خانه / سفرنامه / آثار گلوله‌ی بعثیان در حرم

آثار گلوله‌ی بعثیان در حرم

وی که به زبان فارسی خیلی روانی حرف می‌زد هر از چند گاه لحظه ای به من نگاه می‌کرد. نگاه او به ضریح دوخته شده بود ولی با من حرف می‌زد. در نجف هم یک روحانی را دیدم که می گفت مرجع تقلید است ولی وقتی با او حرف می زدم، مانند این مرد کربلایی به ضریح حضرت امیر نگاه می کرد و جواب می داد و می ترسید یک لحظه به من نگاه بکند. مرد کربلایی می‌گفت ۷۰ هزار نفر از مردم کربلا در این حرکت به دست بعثی ها کشته شدند. او می گفت حسین کامل داماد صدام با تانک به حرم امام حسین(ع) وارد شد و در کمال جسارت به حضرت خطاب کرد اگر تو حسین بن علی هستی من هم حسین کامل هستم و بعد دستور شلیک به طرف مناره های طلایی حرم –که هم اکنون در یکی آنها سوراخ سیاهی مشهود است- و حمله به طرف حرم مطهر را صادر کرد و سربازان تحت فرمان او به حرم ریختند و تمام کسانی را که به حرم حسینی پناهنده شده بودند در همان‌جا به شهادت رساندند. و دیدیم که چگونه سزای این جنایت خود را دید و بعد از آنکه از عراق گریخت با مکر صدام به عراق بازگشت و در همان شب اول سکونتش در بغداد با اینکه به ظاهر از صدام امان گرفته بود، سر از تنش جدا کردند و او را به جهنم فرستادند. شاید به دلیل ثبت تصویری این جنایت، عکس‌برداری در حرم امام حسین(ع) ممنوع است ولی اگر بگیرند با یک اسکناس چند صد تومانی مشکل حل می شود! تمام سنگ‌های دیوار صحن پشت سر حضرت که همه از مرمر سبز و سفید هستند آکنده از سوراخ گلوله است که راهی برای ترمیم آنها وجود نداشته است. وقتی روی قالی می نشینی زیر پایت ناهموار است که نشان می دهد سنگ های کف حرم نیز مانند دیوارهای اطراف بر اثر انفجارات داخل حرم آسیب فراوان دیده‌اند. چند نفر از خدام درشت اندام که همیشه در حرم هستند و چند شرطه امنیتی عراق از پس زوّار زرنگ ایرانی دوربین به دست برنمی‌آیند. نماز جماعت مغرب و عشا را در صحن امام حسین(ع) می خوانم. در کنارم یک مرد روستایی از اطراف کربلا نشسته است سر صحبت را با او باز کردم. وقتی به سوالاتم پاسخ می گفت، به چهره‌ی او می نگریستم و از اینکه ۷۰ سال سعادت تشرف به حرم امام حسین(ع) را پیدا کرده است به حال او غبطه می خورم به یاد ندارم به کسی و به چیزی این‌قدر غبطه خورده باشم. خدایا همه‌ی سهم ما از زیارت حسین(ع) همین چهل و چند ساعت است و حتی بعضی بدون درک این توفیق با آرزوی کربلا به جهان باقی شتافته‌اند اما این اعراب بادیه نشین هر لحظه که اراده کنند به حرم حسین(ع) مشرّف می شوند. سعادت از این بالاتر و بهتر نمی شود. بعد از زیارت امام حسین(ع) به زیارت حضرت ابوالفضل(ع) مشرّف می شوم. بسیار تشنه ام اما آب نمی خورم. مگر می شود سیراب بود و سقای تشنه‌ی کربلا را زیارت کرد؟ در بیرون از حرم، مخزن‌های آب خنکی است که زوّار از آن می نوشند. به سر و صورتم آبی می زنم تا قدری تشنگی ام برطرف شود. یک زائر ایرانی بدون اینکه مرا خطاب کند شعری از دوست عزیزم امیر خاکسار که حاج‌صادق آهنگری آنرا خوانده‌است می خواند که: “مخور آب ابوالفضل که این شرط وفا نیست” معلوم می‌شود شعر و نوحه تا کجا در فرهنگ مردم ما رسوخ کرده است. حرم حضرت عباس(ع) صفای عجیبی دارد. آدم در حرم این بزرگوار که مظهر فتوت و جوانمردی و وفاداری است، احساس سبکی خاصی می کند. وقتی به ایوان‌های اطراف قبر می نگرم احساس می کنم با اینکه گنجایش محدودی دارد در وسعت چنان می نمایاند که اگر همه‌ی عالم در آن تجمع کنند اندکی از آن پر می شود. عراقی‌ها علاقه و اعتقاد عجیبی به حضرت عباس(ع) دارند. حتی عرب های خودمان هم در خوزستان همین‌طور هستند. آقا مجید خنیاب که از بچه های خرمشهر و از دوستان قدیمی من است در این باره به من گفت این امر مختص عراقی ها نیست ما هم در خرمشهر اگر با کسی معامله ای بکنیم که برای ما سودآور باشد، به محض اینکه طرف معامله ما را در این معامله به حضرت عباس قسم بدهد، نمی‌پذیریم و به او می گوییم یا معامله را فسخ کن یا ما را به حضرت عباس(ع) قسم نده. وقتی پرسیدم، چرا معامله را فسخ می کنید؟ با لحن خاصی گفت: حاجی، از حضرت عباس می ترسیم که اگر خلافی بکنیم، با ما برخورد بکند. در راه نجف که به راهنمای عراقی گفتم عربهای ما در ایران به حضرت عباس(ع) “رأس‌الحار” می گویند (یعنی کسی که دود غیرت از گنبدش بلند است) آیا شما هم همین لقب را به این حضرت می دهید؟ پاسخ مثبت داد. وقتی با لبخند از او پرسیدم چرا این‌همه از عباس(ع) می ترسید و واهمه دارید که در حضور او و با نام و یاد او کار خلاف نکنید و قسم دروغ نخورید و غش در معامله نکنید و به کسی تهمت و افترا نزنید و ستم نکنید، خنده‌ای کرد و مرا به نام دختر بزرگم با “کنیه” صدا کرد و گفت: یا ابوفاطمه، حسین تسمح برای اینکه حسین(ع) اهل گذشت و تسامح و رحمت است. همان‌وقت به کسی که در کنارم بود گفتم در همین دو کلمه “حسین تسمح” دریایی از معرفت و عشق موج می زند و همین جاست که آدم می فهمد عشق به خاندان علی و پیامبر تا کجا در اعماق دل و جان این مردم رسوخ پیدا کرده است و به راستی این مردم خوب حسین را شناخته‌اند که رحمه الله الواسعه است و دریای رحمت الهی. در چند صد قدمی جنوب قبر امام حسین(ع) قبر “ابراهیم مجاب” قرار دارد که می‌گویند اولین کسی بوده که کربلا را به عنوان وطن خویش انتخاب کرده است. در مورد او که از نوادگان امام کاظم(ع) و نابینا بوده. مشهور است هنگامی که به حضرت سلام کرده جواب شنیده “وعلیک السلام یا ولدی” و به همین دلیل “ابراهیم مجاب” لقب گرفته‌است. عشق مدام به زیارت حسین(ع) مرا تا آخر ایامی که در کربلا هستم از زیارت او بازمی‌دارد! قتلگاه امام حسین(ع) در چند ده متری ضریح امام حسین(ع) و در جنوب غربی حرم واقع است راهروی باریکی دارد که زوّار از آن وارد می شوند طبق روایت مورخان کربلا، امام حسین(ع) در این نقطه از اسب به زمین افتاده و سر از تن مطهرش جدا شده است. ضریح چند متری یک طرفه‌ای که سه قسمت دارد این محدوده چند متری را از دیوار جدا کرده است. کف قتلگاه را سنگ‌های مرمری پوشانده است که لکه‌ای قهوه‌ای رنگ متمایل به قرمز بر روی آنها دیده می شود…

منبع:کتاب‌تاعشق با عشق-سفرنامه‌ی دمشق،کربلا،مکه غلامعلی رجایی

telegram

همچنین ببینید

پنج شنبه ۸۲/۵/۳۰ – مسجدالنبی (ص)

تشهد این است و عبارات تشهد را طبق فقه اهل سنت برای من می خواند. ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.