نه کربلا نه چاووشی
این مثل به پشیمان شدن از انجام دادن کاری و انصراف از آن، اشاره میکند.
نقاره چی یزید است!
این مثل به حمایت از ستمگر اشاره دارد و دربارهی کسی که از ستم پیشگان طرفداری میکند، به کار میرود.
نوبت به انبیا چو رسید آسمان تپید
این مصرع که به مظلومیت و بینوایی اشاره دارد، از ترکیب بند محتشم گرفته شده و به علت کثرت استعمال در سوگواریها به صورت مثل در آمده است. یعنی چون نوبت به ما رسید قرار بر هم خورد یا همه چیز در هم آشفت.
نخودی در آش امام حسین(ع) انداختن
در گذشته وقتی میخواستند کمکی از کسی بگیرند یا او را به شرکت در عزاداری ترغیب کنند میگفتند: شما هم نخودی در آش امام حسین(ع) بیندازید.
مثل ریشه در آن گفتار دارد و به کمک و دست داشتن در کار خیر اشاره میکند.
من این جا یک تن و یک شهر دشمن
این مصرع از تعزیه شهادت مسلم بن عقیل و فرزندانش برگرفته شده است و به تنهایی و بیکسی اشاره دارد.
موکّل آب فرات است
این مثل به ماجرای کربلا و شهادت حضرت ابوالفضل(ع) اشاره میکند و دربارهی افراد بیرحم و انعطاف ناپذیر که در اجرای مأموریت خویش انسانیت و عاطفه را زیر پا مینهند، به کار میرود.
مگر هنوز یزید پلید در دنیاست مگر هنوز بناهای جور او برپاست.
این بیت از تعزیهی «آمدن حضرت زهرا به محشر» برگرفته شده است و برای بیان ظهور نابهنگام بلایی بزرگ و حادثهای شگفت به کار میرود.
مشهدی رفت و کربلایی شد، پس آمد و عجب بلایی شد.
این مثل به کسی که پس از رسیدن به ثروت، سرکشی پیشه میسازد، اشاره دارد.
مصحفی بر کف چو زین العابدین خنجری پر زهر زیر آستین
این مثل برای بیان شدت دورویی و نفاق به کار میرود.
مثل نعش تو دسته
این مثل به تنبلی، سستی و بیحالی اشاره دارد و دربارهی کسی که تنبلی پیشه ساخته یا تاق باز به پشت دراز کشیده است، استفاده میشود.