سلام
ترا ای گل سرخ پرپر، سلام
ترا ای عطش نوش بیسر، سلام
تو را ای بلندای عزّ و شرف
کشیده سوی لامکان پر، سلام
ترا ای منادی «هل من معین»
جوابت شد از تیغ و خنجر، سلام
ترا ای جگر گوشهی مصطفی
زلال مصفّای کوثر، سلام
ترا ای تن پاکت از راه کین
به دریای خون شد شناور، سلام
ترا ای به وادی کرب و بلا
پریشان و بییار و یاور، سلام
ترا ای شده زیر سمّ ستور
لگدکوب، جسم مطّهر، سلام
ترا ای که لبها و دندان پاک
به چوب ستم شد مکدّر، سلام
به زینب بهین آیت کردگار
ز داغت شده بی برادر، سلام
به سقّای عطشان دشت عطش
به عباس، سردار لشکر، سلام
به خون گلوی علی اصغرت
به سیمای شبه پیمبر، سلام
ترا ای که با لطف و احسان خود
نموده جهان را مسخّر، سلام
ترا ایشفای دل و دردها
که در خاک تو شد مقدّر، سلام
ترا ای که در بارگهت دعا
شود مستجاب و مظفر، سلام
عباس براتی پور- چهاردهمین شب شعر عاشورا- شیراز