آیات الهی در مورد امام زمان(عج)
سخنران: سید حسین هاشمی نژاد
امام صادق(ع) به ابابصیر(۱)فرمودند: خوشا به حال شیعیان ما، کسانی که در غیبت منتظر امام زمانشان هستند و پس از ظهور نیز از یاورانش هستند؛ هیچ خوف و حزنی در دل آنها نیست.
امام زمان(عج) نامه به شیخ مفید نوشته اند که بسیار قابل توجه است، ابتدا خطاب امام به شیخ مفید که ایشان را مخلص خود میدانند: این نامهای است از ما به تو؛ ای برادر و ای ولیّ، و ای مخلص در محبت ما … این تعابیر نشانه ی تقوای زیاد شیخ مفید است.
قسمتی از این نامه را میآوریم، نامهای که در زمان غیبت که زمان ضلالت و سرگردانی است، عمل به فرامین آن بسیار راه گشاست.
و ما با تو ای دوست مخلص که در راه ما با ظالمان مجاهده میکنی عهد میبندیم، و امیدوارم خداوند تو را همانگونه که گذشتگان از اولیای صالح ما را یاری کرد تو را با نصرت خود تأیید فرماید، زیرا هر که برای خداوند رعایت حال برادران دینی خود را بنماید، و حقوق الهی را به مستحقانش پرداخت نماید، چنین فردی از فتنه و گرفتاری آینده و رنج و زحمت تاریک و مشرف آن در امان خواهد بود(۲)، [در این قسمت از نامه امام به ادای حق الناس و رعایت احوال دیگران سفارش کرده و آن را عامل نجات و رهایی از فتنه های آخرالزمان معرفی میکند.]
روایت شده که علی بن مهزیار اهوازی(۳) در تشرفی خدمت امام زمان(عج) گفتند: ای آقای من! تاکنون کسی را نیافتهام که مرا به نزد شما راهنمایی کند. امام در پاسخ فرمودند: نه این چنین نیست. ما شب و روز منتظر شما بودیم.
امام در ادامهی صحبتشان سه مانع را که موجب دور ماندن از امام زمان(عج) است را ذکر کردند(۴).
مانع اول: تکاثر طلبی؛ جمع کردن ثروت و بیخبری از محرومان.
نقل شده که عبدالکریم پینه دوز یک روز زمستانی هیچ مشتری نداشت و سخت در مضیقه بود، تصمیم گرفت شب دیر به خانه برود تا بچه هایش خوابیده باشند و از دستِ خالی به خانه رفتن خجالت نکشد.
از مغازه که بیرون رفت دید برف همه جا را پوشیده است. سر کوچه یک نفر ایستاده بود و او را صدا میزد، بقچهای به او داد که حرارت و گرمایی از آن بیرون میزد، به خانه که رسید بقچه را باز کرد دید داخل آن نان داغ و حلواست. بچهها را بیدار کرد و همگی سر سفره نشستند. صبح روز بعد، بقچه را باز کردند و با تعجب دیدند که نان و حلوا سر جایشان هستند، قصه را برای همسرش گفت و از او خواست این مسأله را با کسی درمیان نگذارد. تا یک هفته از آن بقچه نان و حلوا میخوردند و تمام نمیشد. یک روز یکی از همسایگان به خانهی آنها رفت و از همسر عبدالکریم پرسید هر روز موقع غذا خوردن بوی خوبی از خانه ی شما میآید، قضیه چیست؟
او هم قضیه را برایش تعریف کرد، همسایه میخواست تبرکاً از آن نان و حلوا بردارد اما وقتی بقچه را باز کردند دیدند نه نانی است و نه حلوایی! عبدالکریم پینه دوز میگوید اگر همسرم آن قضیه را نمیگفت تا آخر عمر آن نان و حلوا در سفرهی ما بود چون آن غذا از جانب صاحب الامر(عج) بود.
مانع دوم: تکبر و تفاخر نسبت به مؤمنِ ضعیف و درمانده است.
در همین تشرف علی بن مهزیار امام زمان(عج) روایتی از پیامبر(ص) نقل میکنند که: جدم فرمودند اگر کسی با شخص ثروتمندی سلام کند و بعد با شخص فقیری سلام کند به گونهای که سلامشان فرق داشته باشد، در قیامت خداوند را به گونهای ملاقات میکند که بر او غضبناک است.
طبق این حدیث بسیاری از ما مورد غضب امام زمان(عج) هستیم.
علی بن یقطین از اصحاب ویژه امام موسی بنجعفر(ع) بودند که از سوی امام مأمور بودند در دربار هارون الرشید مشغول باشند تا کارهای دوستان امام را پیگیری کنند، امام هم از دور مواظب ایشان بود و از او حمایت میکرد. نقل شده نزد هارون الرشید سعایتِ(۵) علی بنیقطین را کردند که: این آقا شیعه و از پیروان موسی بنجعفر(ع) است. هارون الرشید نپذیرفت، گفتند امتحانش کنید شما وضو گرفتن او را ببینید با ما فرق دارد(۶). تصمیم گرفتند او را در تالاری قرار دهند تا شب و مشغول کارهای اداریاش کنند تا مجبور باشد همانجا وضو بگیرد. هارونالرشید هم از پشت پرده ای وضو گرفتن او را تماشا کند. شب قبل امام موسی بنجعفر(ع) نامهای به علی بنیقطین نوشت که از امروز اینگونه وضو بگیر(به شیوه اهل سنت). از این دستور تعجب کرد اما با توجه به معرفتی که نسبت به امام زمانش داشت گفت حتماً حکمتی دارد.
آنچه هارون الرشید از پشت پرده دید، وضو گرفتن علی بنیقطین به شیوهی اهل سنت بود و خطاب به او گفت: دیگر حرف هیچکس را دربارهی تو باور نمیکنم و تو واقعاً از ما هستی.
امام زمان اینگونه موالی خود را از دور کنترل می کند و تمام شئونات زندگی آنها را تحت کنترل و نظارت خود دارد.
همین علی بن یقطین که اینقدر مورد توجه امام موسی بنجعفر(ع) است، در ایام حج به مکه مشرف شدند می خواستند به خدمت امام بروند ولی ایشان را نپذیرفت. [میدانست اگر امام زمانش از او راضی نباشد، خدا هم از او راضی نیست و حجش مقبول نیست.]
بالاخره با یک واسطه خدمت امام رسید و علت بیتوجهی امام را جویا شد.
امام فرمودند تو به محبّ ما بیاعتنایی کردی.
ابراهیم بنجمال از محبان و شیعیان امام بود که دچار فقر بود، یک زمان به علی بنیقطین مراجعه کرده بود اما ابنیقطین او را نپذیرفته و ردّش کرده بود.
فصل حج بود و ایام ذیالقعده و ترک حج جایز نبود[اما علی بنیقطین برای به دست آوردن رضایت صاحب الامرش، امام زمانش باید دل ابراهیم بنجمال را به دست میآورد]
به امام گفت: فصل حج است و خانهی من مدینه و او کوفه است، وقتم تنگ است چه کنم؟
امام فرمودند: این با ماست، برو بقیع، مرکبی آنجاست سوار شو و برو … طی الارضش دادند.رفت کوفه درب خانهی ابراهیم بن جمال را زد، در را باز کرد و با تعجب دید وزیر کشور در خانهاش ایستاده است. علی بن یقطین گفت: آقا فرمودند شما از من ناراضی نیستید، آمدم شما را راضی کنم. گفت: راضی ام برو. گفت: میخواهم یقین پیدا کنم که از من راضی هستی، روی زمین میخوابم، تو پایت را روی من بگذار. همین کار را کرد و با گریه میگفت: خدایا شاهد باش که من محبّ موسی بن جعفر(ع) هستم. دوباره طی الارضش دادند، رفت خدمت امام(ع)، فرمودند: حال هم من از تو راضی هستم و هم خدای تو.
مانع سوم: قطع رحم، امام عصر(عج) علاقهی زیادی به صلهی رحم دارد.
نقل شده یک لحاف دوز بود که بسیار مورد توجه امام زمان(عج) بود، یک روز از او پرسیدند چگونه به این مقام رسیدی؟ گفت: حقیقت این است که من سالها دنبال حضرت بودم، به هر دری زدم موفق به دیدار ایشان نشدم، یک روز یادم آمد که عمهی پیری دارم و مدتهاست از حال او غافلم، به دیدارش رفتم، گفتند رفته آب انبار آب بیاورد، من هم رفتم آب انبار، دیدم دو سطل پر از آب کرده و آنها را روی پله گذاشته و خودش همانجا نشسته، نفسش یاری نمیکرد سطلها را بالا بیاورد، سطلها را برداشتم، آوردم خانه، مبلغی پول به او دادم و حالش را پرسیدم، از خانهاش که بیرون آمدم، دیدم آقا سر کوچه ایستادهاند و دارند لبخند میزنند.
جمع کردن ثروت، تکبر به ضعیفان و قطع رحم سه مانع درک محضر امام زمان(عج) هستند. این سخن امام زمان(عج) با علی بنمهزیار اهوازی بود که از شایستگان زمان خود بوده، یک هفته میهمان امام زمان(عج) بود. بعد از یک هفته امام فرمودند اگر میخواهی بروی برو.
پاورقی:
۱)از شاگردان خاص امام صادق(ع).
۲)احتجاج، ترجمه جعفری، ج۲، ص۶۵۵، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۸۱ش.
۳)علی بنمهزیار اهوازی: از روایان ثقه و جلیل القدری که امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) و امام زمان(عج) را درک کرده اند.
۴)الحیاه، ترجمه احمد آرام، ج۶، ص ۶۹۴ـ ۶۹۳، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۰ ش.
۵)خبر چینی
۶)وضوی شیعه و اهل سنت با هم فرق دارد.