قرآن که میخواند، صدای محزون و شیرینش دلها را به بیکرانگی ملکوت گره میزد. پژواک دلربای صدایش هر رهگذری را به درنگ میخواند و هر جانی را به شیفتگی و شگفتی. آشنای جنگلهای انبوه دیلم، بیشهزاران رازناک و چشمهها و رودهای خروشان بود. روحش مثل جنگلها سبز، مثل چشمهها زلال و جوشان، و به صلابت کوههای رفیع، افراشته و سرفراز ...
ادامه نوشته »