و به راستی مگر سختتر از امتحان عطش میتوان امتحانی دیگر یافت که انسان برای رهایی آن حاضرست از همه چیز خود بگذرد و تن به هر ناخواسته بدهد ولی از شر آن در امان بماند؟ و امام حسین(ع) که میبایست به تقدیر الهی در برابر سخت ترین ابتلائات آزموده شود نه تنها خود و یاران و برادران و فرزندانش که مهمتر از همه فرزند شش ماههی شیرخوارهی او در معرض این ابتلاء قرار گرفتند، طفل شیرخوار کجا طاقت تشنگی دارد و مگر چند قطره آب به او، چه خطری را متوجه سپاه ابن سعد می ساخت؟در جایی سروده ام: برگ گل را طاقت طوفان کجا؟ /کودکی شش ماهه و میدان کجا؟ نماز زیارت و نماز ظهر و عصرمان را در زیر گنبد امام حسین(ع) تحت این قبهی نورانی، تمام میخوانیم. این هم سرّی عجیب است یعنی حرم حسین، حرم خدا و مانند وطن و خانهی خود زائر است و مگر نه در روایات درباره امام حسین(ع) میخوانیم که«و قبره فی قلوب من والاه» یعنی قبر حسین در قلب دوستان اوست پس سینهی هر زائر کربلاست و خود او قطعهای از کربلا! چه تعبیر زیبایی، نماز در خانهی خویش! شنیدهام سنگ سرخی بالای سر حضرت است که می گویند درست مقابل سر بریدهی امام حسین(ع) است. چند نفر زن و مرد به صف ایستادهاند و بر روی این سنگ نماز می خوانند اما متاسفانه مراعات مسائل شرعی را نمیکنند. یکی از زوّار کاروان را میبینم که با حال منقلبی بالای سر حضرت نشسته است و اشکبار به ضریح شش گوشهی امام حسین(ع) می نگرد. به او میگویم تا حرم خلوت است میتوانی بلند شوی و به دور قبر شش گوشهی امام حسین(ع) طواف کنی. برمی خیزد و طواف می کند. طواف من تمام شده است. به قبر علی اکبر علیه السلام می چسبم و با معشوق امام حسین(ع) درددل و نجوا میکنم. تشنگی او را به یاد میآورم که تا بدان حد بود که وقتی از میدان بازگشت و از پدر تقاضای آب کرد، امام به او فرمود: “برگرد، امیدوارم با نیل به شهادت، بهزودی از شرّ این تشنگی عظیم، خلاص شوی!” عجبا که تشنگی علی اکبر آنقدر زیاد بود که امام به شهادت او راضی شد. جایی دیگر در یک سخنرانی که به رابطههای عاشقانهی اصحاب امامحسین(ع) با آن حضرت پرداخته بودند به این نکته اشاره کردم وقتی علی اکبر که یک مرد کامل و دارای زن و دو فرزند بود و به غلط او را اکبر نوجوان میخوانند، میداند پدرش امام حسین(ع) از او تشنه تر است و آبی در حرم ندارد و اگر آبی هم باشد می بایست نصیب طفلان خردسال حرم از جمله برادر شیرخوارش علی اصغر بشود، چرا از پدر تقاضای آب می کند؟ به حضار گفتم:به نظر من اینهمه بهانه برای آن بود که هم دل پدر را با دیدار خود آرام کند و هم یکبار دیگر از زیارت چهرهی نورانی پدر که طبق روایت خداوند نور خلقت را از نور حسین آفریده است. نصیبی داشته باشد و صدالبته که اسراری دیگر در این بازگشت اکبر از میدان نهفته شده که دست من از آن کوتاه است مگر حضرتش عنایتی کند…
منبع: کتابتاعشق با عشق-سفرنامهی دمشق،کربلا،مکه غلامعلی رجایی