتظار حقیقی خود را با این قافله همراه کنیم.
بنابراین اولاً زن نقش اساسی و سازنده در خانواده و در جامعه دارد که این قابل تردید نیست و ثانیاً مسئله انتظار صرفاً در حد یک ایده یک تفکر یک آرزو برای انسان نیست. در روایت آمده:« کسی که منتظر کار ما باشد مثل کسی است که در خیمه رسول خدا(ص) و در دفاع آن حضرت به خون خودش آغشته شده» این فضیلت انتظار برای آن منتظری است که انتظار را در زندگی خودش پیاده کرده است امروز فرزندان شیعه و به ویژه فرزندان شهدا بایستی درصدد این باشند که بالاترین قلههای علمی و معرفتی جهان را در اختیار خودشان بگیرند. در این صورت میتوانند پیش بروند و انتظار تحقق پیدا میکند، هم در علم، هم در سیاست و فناوری خلاصه انتظار باید در قالب عمل پیاده شود تا این انتظار، انتظار حقیقی باشد.
خدا انشاءالله به همه ما این توفیق را عنایت کند که منتظر حقیقی حضرت باشیم و انشاءالله با پیوند فکری پیوند معنوی و پیوند دلها با حضرت خودمان را برای آن روز آماده کنیم البته سؤالی هم ممکن است در ذهن شما پدیدار شود که آقا ما منتظر حضرت بودیم گذشتگان بسیاری منتظر بودند ولی نتوانستند آن روز را درک بکنند و از دنیا رفتند، سالها گذشت، قرنها گذشت ظهوری هم حاصل نشد. ببینید عزیزان آرمانهای بزرگ آرمانهایی است که گاهی چند قرن طول میکشد و چند نسل را پشت سر میگذارد تا این آرمانها به تحقق بپیوندند و به فعلیت برسند بعضی چیزها هست یک روزه شکل میگیرد. به عنوان مثال یک نجار در طول یک روز میتواند یک میز بسازد یک صندلی بسازد اما یک مزرعه ۶ ماه طول میکشد تا بذرش به نتیجه برسد و حاصلی در دست خود قرار بدهد یک درخت بارور سالها طول میکشد تا به مرحله باروری لازم و میوه دهی و ثمردهی لازم برسد، حالا هر قدر که مسئله پیچیدهتر باشد زمان بیشتری نیاز دارد مسئله انقلاب همین انقلاب اسلامی که الان ما در آن قرار داریم پشتوانهاش قرنها تفکر و تجربه است. انقلاب محصول یک روز و دو روز و یک نسل و دو نسل نیست انقلاب قرنها پشتوانه فکری و ذهنی و تجربیهای عملی دارد حالا آن نهضت و حکومت جهانی که میخواهد جهان را از ظلم پاک کند و امنت و عدالت را در جهان حاکم کند چقدر باید پشتوانههای فکری و معنوی داشته باشد حاصل سود این است. موضوع این نیست که ما آن روز را ببینیم یا نبینیم موضوع این است که ما در صف حقپرستان و عدالتخواهان و ظلمستیزان و یا در وصف باطلپرستان باشیم. مهم این است که پشت سر چه کسی حرکت کنیم و رهرو چه ایده و آرمانی باشیم و نهایتا دنبال چه کسی سیر کرده و منتظر چه چیزی بوده و سنگ بنایمان سنگ بنای کدام آرمان و عقیده را گرفته باشد.
پی نوشت:
.هود، آیه۴۲
۲ .هود، آیه۴۳
۳ .بقره، آیه۸۹
۴ .بقره، آیه۱۴۶
۵ . مائده، آیه۸۲
۶٫ حشر، آیه۹
۷ . بحارالانوار ج۳۶،ص۳۲۸٫
۸ . الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر(عج) ص۱۵۷