آیینهی آرزوها شکسته بود. شهر کوفه در قُرق قلبهای قسی، دنیازدگان فریبکار پیمانشکسته و تیغهای آختهی شبگردان و جاسوسان عبیدالله بن زیاد بود. مگر چند روز از فاجعهی هشتم ذیالحجّه گذشته بود؟ ابوخالد در خلوت خود میگریست و اندوه غربت مسلم و هانی را مرور میکرد. فریادهای یاری هانی در دارالاماره خاموش شد و شیخ شیفته و فریبخوردهی دنیا، شریح ...
ادامه نوشته »