جمعه ۱۳ خرداد- بغداد
زنگ ساعت را برای چهار صبح گذاشته ام تا نیم ساعت زودتر بیدار شوم و در اطاق ها را یکی یکی بزنم تا ساعت چهار و نیم همه سوار اتوبوس شده باشند. یکی از مشکلات مردم ما که این زوّار بخشی از آن ها هستند وقت ناشناسی و به تبع آن قدری بی نظمی است. در سوریه گاه یک ساعت همه سوار اتوبوس شده ولی منتظر چند نفر می شدند که یا دنبال خرید رفته بودند و… یا در حرم زیارت می کردند و به تنها چیزی که توجه نداشتند رعایت وقت دیگران بود. اتوبوس تکمیل می شود و برای خداحافظی و زیارت وداع راهی کاظمین می شویم. نماز صبح را در حرم می خوانیم و مشغول زیارت می شویم. یک ساعت بعد، آفتاب تمام صحن حرم را فرا گرفته است. خیلی از زوّار هنوز برنگشتهاند. به دنبال ماشین می گردیم پیدایش نیست. پانصد متر طول خیابان منتهی به حرم را دوبار پیاده طی می کنم اما اثری از آن نیست. نگرانیم بیشتر می شود اولین بار است راننده بی نظمی می کند. بیست دقیقه بعد سر می رسد و به من اشاره می کند که مرا دیده است. از او میخواهم در نزدیک ترین فاصله توقف کند. زائرینی را که جلوی درب حرم مطهر تجمع کرده و بعضی از این وقت استفاده کرده مشغول خرید از دستفروش ها هستند، به سمت اتوبوس هدایت می کنم. دو سه نفر هنوز نیامده اند. بیش از سه ربع است که با دلواپسی به دنبال اتوبوس و زوّار در حرکت هستم. بالاخره دو سه نفر هم سر می رسند و اتوبوس، کاظمین را ترک می کند. به هتل می رسیم برق رفته است و زوّار نمیتوانند به طبقه ۱۷ هتل که رستوران در آن قرار دارد بروند. از این پس رفتن برق در هر شهری برای ما امری عادی است که ساعت ها باید صبر کنیم. بعضی از هتل های بغداد نجف و کربلا، برای راحتی زوّار چاره را در خرید ژنراتور دانسته اند اما مدیر این هتل ۵ ستاره که بهترین هتل پایتخت عراق است گویا از این تدبیر بی بهره مانده است! حالا زوّار نه به طبقه هفتم که محل استقرار آن هاست می توانند بروند نه به رستوران، پس از نیم ساعت برق هتل وصل می شود و همه راهی رستوران می شوند، و چه ازدحامی! از نگاه های متعجبانه بعضی از خدمه هتل به زوّار خجالت می کشم بعضی از زوّار نه رعایت تقدم می کنند و نه رعایت زن ها و نه رعایت ظرفیت آسانسور را! به همین دلیل هم پس از ورود ما به بغداد از سه آسانسور هتل دو آسانسور از کار افتاده و تنها یک آسانسور کار می کند. شتاب و عجله و عدم رعایت حق دیگران هم از مشکلات قدیمی و شاید زائل نشدنی بخشی از مردم ماست. در تهران و شهرستان ها در چهارراه ها در سوار شدن به اتوبوس ها و استفاده از وسایل جمعی دیگر هر کس ده ها و صدها نمونه سراغ دارد این رفتار زیبنده ملت با فرهنگ و با تمدن و پرتسامح ایران نیست. به خصوص در جاهایی مثل عربستان که مردم آنها سابقه تمدنی کمتری از مردم ما دارند این حرکات زننده و مایه شرمساری است. به طبقه هفدهم می روم هنوز سفره را نچیده اند و صبحانه آماده نیست. فرصت را غنیمت می شمرم و از بالای این هتل ۱۷ طبقه که مجلل ترین هتلهای بغداد است. نگاهی به بغداد می کنم…
منبع: کتاب تا عشق با عشق-سفرنامهی دمشق،کربلا،مکه غلامعلی رجایی