گردآورندگان: سمیه تقیزادگان، فرخنده بدر(۱۳۸۸)
راز جاودانگی سنّت عزاداری حسینی چیست؟
الف- پشتیبانی خداوند متعال از انقلاب امام حسین(ع) که حتی پیش از شهادت آن حضرت، در کلام جبرئیل و پیامبر(ص) منعکس گشتهاست.
ب- توجه و تأکید ائمه معصوم بر زنده نگهداشتن عزاداری برای امام حسین(ع) و یارانش.
ج- گرچه حماسهها و انقلابها در طول تاریخ فراوانند؛ لیکن هیچیک از آنها همسنگ انقلاب عاشورا نمیشود. این انقلاب معمار و حماسهآفرینی دارد که شخصیت استثنایی تاریخ است، کسی است که نامش در آسمانها و بر لسان انبیاء مطرح بودهاست. کسی است که نامش بالای در ورودی بهشت ثبت گردیدهاست۲۶ و کسی که ائمه معصوم از او بهعنوان اسوهی خود یاد میکردند و همواره مردم را به توجه به او و انقلاب و حماسهی جاودان او فرا میخواندند. توجه به این نکته ضروری است که خود ائمه معصوم(ع) برای عزاداری امام حسین(ع) اهمیت ویژهای قائل بودند؛ چنانکه امیرمؤمنان و امام حسنمجتبی(ع) فرمودهاند: «لایوم کیومک یا اباعبدالله»۲۷
امام سجاد(ع) میفرمود: «لا یَومَ کیَومَ الحُسَین»۲۸هیچ روزی همسنگ با روز قتل حسین(ع) «عاشورا» نیست. جملهی فوق از زبان یکی از جانبازان کربلا است و کسی که خود در صحنهی کربلا حضور داشت به این حقیقت گواهی دادهاست که مصائب حسین(ع) و یارانش را همواره باید زنده نگهداشت. بر این اساس امام هشتم(ع) پیوسته از بزرگداشت مصائب عاشورا سخن میگفت و همگان را بدان فرا میخواند. آن حضرت از پدر گرامیشان چنان نقل میکنند که: «سیرهی پدرم این بود که وقتی ماه محرم فرا رسید، کسی او را خندان نمیدید… و غم و اندوه بر چهرهاش نمودار میشد و چون عاشورا فرا رسید آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریستن او بود و میفرمود: امروز روزی است که حسین(ع) به شهادت رسیده است.۲۹
نیز ائمه معصومین(ع) همگی نسبت به مصائب اهلبیت چنین عمل میکردند همچنین امام رضا(ع) برای ترویج عزاداری و بیان فلسفهی حزن و اندوهشان در محرم میفرمود: ماه محرم در دوران جاهلیت، مورد احترام بود و در آن از جنگ و جدال خودداری میشد، ولی بنیامیه حرمت این ماه را نگه نداشتند و آن را هتک نمودند، خون ما ریختند. هتک حرمتمان نمودند. فرزندان و زنان ما را به اسارت بردند. خیمههای ما را به آتش کشیدند…۳۰
آن حضرت در روایت دیگری فرمودند:
«ای پسر شبیب، اگر میخواهی برای فردی بگریی، بر حسینبنعلی(ع) گریه کن که او را همچون گوسفند سر بریدند۳۱»آری یکی از علل جاودانگی سنت عزاداریهای ماه محرم و پاس داشتن حماسهی عاشورا، تأکید بر زنده نگهداشتن آن توسط ائمه معصومین(ع) میباشد.
– چرا عزاداری سایر امامان(ع)، مانند عزاداری امام حسین(ع) نیست؟
این به دلیل گسترهی کمی و کیفی واقعهی عاشوراست. وضعیت خاص جهان اسلام و مسلمانان، حالات حاکمان مسلمان و ظلمهای فراوان آنان، و در بند کشیده شدن انسانیت و آزادی، تحقیر امت اسلامی، سلب امنیت، تشدید ظلم علیه شیعیان، فراموشی آموزههایی چون امر به معروف و نهی از منکر، شیوع بدعتها و ورود آنها به دین، اخلال در وحدت مسلمانان، فراموشی اخلاق انسانی و اسلامی و … از یک سو و موقعیت ویژهی اباعبدالله از جهت مظلومیت و تنهایی، کیفیت برخورد مسلمانان به ظاهر دوست با حضرت، نوع جنگ و برخورد فیزیکی با آن حضرت و اصحاب و اهل و عیالش، آموزهها و درسهای تربیتی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و دینی بخصوص امام حسین(ع) از سوی دیگر؛۳۲ همه و همه شکل خاصی به این حادثه دادهاست که ابعاد گوناگون، پیچیده و ژرف آن، موضوعات و مسائل فراوانی را برای تحقیق و پژوهش فرا روی محققان قرار دادهاست و این با توجه به وجود هزاران کتابی است که تا کنون در زمینهی این رویداد به نگارش درآمدهاست.
حضرت رسول(ص)، امام علی(ع)، حضرت زهرا(س)، امام حسنمجتبی(ع) و معصومان پس از ،ابااعبدالله(ع) بهدلیل همین ویژگیهای خاص و منحصر به فرد قصهی کربلا، این همه بر احیای یادکرد آن، در قالب عزاداری تأکید فرمودهاند.۳۳ به هر روی نفس حوادث عاشورا و ابعاد گوناگون آن، آن را واقعهای بینظیر در تاریخ ساختهاست؛ چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»۳۴ و روشن است که نکوداشت هر واقعهای، به گستردگی آن بستگی دارد و چون حادثهی عاشورا چنین است، عزاداری آن نیز کماً و کیفاً با عزاداری برای واقعههای دیگر قابل مقایسه نیست.
– آیا عزاداری و اشک ریختن برای شهیدان در سنت خود امام حسین(ع) سابقه دارد؟
در سنّت امام(ع) تعقّل و عواطف با هم آمیختهاند. در میان فرماندهان و رزمآوران غالباً سنگدلی بعنوان صلابتِ حاکم است و آنانکه اهل عواطف و سوز و گداز باشند، اهل صلابت نیستند ولی هنر مردان خدا آنست که دو ویژگی فوق را به گونهای کاملاً حکیمانه به هم آمیختهاند و این دو (صلابت و عواطف انسانی) هر کدام در جای خود به قدر لازم و به طور حکیمانه مورد توجه میباشند و هیچکدام در پای دیگری ذبح نمیشود.
امام(ع) در حماسهی تاریخی خود اثبات کرد که اهل صلابت است و نیز اهل اشک و سوز (عواطف) و هیچکدام در زندگی او مانع از حضور دیگری نیست. امام نه تنها در کربلا، حتی پیش از حضور در کربلا برای یاران و عزیزان شهیدش، اشک ریخت و در اینباره به دو گزارش زیر توجه فرمایید:
۱- سیّدبنطاووس در لهوف مینویسد: در منزلگاه معروف به زباله خبر شهادت مسلم به امام رسید. جمعی از همراهان آن حضرت وقتی که دانستند کاروان امام(ع) به سوی سرنوشتی سرخ پیش میرود از امام جدا شدند. و نیز با پخش این خبر اشک و ناله در سراپردهی امام بالا گرفت. همچنین فرزدق شاعر به پیش آمد و گفت: یابنرسولالله چرا به سوی کوفه پیش میروی در حالی که آنان پسرعم و شیعیان تو را به قتل رساندند. امام(ع) در حالی که برای مسلم اشک میریخت فرمود: خدا مسلم را رحمت کند به سوی جنت الهی شتافت و ما به او ملحق و سپس اینچنین سرود:
«اگر زندگی دنیوی گرانسنگ است، ثواب شهادت الهی از آن نفیستر و گرانسنگتر است.
اگر قرار است، آدمی بمیرد، کشتهشدن در راه خدا برترین نوع آن است.
اگر رزق و روزی، مقدّر است پس به دور ماندن از حرصورزی، شایستهتر است.
اگر اموال و ثروت را سرانجام باید رها کنیم پس چه بهتر که اهل بخل نباشیم و در راه خدا انفاق کنیم.»
در گزارش فوق سخن از:
الف -اشک و سوز امام(ع) برای مسلم است.
ب- امام(ع) یک رهبر سنگدل نیست و یک فرمانده به دور از عواطف نمیباشد بلکه در مکتب او تعقل با عواطف انسانی با هم آمیختهاست لذا برای یارانش اشک میریزد در عین حال که مصمم و آهنین بر سر میعاد خود پای فشرده به پیش میرود.۳۵
۲- در باراندازگاه معروف به ذوحسم: امام دو نفر از کوفه بیرون آمده بودند را مورد توجه قرار داد. امام از آنان از احوال مردم کوفه جویا شدند. آنها پاسخ دادند دلها با شما ولی شمشیرها علیه شماست.
امام از آنها پرسید از فرستادهی من قیسبنمسهّر چه خبر دارید پاسخ دادند: ابنزیاد او را به قتل رسانید. در این هنگام امام برای قیس، اشک ریخت و فرمود: خدا پاداش او را جنّت خود قرار دهد. خداوندا! بهشت را جایگاه والای ما و شیعیانمان ساز، همانا تو بر همه چیزی توانایی؛ «فاسترجع و استعبر باکیاً»۳۶
و پس از این امام(ع) در میان یاران ایستاد و اینچنین خطبه خواند: میبینید که چه پیش آمد و میبینید که دنیا از ما روی گرداند و به ما پشت کرد و در ضمن همین خطبه خاطرنشان کرد؛ آیا نمیبینید که حق، مورد بیاعتنایی است و از باطل نهی و نکوهش بعمل نمیآید و اگر آدمی به مرگ خود راضی باشد، حق دارد و من مرگ در راه حمایت از حق و نهی از باطل را جز سعادت به حساب نمیآورم و زندگی با اشرار را جز خسران تلقّی نمیکنم.۳۷
دو گزارش فوق بعنوان نمونه و مؤید این نظرند که عزاداری و اشک عشق برای شهیدان در سیرهی امام حسین(ع) سابقهای دیرینه دارد و در کربلا در کنار جسد شهدا نیز این سنت به طور مکرر مشاهده شدهاست.
– چرا به عزاداری عاشورا بیشتر توجه میشود؟
الف) ائمهی معصوم نسبت به عزاداری امام حسین(ع) اهتمامی ویژه داشتند. و این برخاسته از اهتمامی بود که پیامبر(ص) نسبت به عاشورا و عزاداران امام حسین(ع) در رهنمودهای خود داشتند.
ب) امام حسین(ع) آخرین فرد باقیمانده از خمسهی طیبه است، بر این اساس عزاداری برای او و بزرگداشت عاشورا در واقع عزاداری برای همهی افراد خمسهی طیبه و بزرگداشت برای آنان است.
ج) وضعیت ظاهری شهادت امام حسین(ع) و توفانآفرینی نهضت او از ویژگی خاصی برخوردار است که در شهادت سایر معصومین(ع) به چشم نمیخورد. امیرالمؤمنین(ع) و نیز امام مجتبی(ع) به امام حسین(ع) فرمودند: «لا یومَ کَیَومکَ یا اباعبدالله»؛ روزی همسنگ روز شهادت تو نیست.» بنابراین، عزاداری امام حسین(ع) باید دارای ویژگی باشد تا در پرتو آن، فرهنگ همهی پیشوایان معصوم تداوم یابد.
پاداش عظیم گریه بر مصایب امام حسین(ع):
* حضرت رضا(ع) روز اول محرم به پسر شبیب فرمود:ای پسر شبیب! اگر خوش داری با ما در درجات عالی بهشت باشی، برای خون ما، محزون باش و برای شادی ما شاد باش و بر تو باد به ولایت و دوستی ما، هرگاه شخصی کسی را دوست بدارد خداوند او را با آن محشور گرداند.۳۸
* در یکی از دعاهایی که منصوب به حضرت مهدی(عج) است آمده: پروردگارا شیعیان ما از پرتو انوار ما و بقیهی طینت و خوی ما آفریده شدهاند- آنها را وارد بهشت کن و از آتش دوزخ دور نما..۳۹
* و در زیارت ناحیهی مقدسه آمده: امام زمان(عج) خطاب به امام حسین(ع) عرض میکند: در شب و روز برایت ندبه میکنم و به جای اشک خون گریه میکنم.۴۰
* و پیامبر(ص) به فاطمه(ص) فرمود: هر چشمی در روز قیامت، گریان است جز چشمی که برای مصایب حسین(ع) گریه کرده، چنین کسی خندان و خوشحال به نعمتهای بهشتی است.۴۱
* و مطابق حدیث معروف: «مَن بَکی اَو اَبکی اَو تباکی وَجَبَت لَهُ الجَنَّه» کسی که برای حسین(ع) گریه کند، یا دیگران را بگریاند و یا خود را شبیه گریهکنندگان درآورد، بهشت بر او واجب است.۴۲
* امام صادق(ع) فرمود: برای هر مصیبتی که بر آن صبر گردد و پوشیده شود پاداشی است، جز گریهی بر ما.۴۳
* شخصی به نام «جعفربنعفّان» اشعاری در سوگواری امام حسین(ع) سروده بود، به حضور امام صادق(ع) رفت حضرت احترام شایانی به او کرد و او را نزد خود نشاند و فرمود: بخوان، او خواند و امام و حاضران گریه کردند و اشک از گونههای امام صادق(ع) سرازیربود، آنگاه فرمود:
«ای جعفر، سوگند به خدا، فرشتگان مقرب خدا در اینجا شاهد بودند و سخن تو را در مورد حسین(ع) شنیدند و بیش از ما گریستند و خداوند در همین ساعت بهشت را بر تو واجب ساخت و تو را آمرزید.
سپس فرمود: « ای جعفر! آیا بر اشعارت نمیافزایی؟ او عرض کرد: میافزایم، فرمود: هر کس شعری در مرثیهی حسین(ع) بگوید و بگرید و بگریاند خداوند بهشت را بر او واجب گردانیده و او را میآمرزد۴۴