آنگاه که اشخاصی سخت از بی پروایی و سنگدلی و بی تفاوتی مردم گله دارند این مثل یا تعبیر را به کار میبرند.
ای بابا، مگر شده تعزیه تجره؟
روزی گروهی تعزیه خوان به آبادی”تجره” میروند و برای اهالی آبادی تعزیهای خوب اجرا میکنند. چون فصل بهار بود، بیشتر مردم در بیرون آبادی به کشاورزی مشغول بودند. وقتی نخستین کشاورز به روستا باز میگردد از یکی میپرسد: چه خبر است و چرا مردم جمع شدهاند؟ آن فرد تعزیه را با آب و تاب تعریف می کند. مرد با شنیدن این سخنان، پیش تعزیهخوانها میرود و میگوید: در صحرا بودم و نتوانستم تعزیه را ببینم. به خاطر من آن را یکبار دیگر اجرا کنید. تعزیهخوانها به اصرار وی تعزیه را دوباره اجرا میکنند. در این هنگام، کشاورزی دیگر از راه میرسد و با قلدری آنها را وادار میسازد یک بار دیگر کارشان را تکرار کنند. تعزیهخوانها که موقعیت را چنین میبینند، بساط خویش میبندند و فرار را برقرار ترجیح میدهند.
منبع: عاشورا در فرهنگ مردم(ضربالمثلها)
مؤلف: محمدعلی عارفیراد