السلام علیک یا علیبن موسی الرضا
آن روز، به یاد جد غریبت –حسین (ع)- افتاده بودی. از این رو به اباصلت گفتی، فرشها را برچینند تا آخرین لحظات را چون حسین (ع) بر خاک بگذرانی؛
آن روز به یاد جد غریبت –حسین (ع)- افتاده بودی از این رو بود که لبانت به نجوای غریبانهی حسین (ع) در غروب خون رنگ عاشورا مترنم شد که «الهی رضاً به قضائک تسلیماً لأمرک لامعبود سواک یا غیاث المستغیثین».
آن روز در اخرین لحظهها، در دم شهادت، دانههای درشت عرق بر پیشانیات نشست، درست مثل آخرین لحظههای شهادت جدت حسین (ع) که به تعبیر امام زمان (عج) پیشانیاش برای شهادت عرق کرده بود.
آن روز در طوس، کربلا شده بود و تو حسین (ع) و فرزندت جواد(ع)، سجاد (ع)؛
برای دفن غریبانهی حسین(ع)، امام سجاد(ع) به اذن الهی از کوفه به کربلا آمد و پاره پارههای جسم پدر را بر بوریای بنی اسد گذاشت و بر او نماز گذارد و به خاک سپرد و در آن روز برای دفن غریبانهی تو، فرزندت امام جواد (ع) به اذن الهی از مدینه به طوس آمد و بر تو نماز گذارد و به خاکت سپرد؛
تو غریب بودی درست مثل جد غریبت حسین(ع)، تو در طوس غریب بودی و بیکس و تنها به شهادت رسیدی و حسین در کربلا.
تو حسینی و حسین تو؛ مگر نه اینکه در نیشابور حدیثی را گفتی که سلسلهی راویان آن از پدرت، موسیبن جعفر(ع) تا رسول خدا(ص) بودند، این یعنی اینکه شما –آل الله- همه نور واحدید و همه یگانهاید، این یعنی اینکه تو حسینی و حسین(ع) تو.
سالروز شهادتت ای سومین علی، ششمین مسموم و هشتمین امام بر شیعیان داغدارت تسلیت باد.
عبدالکریم خاضعی نیا
مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا- دزفول