خانه / شعر های عاشورایی / متن ادبی / منظر حضور(حمید باقریان)

منظر حضور(حمید باقریان)

آفتاب شعله‌های خویش را افروخته است و خارها در آغوش بیابانی داغ آرمیده‌اند.

گل‌هایی که سفیر طراوت و تازگی‌اند، در حصار خارها شکفته‌اند.

بیابانی بی‌نصیب از نوازش نسیم، در چنگال توفانی از تازیانه‌های ستم.

بیابانی با فریادهای بی‌صدا، بیابانی با نیستانی از درد، می‌نوازد آهنگ محزون نینوا را.

و نینوا، داستان عطش و آتش است؛ داستان لب‌های خشکیده و سر بریده.

کربلا داستان شب زدگانی است که مهتاب را با کاروانی از ستارگانش به زنجیر کشیده‌اند؛ اما نه! کربلا فقط قربانگاه نیست. کربلا زیباترین منظر حضور است؛ حضور حسین(ع) و یارانش.

کربلا، معراج‌گاه کبوتران عشق، میعادگاه عاشق و معشوق و خانه‌ی وصال حسین(ع) و خداست.

کربلا، نیستان هفتاد و دو نای حقیقت است.

کربلا، جولانگاه مردان آسمانی است.

کربلا، سجاده‌ی عشق و حقیقت است.

کربلا، فصل رویش ایمان، فصل دلدادگی، فصل رهایی از برهوت نفس و رسیدن به دشت سبز خویشتن است.

کربلا، آیینه‌ی تمام نمای حقیقت است؛ حقیقتی که بر سر نی شکوفا شد.

کربلا، فصل پایداری گل‌های بوستان محمد(ص) است.

کربلا یک حقیقت است.

حمید باقریان/ منبع: کاش دنیای عطش می فهمید…

telegram

همچنین ببینید

داستان غدیر به روایت دکتر سنگری

داستان غدیر آفتاب درآبگیر اگر آن روز-هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت- بودیم، چه می‌‌دیدیم؟ ...