حجت الاسلام و المسلمین حسین ایرانی
جریان امامت و ولایت ائمۀ اطهار(ع) جدای از یک دیگر نبوده، بلکه متناسب با شرائط و مقتضیات زمان، جلوه های گوناگون به خود گرفته است. این جریان، گاه در قیام سرخ، گاه در نهضت فرهنگی و علمی، گاه در لباس اسارت و گاه در تبعید و هجرت، متبلور شده است؛ اما از آنجا که تمامی معصومین، یک نور واحد هستند(خَلَقَکُم اللهُ أنوَارا )، هدف واحدی نیز دنبال می کردند.
حفظ مکتب، هدایت امت، تبیین و اجرای حق و عدل و نیز ستیز با باطل، هدف مشترک تمام امامان(ع) بوده است که هم چون رودخانه ای که در مسیر خود، پیچ و تاب خاصی می یابد، در هر زمان بشکلی بروز یافت تا همگان را حیات بخشد و سرانجام به اقیانوس حاکمیت عدل و امن الهی در زمان حضرت ولی عصر(عج) بیانجامد.
لیکن در این میان، پیوستگی و ارتباط میان قیام امام حسین(ع) و انقلاب حضرت مهدی(عج)، نمود بیشتری دارد. گویا نهضت نینوا، نهال و بذری بود که در روز عاشورا کاشته شد تا در گذر زمان، رشد کند و در عصر ظهور، به ثمر بنشیند. در عصری که همهۀ پیامبران و امامان(ع)، در انتظار فرارسیدن آن بوده اند؛ عصری که در آن، وعده های الهی بر حکومت جهانی حق و عدل، تحقق می یابند و آیه استخلاف عینیت پیدا می کند.
نمونه های پیوند عاشورا و انتظار
۱٫ امام حسین(ع) به فرزندش، امام سجاد(ع) فرمود: «ای فرزندم! بخدا سوگند؛ خون من از جوشش نخواهد افتاد تا آنکه خداوند، مهدی(عج) را برانگیزد و انتقام خونم را بگیرد ».
۲٫ در دعای ندبه و شرح غم هجران مهدی موعود(عج)، از میان صدها شهید عترت پیامبر(ص)، تنها از شهید کربلا، سخن به میان می آید.
۳٫ شعار قیام جهانی امام منتظّر و یارانش، «یا لثارات الحسین(ع)» خواهد بود.
۴٫ بیش از دویست روایت، به این مسئله اشاره دارند که حضرت حجت(عج)، فرزند و از نسل امام حسین(ع) است و خود این نکته، گویای رمز عمیق این ارتباط است. از جمله، پیامبر(ص) در بیانی به فاطمۀ زهرا(س) فرمود:« قسم به خدایی که جز او معبودی نیست؛ مهدی این امت که عیسی بن مریم، پشت سر او نماز می خواند از ما می باشد» و آنگاه با دست مبارک بر شانه امام حسین(ع) زد و سه مرتبه فرمود:«او از حسین(ع) است». هم چنین آن حضرت، به سلمان و ام سلمه فرمود:«مهدی(عج) از فرزندان حسین(ع) است؛ پس خوشا به حال آنکه از دوستان حسین(ع) باشد که به خدا قسم؛ شیعیان و پیروان او در روز قیامت، رستگارند».
امام علی(ع) نیز در خطاب با امام حسین(ع) فرموده اند:« ای حسین! نهمین فرزند تو، کسی است که بر اساس حق، قیام می کند، دین را ظاهر و حاکم می نماید و عدالت را گسترش می دهد» و آن گاه که امام حسین(ع) از ایشان می پرسد:« آیا این امر واقع خواهد شد؟»، ادامه می دهند: «آری، قسم به خدایی که محمد(ص) را به پیامبر ی برگزید و او نیز مرا بر همۀ آدمیان، مبعوث کرد، این اتفاق، واقع خواهد شد. لیکن این امر، بعد از غیبت و دوره حیرت خواهد بود».
۵٫ در آیات و روایات متعددی، حضرت مهدی(عج) به عنوان انتقام گیرنده قیام عاشورا و خون به ناحق ریخته امام حسین(ع)، معرفی شده است که این مسئله، به وضوح رابطه تنگاتنگ انقلاب امام عصر(عج) را با ماجرای کربلا بیان می کند.
به عنوان مثال، در تفسیر آیه ی «… وَ مَن قُتِلَ مَظلُوماً فَقَد جَعَلنا لِوَلِیَّهِ سُلطانا… »، روایاتی از پیامبر، امام علی و امام باقر(ع) وارد شده است که مقتول را امام حسین(ع) و ولیّ او ر امام قائم(عج)، معرفی کرده اند.
هم چنین در کلامی از امام صادق(ع) می خوانیم:«بعد از شهادت امام حسین(ع)، فرشتگان نالیدند و گریستند و گفتند: “خدایا! آیا قاتلین فرزند پیامبر(ص) و برگزیده ات را به حال خود وامی گذاری؟” پس خداوند،سایه امام قائم(عج) را بر آنان نمایاند و فرمود:”بوسیله این قائم از ظالمین و قاتلین حسین(ع)، انتقام می گیرم”».
۶٫ توصیه و سفارش به زیارت اباعبدالله الحسین(ع) در شب میلاد امام عصر(عج)، افضل اعمال آن شب و موجب آمرزش گناهان و ثواب فراوان می باشد. و این، خود، پیوند دیگری میان این دو امام بزرگوار است.
۷و۸٫ طبق احادیث وارده، قیام حضرت مهدی(عج) در سال فرد(مانند قیام عاشورا که در سال ۶۱ه.ق واقع شد) و در روز عاشورا اتفاق خواهد افتاد. چنان چه امام باقر(ع) فرموده اند:«گویا می بینم امام قائم(عج) در روز عاشورا قیام نموده و بین رکن و مقام ایستاده و جبرئیل اعلام میکند: البیعه لله».
۹٫ گویاتر از همه در پیوستگی این دو رخداد عظیم و بی نظیر تاریخ، کلام مولایمان حضرت بقیت الله(روحی و ارواح العالمین له الفداء) است که بعد از ظهور، بین رکن و مقام می ایستد و ندا می دهد: «ای جهانیان! آگاه باشید و بدانید که من امام قائم و شمشیر انتقام گیرنده هستم. ای اهل عالم! آگاه باشید که جدم حسین(ع) را تشنه کام کشتند و عریان، روی زمین افکندند».
۱۰٫ در زمان رجعت، که پس از ظهور امام عصر(عج) به وقوع خواهد پیوست و اعتقاد به آن، جزء عقاید مسلّم دینی ماست، امام حسین(ع)، نخستین امامی خواهد بود که به دنیا بازخواهد گشت و هم ایشان خواهند بود که امام قائم(عج) را غسل و کفن نموده و به خاک می سپارد.
شواهد مذکور و موارد متعدد دیگر، گویای پیوند و ارتباط عمیق میان قیام عاشورا و قیام جهانی حضرت مهدی(عج) است که توجه به این حقیقت، رسالت و مسئولیت منتظران را در دوران غیبت، ترسیم می کند و یاران و افراد وفادار و فداکار امام حسین(ع) را به عنوان الگوی حسینی بودن و زینبی ماندن، به منتظران واقعی عرضه می نماید تا مبادا از ولایت و امام زمان خود باز بمانند و در شب تار غیبت آن خورشید عالم تاب، گرفتار گرداب گناه و توطئیه های شیاطین درون و بیرون شوند؛ چرا که آن امام و قیام را پاکبازانی مخلص، خدایی و عاشورایی می طلبد.
نکاتی پیرامون عاشورا و انتظار
حجت الاسلام و المسلمین محمد صابر جعفری
میان عاشورا و انتظار، ارتباطی است سترگ؛ تا بدان جا که با التزام به نکات و پیام های مهم عاشورا، می توان جامعه ای شایسته و منتظر برای امام عصر(عج) آماده نمود. حسن(ع)، امام زمان مردم خود بود و جامعه هم عصر ایشان، وظایفی در قبال او بر عهده داشتند که کوتاهی و کم توجهی به آن وظایف، فاجعه کربلا را به بار آورد و امروز، ماییم و امامی دیگر و “هل من ناصر” ی به بزرگی زمین و زمینیان.
در این مختصر، قصد داریم تا از میان شباهت ها، تحلیل ها، عبرت ها و ره یافت های مشترک میان عاشورا و انتظار، نکاتی دوازده گانه را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
۱٫ درک عظمت شهادت ولیّ خدا
غم و اندوه مصیبت امام حسین(ع)، مسأله ای بود که از آغاز تاریخ و قرن ها پیش از خلقت جسمانی امام حسین(ع)، وجود داشت. انبیاء الهی- از حضرت آدم(ع) تا پیامبر خاتم(ص)- و اوصیای عظام- از حضرت علی(ع) تا حضرت مهدی(عج)- همه و همه از این مصیبت عُظمی، نالهها سرداده اند و در غم آن گریسته اند. مهدی(عج)، این آخرین وصیّ نبی و آخرین حجت خدا، مصیبت حسین(ع) را آن گونه عظیم می دانند که در زیارت منسوب به «ناحیۀ مقدسه»، خطاب به جدّ بزرگوارشان، سیدالشهداء(ع) می فرماید:«فَلَئِن أَخَّرتَنِی الدُّهُورُ وَ عَاقَنِی عَن نُصرَتِکَ المَقدُورُ وَ لَم أَکُن لِمَن حَارَبَکَ مُحَارِباً وَ لِمَن نَصَبَ لَکَ العَدَاوَهَ مُنَاصِباً فَلَأَندُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأبکِیَنَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدُّمُو.عِ دَماً حَسرَهً عَلَیکَ وَ تَأَسُّفاً وَ تَحَسُّراً عَلَی مَا دَهَاکَ»؛ «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و از یاری تو دور ماندم و نتوانستم با دشمنان تو جنگ، و با بدخواهان تو پیکار نمایم؛ هم اکنون، هر صبح و شام بر شما گریه می کنم و به جای اشک از دیده خون می بارم و بر این ماجرا، از دل پردرد، آه حسرت می کشم».
در سوگ تو با سوز درون می گریم از نیل و فرات و شط، فزون می گریم
گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشر از دیده به جای اشک، خون می گریم
درک جایگاه امام معصوم، از سویی و درک عظمت مصیبت به شهادت رسیدن او از سویی دیگر، مسئله ای است که حقیقت آن را تنها، انسان معصوم و ولیّ خدا می تواند دریابد؛ چنان که پیامبر(ص) در شأن امیرالمؤمنین(ع) فرمود:«قدر و منزلت تو را، تنها، خدا و من می دانیم و قدر و منزلت مرا، تنها، خدا و تو درک می کنید». بنابراین، خون خواهی معصوم نیز، می بایست توسط معصوم صورت بگیرد و لذا، مهدی(عج) منتقم و خون خواه حسین(ع) است(ابن الطالب بدم المقتول بکربلا).
۲٫ تأمل در شباهت های دو امام
میان امام حسین(ع) و حضرت مهدی(عج)- علاوه بر صفات و ویژگی های مشترکی چون عصمت، علم، مهربانی، شجاعت، حکمت و … که میان تمام ائمه(ع) مشترک است- پیوندها و شباهت هایی وجود دارد که محل تأمل و دقت می باشند.
القابی چون«غریب»، «طرید»، و «شرید» که به هر دوی این بزرگواران، نسبت داده شده است، از جملۀ این شباهت هاست. هم چنین، طبق روایت نبوی، یاری کردن اباعبدالله(ع) مانند یاری رساندن به حضرت حجت(عج) است.
در ادعیه و زیارات منتسب به ایام هر کدام از این دو امام نیز، التفات و توجه به دیگری، به چشم می خورد؛ مثلاً در اعمال شب نبمه شعبان- که شب میلاد حضرت مهدی(عج) است- زیارت امام حسین(ع) وارد شده است. شاید این امر به جهت آن باشد که مردم عصر غیبت را به این نکته توجه دهد که حسین(ع)، امام کسانی بود که او را به «العجل» خواندند؛ اما در آخر، او را تنها گذاردند و غریبانه به شهادت رساندند. مبادا که منتظرین(عج) نیز چنین کند…
در شب قدر نیز- که شب انسان کامل، حضرت ولیّ عصر(عج) است و فرشتگان، به محضر او شرفیاب می شوند- زیارت حسین(ع) وارد شده است تا شاید به منتظران، گوشزد کند که امام حسین(ع) نیز مهبط فرشتگان بود و ملائکه، پاسبان گهواره او؛ اما به جهت ضرب و زور و تزویر و شهوت مردم، مقامش، نازل و خونش، حلال شمرده شد. امروز نیز، وجود همان تمایلات نفسانی می تواند به تنهایی و غربت ولیّ عصر(عج)، بیانجامد.
۳٫ مواضع مردم در مواجهه با قیام حسین(ع) و نهضت مهدی(عج)
در روز دوم محرم، امام حسین(ع) و یارانش به کربلا وارد شدند؛ در حالی که مقصد ایشان، کوفه بود. در حقیقت، بی وفایی و سرپیچی کوفیان از امر ولیّ خدا باعث شد که سفر ایشان، ناتمام بماند و پایانی تلخ و غم بار پیدا کند.
مردم کوفه در زمان امام حسین(ع) به سه گروه نقسیم می شدند. گروهی- چون سلیمان بن صردخزاعی، رفاعه بن شدّاد و حبیب بن مظاهر- کسانی بود که برای امام حسین(ع) نامه نوشتند و آن حضرت را به کوفه دعوت نمودند. آنان پس از آنکه از ماجرای محاصره امام، مطلع شدند، به هر وسیله و شرایطی که بود، خود را به او رسانده و تا آخرین نفس، در کنار او ماندند تا به شهادت رسیدند.
گروهی دیگر- چون شبث بن ربعی، حجاربن ابجر، یزید بن حارث، قیس بن الاشعث و عمر بن حجاج زیدی- نیز به مانند گروه اول، برای امام حسین(ع) نامه نوشتند و ایشان را به کوفه دعوت نمودند؛ اما پس از ورود ابن زیاد به کوفه، تمام عهد و سوگندهایی که در نامه هایشان نوشته بودند را فراموش کردند و به ابن زیاد پیوستند. اینان، بندگان دنیا بودند و مبنای اطاعتشان، رسیدن به منافع دنیوی بود؛ به گونه ای که هر کس ذره ای از آن را داشت یا به آن ها وعده آن را می داد، بندگی می نمودند. لذا تا زمانی که شرایط به نفع امام حسین(ع) بود، خود را در خیل نامهنگاران قرار دادند؛ اما با آمدن ابن زیاد، از این فرقه برون آمده و خرقه و لباس جنگ با امام حسین(ع) را به تن کردند.
گروه دیگر، تماشاچیان بی تفاوتی بودند که به زعم خود، در جانب بی طرفی قرار می گرفتند؛ اما در حقیقت، شیطان آنان را فریفته بود و با سکوت خود، به دشمن، یاری می کردند.
نه تنها در مورد مردم کوفه، که این تقسیم بندی، به تمام انسان ها تعمیم پیدا می کند. چنان چه امام صادق(ع) فرمود: «افتَرقَ النَّاسُ فیشینَا عَلَی ثَلَاتِ فَرِقَ فِرقَه أَحَبُّونَا انتِظَارَ قَائِمِنَا لِیُصِیبُوا مِن دُنیَانَا فَقَالُوا وَ حَفِظُوا کَلَامَنَا وَ قَصَّرُوا عَن فِعلِنَا فَسَیَحشُرُهُمُ اللهُ إِلَی النَّارِ وَ فِرقَه أَحَبُّونَا وَ سَمِعُوا کَلَامَنَا وَ لَم یُقَصِّرُوا عَن فِعلِنَا لِیَستَأکِلُوا النَّاسَ بِنَا فَیَملَأَ اللهُ بُطُونَهُم نَاراً یُسَلَّطُ عَلَیهِمُ الجُوعَ وَ العَطَشَ وَ فِرقَه أَحَبُّونَا وَ حَفِظُوا قَولَنَا وَ أَطَاعُوا أَمرَنَا وَ لَم یُخَالِفُوا فِعلَنَا فَأُولَئِکَ مِنَّا وَ نَحنُ مِنهُم»
«مردم در قبال ما سه گروهند: گروهی، ما را دوست دارند و منتظر قائم(عج) ما هستند تا به منافع دنیوی اش برسند. اینان، سخن ما را حفظ و روایت می کنند اما به دستورات ما عمل نمی نمایند. اینان اهل دوزخند و خدا آن ها را به جهنم خواهد فرستاد. گروه دوم نیز ما را دوست دارند؛ سخن ما را می شنوند و در عمل به سخنان ما هم کوتاهی نمی کنند؛ اما هدفشان رسیدن به دنیا و دریدن مردمان است. پس خداوند، شکم ایشان را از آتش، پُر و بر آن ها گرسنگی و تشنگی را چیره می کند. گروه دیگری نیز هستند که ما را دوست دارند، سخن ما را حفظ و از دستورات ما اطاعت می کنند و در مقام عمل، با ما مخالفت نمی ورزند. اینان از ما هستند و ما از آنانیم».
سخن این جاست که ما از کدام دسته ایم؟! آیا جزو کسانی هستیم که اهل بیت(ع) را دوست می دارند اما به دنیا دلبسته و وابسته اند؟ چونان کوفیانی که قاصدان، شرح حالشان را این گونه به امام دادند:«قلوبهم معک و سیو فهم علیک»؛ «قلب هایشان با تو و شمشیرهایشان بر توست»؟ آیا بی طرفان بی تعهدیم یا پا در رکابان مخلص؟!.
تا زمانی که موضع خود در قبال امام زمانمان مشخص نکرده ایم، ظهور آن حضرت ناممکن است؛ چرا که زمانی جهان برای ظهور فرزند حسین(ع) مهیاست که تفکر صحیحی چون تفکر مسلم بن عوسجه بر جهان حاکم شود؛ آن گاه که در لحظات آخر عمرش به حبیب بن مظاهر وصیت کرد:«فَإنی أوصیک بهذا و أشار إلی الحسین(ع) فقاتل دونه حتی تموت».
۴٫ یاری رساندن به امام، مجُدانه و خستگی ناپذیر
نکته مهمی که از قیام امام حسین(ع) می توان دریافت، جایگاه و نقش اساسی یاران در به ثمر نشاندن اهداف امام معصوم است. این جایگاه به قدری با اهمیت است که در صورت حذف آن، حرکت و تلاش امامان معصوم نیز بی نتیجه خواهد ماند. پس بر تمامی یاران و شیعیان حضرت مهدی(عج) واجب است که برای زمینه سازی ظهور و تحقق اهداف ایشان تلاش نمایند و در این مسیر از قلّت نفرات، هراسی نداشته باشند. چونان مسلم بن عقیل، سفیر غریب امام حسین(ع) که از جان خود گذشت تا پیام حسین(ع) را به مردم برساند.
بایستی حرکت کرد و از لحظه لحظه ها، مدد جست تا بتوان سخن تاریخی تمامی انبیاء و اوصیاء را به بشریت رساند. در این میان، مبلّغان و نویسندگان، محققان حوزه و دانشگاه و بالاخره صدا و سیما، در ایفای این نقش، سهم عظیمی دارند.
قرآن، در آیات مختلفی، از تلاش و کوشش و دلسوزی های مؤمنین در راه کمک رسانی به تحقق اهداف الهی، سخن به میان آورده است که در ادامه، به نمونه هایی از آن اشاره می شود:
۱) در سوره یس، آن گاه که از پیامبران متعددی یاد می شود که به سوی قومی فرستاده شدند و سرانجام، همگی به شهادت رسیدند، به مرد گمنامی اشاره میشود که به کمک پیامبران شتافت و مردم را به اطاعت آنان فراخواند:«وَجاءَ مِن أَالقصَا المَدینَۀِ رَجُلً یَسعی قالَ یا قَومِ اتَّبِعُوا المُرسَلینَ؛ اتَّبِعُوا مَن لا یَسئَلُکُم أ َجراً وَ هُم مُهتَدُون؛ و از دورترین نقطه شهر، مردی شتابان آمد و گفت:ای قوم من! از این فرستادگان[خدا] پیروی کنید، از کسانی پیروی کنید که پاداشی از شما نمی خواهند و آنان راه یافته اند».
۲) هنگامی که فرعون و درباریانش، تصمیم به قتل موسی(ع) گرفتند، مرد گمنامی از دورترین نقاط شهر به یاری موسی برخاست و او را از جریان توطئه ای که علیه او شکل گرفته بود، آگاه کرد:«وَ جاءَ رَجُلً مِن أَقصَی المَدینَۀِ یَسعی قالَ یا مُوسی إِنَّ المَلَأَ یَأَتَمِرُونَ بِکَلَیَقتُلُوکَ فَاخرُج إِنَّی لَکَ مِنَ النَّاصِحینَ؛مردی از دورترین[نقطه] شهر شتابان آمد[او]گفت ای موسی! اشراف و سران [فرعونی] درباره تو مشورت می کنند که تو را بکشند؛ بنابراین [از این شهر] بیرون برو که یقیناً من از خیرخواهان توام».
۳) از دیگر مصادیق انجام وظیفه و ارشاد دیگران، سخن حضرت یوسف(ع) در سخت ترین شرایط زندان است که حتی در آن جا نیز، وظیفه خود را فراموش نمی کرد و کسانی که همراه او دربند بودند را موعظه و نصیحت می نمود:« یا صاحِبَیِ السِّجنِ أ أربابٌ مُتَفَرَتِّونَ خَیرٌ أمِ اللهُ الواحِدٌ القَهَّارٌ؛ ای همراهیان زندانی، آیا خدایان پراکنده و متعدد برترند یا خدای واحد قهار؟».
البته باید در نظر داشت که انجام کار فرهنگی، دارای سه شرط مهم است:
الف) علم و آگاهی؛ که مبادا در اثر ناآگاهی باعث گمراهی دیگران شویم. چنان چه قرآن می فرماید:«لِیشحمِلُوا أوزارَهُم کامِلَهً یَومَ القِیامَهِ وَ مِن أوزارِ الَّذینَ یُضِلُّونَهُم بِغَیرِ عِلمٍ ألاساءَ ما یَزِروُنَ؛در روز قیامت، تمامی بار گناهان خود و بخشی از بار گناه کسانی که از روی بی دانشی، آن ها را گمراه می کنند، به دوش می کشند، آگاه باشید که بد باری را به دوش می کشند».
۲) خیرخواهی و دلسوزی؛ چنان چه امام صادق(ع) در فضائل و خصائص پیامبر گرامی(ص) می فرماید:«تَصَحَ لِأًمَّتِه؛او خیرخواه امّت بود».
۳) تقید عملی به احکام اسلام؛ چرا که هدف، وسیله را توجیه نمی کند. بنابراین نمی توان با گناه، مروج معنویت بود و با دیدگاه شهوت مدارانه افرادی نظیر فروید و …. به هدف اعتقادی و اسلامی دست یازید.
۵٫ آزادگی و عذرخواهی از امام
آزادگی، یکی از صفات ضروری مؤمنان است؛ چنان چه حضرت امیر(ع) می فرمایند:« أَلَا حُرٍّ یَدَعٍ هَذِهِ اللَّمَاظَهَ لِأَهلِهَا إنَّهُ لَیسَ لِأَنفُسِکُم ثَمَنٌ إِلَّا الجَنَّهَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا؛آیا آزاده ای هست که[دنیای] بی قدر و منزلت را به اهلش واگذارد؟ همانا جان شما را بهائی جز بهشت نیست؛ پس به کمتر از آن مفروشید».
حرّ، یکی از شخصیت های مثال زدنی واقعه کربلاست که چونان نامش، آزاده بود. جدای از شجاعت، آن چه در شخصیت او تبلور خاص دارد و می تواند الگویی برای همه مردم و مسئولان باشد، شهامت عذرخواهی است که آن هم از آزادگی او نشأت می گیرد. این که هر فرد یا گروه بتواند با صراحت و بدون غرور، از کرده خود عذرخواهی کند، مسأله مهمی است.
اولین مرحله در مسیر قرب امام معصوم(ع)، عذرخواهی از کرده های اشتباه است. چنان چه قرآن از زبان برادران حضرت یوسف(ع) می فرماید:« قالُوا تَاللهِ لَقَد آثَرَکَ اللهُ عَلَینا وَ إِن کُنَّا لَخاطِئین؛قسم به خدا که خدا تو را بر ما برتری بخشید و ما گناهکاریم».
ما نیز در انجام وظایفمان، بسیار کوتاهی کرده ایم و در کوتاهی ما همین بس که حضرت ولی عصر(عج) فرمود:« لَو أَنَّ أَشیَاعَنَا وَقَّفَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجتِمَاعٍ مِنَ القُلُوبِ فِی الوَفَاءِ بِالعَهدِ عَلَیهِم لَمَا تَأَخَّرَوَفَّقَهُمُ اللهُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَت لَهُمُ السَّعَادَهُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَی حَقِّ المَعرِفَهِ وَ صِدقِهَا مِنهُم بِنَا فَمَا یَحبِسُنَا عَنهُم إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکرَهُهُ وَ لَا نُؤثِرُهُ مِنهُم وَ اللهُ المُستَعان؛اگر شیعیان ما- که خداوند به آن ها توفیق اطاعتش را بدهد- بر عهد و پیمانی که داشتند مستحکم می ماندند، سعادت دیدار ما از آنان به تأخیر نمی افتاد. آن چه ما را از آنان دور می دارد، بدی های آنان است که ما ناخوشایند می داریم و نمی پسندیم».
ما در مقابل حضرت کوتاهی کرده ایم و او را فراموش کرده ایم. پس جا دارد که از او عذر بخواهیم و حرّگونه، در راه حمایت و دفاع از او برخیزیم:
«اللّهُمَّ أَعِنَّا عَلَی تَأَدِیَهِ حُقُوقِهِ إِلیهِ وَ الِاجتِهَادِ فِی طَاعَتِهِ وَ الاِجتِنَابِ ع« مَعصِیَتِهِ…؛خدایا ما را یاری نما تا حقو قش را ادا کنیم و در پیروی و اطاعت او بکوشیم و از نافرمانی اش حذر نماییم.»
«اللَّهُمَّ اجعَلنیی مین أنصَارِهِ وَ أعوانِهِ وَ الذَّابّینَ عَنهُ وَ المُسَارعِینَ إِلَیهِ فِی قَضَاءِ خَوائِجِهِ وَ المُحَامِینَ عَنهُ وَ السَّابِقِینَ إِلی إرَادَتِهِ وَ المُستَشهَدیِنَ بَینَ یَدَیه…؛خدایا مرا از انصار و کمک کاران و مدافعین و حامیان او و در جمله کسانی که در انجام حوائج او شتابان هستند و در راه او به شهادت می رسند، قرار ده».
۶٫ وجوه مشترک یاران امام حسین(ع) و حضرت قائم(عج)
میان یاران این دو امام بزرگوار نیز، وجوه مشترکی یافت می شود. که به برخی از آنان اشاره می کنیم:
۱) معرفت به امام: معرفت به امام معصوم و جایگاه و شخصیت او، به انسان کمک می کند تا از تمام آزمون ها سربلند بیرون آید. معرفت، خود، دو ثمره به همراه دارد: عشق و اطاعت.
۲) عشق و محبت: این همان ویژگی است که موجب شد ابوثمامه صائدی، کثیربن عبدالله خون ریز را که به عنوان پیغام رسان عمرسعد و همراه با اسلحه به خیام امام حسین(ع) آمده بود، به خیمه ایشان، راه ندهد و آن قدر استقامت کند تا کثیر- که حاضر به کنار گذاشتن اسلحهاش نشد- به لشکر ابن زیاد برگردد و کس دیگری، بدون اسلحه، برای رساندن پیغام به سوی لشگر امام حسین(ع) بیاید.
محبت و عشق است که مسلم بن عوسجه را در هنگام شهادت به این وصیت وامی دارد که :«فقاتل دونه حتی تموت». محبت است که دو عموزاده، سیف بن حارث و مالک بن عبد را هنگام رفتن به میدان، از نگرانی برای تنهایی و غربت امام حسین(ع)، غرق اشک و ناله می کند:« فَقَالَا جَعَلَنَا اللهُ فِدَاکَ وَ اللهِ مَا عَلَی أَنفُسِنَا نَبکِی وَ لَکِن نَبکِی عَلَیکَ نَرَاکَ قَد أَحیِطَ بِکَ وَ لَا نَقدِرُ عَلَی أَن نَنفَعَک».
این عشق در یاران حضرت مهدی(عج) نیز مطرح است. چنان چه در وصف ایشان گفته اند:« یَحُفُّونَ بِهِ یَقُونَهُ بِنفُسِهِم فِی الحُرُوب؛در میدان رزم، گرد وجود او (حضرت مهدی (عج)) می چرخند و با جان، حفاظتش می کنند».
۳) اطاعت: ثمره دیگر معرفت امام، اطاعت است. چرا که معرفت، محبت را به دنبال دارد و محبت، تنها با اطاعت پذیرفتنی است.
۴) تقدم امام بر خود: این ویژگی، باعث شد که امام صادق(ع)، سلمان فارسی را بستاید و بفرماید:«او سلمان محمدی است؛ چرا که خواسته امام خود را بر خواسته خود مقدم می ساخت».
یاران حسین(ع)، خود را از یاد برده بودند و تنها به امام و غربت او می اندیشیدند.
۵) تقدم امام بر روابط خویشاوندی: عمروبن قرضه و علی بن قرضه دو برادر بودند که در عرصه کربلا، یکی در سپاه امام حسین(ع) و دیگری در لشگر ابن زیاد بود. عمرو در هنگام نماز ظهر، سپر امام حسین(ع) گردید و به شهادت رسید و برادرش در شقاوت و سیه روزی ماند.
محمد بن بشیر حضرمی نیز از دیگر یاران باوفای امام حسین(ع) بود که محبت فرزند نتوانست او را از امامش جدا کند. چرا که فرزند او اسیر شده بود و به همین جهت، امام حسین(ع) بیعتش را از او برداشت تا به یاری پسرش برود؛ اما محمد نپذیرفت و عرض کرد:«أکَلَتِنی السِّبَاعُ حَیّاً إن فَارَقتُکَ؛درندّگان، درحالی که زنده ام، مرا بدرند، اگر تو را تنها بگذارم» و در کنار حضرت ماند تا به شهادت رسید.
۶) دشمن شناسی: یکی از ویژگی های یاران این دو امام، بصیرت آنان در تشخیص دشمن و عملکردهای اوست.
۷) عبادت و معنویت: یارا ن امام حسین(ع) در شب عاشورا، چنان غرق عبادت بودند که زمزمه مناجاتشان، چون صدای زنبوران عسل از خیام امام حسین(ع) به گوش می رسید:«وَ بَاتَ الحُسَینُ وَ أَصحَابَهُ تِلکَ اللَّیلَهَ وَ لَهُم دَوِیِّ کَدَوِیِّ لنِّحلِ مَا بَینَ رَاکعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ».
ابوثمامه صائدی از جمله یاوران امام بود که در ظهر عاشورا، وقت نماز را تذکر داد و به امام عرض کرد:«دوست دارم نماز دیگری با شما بخوانم». همو، اولین کسی بود که پس از اقامه نماز به شهادت رسید.
یاران مهدی(عج) نیز شبانگاهان، مانند مادران مصیبت دیده، از خشیت خدا، ناله ها دارند:«لهم فی الیل اصوات کاصوات الثواکل حزناً من خشیه الله».
۸)وظیفه شناسی: تمام یاران امام حسین(ع) به دنبال ایفای وظیفه خود بودد. منتظر واقعی نیز چنین است؛ وظایف خود را می شناسد و به آن عمل می نماید.
۹) دفاع و حمایت از امام: حسین بن علی(ع) در واقعه عاشورا، مظلومانه ندا می داد:« هَل مِن ذَابٌّ یَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسُولِ اللهِ هَل مِن مُوَحِّدٌ یَخَافُ اللهَ فِینَا هَل مِن مُغیِثٌ یَرجُو اللهَ فِی إِغَاثَتِنَا؛آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا(ص) دفاع کند؟ آیا موحدی هست که به جهت [ظلم به] ما، از خدا بترسد؟ آیا فریادرسی هست که برای امید به [رحمت] خدا فریادرس ما گردد؟».
یار و منتظر واقعی حضرت مهدی(عج)، مدافع همیشگی اوست؛چنان چه در دعای عهد از خدا می خواهیم:« اللَّهُمَّ اجعَلنیی مین أنصَارِهِ وَ أعوانِهِ وَ الذَّابّینَ عَنهُ وَ المُسَارعِینَ إِلَیهِ فِی قَضَاءِ خَوائِجِهِ وَ المُحَامِینَ عَنهُ وَ السَّابِقِینَ إِلی إرَادَتِهِ وَ المُستَشهَدیِنَ بَینَ یَدَیه» .
امروز، وظیفه تمامی منتظران این است که بدانند چگونه و با چه رفتاری می توانند حمایتگر حریم اهل بیت(ع) باشند؛ تا بدین طریق، زینت آنان شوند؛ که امام صادق(ع) فرمود:«کُونُوا لَنا زَیناً وَ لَا تَکُونُوا شَینا».
۱۰) تلاش خستگی ناپذیر: یاران امام حسین(ع) با تمام توان مردم را به سوی ایشان و طریقت حقیقی ایمان دعوت می نمودند.
در وصف منتظران نیز آمده است:«الدُّعَاهُ إِلَی دینِ اللهِ سِرِّاً وَ جَهرا؛آنان پنهان و آشکارا،[مردم را] به دین خدا دعوت می کنند».
۷٫ روحیه شهادت طلبی و نهراسیدن از مرگ
شهادت طلبی و حلّ مسأله تعامل انسان با مرگ، از نکات بسیار مهم واقعه عاشوراست؛ چرا که فرد و جامعه ای که ترس از مرگ را برای خود حل نموده باشند، از هیچ خطر و تهدیدی، نمی هراسند.
مسأله ترس از مرگ، در طول تاریخ، بسیاری را از تصمیمگیری ها و انتخاب های بجا و مناسب بازداشته است.«شریح قاضی» کسی بود که به جهت ترس از دست دادن جان خود، باعث کشته شدن هانی بن عروه و مسلم شد. زمانی که افراد قبیله هانی برای یاری رساندن به او در کنار دارالاماره ابن زیاد تجمع کرده بودند، شریح، به دروغ، به آنان گفت که هانی به شهادت رسیده است و اگر حقیقت را می گفت، چه بسا مردم در حمایت از هانی، ابن زیاد را می کشتند و ماجرای عاشورا، رخ نمی داد.
خود او می گوید:«می خواستم به مردم بگویم که هانی دستگیر شده و زخمی است، ولی از شمشیر ابن زیاد و جان خود ترسیدم».
مردم کوفه نیز در این رابطه، بارزترین نمونه هستند؛ چرا که با تهدید دروغین ابن زیاد، مبنی بر این که لشکری جرّار و خون ریز از شام به سوی کوفه عازم شده است، بر جان ناقابل خود ترسیدند و به جای یاری فرزند زهرا(س)، به صف دشمنان او پیوستند.
اگر مسأله مرگ برای انسان حل شود، دیگر چیزی برای از دست دادن نخواهد داشت تا به جهت ترس از آن، به حقایق پشت کند. لذا انسان، مقاوم شده و هرگز زیر بار ذلت نخواهد رفت.
زمانی که حرّ، راه را بر امام حسین(ع) بست، ایشان به او چنین فرمود:«أفَبِالمَوتِ تُخَوِّفُنِی وَ هَل یَعدُو بِکُمُ الخَطبُ أِن تَقتُلُونِی؛آیا مرا به مرگ تهدید می کند؟ آیا با کشتن من، کار شما سامان می یابد؟».
ایشان در شب عاشورا، زمانی که حضرت زینب(س)از میزان وفاداری یاران، سؤال کردند، فرمودند:«به خدا سوگند؛ آن ها را آزموده ام و آنان را نیافتم مگر دلاوران غرّنده و با صلابت و استوار، آنان به کشته شدن در رکاب من، چنان مشتاق هستند که کودک شیرخوار به پستان مادرش».
چنان چه بُریر در شب عاشورا، هنگامی که شمر ملعون، او را به مرگ تهدید نمود، گفت:«آیا مرا از مرگ می ترسانی؟به خدا قسم؛ مرگ با پسر پیامبرخدا(ص)، نزد من از حیات و زندگی با شما عزیزتر است»
علت ناپسندی مرگ در نظر مردم، به تعبیر اباذر، آباد نکردن آخرت و دل بستگی به دنیاست:«فَقَالَ یَا أَبَاذَرّمَ لَنَا نَکرَهُ المَوتَ فَقَالَ لِأنَّکُم عَمَرتُمُ الدُّنیَا وَ أخرَبتُمُ الآخِرَهَ فَتَکرَهُونَ أنخ تُنقَلُوا مِن عُمرَانٍ إِلَی خَرَاب».
حضرت علی(ع) نیز چگونگی کسب آمادگی برای مرگ، را این گونه بیان داشته اند:«أَدَاءُ الفَرَائِضِ وَ اجتِنَابُ المَحَارِمِ وَ الاِشتِمَالُ عَلَی المَکَارِمِ ثُمَّ لَا یُبَالِی أ وَقَعَ عَلَی المَوتتِ أم وَقَعَ المَوتُ عَلَیهِ وَ اللهِ مَا یُبَالِی ابن أبِی طَالِبٍ أ وَقَعَ عَلَی المَوتِ أم وَقَعَ المَوتُ عَلَیهِ». «انجام واجبات و ترک محارم و توجه به مستحبات[که اگر رعایت شوند]فرقی نخواهد کرد که فرد، مرگ را انتخاب کند یا مرگ به سوی او رود قسم به خدا؛ برای پسر ابی طالب فرقی نمی کند که او به سراغ مرگ رود یا مرگ به سراغ او آید».
شهادت، برترین نوع مرگ است؛ چنا چه امام حسین(ع) در مسیر کربلا و در منزلگاه «شقوق». فرمودند:« وَ إِن تَکُنِ الأبدَانُ لِلمَوتِ أنشِئَت فَقَتلُ امرِئٍ بِالَّیفِ فِی اللهِ أفضَل؛حال که مرگ برای انسان حتمی است، پس شهادت در راه خدا برترین است» و قاسم، این جوان برومند امام حسن(ع)، چنین مرگی را شیرین تر از عسل می داند.
یاران مهدی(عج) نیز از این روحیه، مدد گرفته اند و آرزو دارند که در راه خدا به شهادت برسند:« وَ یَتَمَنَّونَ أِن یُقتَلُوا فِی سَبِیلِ الله».
نهراسیدن از مرگ، خلع سلاح کردن دشمن است و دشمن که به این نکته، پی برده است و رمز قیام و مقاومت شیعه را نگاه سرخ عاشوایی به شهادت و رمز مقاومت آنان را نگاه سبز امید به ظهور می داند؛ بیشترین هجمه خود را معطوف به این دو موضوع کرده است.
البته در این جا تذکر دو نکته ضروری است. یک، آن که کشته شدن، معیار مرگ افضل نیست؛ بلکه ملاک، راهی است که انسان، در مسیر آن کشته می شود. لذا زمانی که پیامبر گرامی اسلام(ص) به حضرت امیر(ع) فرمود:«می بینم که محاسنت به خون آغشته می گردد»؛ ایشان پرسیدند:«آیا در هنگام، دینم سالم است؟».
هم چنین جناب علی اکبر(ع)، زمانی که خبر شهادت خود و دیگران را از پدر بزرگوارش شنید، پرسید:«آیا ما بر حق نیستیم؟»و پس از جواب امام حسین(ع) مبنی بر حق بودن راهشان، فرمود:«اذاً لا نبالی ان نموت محقین؛پس ترسی از مرگ نداریم؛ چرا که بر حقیم».
نکته قابل تذکر دیگر، این است که نهراسیدن از مرگ، به معنای ایجاد تنش و انتحار نمی باشد؛ بلکه این مسئله در جایی مطرح است که حفظ دین، جز به غیر آن ممکن نباشد و چه بسا، در موردی، ترک جهاد، دین را حفظ نماید؛ چون جریان صلح امام حسن(ع) با معاویه.
۸٫ عدم غفلت از کودکان
چگونگی برخورد اهل بیت(ع) با کودکان، بهترین الگو برای تربیت نسل منتظر است. بسیاری از ما، در صحنه های متفاوت شادی یا غم، کودکان را از یاد می بریم؛ اما اهل بیت(ع)، هیچ گاه کودکان و تربیت آنان را فراموش نمی کرده اند.
ولیّ خدا، مظهر خداست و از آن جا که درباره خداوند می خوانیم:«لَا یَشغَلُهُ شَأنٌ عَن شَأن»، ولی خدا نیز به سبب کاری، از کار و شأنی دیگر، باز نمی ایستد. ولیّ خدا در عین جنگ و مبارزه، از نماز، علم، پاسخ به سؤالات افراد و هم چنین، توجه و تفقد کودکان غافل نمی شود. اگر پیامبر(ص) در حین نماز صدای گریه کودکی را می شنید، نماز خود را به خاطر او سرعت می بخشید یا اگر حسنین(ع) در سجده بر پشتش سوار می شدند، سجده را با کمی درنگ تمام می کرد. امام علی(ع) نیز فرزندان شهدا را مورد نوازش قرار می داد و با آنان بازی می کرد.
در عرصه کربلا و قیام عاشورا نیز، توجه به کودکان، هم چنان ثابت است. چنان چه در ادامه به برخی از جنبههای توجه به کودکان در ماجرای کربلا، اشاره می کنیم:
۱٫ تفقد و محبت: پس از پایان روز عاشورا و شروع اسارت زنان و کودکان، حضرت زینب(س)- که مراقبت از کودکان را بر عهده داشت – خود را سپر بلا و کتک خوردن بچه ها می کرد. امام سجاد(ع) نیز فرمود:«عمه ام، زینب، نماز شب را به خاطر ضعفی که داشت، نشسته می خواند» و چه بسا، یکی از عوامل این ضعف، آن بود که ایشان، سهمیه غذای خود را به کودکان می بخشید.
۲٫ تربیت: هنگامی که در کوفه و شام، غذایی به عنوان صدقه برای کودکان گرسنه کاروان اسرا آورده می شد، حضرت زینب(س) آن را برمیگرداند و می فرمود:«صدقه بر ما حرام است» و به این ترتیب، در همان شرایط نیز اصول تربیتی را در منظر کودکان رعایت می کرد.
۳٫ برخورد مبتنی با منطق و استدلال: مسئولیت پدران و مادران، دور کردن فرزندان ار بدی ها و تشویق ایشان به سوی خوبی هاست؛ اما این امر، بایستی همراه با منطق و استدلال- و نه صرفاً امر و نهی- باشد. مکالمه امام حسین(ع) با حضرت قاسم درباره مرگ و نیز استدلال حضرت زینب(س)، در بازگرداندن غذای صدقه، نمونه ای از به کارگیری منطق و استدلال در برخورد با کودکان است.
۴٫ تبیین هدف و غایت زندگی: وقتی هدف از زندگی برای کودک تبیین شود، وی، در گذر از زمان و مواجهه با مشکلات و مصائب، استوار و مستحکم می گردد. وقتی تفکر کودک با یاد خدا و اعتقادات دینی عجین شد، مصیبت ها و غم ها او را دچار بیماری های روحی و روانی نمیکند.
حضرت زینب(س)، خود، در کودکی انواع مصیبت ها را دیده بود؛ ولی باز با روحیه ای عالی، در وسط میدان قرار داشت. ثمره توجه به این نکته، با توجه به این که بسیاری از کودکان، از نعمت پدر یا مادر محروم هستند، بسیار روشن می گردد؛ چرا که اگر افراد، این مسأله را درک کنند که دنیا تنها یک گذرگاه است، تحمل مصیبت ها و غم ها را آسان می بینند و بیماری های روحی و روانی- که گاه افراد را تا آخر عمر، درگیر خود می کند- کاهش می یابد.
۹٫ جوانان، بهترین یاوران
در طول تاریخ، بهترین یاران پیامبران و مردان الهی، جوانان بوده اند؛ چنان چه رسول خدا(ص) می فرماید«اوصیکم بالشبان فانهم ارق افئده ان الله بعثنی بشیراً و نذیراً فخالفنی الشبان و خالفنی الشیوخ؛شما را درباره جوانان سفارش می کنم. قلوب آن ها نرم و حق پذیر است. زمانی که خدا مرا به بشیری و نذیری مبعوث کرد، جوانان کمکم کردند و بزرگان با من مخالفت نمودند».
قرآن از اصحاب کهف با عنوان «جوان مرد» یاد می کند و این جوانان پاکدل را به جهت گرایش به حق، می ستاید:« إِنَّهُم فِتیَهٌ آمَنُوا بِرَبَّهِم وَ زِدناهُم هُدی؛آنان جوان مردانی بودند که به خدایشان ایمان آوردند و خدا بر هدایتشان افزود».
دلبستگی و تعلق کمتر به دنیا، صفا و صمیمیت، آزادگی و حرّیت، حق خواهی و باطل ستیزی از ویژگی هایی است که جوانان را برای پذیرش حق، مستعد نموده است. لذا در طول تاریخ و در مقاطع حساس، حضور چشم گیر و مؤثر جوانان را شاهد هستیم. هُشام بن حکم (متکلم جوان و اندیشمند) و حنظله غسیل الملائکه از جمله جوانان نمونه صدر اسلام و علی اکبر(ع) و وهب از جمله جوانان غیور عرصه کربلا هستند که هر کدام از آنان، الگوی تمام عیاری برای جوانان محسوب می شوند.
در زمان ظهور نیز بیشتر سپاه امام زمان(عج) را جوانان تشکیل می دهند:«أصحَابُ المَهدِیِّ شَبَابٌ لَا کُهُولٌ فِیهِم إِلَّا مِثلَ کُحلِ العَینِ وَ المِلحِ فِی الزَّادِ وَ أقَلُّ الزَّادِ المِلحُ؛یاران مهدی، جوان هستند. در میانشان کهنسالی نیست مگر مانند سرمه در چشم و نمک در غذا و در طعام، کمتر از هر ماده دیگر، نمک آن است».
البته لازم به تذکر است که این، به معنای عدم حضور بزرگسالان در سپاه حضرت نیست؛ چنان چه در عرصه کربلا نیز افراد کهن سالی چون حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه، حضور فعال و مؤثری داشتند.
یکی از درس های مهم عاشورا به جوانان، طی کردن راه حقیقی تکامل است؛ چرا که ریاضت های منفی و سیر و سلوک های غیرشرعی نه تنها راه رسیدن به کمال و قرب نیست؛ بلکه انسان را از آن دور می کند.
علی اکبر(ع)- جوان برومند امام حسین(ع)- با وجود قلّت سن، از جمله کسانی است که به کمال رسیده است. وی، در روز عاشورا- که امام حسین(ع) به یاران، بشارت بهشت می داد و از اشتیاق و انتظار رسول خدا(ص) برای ملاقات آنان خبر می داد- به فرزند رسول خدا(ص)(امام حسین(ع)) بشارت می دهد که: «یَا أبَتَاه عَلَیکَ السَّلَامُ هَذَا جَدّی رَسُولُ اللهِ یُقرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ عَجّلِ القَدُومَ عَلَینَا؛پدرم، خداحافظ. این جدّم رسول خداست که به تو سلام مس رساند و می گوید بشتاب».
رمز این مقام رفیع را باید در سخنان امام حسین(ع) در خطاب با فرزندش، علی اکبر(ع)، یافت؛ آن زمان که او را برای رفتن به میدان، بدرقه نمود و فرمود:«اللهم اشهد فقد برز إلیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک ص و کنا إذا اشتقنا إلی نبیک نظرنا إلیه؛خدایا شاهد باش که کسی به سوی آنان راهی است که شبیه ترین فرد از نظر چهره و رفتار و سخن گفتن به رسول خداست و ما هر گاه مشتاق رسول خدا(ص) می شدیم به او می نگریستیم».
پس تأسی و اقتدا به رسول خدا(ص) فرد را به اوج تکامل می رساند؛ نه ریاضت ها و اعمال دیگر و این، برای جوانان منتظر درس مهمی است.
۱۰٫ درس هایی از حضرت اباالفضل(ع)
یکی از شخصیت های با عظمت عاشورا، حضرت عباس(ع) است. توجه به متن زیارت ایشان- که ابوحمزۀ ثمالی از امام صادق(ع) روایت کرده است- نکات بسیار عمیقی را برای منتظران عاشورایی مکشوف می کند که به برخی از آنان اشاره می کنیم:
۱٫ بصیرت:«وَ أنَّکَ مَضَیتَ عَلَی بَصیِرَهٍ مِن أمرِک؛تو در حالی از دنیا رفتی که نسبت به آن چه انجام می دادی بصیرت داشتی».
امام سجاد(ع) نیز در وصف حضرت عباس(ع) می فرمایند:« کان عمنا العباس نافذ البصیره صلب ایمان». بصیر یعنی دارای علم و فکر و نفوذ، و بصیرت یعنی معرفت به امام؛ شناخت دشمن و شناخت وظیفه. کسب این ویژگی برای همگی منتظران، ضروری و لازم است تا در سایه آن، وظیفه خود را بشناسند و راهکارهای مقابله با دشمن را بدانند.
۲٫ نصیحت:« أشهَدُ أنَّکَ قَد بَالَغتَ فِی النَّصیحَه؛تو با تمام توان، خیرخواه[امام]بودی».
نصیحت یعنی خیرخواهی و دلسوزی. حضرت اباالفضل(ع) دل سوز و خیرخواه دین و امام خود بود. منتظران نیز به تأسی او بایستی رفتار خود را به گونه ای تنظیم کنند که به نفع دین و امام خود باشد.
۳٫ صداقت: «السَّلَامُ عَلَیکَ أیُّهَا العَبدُ الصَّالحُ وَ الصَّدّیقُ المُوَاسِی؛سلام بر تو ای عبد صالح و باصداقت».
قرآن، صادقان را این گونه معرفی می کند:« لَیسَ البِرَّ أن تُوَلُّوا وَجُوهَکُم قِبَلَ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ وَ لَکِنَّ البِرَّ مَن آمَنَ بِاللهِ وَ الیَومِ الأخِرِ وَ المَلائِکَهِ وَ الکِتابِ وَ النَّبِیّینَ وَ آتَی المالَ عَلی حُبّهِ ذَوی القُربی وَ الیَتامی وَ المَساکینَ وَ ابنَ السَّبیلِ وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرّقابِ وَ أقامَ الصَّلاهَ وَ آتَی الزَّکاهَ وَ المُوفُونَ بِعَهدِهِمِ إذِا عاهَدُوا وَ الَّابِرینَ فِی البَأساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ البَأسِ أولئِکَ الَّذینَ صَدقُوا وَ إولئِکَ هُمُ المُتَّقُونَ» . پس نشانه صداقت، داشتن ایمان و عمل صالح است.
۱۱٫ زنان، عاشورا، قیام قائم
در طول تاریخ، زنان، هموراه در کنار مردان درخشیده اند. قرآن- که ارزش را به تقوا می داند و جنسیت را در آن دخیل نمی کند- از زنان بزرگواری مانند مریم، آسیه(همسرفرعون) و … نام برده و از آنان به نیکی یاد کرده است.
مکتب اسلام، علاوه بر مردان بزرگ و بی نظیری چون پیامبر اسلام(ص) و امیرالمؤمنین(ع)، زنان برجسته ای را نیز تربیت نموده است که بارزترین آن ها، حضرت زهرا(س) می باشد که در همه ادوار، الگوی مردان و زنان است.
در ماجرای قیام امام حسین(ع) نیز، زنان، نقش مؤثری داشتند. طوعه- که با پناه دادن به مسلم بن عقیل، در تاریخ، نام نیکی از خود به جای گذارد- و همسر زهیر بن قین- که با تشجیع او، زهیر به کاروان شهدای کربلا پیوست- از جمله زنانی هستند که قبل از واقعه عاشورا نقش آفرینی کردند. مادر عبدالله بن عمیر- که حتی پس از شهادت فرزند خود، قصد داشت به میدان برود و با دشمنان بجنگد- نیز از زنان برجسته واقعه عاشوراست و بالاخره، حضرت زینب(س) که ستاره درخشان آسمان است و با خطابه خود، مردمان جاهل غرق در دنیا را از خواب غفلت بیدار کرد و انحرافات دستگاه اموی را رسوا ساخت.
در زمان ظهور نیز، علاوه بر زنانی که جزو یاران مخصوص حضرت ولیّ عصر هستند، زنان بزرگ منزلتی رجوع خواهند کرد که از جمله آن ها صیانه ماشطه، آرایشگر دستگاه فرعون است که موحّد بود و بر عقیده خود نیز به شهادت رسید. سمیّه نیز ار دیگر زنانی است که در زمان رجعت، به دنیا بازخواهد گشت.
امروز مع الاسف، جایگاه زنان، اهمیت نقش مادری و تربیت نسل منتظر، کمرنگ شده است؛ در حالی که روایات، بهشت را زیر قدوم مادران میداند و مردان بزرگ، هموراه مدیون مادرانی اند که آن ها را پرورش داده اند.
۱۲٫ انتظار، عاشورا و انقلاب
الف) تأثیرپذیری انقلاب اسلامی ایران از عاشورا
چنان که دشمنان نیز اعتراف نموده اند، یکی از ریشه های اصلی انقلاب اسلامی، قیام باعظمت امام حسین(ع) است. شهادت طلبی، عزت خواهی و دوری از ذلت، از جمله عناصر انقلاب اسلامی ایران است که از عاشورا، وام گرفته شده است و این حقیقت را با مراجعه به شعارهای زمان انقلاب، به خوبی می توان مشاهده کرد.
فرهنگ شهادت در میدان های متفاوت انقلاب و سال های دفاع مقدس، به بهترین شکل، جامعه را هدایت نمود. مردان و زنانی که با تأسی از حماسه عاشورا به میدان رزم و جهاد آمدند و آنانی که عزیزان خود را تقدیم این راه کردند، همه متأثر از قیام امام حسین(ع) بودند.
این مسأله، به قدری وضوح دارد که بیگانگان و حتی دشمنان نیز به آن پی برده اند؛ چنان چه رامسفلد(وزیر دفاع پیشین آمریکا) تصریح کرده است که مقاومت فلسطین، حاصل مقاومت لبنان و مقاومت لبنان، حاصل انقلاب ایران است و آن، نتیجه قیام حسین بن علی(ع) در ۱۴۰۰ سال پیش است.
تأثیرپذیری انقلاب اسلامی ایران از انتظار
نقش نهضت انتظار در به ثمر نشستن انقلاب اسلامی، موضوعی است که به جهت وضوح و روشنی آن، جای انکار ندارد. تبیین چیستی انتظار صحیح، اهمیت انتظار فرج و زمینه سازی برای ظهور، مطالبی است که در سخنان بنیان گذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) و شعارهای انقلاب، کاملاً مشهود است. امام راحل(ره) بارها ابراز امیدواری کرده بود که این نهضت به انقلاب جهانی امام عصر(عج) متصل گردد. ایشان فرمودند:« انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم داری حضرت حجت- ارواحنا فداه- است». «ما به یاری خدا، راه را برای ظهور منجی، مصلح کل و امامت مطلق امام زمان- ارواحنا فداه- هموار می کنیم».
مقام معظم رهبری نیز در سخنان خود بارها به این موضوع اشاره کرده اند و به صراحت فرموده اند:«… اولین قدم برای حاکمیت اسلام و برای نزدیک شدن ملت های مسلمان به عهد ظهور مهدی موعود(عج)، به وسیله امت ایران برداشته شده است».
ایشان، هم چنین، در جایی دیگر فرموده اند:« انقلاب ما در راه آن هدفی که امام زمان(عج) برای تأمین آن هدف، مبعوث و ظاهر می شود، یک مقدمه لازم و یک گام بزرگ بوده [است]. ما اگر این گام بزرگ را بر نمی داشتیم، یقیناً ظهور ولیّ عصر(عج) به عقب می افتاد. شما مردم ایران و شما مادران شهید داده و پدران داغ دار و افرادی که در طول این مبارزه، زحمت کشیده اید، بدانید و شما ای امام بزرگوار امّت، بدانید- که بهتر از ما می دانید- شما موجب پیشرفت حرکت انسانیّت به سوی سرمنزل تاریخ و موجب تسریع در ظهور ولیّ عصر(عج) شدید. شما یک قدم، این بار را به منزل نزدیک تر کردید».
ولایت فقیه- که انقلاب اسلامی بر پایه آن، بنا شده است- علاوه بر پشتوانه های عقلانی و منطقی، از روایاتی نشأت گرفته است که لزوم رجوع به نوّاب عام را در دوران غیبت کبری، مطرح کرده اند. لذا جمهوری اسلامی ایران، از این منظر، کاملاً به مبحث مهدویت و انتظار، گره خورده است.
تذکر: درس ها و هشدارها
۱٫ جایگاه خواص
بزرگان و خواص جامعه، به میزان اهمیت نقشی که بر عهده دارند، می توانند اثرات منفی و مثبتی را در جامعه به جای گذارند؛ لذا می بایست مراقب رفتار و عملکردهای خود باشند. دنیاگرایی خواص- شبیه آن چه برای طلحه و زبیر در آغاز حکومت حضرت امیر(ع)، و شریح قاضی در جریان عاشورا اتفاق افتاد- خطری است که همیشه باید نگران آن بود.
۲٫ عبودیت
مسأله بندگی خدا و تقوا و اخلاص، موضوع بسیار مهمی است که نبود آن، شرمنشأ فتنه ها و طغیان گری هاست. تاریخ فراموش نکرده است که عمرسعد، در روز عاشورا به دنبال کسب جایگاه و منزلت دنیوی، با انداختن اولین تیر به سوی اردوگاه حسینی گفت:«اشهدوا لی عند الأمیر انی اول من رمی؛نزد ابن زیاد شهادت دهید که من اولین نفری بودم که تیر انداختم».
اگر رضایت الهی هدف باشد، انسان در مقابل طواغیت، سر خم نمی کند. امروز نیز اگر مردم و بویژه، مسئولین جوامع اسلامی، رضایت الهی را هدف بدانند، نه تقسیم و تشویق ها و نه توهین ها و تهدیدات داخلی و خارجی، آنان را از نجام وظیفه باز نمی دارد.
۳٫ کوشش خستگی ناپذیر
حفظ انقلاب، بدون کوشش و تلاش ممکن نیست و زمینه سازی برای ظهور نیز بدون فعالیت مجدانه، تحقق نمی پذیرد. منتظران واقعی، کسانیاند که شب و روز در راه تحقق اهداف الهی خود تلاش می کنند:« الدُّعَاهُ إِلَی دِینِ اللهِ سِرّاً وَ جَهراً».
۴٫ اطاعت از رهبری و ولایت فقیه
همه امت و بویژه خواص، بایستی به رهبری اعتماد نموده و در اطاعت و پیروی از علماء و خاصه، ولیّ فقیه کوشا باشند و بدانند که بیتوجهیها و کارشکنی ها، نتیجه ای جز تفرقه و شکست ندارد.
گرچه هیچ شخصیتی- هرچند با عظمت- با اهل بیت(ع) و مقام رفیع آنان، قابل مقایسه نیست؛ لیک حوادث زمان آنان می تواند برای عصر ما نیز، عبرت و درس باشد. عدم اطاعت و اعتماد مردم نسبت به امیرالمؤمنین(ع) و تحمیل ماجرای حکمیت بر ایشان، تنها گذاردن امام حسن و امام حسین(ع) و حوادث بسیار دیگر که عواقب و نتایج تلخی به همراه داشتند، برای همه امت ها و مردمان همه اعصار، به ویژه منتظران دوران غیبت، حاوی نکات مهمی است که غفلت از آن، به تکرار نتایج تلخ آن حوادث، خواهد انجامید.
گرچه امروز، ما از حکومت ظاهری و ظهور امام عصر(عج) محروم هستیم؛ اما بی گمان، در قبال نائب او وظایفی داریم که اطاعت و اعتماد، از جمله آنها است.
۵٫ عدم غفلت
حضرت علی(ع) فرموده اند:«مَن نَامَ لَم یُنَم عَنه؛اگر از دشمن غفلت کنید، دشمن از شما غفلت نخواهد کرد».
مقام معظم رهبری نیز این گونه به این حقیقت اشاره کرده اند:«هیچ کس را به خاطر غفلت، ستایش نمی کنند». غفلت از دشمن و عملکردهای او، هیچ گاه ستودنی نیست و نتیجه ای جز هزیمت و شکست ندارد.
*********
راه سبز و سرخ
حجت الاسلام و المسلمین محمدرضافؤادیان
مقدمه
در این عالم، به جهت نظمی که خداوند متعال در آن قرار داده است، بین همه اجزاء و افراد، ارتباط و پیوند تنگاتنگی وجود دارد که اساسی ترین پیوند، میان ذوات مقدس معصومین(ع) با تمام هستی، از ابتدای خلقت تا پایان تاریخ است. در این میان، ارتباط ناگسستنی امام حسین(ع) و حضرت مهدی(عج)، ارتباطی شگرفت و پرمعناست. میان این دو امام، راز و رمزی است که یاد و نام آنان را همیشه در کنار هم، نگاه داشته است.
در این راستا به جلوه هایی از ارتباطات میا این دو امام همام، می پردازیم:
الف: قرآن
۱٫ امام حسین(ع) از نگاه امام مهدی(عج)
در روایتی از امام مهدی(عج)، اولین آیه از سوره حضرت مریم (س)، به امام حسین(ع) تأویل شده است:«”کاف”اسم کربلا،”هاء”رمز شهادت عترت طاهره،”یاء”نام یزید، قاتل حسین(ع)، “عین” اشاره به عطش و “صاد” نشان صبر حسین(ع) است».
۲٫ امام مهدی(عج)، از نگاه امام حسین(ع)
امام حسین(ع)، درباره آیه۳ سوره شمس فرمود:« مقصود از روز، قائم آل محمد(عج) است که زمین را پر از قسط و عدل کند».
در حقیقت، تشبیه امام مهدی(عج) به روز، از آن جهت است که جامعه کنونی انسان ها به جهت نداشتن عبودیت کامل و همه جانبه، همانند شب، در ظلمت است تا زمانی که در دولت امام مهدی(عج)، حیات بشر در همه ابعاد، شکوفا شود؛ سیاهی ها و تباهی ها از بین بروند و جهان به نور ایشان، منور گردد.
۳٫ امام مهدی(عج) و امام حسین(ع)
خداوند متعال در آیه ۳۳ سوره اسراء می فرماید:« وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا؛کسی که خداوند، خونش را حرام شمرده، به قتل نرسانید، مگر به حق؛ و آن کسی که مظلوم کشته شده، برای ولیّش، سلطه(حق قصاص) قرار دادیم؛ اما در قتل اسراف نمی کند؛ چرا که او مورد حمایت است».
امام باقر(ع) در تأویل این آیه شریفه، فرموده اند:« او حسین بن علی(ع) است که مظلوم کشته شد و ما اولیای او هستیم و قائم(عج) ما چون قیام کند، در طلب انتقام خون اوو برآید».
ب. روایات
۱٫ امام مهدی(عج)، فرزند امام حسین(ع)
در بیش از سیصد روایت، به این نکته اشاره شده است که امام مهدی(عج) نهمین فرزند امام حسین(ع) است. نکته قابل توجه، آن است که در بیشتر احادیثی که از وجود مقدّس رسول اکرم(ص) درباره حضرت ولی عصر(عج) نقل شده، باعناوینی چون:« از تبار پسرم، حسین»،« از نسل این پسرم» و «نهمین فرزند پسرم حسین» از حضرت مهدی(عج) یاد شده است.
خود امام حسین(ع) نیز، در ضمن روایتی، این چنین به این حقیقت اشاره فرموده است:«قائم این امت، نهمین فرزند من است. او صاحب غیبت است و کسی است که میراثش را در حیاتش تقسیم می کنند».
ایشان، هم چنین در جای دیگر فرموده است:«رسول خدا(ص) در بشارتی به من فرمود:”تو امام، پسر امام و پدر ائمه هستی و نُه فرزند تو، ائمه ابرار و معصوم و امین اند و نهمین آنان، مهدی قائم(عج) است که دنیا را در آخر الزمان، پر از عدل و قسط می کند…”».
امام علی(ع) نیز در کلامی به فرزندش امام حسین(ع) می فرماید:«امیر بزرگان، نابودکننده کافران، سلطانی که همه، آرزوی او را دارند و عقلها در زمان غیبتش سرگردان می شود، نهمین فرزند تو است. او بین رکن و مقام، بر همه جای زمین و بر همه انسان ها و جنّیان ظاهر می شود. خوشا به حال افراد مؤمنی که زمان او را درک کنند؛ ملحق به او شوند و شاهد حکومت و ملاقات کننده یارانش باشند».
۲٫ القاب امام مهدی(عج)، از زبان امام حسین(ع)
عیسی الخشابمی گوید:« از محضر امام حسین(ع) سؤال شد که آیا شما صاحب این امر هستید؟ آن حضرت فرمود:”نه؛ بلکه صاحب این امر، کسی است که از میان مردم کناره گیری می کند و خون پدرش بر زمین می ماند و کنیه او کینه عمویش خواهد بود”».
۳٫ توصیف امام حسین(ع)، از زبان امام مهدی(عج)
حضرت مهدی(عج)، در ضمن زیارتی موسوم به «زیارت ناحیه»، خطاب به امام حسین(ع)، چنین می فرماید:«کُنتَ رَبِیعَ الأیتَامِ وَ عِصمَهَ الأنَامِ وَ عِزَّ الإسلَامِ وَ مَعدِنَ الأحکَامِ وَ حَلِیفَ الإنعَامِ سَالِکاً فِی طَریِقَهِ جَدَّکَ وَ أبِیک…؛تو بهار یتیمان، ملجأ پناهگاه مردم، عزّت اسلام، کانون احکام، هم پیمان بخشش ها و رهرو راه جّد و پدرت بودی. برای اسلام و مسلمین، مهربان، برای حق، یاور، در هنگام بلا، صبور و بردبار و محافظ دین و نگهبان آن بودی».
هم چنین ایشان، در ادامه، فرموده است:«کُنتَ لِلرَّسُولِ وَلَداً وَ لِلقُرآنِ سَنَداً وَ لِلاُمَّهِعَضُداً وَ فِی الطَّاعَهِ مُجتَهِداً حَافِظاً لِلعَهدِ وَ المِیثَاقِ نَاکِباً عَن سَبِیلِ الفُسَّاقِ تَتَأوَّهُ تَأوُّهَ المَجهُودِ طَوِیلَ الرُّکُوعِ وَ السَّجُودِ زَاهِداً فِی الدُّنیَا زُهدَ الرَّاحِلِ عَنهَا نَاظِراً إِلَیهَا بِعَینِ المُستَوحِشِ مِنهَا؛تو، برای رسول خدا، فرزند و برای قرآن، سند و برای امت، بازویی پرتوان بودی. در طاعت خدا، تلاش گر و نسبت به عهد و پیمان،و نسبت به عهد و پیمان،حافظ و مراقب بودی. از راه فاسقان سر بر می تافتی. آه می کشیدی؛ آه کسی که به رنج و زحمت افتاده است. رکوع و سجود تو، طولانی بود و مانند کسی که از دنیا رخت برکشیده است، زاهد و پارسا بودی و با دیده وحشت زده به دنیا نگاه می کردی».
۴٫ قائم و عاشورا
«قائم» از القاب مشهور حضرت حجت(عج) می باشد که در غالب احادیثی که از معصومین(ع) درباره ایشان صدور یافته وارد شده است. در وجه تسمیه حضرت مهدی(عج) به این نام، روایاتی نقل شده که از جمله آن، روایت امام صادق(ع) است. ایشان فرموده اند:« چون جریان شهادت امام حسین(ع) واقع شد، فرشتگان به درگاه الهی نالیدند و به خداوند عرض کردند:”بار خدایا! آیا با حسین(ع) که انتخاب شدهی تو و فرزند پیامبر(ص) تو است، باید این چنین رفتار شود؟” پس خداوند، شبح و سایه قائم(عج) را در حالت ایستاده، برای آن ها مجسم کرد و فرمود:”با این قائم از ستم کنندگان به حسین(ع)، انتقام خواهم گرفت”».
امام محمدباقر(ع) نیز در جواب به ابوحمزه ثمالی که از علت اختصاص این لقب به حضرت مهدی(عج) پرسیده بود، به همین مطلب اشاره فرمودند.
۵٫ غیبت حضرت مهدی(عج)، از نگاه امام حسین(ع)
درباره غیبت آخرین پیشوای بر حق، احادیث زیادی نقل شده که برخی از این روایات، از ناحیه امام سوم، صادر گشته است. از جمله آن که ایشان فرموده اند:«برای او [مهدی موعود(عج)] غیبتی است که در آن، برخی، از دین برمی گردند و برخی دیگر، بر آیین خود استوار می مانند و در این راه آزارها می بینند. به آنان گفته می شود:”اگر راستگو هستید، این وعده کی واقع خواهد شد؟” کسانی که بر این آزارها و تکذیب ها صبر کنند، همانند کسی هستند که شمشیر به دست گرفته و در پیشاپیش رسول اکرم(ص) جهاد می کند».
با توجه به این حدیث شریف، مشخص می شود که آسیب های سختی در این زمان، متوجه مسلمانان و شیعیان است که بارزترین آن، بی دینی و بددینی است.
۶٫ بشارت ظهور از زبان امام حسین(ع)
سالار شهیدان در این زمینه می فرماید:«در خاندان ما، دوازده مهدی هستند که نخستین آنان، علی بن ابی طالب(ع) و آخرین آنان، نهمین فرزند من و امام قائم به حق است؛ خداوند، زمین مرده را به وسیله او زنده می کند و دین حق را بر تمام ادیان پیروز می گرداند…».
ایشان،هم چنین، در جایی دیگر فرموده اند:«اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را به قدری طولانی می فرماید تا آن که مردی از فرزندان من خروج نماید و زمین را پر از عدل و داد کند؛ هم چنان که پر از ظلم و جور شده بود. من از رسول خدا(ص) این چنین شنیدم».
این بشارت ها، در طول تاریخ، همواره بارقه امیدی برای عاشقان و شیفتگان مکتب اهل بیت(ع) و سبب حیات، رشد، بالندگی، حرکت و تلاش بوده است.
۷٫ دلدادگی حضرت مهدی(عج)، به امام حسین(ع)
فراهم نمودن شرایط و مقدمات ظهور حضرت ولی عصر(عج) توفیق جنگیدن در رکاب آن بزرگوار، از موهبت های الهی است که نصیب عده ای از خواص می شود. در عظمت و شرافت خدمت گذاری و نصرت آن آستان بلند، همین بس که امام زمان(عج) نی عاشق جدّ بزرگوار خود و مشتاق خدمت به او است. آن حضرت، در زیارت ناحیۀ مقدسه مس فرماید:«فَلَئِن أخَّرتَنِی الدُّهُورُ وَ عَاقَنِی عَن نُصرَتِکَ المَقدُورُ وَ لَم أکُن لِمَن حَارَبَکَ مُحَارِباً وَ لِمَن نَصَبَ لَکَ العَدَاوَهَ مُنَاصِباً فَلَأندُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأبکِیَنَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدُّمُوع دَماً» ؛«اگر روزگار، مرا به تأخیر انداخت و مقدرات، مرا از یاری و نصرت تو در روز عاشورا باز داشت، اکنون، صبح و شام بر تو ندبه می کنم و به جای قطرات اشک، بر تو خون می گریم».
۸٫ عاشورا و روز ظهور
برخی از روایات، روز ظهور را جمعه و برخی دیگر، شنبه، معرفی کرده اند. در صورت صحیح بودن سند این دسته روایات، می توان مضمون آن ها را این گونه جمع کرد که روز جمعه، روز«ظهور» و روز شنبه، روز «استقرار و تثبیت قیام حضرت و نابودی مخالفان» است. اما مهم، آن است که قیام حضرت ولی عصر(عج)، مصادف با روز شهادت سیدالشهداء(ع) واقع می شود و این مطلب، ما را به ارتباط ویژه صاحبان این دو قیام، رهنمون می سازد.
امام جعفر صادق(ع) در این باره می فرماید:«قائم- درود خدا بر او باد- در شب بیست و سوم ماه رمضان، به نام [شریفش] ندا می شود، و در روز عاشورا، روزی که حسین بن علی(ع) در آن کشته شد، قیام خواهد کرد».
امام محمدباقر(ع) نیز فرموده است:« گویا حضرت قائم(عج) را می بینم که روز عاشورا که روز شنبه است، بین رکن و مقام ایستاده و جبرئیل، پیش روی او ندا می کند:”بیعت برای خدا است”. پس زمین را پر از عدل می کند؛ همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود».
۹٫ عدالت مهدوی در کلام امام حسین(ع)
مهم ترن و بارزترین جلوه حرکت امام زمان(عج)، عدالت می باشد. امام حسین(ع) در تعبیر زیبایی، گستردگی این عدالت را این گونه بیان میفرماید:«به هنگامی که قائم عدالت، قیام فرماید، وسعت عدلش، نیکوکار و بدکار را فرا می گیرد»
۱۰٫ یاد امام حسین(ع)، نخستین کلام حضرت مهدی(عج)
اولین کلام حضرت مهدی(عج)، متضمن یاد امام حسین(ع) می باشد. چنان چه محدث بزرگوار، شیخ علی یزدی حائری، نقل کرده است.«زمانی که قائم آل محمد(ص) ظهور کند، ما بین رکن و مقام می ایستد و پنج ندا می دهد:
«ألا یا أهل العالَمِ أنا الإمامُ القائِمُ»؛«ای جهانیان! من، امام قائم هستم».
«ألا یا أهل العالَمِ آنا الصَّمصَامُ المُنتَقَمِ»؛« ای اهل عالم! من شمشیر انتقام گیرنده هستم».
«ألا یا أهلَ العالَمِ إِنَّ جَدّیِ الحُسَینَ قَتَلُوهُ عَطشاناً»؛ «ای اهل عالم! جدّ من، حسین(ع) را تشنه کام کشتند».
«ألا یا أهلَ العالَمِ إنَّ جَدّیِ الحُسَینَ طَرَحُوهُ عُریاناً»؛«ای اهل عالم، جدّ من، حسین(ع) را عریان روی خاک افکندند».
« ألا یا أهلَ العالَمِ إنَّ جَدّیِ الحُسَینَ سَحَقُوهُ عُدواناً»؛«ای جهانیان! حرمت جدّ من، حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند».
۱۱٫ حضرت مهدی(عج) تکمیل کننده سفر امام حسین(ع)
یکی از رابطه های دقیق بین این دو امام همام(ع) و قیامشان، مرکز حکومت آن دو است. امام حسین(ع) از مکه به جانب کوفه رهسپار بود و شاید با رسیدن به کوفه، مانند پدر بزرگوار خود، آن جا را مقرّ حکومت خویش قرار می داد؛ ولی سپاهیان یزید، راه را بر آن حضرت بستند و ایشان به ناچار در روز دوم محرم، در کربلا منزل نمود.
اما زمانی که خورشید تابناک مکه ظهور کند، کوفه را به عنوان مقرّ حکومت خویش، برخواهد گزید.امام محمد باقر(ع) در این باره می فرماید« مهدی قیام می کند و به سوی کوفه می رود و منزلش را آن جا قرار می دهد».
۱۲٫ خون خواهی حضرت مهدی(عج) از قاتلان امام حسین(ع)
سالار شهیدان به فرزندش امام سجاد(ع) فرمود:« سوگند به خدا خون من از جوشش باز نمی ایستد تا این که خداوند، مهدی(عج) را برانگیزد. او به انتقام خون من، از منافقان فاسق و کافر، هفتاد هزار نفر را می کشد».
۱۳٫ یاری کردن امام حسین(ع)، یاری کردن امام مهدی(عج)
یکی دیگر از جلوه های روشن ارتباط، بین این دو اختر تابناک آسمان ولات و امامت، از فرموده پیامبر اکرم(ص) استفاده می شود که یاری نموده امام حسین(ع) را نصرت امام عصر(عج) معرفی کرده اند. چنان چه، حضرت اباعبدالله(ع)در شب عاشورا به اصحاب خود فرمود:«همانا جدّم رسول خدا(ص) فرمودند:”فرزند من، حسین(ع)، در زمین کربلا، غریب و عطشان کشته می شود. پس کسی که او را یاری کند مرا و فرزند او، مهدی(عج) را یاری نموده است….”».
۱۴٫ فرشتگان یاور امام حسین(ع)، یاوران مهدی(عج)
یکی از ویژگی های قیام یوسف زهرا(س) برخورداری از نصرت فرشتگانی است که بر سر مزار حسین(ع) وقوف کرده اند. چنان چه امام رضا(ع) فرموده است:« همانا [در روز عاشورا]چهار هزار فرشته برای نصرت و یاری حسین(ع) به زمین فرود آمدند اما دیدند که حسین(ع) کشته شده است؛ از این رو، ژولیده و غبارآلود در نزد قبر آن حضرت، اقامت کردند و هم چنان هستند تا این که قائم، قیام کند و آنان باشعار «یا لثارات الحسین»، از یاران آن حضرت باشند».
۱۵٫ شعار سپاه حضرت مهدی(عج)
در میان شعارهای لشگر حضرت ولیّ عصر(عج)، به روشنی می توان یاد و خاطره امام حسین(ع) را مشاهده کرد.
علاوه بر انبوه روایات وارده که مؤید این مطلب هستند، در یکی از زیارات جامعه آمده است:«السَّلَامُ عَلَی الإمَامِ العَالِمِ الغَائِبِ عَنِ الأبصَارِ وَ الحَاضِرِ فِی الأمصَارِ وَ الغَائِبِ عَنِ العُیُونِ وَ الحَاضِرِ فِی الأفکَارِ بَقِیَّه الأخیَارِ الوَارِثِ ذَا الفَقَارِ الَّذِی یَظهَرُ فِی بَیتِ اللهِ الحَرَامِ ذِی الأستَارِ وَ یُنَادِی بِشِعَارِ یَا ثَارَاتِ الحُسَینِ أنَا الطَّالِبُ بِالأوتَارِ أنَا قَاصِمُ کُلِّ جَبَّار القَائِمُ…» ؛ « سلام و درود بر امامی که باقی مانده اخیار و خوبان و وارث شمشیر ذوالفقار است؛ آن بزرگواری که در بیت الله الحرام- که دارای پرده ها است- ظاهر می شود و به شعار «یا لثارات الحسین» ندا می کند و میفرماید: “منم مطالبه کننده خون های به ناحق ریخته. منم کشننده هر ستمگر جفا پیشه”».
یاران حضرت مهدی(عج) نیز به پیروی از امامشان، شعار«یا لثارات الحسین» سر می دهند.
۱۶٫ حضرت مهدی(عج) ویرانگر مساجد چهارگانه
امام محمدباقر(ع) فرموده اند:« کوفیان به جهت شادی از کشتن حسین(ع)، چهار مسجد ساختند: مسجد أشعَث، جَرِیر، سِماک و شَبَث بن رِبعی». هم ایشان، در جای دیگری فرموده اند:«هنگامی که قائم ما قیام کند، چهار مسجد را در کوفه ویران می سازد…»
ج:ادعیه و زیارات
بررسی ادعیه و زیارات مروبط به سیدالشهداء(ع) و امام عصر(عج) یکی از مواردی است که می توان ما را به ارتباط وثیق و تناتنگ میان این دو نور پاک، رهنمون شود. در این قسمت، به نمونه هایی از این اعدیه و زیارات اشاره می شود:
۱٫ یاد حضرت مهدی(عج)، در میلاد امام حسین(ع)
در توقیع مبارک حضرت امام حسن عسگری(ع) برای قاسم بن علاء همدانی آمده است:« در روز تولد امام حسین(ع) این دعا را بخوان:«الَّلهُمَّ إِنّی أسألُکَ بِحَقِّ المَولُودِ فِی هَذَا الیَومِالمَوعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبلَ استِهلَالِهِ وَ وِلَادَتِهِ بَکَتهُ الَُّمَاءُ وَ مَن فِیَها وَ الأرضُ مَ مَن عَلَیهَا…المُعَوَّضِ مِن قَتلِهِ أنَّ الأئِمَّهَ مِن نَسئلِهِ وَ الشِّفَاءَ فِی تُربَتِهِ وَ الفَوزَ مَعَهُ فِی أوبَتِهِ وَ الأوصِیَاءَ مِن عِترَتِهِ بَعدَ قَائِمِهِم وَ غَیبَتِه؛خداوندا! تو را به مقام مولود این روز میخوانم، کسی که پیش از به دنیا آمدنش، وعده و خبر شهادتش داده شد آسمان و هر کس در آن بود در زمین و هر کس بر روی آن بود، بر او گریه کرد… کسی که در عوض شهادتش، ائمه(ع) از نسلش و شفا در تربتش قرار گرفت و زمانی که پس از سپری شدن دوران غیبت قائم(عج) همراه با اوصیائی از عترتش رجوع می کند، فوز و رستگاری با اوست».
هم چنین، نقل شده است که در روز تولد امام حسین(ع)، جبرئیل امین، لوح نوشته ای را از طرف خداوند و به عنوان چشم روشنی برای پیامبر(ص) هدیه آورد. رول اکرم(ص) پس از آن که نوشته های لوح را مطالعه کردند، فرمودند:«سزاوار نیست که این چشم روشنی به شخصی غیر از فاطمه زهرا(س) سپرده شود».
اهمیت این صحیفه، به جهت آن است که در روز ولادت امام حسین(ع) نازل شده و شامل ذکر و یاد امام زمان(عج) است.
در این صحیفه، آن جا که نوبت به نام مقدّس امام حسین(ع) می رسد، آمده است:« جَعَلتُ کَلِمَتِیَ التَّامَّهَ مَعهُ وَ الحُجَّهَ البَالِغَهَ عِندَهُ…؛کلمه تامه و حجت بالغه خود(امام زمان) را با حسین(ع) و نزد او قرار دادم».
۲٫ یاد حسین(ع)، در میلاد امام زمان(عج)
محدث بزرگوار، شیخ عباس قمی(ع) در مفاتیح الجنان آورده است:« با فضیلت ترین اعمال شب نیمه شعبان- که باعث آمرزش گناهان است- زیارت امام حسین(ع) می باشد. هر که می خواهد، روح صد وبیست و چهار هزار پیامبر با او مصافحه کند، امام حسین(ع) را در این روز زیارت کند».
۳٫ شب قدر و یاد امام حسین(ع)
شب قدر، شب امام زمان(عج) است؛ چرا که ملائکه و روح، بر آن حضرت، نازل شده و تقدیر امور را در اختیار او می گذارند.
شیخ عباس قمی می نویسد:« بدان که احادیث در فضیلت زیارت امام حسین(ع) در ماه مبارک رمضان- خصوصاً شب اول و نیمه و آخر آن و به خصوص شب قدر- بسیار است».
از حضرت امام صادق(ع) نیز مروی است:« چون شب قدر فرا می رسد، منادی از آسمان هفتم و از بطن عرش ندا می کند که حق تعالی هر کسی را به زیارت قبر حسین(ع) آمده، آمرزید».
۴٫ دعای ندبه و یاد امام حسین(ع)
یکی از دعاهای بسیار مهم و با ارزش در نزد شیعه، دعای ندبه است که عاشقان حضرت ولی عصر(عج)، هر صبح جمعه دور هم گرد آمده و با خواندن آن، با حضرتش تجدید عهد و پیمان می کند. در بخش هایی از این دعا، به جدّ بزرگوار امام زمان(عج)، سالار شهیدان اشاره می شود:
«أینَ الحَسَنُ وأ ینَ الحُسَینُ أینَ أبناءُ الحُسَینِ؛حسن(ع) کجا است؟ حسین(ع) چه شد؟ فرزندان حسین کجایند و چه شدند؟».
«أینَ الطّالبُ بِدَمِ المَقتولِ بِکَربَلا؟؛کجاست کسی که طالب خون شهید کربلاست؟».
۵٫ زیارت عاشورا و یاد مهدی(عج)
زیارات عاشورا- که از سوی امام محمدباقر(ع)، و در واقع از ناحیه خداوند متعال به شیعیان و شیفتگان، تعلیم داده شده است- دارای مضامین والایی است.
در یکی از قسمت های این زیارت، چنین آمده است:«ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد(ص)؛همانا من از خداوند، خون خواهی تو را در کنار امام یاری شده- که از خاندان پیامبر(ص) است- می طلبم».
و در قسمتی دیگر از این زیارت نیز، چنین حاجتی خواسته می شود:«ان یرزقنی طلب ثاری[کم] مع امام هدی[مهدی] ظاهر ناطق بالحق منکم».
۶- روز عاشورا و یاد حضرت مهدی(عج)
امام باقر(ع) فرمود:«یکدیگر را در روز عاشورا و در مصیبت امام حسین(ع) تعزیت گویید و بگویید:«عَظَّمَ اللهُأُجَورَنَاَ بِمُصَابِنآ بِالحُسَینِ(ع) وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُم مِنَ الطَّالِبِیِنَ بِثَأرِهِ مَعَ وَلِیّهِ وَ الإمَامِ المَهدِیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ؛خداوند اجر ما و شما را در مصیبت حسین(ع) بزرگ گرداند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به همراه ولیّ امام حسین، مهدی آل محمد(ص)، به خون خواهی او برمی خیزند».
هم چنین در دعایی که از امام صادق(ع) نقل شده است، می خوانیم:«أللَّهُمَّ رَبَّ الحُسَینِ اشفِ صَدرَالحُسَینِ وَ اطلُب بِثَأرِه».
۷٫ حرم امام حسین(ع) و دعای فرج
از جمله اماکنی که در آن، دعای برای تعجیل فرج مؤکد است، بارگاه ملکوتی سالار شهیدان است. صاحب(مکیال المکارم) در این باره مینویسد:«هرگاه مؤمن در حرم امام حسین(ع)، انواع ظلم و مصیبتی که بر آن حضرت و خاندانش وارد آمده را یاد کند و بداند که خون خواه آن جناب و انتقام گیرنده از دشمنان و ستم کنندگان او، مولایمان صاحب الزمان(عج) است، عقل و مودتش او را خواهند برانگیخت که برای تعجیل فرج و ظهور آن حضرت دعا نماید و با تضرع و زاری این امر را از درگاه الهی بخواهد.»
۸٫ حقیقت انتظار در بارگاه امام حسین(ع)
در یکی از زیارت نامه های بارگاه ملکوتی امام حسین(ع)، آمده است:«السَّلَامُ عَلیکَ یَا ابنَ رَسُولِ اللهِ إِن لَم أکُن أدرَکتُ نُصرتَکَ بِیَدِی فَهَا أنَا ذَا وَافِدٌ إِلَیکَ بِنُصرَتِی قَد أجَابَکَ قَلبِی وَ سَمعِی وَ بَصَرِی وَ بَدَنِی وَ رَأیِی وَ هَوَایَ عَلَی التَّسلیِمِ لَکَ وَ الخَلَفِ البَاقِی مِن بَعدِکَ الأدِلَّاءِ عَلَی اللهِ مِن وُلدِکَ فَنُصرَتِی لَکُم مُعَدَّهُ حَتَّی یَحکُمَ اللهُ بِأمرِهِ وَ هُوَ خَیرُ الحَاکِمِیِن؛درود بر تو ای فرزند رسول الله(ص)، اگر چه من، زمان شما را درک نکردم تا شما را با دستم نصرت کنم، اما اکنون با قلب، گوش، چشم، بدن، رأی و همه خواسته هایم، تسلیم امر شما هستم و در راه نصرت شما جانشینان شما- که راهنمایان به سوی خدا و از فرزندان شما می باشند- هستم. اکنون تمام نصرت و یاری من برای شما آماده است، تا هنگامی که خداوند اراده و حکم کند و او بهترین حاکمان است».
این فراز، معنا و مفهوم انتظار و کیفیت آمادگی برای ظهور امام زمان(عج) را روشن می سازد؛ چرا که همراه کردن جان و دل، عقل و سر، و رأی و خواسته ها در راه امام معصوم و مقدم داشتن او بر اراده و خواست خود، روح انتظار است.
د: تشرفات
در اینجا به ذکر دو نمونه از این تشرفات اشاره می شود:
۱٫ عنایت حضرت مهدی(عج)، به مجالس ذکر امام حسین(ع)
علامه امینی(ره) در جلد اول کتاب «الغدیر» می گوید:« در میان اصحاب ما مشهور است که خواندن قصیده «ابن عَرَندَس» در هر مجلسی، موجب تشرف فرمایی حضرت بقیه الله- روحی له الفداه- به آن مجلس می شود.
خطیب بزرگ شیعه، مرحوم شیخ عبدالزهراء کعبی(ره) می گوید:«یک روز، بعد از ظهر، وارد صحن امام حسین(ع) شدم. شخصی در مقابل یکی از حجره های صحن شریف- که کتاب های مذهبی می فروخت و با من سابقه آشنایی داشت- مرا دید و گفت:«کتاب کوچکی دارم که به نظرم برای شما خوب باشد و در آن، اشعاری بسیار زیبا، مکتوب است. قیمت آن هم این است که یک بار آن را برایم بخوانی». کتاب را گرفتم و دیدم که کتاب مفید و سودمندی است؛ زیرا قصاید ابن عرندس حلّی- که مدت ها دنبال آن می گشتیم- در آن بود. در یکی از رواق ها نشستیم و من به خواندن آن اشعار برای کتاب فروش مشغول شدم و هر دو اشک می ریختیم که ناگهان سیدی از برزگان عرب را دیدم که در برابرم ایستاده، به اشعار گوش می دهد و گریه می کند.
من، هم چنان به خواندن مشغول بودم تا به ابن ابیات رسیدم:
اَیُقتَلُ ظَمآناً خُسینٌ بِکَربلا
وَ فی کُلِّ عُضوٍ مِن اَنامِلِهِ بَحرٌ
وَ والدُهُ السّاقی عَلَی الحَوضِ فی
وَ فاطمَهُ ماءُ الفُراتِ لَها مَهرُ
فَوا لَهفَ نشفس لِلحُسین وما جَنی
عَلَیه غَداهَ الطَّفِّ فی حَربِهِ الشِّمرُ
– آیا حسین(ع) باید در کربلا تشنه به شهادت برسد، با آن که در هر انگشت او دریایی یافت می شود؟
– و با آن که پدرش علی(ع) در روز رستاخیز، مردم را از حوض کوثر سیراب می کند و آب رفات، مهریه مادرش فاطمه(س) است؟
– پس آه و فغان بر حسین(ع) و جنایت هایی که شمر در کربلا نسبت به حضرتش روا داشت.
شعر که به این جا رسید، گریه بزرگوار شدت گرفت. رو به ضریح امام حسین(ع) کرد و بیت« أ یقتل ظلمانا…» را تکرار نمود. و هم چون زن جوان مرده شروع به گریستن کرد. همین که شعار را به پایان رساندم، دیگر آن بزرگوار را ندیدم. برای دیدن ایشان، از صحن خارج شدم تا شاید او را بیابم؛ ولی ایشان را پیدا نکردم و به هر کجا رو نمودم، اثری نیافتم. گویا از برابر چشمانم غایب شده بود. به یقین دانستم که ایشان، حضرت حجت و امام منتظر(عج) بوده است».
۲٫ سفارش حضرت مهدی(عج)، به زیارت عاشورا
محدث نوری، حکایت سید دشتی را چنین نقل می کند که:«حضرت به سید، دستور خواندن نافله(خصوصاً نافله شب)، زیارت جامعه و زیارت عاشورا را داد و بعد از آن فرمود: شما چرا نافله نمی خوانید؟ نافله، نافله، نافله! شما چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا! شما چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه!».
خاتمه
دولت حضرت مهدی(عج)، و رجعت امام حسین(ع)
«رجعت»، مسأله ای است که در زمان ظهور، نمود پیدا می کند و در حقیقت حضرت ولی عصر(عج)، صاحب آن است. اولین امامی که در دولتی کریمه، رجعت می کند. امام حسین(ع) است و ایشان همان کسی است که بعد از امام زمان(عج)، حاکم و امام حکومت می باشد.
چنان چه امام صادق(ع) در این باره می فرماید:« اولین کسی که زمین به رویش شکافته می شود و به دنیا برمی گردد، حسین بن علی(ع) است».
هم چنین از امام محمدباقر(ع) نقل شده است:«امام حسین(ع) در شب عاشورا به اصحابش فرمود:”شما را به بهشت بشارت باد. به خدا قسم که بعد از آن چه بر ما جاری می شود، تا زمانی که خدای تعالی بخواهد، مکث خواهیم کرد؛ بعد از آن، خداوند ما و شما را در هنگامی که قائم ما ظاهر شود، بیرون خواهد آورد و از ظالمین انتقام خواهد کشید و ما و شما آنان را در سلاسل و اغلال، و گرفتار به انواع عذاب و نکال مشاهده خواهیم کرد…”».
امام حسین(ع) هم چنین در روز عاشورا، باز از رجعت خود سخن گفته و فرموده است:«من اولین کسی خواهم بود که زمین برای او شکافته می شود و رجعت می کند».
امام صادق(ع) نیز در تأویل آیه شریفه«ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ » فرموده اند:«مقصود، زنده شدن دوباره امام حسین(ع) و هفتاد تن از اصحابش در عصر امام زمان(عج) است؛ در حالی که کلاه خودهایی طلایی بر سر دارند و به مردم، رجعت و زنده شدن دوباره حضرت حسین(ع) رااطلاع می دهند تا مؤمنان به شک و شبهه نیفتند».
فرصت ها
شناختن پیوندها و ارتباطات میان قیام امام حسین(ع) و قیام امام زمان(عج)، فواید و فرصت هایی را پیش روی ما می گذارد که از جمله آن، این موارد است:
۱٫ به کمک این شناخت، می توان اندیشید و فرهنگ غنی شیعه را تبیین و پالایش نمود.
۲٫ با توجه به مشابهت یاران هر دو نهضت، (نقش جوانان و زنان در هر دو دوره) و اشتراک اهداف هر دو نهضت، عرصه را برای حضور و ظهور امام زمان(عج) فراهم کرد.
۳٫ با توجه به مبحث «مدیریت تحول» می توان از نهضت امام حسین(ع)، برای بسط و تعمق اندیشه انسان مدرن عصر غیبت، بهره جست و نگذاشت تکرار تاریخ، خاطره های تلخ و سیاه را استمرار بخشد.
عبرت ها
۱٫ همان طور که وضعیت نابسامان اجتماعی و سیاسی عصرامام حسین(ع)، منجر به شهادت غریبانه ایشان شد؛ امروز نیز وضعیت نامطلوب اجتماعی به طولانی شدن غیبت می انجامد.
۲٫ مردمی که حاضر به همکاری با حسین(ع) نشدند، انسان هایی به ظاهر متدین بودند که نماز می خواندند، قرآن تلاوت می کردند، روزه میگرفتند و به حج می رفتند؛ اما عبادت هایشان خالی از روح ولایت بود و به همین علت، وقتی امام زمانشان در هشتم ذی حجه، مکه را به سمت کوفه ترک کرد، آن ها به سوی منی و عرفات رفتند…
این مسئله، تهدیدی بسیار جدی برای ما است؛ چرا که نباید از وجود امام عصر(عج) غافل بود و سرگرم دنیا و یا حتی غرق در عبادت بدون ولایت شد.
۳٫ همان طور که انسا های زمان امام حسین(ع) در برابر وجدان تاریخ و در محکمه عدل خداوند متعال، محکوم و مجرم می باشند، امروز نیز کسانی که به استنصار امام زمان(عج) لبیک نمی گویند، مقصر و مجرم اند.
سخن پایانی
حضرت امام حسین(ع) در عالم مکاشفه، به یکی از بزرگان قم فرمودند:«… مهدی ما در عصر خویش مظلوم است. تا می توانید درباره او سخن بگویید و قلم فرسایی کنید. آن چه درباره او بگویید، درباره همه معصومان(ع) خواهد بود؛ چرا که حضرات معصومین، همه در عصمت، ولایت و امامت، یکی هستند؛ اما چون عصر، عصر مهدی ماست، سزاوار است مطالب، درباره او گفته شود… باز تأکید می کنم که درباره مهدی ما زیاد سخن بگویید و بنویسید. پیش از آن چه نوشته و گفته شده، باید درباره اش نوشت و گفت».
نتیجه
عاشورا، شور انتظار و شوق ظهور را مضاعف می کند؛ از این رو، عزاداران حسینی، با یک چشم بر مصائب اباعبدالله الحسین(ع) گریه می کنند و با چشم دیگر، افق ظهور را رصد می نمایند.
امروز باید با چشمان اشک بار و با لبان مترنم به دعای فرج، بیرق عزای حسین(ع) و پرچم سبز انتظار را به دوش گرفت و با یک دست، در رثای حسین(ع)، بر سر و سینه زد و با دست دیگر، رو به آسمان، برای ظهور، دعا نمود.
کی شود مهدی بیاید یا حسین
کربلا را او گشاید یا حسین
کی شود آوای تو از نای او
در کنار کعبه آید یا حسین
می شود با یا لثارت الحسین
نهضتی بر پا نماید یا حسین
کی شود گیرد ز دشمن انتقام
شعر پیروزی سراید یا حسین
کی شود آن روضه خوان خون جگر
سوز این دل را فزاید یا حسین
******