هنوز صبح نشده بود که علی به خانه آمد و گفت پیش از طلوع آفتاب، ماهتاب خواهد آمد،و دردی خفیف امالبنین را فرا گرفت درهای آسمان گشوده شد، و فرشته بود که میبارید زمانی بعد ماهتاب رشید بنیهاشم طلوع کرد پدر دستش را غرق در بوسه کرد و برادران – حسن و حسین- دست دیگرش را زیارت میکردند و زینب ...
ادامه نوشته »سلام بر رحمه للعالمین(به مناسبت رحلت پیامبر(ص))
سلام بر رحمه للعالمین آخرین روزهای عمرت رسیده است. به مسجد می روی و پس از گفتگو با مردم از آن ها می خواهی تا هر کس حقی بر گردن تو دارد یا ببخشد و حلال کند و یا بیاید و قصاص کند و حق خود باز گیرد. سه بار فریاد می زنی ولی هیچ کس پاسخ نمی دهد. آخر ...
ادامه نوشته »غدیر
صدای پیامبر در برکهی غدیر پیچید که به جلو رفتگان بگویید برگردند و صبر کنید تا عقبماندگان برسند، خبر مهمی در راه است، از جهاز شتران منبری ساختند و پیامبر به بالای منبر رفت. تو رانیز به بالا فراخواند، تنها تو را و نه هیچ کس دیگر. به رسم همیشهی زندگیت اطاعت کردی ولی به ادب یک پله پایینتر از ...
ادامه نوشته »شام غریبان حضرت على(ع)
امشب کسی سراغ تو را نمیگیرد جز آن مرد بیمار جزامی که تمام شب را به انتظار تیمارنشسته است؛ امشب کسی سراغ تو را نمیگیرد جز آن کودک یتیم که شب را پشت در، به صبح رسانده است؛ کسی سراغ تو را نمیگیرد جز آن بیوهزن که دوباره یتیمانش بیپدر شدهاند؛ هیچکس سراغ تو را نمیگیرد جز آن چاه که ...
ادامه نوشته »شهادت حضرت علی علیه السلام
ای ثانیههای غمگین، ایلحظههای سنگین، ای زمانهای سهمگین، دست از سرم بردارید، رهایم کنید، آنچه شما میگویید را هیچکس باور نمیکند. داستان تلخی را که شما نقل میکنید هیچ شنوندهای راست نمیانگارد. آخر چگونه میتوان باور کرد خورشید بمیرد؟ چه کسیباور میکند ماه با دستان کافری شقالقمر شود؟ چگونه میتوان از زلالی آب، روشنایی خورشید، لذت عدالت، اوج حرّیت و ...
ادامه نوشته »فرق عدالت شکافت…
فرق عدالت شکافت، دیوار آزادگی و جوانمردی فرو ریخت. ثلمهای عظیم و فاجعه ای جبرانناپذیر اتفاق افتاد. دستی پلید با فکری شیطانی ماه را به دو نیم کرد. قرآن ناطق پارهپاره بر زمین افتاد، هستی هستی نیست شد. اشک صخرهها جاری است. سوگوارهی سنگها شنیدنی است. خجالت لالهها دیدنی است. عرق شرمندگی بر پیشانی خورشید نشست، ماه سر به زیر ...
ادامه نوشته »