خانه / مقالات / مقالات پژوهشی / آموزه های مشترک معرفتی در خطبه فدکیه و خطبه های حضرت زینب(س)(بخش۱)

آموزه های مشترک معرفتی در خطبه فدکیه و خطبه های حضرت زینب(س)(بخش۱)

عنوان: آموزه های مشترک معرفتی در خطبه فدکیه و خطبه های حضرت زینب(س)

تهیه و تنظیم: مهربان کلیددار، فاطمه فولاد، و با تشکر از آقای محسن ریاضی

زیرنظر مهندس عبدالکریم خاضعی نیا

مقدمه

  • به زهرا خبر رسید فدک از او گرفته‌اند؛

زخمی‌تازه، بر زخم‌هایش نشست. فاطمه تازه داغ جانسوز پدر دیده بود؛ تازه درِ خانه‌اش را آتش زده بودند و پهلویش را شکسته بودند، تازه لبخند کودکش که هرگز فرصت تولد نیافت، پشت در، پرپر شده بود؛ تازه همسرش را دست بسته و کشان‌کشان، برای بیعت به مسجد برده بودند، تازه…. و حالا فدکش را، تنها یادگار و هدیه‌ی پدر را، از او می‌گرفتند.

فاطمه دیگر نمی‌توانست ساکت بماند. نمی‌توانست درخانه بماند. نمی‌توانست این همه ظلم و ستم و بیداد را ببیند و دم نزند. دیگر تاب نداشت علی را خانه‌نشین ببیند. ذوالفقار آویخته به دیوار گویی روی قلبش میخ شده بود درست مثل میخی که ناجوانمردانه به پهلویش فرو رفت. از این بود که با آن تن زخمی، با آن جسم داغدیده، با آن حالت مصیبت‌کشیده، با چشم گریان، با قد خمیده، با بغض خفته در گلو، اما با وقار، با صلابت، با عزت و عظمتی که شایسته و بایسته‌ی ریحانه‌ی رسول خدا(ص) بود، آماده شد تا به مسجد برود:

لاثَت خِمارَها عَلی رَأسِها؛

روسری‌‌اش را روی سرش طوری پیچید که سر و سینه و گردنش را کاملاً بپوشاند.

وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبا بِها؛

و چادر بلندش را آن گونه بر سرافکند که تمام بدنش را بپوشاند.

وَ أَقْبَلَت فی لُمَّهٍ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَومِها؛

و همراه با زنانی از یاران و خویشاوندانش، به سوی مسجد حرکت کرد. زنان گرداگردش حلقه زده بودند و از گوهر گران‌بهای جسم و جانش در مقابل نگاه نامحرمان، محافظت می‌نمودند[۱].

زینب(س) بدون توجه به موقعیت و هیمنه‌ی مجلس، در کنار دیوار مجلس نشست و زنان همراه او گرداگرد او حلقه زدند، فضه و سلمی، ام کلثوم و سکینه و فاطمه صغری زینب را در برگرفته بودند.[۲]

 

 

  • تَطأُ ذُیولَها؛

چادرش آن‌قدر بلند بود که روی زمین کشیده می‌شد و گاه، پای زهرا(س) بر روی پایین چادر قرار می‌گرفت.

شاید هم شتاب در حرکت، برای این که سریع‌تر خود را به مسجد برساند تا از حق دفاع کند موجب این ‌شده بود. اما این شتاب باعث نمی‌شد که از وقار و شکوه او حتی ذره‌ای کاسته شود.

ما تَخرِمُ مِشْیَتُها مِشیَهَ رَسُولُ‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله؛

درست مثل پدرش رسول خدا(ص) با وقار و با عظمت و متانت، گام برمی‌داشت و راه می‌رفت. شکوه راه رفتنش، رسول خدا(ص) را تداعی می‌کرد و پیامبرانه گام برمی‌داشت.

ابهت زهرا و وقار او در راه‌رفتن، همه را در بهت و شگفتی فرو برده بود. مگر چه شده است که دردانه‌ی رسول این چنین بر افروخته و خشماگین به مسجد می‌رود؟..[۳]

  • مردم ازدحام کرده بودند؛ کوفه آمیزه‌ای از خنده و گریه بود، گروهی تسلیت می‌گفتند و گروهی تبریک و در این فضای دوگانه سخن گفتن بسیار دشوار بود. جمعیت بسیار و همهمه‌ها و فریادها و سر و صدای اسب‌ها و ابزارهای جنگی و حرکت‌ها مانع شنیدن می‌شد.

در این هنگامه با آرامشی که تنها در چون زینبی می‌توان یافت، دختر علی قصد سخن کرد. به اشارت دست او همهمه‌ها فروخوابید، گریه‌ها و خنده‌ها به سکوت گرایید. شتران و اسبان درنگ کردند، حتی زنگ‌ها از صدا افتادند و نفس‌ها از هراس شکستن سکوت، کند و آرام شدند.

بشیر بن خزیم اسدی گوید: نظرتُ الی زینب بنت علیٍ یومئذٍ و لَم اَرَ واللهِ خَفَرَهً قَطُّ انطقُ منها کانما تنطقُ و تفرع عَن لسانِ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع).

به زینب نظر کردم(رفتار او را زیر نظر داشتم) به خدا سوگند تا آن روز هرگز زنی پوشیده و نجیب و بزرگ‌منش چون زینب ندیده بودم که این گونه بلیغ و رسا و شورانگیز سخن بگوید. گویی از کام امیرالمؤمنین برمی‌آید…[۴]

 

 

همانندی بی نظیر بزرگ ترین مادر و دختر عالم

فاطمه زهرا(س) در خانه‌ای پرورش یافته که نمونه‌ی والای حسن خُلق، سلامت طبع، دانش، بینش، هدایت و بالاتر از همه مهبط وحی الهی بوده و از این رو ضرب المثل کمال و انسانیت، عفت و پاکی، متانت و آگاهی است. وی از آن چه پیامبر از حق تعالی تلقی کرده، بهره گرفته و در خانه‌ی پدر و دامان پرورش او به فضایلی آراسته شده که هیچ دختری به آن‌ها دست نیافته است. او همچنین از فضل همنشینی همسری برخوردار است[۵] که نزدیک‌ترین انسان به رسول خدا(ص) و نزدیک ترین انسان‌ها پس از رسول به خدای متعال است.

صدیقه‌ی طاهره(س) آینه تمام نمای پدر است و دخت گرانقدر این بانوی بزرگ اسلام، عقیله بنی‌هاشم(س)، آینه تمام نمای مادر.

به زهرا(س) که می‌نگری، پیامبر(ص) می‌بینی و به زینب(س) که می‌نگری، زهرا(س) و علی(ع) و در حقیقت باز هم پیامبر(ص). همانندی بی نظیری که در مورد وقار و متانت این دو بانوی بزرگ اسلام در هنگام ایراد خطبه‌ها بیان شد، در تمام رفتار و گفتار این دو متجلی است.

یکی از زیباترین همانندی‌ها، همانندی در کلام به ویژه در خطبه‌هاست. از این رو ما در این مقاله بر آن شدیم تا به تطبیق مضامین معرفتی مشترکی که بین خطبه‌های حضرت زینب کبری(س) و خطبه فدکیه وجود دارد، بپردازیم و این تطابق زیبا را در منظر نگاه خوانندگان محترم قرار دهیم. این خطبه‌ها حاوی نکته‌ها و درس‌های مشترک و بی‌بدیلی است که باید به آن‌ها توجه کرد و از آن‌ها درس‌ها آموخت.

بخش اول

زندگی نامه و متن خطبه ها

معرفی کوتاهی از زندگی و شخصیت حضرت فاطمه(س)

فاطمه(س) آخرین فرزند پیامبر اسلام(ص) از خدیجه(س) است که پس از قاسم، عبدالله(طیب و طاهر)، ام کلثوم، رقیه و زینب[۶]و پنج سال پس از بعثت رسول خدا(ص) به دنیا آمد[۷]. ایشان دارای القاب فراوانی است. از جمله: زهرا، صدیقه و بتول [۸]. همه‌ی برادران و خواهران فاطمه(س) در زمان حیات رسول اکرم(ص) از دنیا رفتند[۹]. پس از مرگ عبدالله، برخی از مشرکان، پیامبر(ص) را ابتر می‌خواندند. در برابر این طعنه خداوند سوره کوثر را نازل کرد[۱۰] . که به گفته برخی، مراد از آن تکثیر اولاد پیامبر(ص) از طریق فاطمه(س) است[۱۱].

مشرکان در برابر دعوت پیامبر(ص) به توحید، مقاومت می‌کردند و پیامبر(ص) را آزار می‌دادند. با درگذشت ابوطالب و خدیجه(س)، سران قریش گستاخ‌تر شدند و بر آزار پیامبر(ص) افزودند؛ تا آن جا که برخی از ایشان محتویات شکم گوسفند یا زهدان شتر یا خاک بر چهره‌ی وی می‌پاشیدند[۱۲]. در این هنگام فاطمه(س) که دختر کوچکی بود، سرو صورت پدر را پاک می‌کرد[۱۳]. به سبب این دلسوزی‌ها، پیامبر(ص) او را امّ ابیها خواند[۱۴].

با هجرت پیامبر(ص) به مدینه، فاطمه(س) نیز به همراه پدر راهی مدینه شد. آن بانوی بزرگوار یک سال در خانه پدر به‌سر برد[۱۵] و پس از ازدواج با علی(ع) به خانه آن حضرت نقل مکان کرد. فاطمه(س) با علی(ع) با تکریم و اظهار محبت رفتار می‌کرد و او را بهترین همسر می‌خواند[۱۶]. علی نیز فاطمه(س) را سرور زنان بهشت[۱۷]، پرهیزگار، پاک ، نیکو و هدایت یافته[۱۸] معرفی می‌کرد و می‌فرمود: عزیزترین فرد خانواده نزد من فاطمه(س) است[۱۹].

پس از تولد گل‌های بوستان نبوت و ولایت، فاطمه(س) در مقام یک مادر با وجود تمام سختی‌ها، به تربیت و رسیدگی به فرزندان، توجه داشت و خود به فرزندانش شیر می‌داد[۲۰]. گاه گرسنه می‌ماند تا فرزندان و شوهرش غذا بخورند[۲۱].

در سیره‌ی اهل بیت(ع)، محبت به فرزند، عبادت و از بهترین اعمال است[۲۲]. فاطمه نیز می‌کوشید به فرزندانش مهر بورزد. زمانی بلال از فاطمه(س) خواست نگهداری فرزند با آسیاب کردن را به او واگذارد؛ حضرت گفت:«من به فرزندنم مهربان‌ترم[۲۳] ».

نمازها و شب زنده‌داری‌های طولانی آن حضرت(س) از ویژگی‌های سیره‌ی عبادی ایشان است. در روایت نبوی آمده است که فاطمه(س) آن قدر قنوت نمازهای شبش طولانی بود که دچار ضعف می‌شد و به همین سبب مشمول رحمت خداوند شد[۲۴]. حسن بصری گفته است: در این امت عابدتر از فاطمه(س) نیست، آن قدر به نماز و عبادت می‌ایستاد که پاهایش ورم می‌کرد[۲۵].

آن حضرت به مقام والایی دست یافته بود که بر اساس دیدگاه علمای شیعه[۲۶] و به حکم آیه‌ی تطهیر(احزاب ۳۳) دارای مقام عصمت بود[۲۷]. پیامبر اکرم(ص) در طی شش ماه هر روز در برابر خانه‌ی دخترش می‌ایستاد و این آیه را تلاوت می‌کرد و با خطاب اهل بیت، به اعضای آن خانواده سلام می‌داد[۲۸].

جایگاه والای معنوی فاطمه(س) او را شایسته‌ی مقام«سیده نساء العامین» (سرور زنان عالم) گردانیده که با تعابیر گوناگون از آن یاد شده است[۲۹]. اصحاب پیامبر(ص) این لقب را مختص حضرت فاطمه(س) می‌دانستند و او را به این لقب می‌خواندند[۳۰].

خطبه‌ها و دعاهای برجای مانده از فاطمه(س) بیانگر دانش گسترده‌ی ایشان است[۳۱]. در منابع شیعه و اهل سنت، روایات بسیاری نیز از آن حضرت نقل شده است و شماری از صحابه از ایشان به نقل روایت پرداخته‌اند[۳۲]. مقام علمی‌آن حضرت به گونه‌ای بود که در زمان رسول اعظم(ص)، مرجع زنان مدینه در احکام دینی بود[۳۳]. جابربن عبدالله انصاری از رسول خدا(ص) نقل کرده که خداوند، فاطمه و همسرش و فرزندانش را حجت بر خلق قرار داده است و ایشان درهای علم در میان امت‌اند و فقط با اقتدا به آنان می‌توان به راه راست هدایت شد[۳۴]. حجیت سخن و رفتار حضرت فاطمه(س) به گونه‌ای است که امام مهدی(عج) در توقیعی تصریح کرده است:«فی ابنه رسول الله(ص) لی اسوهً حسنه؛ دختر رسول خدا(ص) برای من الگویی نیکوست[۳۵]».

فاطمه(س) اذعان می‌داشت که بهترین زنان کسانی هستند که کمترین ارتباط را با مردان داشته باشند[۳۶].اما به هنگام ضرورت و لزوم، خود در عرصه اجتماع حضور می‌یافت.

آن حضرت برای نیکی به دیگران و برآوردن نیازهایشان تلاش می‌کرد. در دوران حیات پیامبر(ص) فاطمه(س) هر سال درآمد فدک را میان فقرای بنی‌هاشم و مهاجران و انصار تقسیم می‌کرد[۳۷]. فدک از اموال رسول خدا(ص) بود و ایشان در سال هفتم هجرت، پس از نزول تطبیقی آیه‌ی «و آتِ ذَا القُربی حَقَّه [۳۸]» آن را به فاطمه(س) عطا کرده بود[۳۹].

بنا بر احادیث معتبر، پس از رحلت رسول خدا(ص) اندوهی بزرگ فاطمه(س) را فراگرفت. خداوند برای تسلی وی جبرئیل را فرستاد تا با او سخن بگوید و از پدرش و جایگاه وی و نیز آنچه پس از پیامبر(ص) برای نسل او روی خواهد داد، خبر دهد[۴۰]. به این سبب حضرت فاطمه(س) محدثه نامیده شد[۴۱]. علی(ع) این اخبار را می‌نوشت و این نوشته‌ها مصحف فاطمه(س) نام گرفت که نسل به نسل، از امامی‌به امام بعدی منتقل شده است[۴۲].

غصب خلافت و فدک از سوی ابوبکر، بر اندوه فاطمه(س) افزود[۴۳]. حضرت در جریان غصب حق امیرالمؤمنین(ع) و فدک چنان خطبه‌ای ایراد کرد که حیرت همگان را برانگیخت. فاطمه(س) خطبه فدکیه را با نکته‌های ژرف توحیدی و بیان اهداف بعثت پیامبر(ص) و فلسفه احکام آغاز کرد و در آن مقام اهل بیت(ع) و رهبری آنان را موجب وفاق امت شمرد[۴۴]. و در ادامه در برابر غصب فدک، به دفاع از حق خویش پرداخت.

ابن ابی الحدید نقل کرده است که راست گویی فاطمه(س) در موضوع فدک آشکار بود، اما خلیفه برای آنکه مجبور نشود خلافت را به علی(ع) واگذار کند از بازگردادند فدک خودداری کرد . از این رو گریه‌های حضرت فاطمه(س) در اواخر عمر، سیاسی دانسته شده است[۴۵].

بر اساس احادیث شیعه و اهل سنت، فاطمه(س) نخستین کسی است که وارد بهشت می‌شود[۴۶] و در آنجا همنشین پدرش است[۴۷]. و در حظیره القدس، زیر گنبد سفیدی به سر می‌برد که سقف آن عرش الهی است[۴۸]. رسول خدا(ص) به فاطمه مژده داد که نزد خدا جایگاه ستوده‌ای(مقام محمود) دارد[۴۹] و دوستان و شیعیانش را شفاعت می‌کند[۵۰].

فدک

فدک، منطقه‌ای تاریخی در شمال شرق مدینه و هدیه رسول خدا(ص) به فاطمه(س) است. به گزارش جغرافی‌دانان متقدم، این منطقه دو یا سه روز با مدینه فاصله داشت[۵۱]. فدک را قریه[۵۲] و بلده[۵۳] نیز خوانده‌اند. امروزه با نام الحائط در حدود ۱۴۰ کیلومتری شمال شرق مدینه قرار دارد و شامل ۲۱ روستاست. جمعیت آن بدون احتساب قبایل اطراف بالغ بر ۳۵ هزار تن است. اکنون نیز نزد ساکنان آن به فدک شهرت دارد و بر ورودی شهر نیز نام فدک، در کنار حائط به چشم می‌خورد[۵۴]. پیش از اسلام فدک به دلیل موقیعیت جغرافیایی ممتازش به عنوان یکی از نزدیک‌ترین منزلگاه‌ها به مسیر تجاری مکه به شام اهمیت اقتصادی داشت و فاصله اندک آن با قلعه‌های خیبر- که از نظر اقتصادی و نظامی‌مهم بودند- بر اهمیت آن می‌افزود. فدک ناحیه‌ای پرنعمت و حاصلخیز و دارای نخلستان و چشمه‌های جوشان بود[۵۵].

در محرم سال هفتم هجری، رسول خدا(ص) که برای خاموش کردن فتنه یهود خیبر می‌رفت، میحصه بن مسعود را مأمور کرد تا اهالی فدک را به مصالحه با سپاه اسلام و حمایت نکردن از خیبریان ترغیب نماید[۵۶]. پس از تسخیر دژهای خیبر در ماه صفر همان سال[۵۷] ساکنان فدک- که هم‌پیمانان اهالی خیبر بودند- به رهبری نون بن یوشع[۵۸]از پیامبر اکرم(ص) در خواست صلح نمودند و تقاضا کردند که با آنان همانند اهالی خیبر رفتار کند و در مقابل نیمی‌از اموال و زمین‌های فدک به آنان اجازه دهد در این سرزمین باقی بمانند. رسول خدا(ص) نیز پذیرفت. چون فدک بدون جنگ تصرف شد، مشمول حکم خداوند در آیه ۷ سوره حشر گردید و خالصه‌ی(اموال و املاکی مختص به ولی و حاکم اسلامی، که طبق صلاحدید در آن تصرف می‌کند) رسول الله(ص) شد[۵۹]و مسلمانان از آن سهمی‌نداشتند[۶۰].

حضرت فاطمه(س) و مالکیت فدک:محدثان و مفسران شیعه برآن اند که پیامبر(ص) فدک را – که طبق آیات ۶ و ۷ سوره حشر و آیه اول سوره انفال، ملک شخصی او بود- در سال هفتم هجری، با استناد به مفاد آیه «و آت ذا القربی حقّه(اسراء/۲۶)» به حضرت زهرا(س) بخشید[۶۱]. پس از رحلت پیامبر(ص) ابوبکر فدک را غصب نمود[۶۲] .زیرا در آن زمان فدک از لحاظ سیاسی و اقتصادی برای طرفین اهمیت داشت. برخی منابع درآمد سالانه‌ی آن را در زمان رسول خدا(ص) ۲۴ تا ۷۰ هزار دینار تخمین زده‌اند[۶۳]. اگر تصرف اهل بیت(ع) بر این نخلستان‌ها ادامه می‌یافت، اهل بیت(ع) از درآمدش برای پیشبرد اهداف سیاسی و اجتماعی خود استفاده می‌کردند و برای آنان در گرفتن حق خلافت مؤثر بود. همچنین صرف کردن درآمد فدک برای تنگدستان بنی‌هاشم و مهاجران و انصار، باعث حفظ نفوذ اهل بیت(ع) در میان مسلمانان می‌شد. حکومت با اطلاع از این امر، در صدد بود منابع مالی خود را تقویت نماید تا علی(ع) نتواند در خلافت با ابوبکر منازعه کند، در حالی که مصادره‌ی آن در طول تاریخ، نماد غصب خلافت شد. از همین رو زمانی که مهدی[در برخی منابع‌هارون][۶۴] خلیفه عباسی، از امام موسی کاظم(ع) خواست ابعاد فدک را مشخص نماید تا آن را به او بازگرداند، آن حضرت حدود آن را کوه احد، عریش مصر، سیف البحر(کناره دریا) و دومهالجندل[۶۵] و به روایتی دیگر حد اول آن را عَدَن، حد دوم را سمرقند، حد سوم را افریقیه و حد چهارم را سیف البحر(کناره دریا) تعیین نمود[۶۶]. طبق این فرمایش از منظر سیاسی فدک نماد حقانیت اهل بیت(ع) و امامت آنان است.[۶۷]

 

معرفی کوتاهی از زندگی و شخصیت حضرت زینب(س)

در مورد زندگانی و شخصیت زینب کبری(س) کتاب‌ها نگاشته شده و سخن‌ها گفته شده، اما هنوز که هنوز است حتی ذره‌ای از بزرگی، عظمت و وجوه شخصیتی این بانوی بزرگوار به روشنی معرفی نشده است. که اگر زینب(س) به واقع معرفی شود، نه تنها بهترین الگو برای زنان مسلمان که یکی از بهترین الگوها برای یک انسان در تمام جهات است.

بانویی که از همان کودکی فهم عمیق و درک بی‌نظیرش از حقایق و الگو پذیری‌اش از مادر، همگان را شگفت زده می‌کند؛ چنان که گفته شده با اینکه پنج یا شش سال بیشتر از عمر خود را در کنار مادر نبود، اما در همین سنین اندک چنان تربیت شده بود که از فاطمه(ع) حدیث و روایت نقل کرده و چند تن از تاریخ نویسان و محدثین سند خطبۀ «فدک» را که پیش از این نقل کردیم به همین بانوى بزرگوار یعنى حضرت زینب رسانده و از او نقل کرده‌اند[۶۸].

بر خوانندۀ محترم پوشیده نیست که نقل چنین خطبه‌اى از طرف دخترى که در سن پنج یا شش سالگى است و حفظ آن کلمات با آن همه بلاغت و جامعیت دلالت بر کمال رشد و فهم و علم و دانایى او مى‌کند و مى‌توان گفت: بهره‌اى الهى بوده و جنبۀ فوق العادگى داشته است.

از دیگر روایاتى که دلالت بر کمال و رشد دختر امیر المؤمنین(ع) در سن کودکى مى‌کند حدیث دیگرى است که از شیخ جعفر نقدى در کتاب زینب کبرى(س) نقل شده که گوید: روزى امیرالمؤمنین (ع) زینب را که در سنّ طفولیت به سر مى‌برد روى زانوى خود نشانید و به او فرمود: بگو «احد» یعنى یکى، زینب(س) گفت: «احد» بدو فرمود: بگو: «اثنین» -یعنى دو تا-زینب ساکت شد، على(ع) بدو گفت: سخن بگو! زینب گفت: زبانى که به گفتن یکى گردش کرده چگونه «دو تا» بگوید؟ على(ع) دختر را به سینه چسبانید و او را بوسید.

از سخنان حضرت زینب(س) در طول مسافرت کربلا و کوفه و شام و خطبه‌ها و سخنرانی‌هایى که در فرصت‌هاى مختلف در برابر ستمکاران و طاغیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرموده به خوبى معلوم مى‌شود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوى بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم و اکتسابى نبوده و همان طور که اشاره شد بهره‌اى الهى و جنبۀ خارق العادگى داشته است و شاهد این مطلب کلام امام چهارم(ع) است که پس از خطبۀ کوفه بدو فرمود، و او را مخاطب ساخته چنین گفت: «یا عمّه اسکتى انت بحمد اللّه عالمه غیر معلّمه، و فهمه غیر مفهّمه. . .» [عمه جان آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمد اللّه دانشمندى هستى که معلم ندیده و فهمیده‌اى هستى که کسى تو را فهم نیاموخته.]

ازدواج با عبد اللّه بن جعفر

از گوشه و کنار اخبار و تواریخ به دست مى‌آید که در میان یاران و نزدیکان امیر المؤمنین (ع) افراد زیادى بودند که آرزو داشتند به افتخار همسرى عقیلۀ بنى‌هاشم حضرت زینب کبرى(س) نایل شوند ولى هر گاه نزد امیرالمؤمنین (ع) از این مقوله سخن به میان مى‌آوردند با مخالفت آن حضرت مواجه مى‌شدند تا آنکه عبد اللّه بن جعفر بن ابیطالب-برادرزادۀ امیرالمؤمنین(ع) -براى این منظور قدم پیش نهاد و کسى را از طرف خود براى خواستگارى به خانۀ آن حضرت فرستاد و على(ع) تقاضاى او را قبول فرمود و مهریۀ او را نیز-بر طبق مهریۀ مادرش فاطمه(ع) -چهار صد و هشتاد درهم قرار داد.

عبدالله بن جعفر به سخاوت معروف بود و امکان نداشت کسی به در آن خانه برود و دست خالی برگردد. مردى که دنیا در نظرش ارزشى نداشت و هر چه داشت براى رفع نیازمندی‌هاى مردم مى‌خواست و بزرگترین لذت و خوشى زندگى خود را در این مى‌دید که با این ثروت زیادى که خدا به او عنایت کرده بتواند دل مستمند و مسکینى را به دست آورد و از نیازمندى رفع نیاز و حاجت کند.

«زینب در فصاحت و بلاغت و پارسایى و عبادت همانند پدرش على(ع) و مادرش فاطمه(س) بود». و از برخى مورخین دیگرى نقل شده که مى‌نویسد: «تهجد و شب زنده‌دارى زینب(س) در تمام مدت عمرش ترک نشد یعنى حتى شب یازدهم محرم، که از حضرت سجاد(ع) روایت شده که فرمود: در آن شب عمه‌ام زینب را دیدم، در جامۀ نماز نشسته و مشغول عبادت است» .

مسافرت تاریخى و تحمل آن همه مرارت‌ها و مصیبت‌هایى که در طول تاریخ بشریت کم نظیر و یا بى‌نظیر است. . . و قیام در برابر طاغوت‌ها و ستمگران زمان و رسوا ساختن و محکوم کردن آنها، با آن سخنان نافذ و خطبه‌هاى آتشین که اظهار هر جمله‌اش احتمال خطرهایى جانى براى خود او و دیگران داشت. و درک و رشد دادن به مردم جاهل و نادان و یا بزدل و ترسویى که یکسره خود را در برابر یاغى زمان باخته، و یا با مشتى درهم و دینار سعادت ابدى و آخرت خود را به دنیاى ناپایدار و لذت زودگذر جهان فانى فروخته بودند. . . و بیدار کردن مردم بى درکى که فریب تبلیغات دستگاه دیکتاتورى بنى‌امیه را خورده و امام حسین(ع) را به عنوان اخلالگر لازم‌القتل مى‌دانستند. . . و رساندن پیام مقدس حجت زمان و سرور آزادگان حضرت ابا عبد اللّه الحسین(ع) که جنایتکاران کوفه و شام خیال کردند آن نداى مقدس را در میان شن‌هاى تفدیدۀ نینوا خاموش کردند، به اقصى نقاط جهان. . . حتى به گوش یهودیان و مسیحیان و بیگانگانى که در مجلس یزید براى تماشا یا تبریک آمده و اجتماع کرده بودند. . . و خلاصه انجام یک سلسله رسالت‌هاى الهى و تاریخى که پشت مردان جهان در حمل آن خم مى‌شد، و از عهده‌شان خارج بود. . . هر کدام از آنها عبادت بزرگى بود که این بانوى بزرگوار و تربیت شدۀ مکتب على و زهرا(ع) انجام آن را به عهده گرفت، و غایت خضوع و تسلیم خود را بدین وسیله به پیشگاه مقدس پروردگار خویش اظهار نمود.

مادرش حضرت صدیقۀ کبرى(س) در راه مبارزه با بى‌دینان و بدعتگذاران از تمام فرصت‌هایى که پیش مى‌آمد استفاده مى‌کرد و تا جایى که مقدور بود از طریق سخنرانى و تذکر و گفتگوى با صحابه خطرهای پیش رو را گوشزد می‌فرمود، و چون دید از این راه نتیجۀ مطلوب عایدش نمى‌شود حتى از طریق گریه و ناله، نارضایتى خود را از نظام حاکم و انحرافاتى که پیش آمده بود اظهار مى‌داشت.

یادگار این بانوى بزرگ یعنى زینب کبرى(س) نیز همانند مادرش فاطمۀ زهرا(س) وقتى احساس کرد مسئولیت بزرگ جهاد در راه دین و پیکار و مبارزۀ با بى‌دینان به دوشش آمده و در این راه باید از مال و منال و شوهر و فرزند بگذرد و حتى اگر لازم شود از دادن جان نیز دریغ نکند با کمال شهامت و فداکارى از خانه و کاشانه و شوهر و زندگى مرفّه و عریض و طویلى که داشت دست کشید و فرزند یا فرزندان خود را نیز براى قربانى به همراه خود به قربانگاه نینوا آورد، و در همه جا، یارى مهربان و دلسوز براى رهبر عالى قدر این قیام و نهضت مقدس یعنى حضرت ابا عبد اللّه الحسین روحى و ارواح العالمین له الفداء بود. و چون عصر عاشورا شد و آن حجت الهى به درجۀ شهادت رسید، و سهم عمدۀ دیگرى از این مبارزۀ مقدس شجاع بر سهم قبلى افزوده شد، و بار تازه‌اى از این مسئولیت سنگین به دوش این بانوى شجاع نهاده شد با کمال شهامت و بزرگوارى و گذشت و فداکارى همچون کوهى پولادین و سدّى آهنین در برابر دشمنان منحرف و گرگان خونخوار ضدّ دین و انسانیت قیام کرد، و حتى در موارد چندى جان فرزند برومند امام(ع) و حجت اللّه زمان یعنى حضرت سجاد(ع) را از مرگ حفظ کرد، و در سخت‌ترین شرایط و پر خفقان‌ترین محیط‎ها در برابر جنایتکاران و ستمگران بى‌دین بدون هیچ واهمه و بى‌مهابا از دین و آیین خود و مسلمانان دفاع کرد، و هر کلمه از سخنان پر معنا و روح بخشش و نیز هر جمله از نطقها و سخنرانی‌هایش همچون تیر کارى و شهاب سوزانى بود که بر قلب دشمنان مى‌نشست، و با کمال سرفرازى و موفقیت این مسئولیت سنگین را به خوبى انجام داد، و بارى را که مردان بزرگ نمى‌توانستند به صورت دسته جمعى به منزل برسانند این بانوى با عظمت یک تنه و به تنهایى به منزل رسانید[۶۹].

[۱] . خاضعی نیا، عبدالکریم، متن ادبی، چاپ نشده. – ر.ک: بلاغات النساء، ۲۳-۲۴٫

[۲] . سنگری، محمدرضا، آینه در کربلاست ، ص۵۵۷٫

[۳] . خاضعی نیا، عبدالکریم، متن ادبی، چاپ نشده. – ر.ک: بلاغات النساء، ۲۳-۲۴٫

[۴] . سنگری، محمدرضا، آینه در کربلاست، ص۵۴۶

[۵] . ریعان، معصومه، خطبه فدکیه، تفسیری بر آیات قرآن کریم، مجله بانوان شیعه، ۱۳۸۴، شماره۴، ص ۱۶۵-۱۸۸٫

[۶] . ر. ک: ابن هشام، ۱/ ۱۲۲-۱۲۳؛ ابن سعد، ۱/۱۳۳؛ صدوق، الخصال، ۴۰۴٫

[۷] . کلینی، ۱/ ۴۵۸؛ اربلی، ۲/ ۷۶٫

[۸] . مقاله اسماء و اوصاف فاطمه(س).

[۹] . ابن سعد، ۱/ ۱۳۳؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱/ ۲۷۵-۲۷۶٫

[۱۰] . واحدی، ۳۰۶-۳۰۷؛ سیوطی، الدر المنثور، ۶/ ۴۰۱، ۴۰۴٫

[۱۱] . ر.ک: ابوالفتوح رازی، ۲۰/۴۲۸؛ فخر رازی، ۳۲/ ۳۱۳؛ طباطبایی، ۲۰/ ۳۷۰٫

[۱۲] . ابن هشام، ۲/ ۲۸۳؛ مسلم نیشابوری، ۵/ ۱۷۹٫

[۱۳] . ابن هشام، ۲/ ۲۸۳؛ ابن کثیر، ۳/۱۶۵٫

[۱۴] . ابوالفرج اصفهانی، ۲۹؛ اربلی، ۲/ ۹۰٫

[۱۵] . کلینی، ۸/ ۳۴۰؛ حلی، ۱۳۰؛ مقریزی، ۱/ ۷۳٫

[۱۶] . ر، ک: اربلی، ۱/ ۳۷۲- ۳۷۳٫

[۱۷] . طوسی، الامالی، ۳۳۳- ۳۳۴٫

[۱۸] . صدوق، معانی الاخبار، ۵۸-۵۹٫

[۱۹] . ابوداوود سجستانی، ۲/۲۹٫

[۲۰] . طبرسی، مکارم الاخلاق، ۱۱۷٫

[۲۱] . کوفی، ۱/۲۰۱؛ اربلی، ۲/۹۷٫

[۲۲] . برقی، ۱/ ۲۹۳؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ۲۳۷؛ محدث نوری، ۱۵/۱۱۴، ۱۷۰٫

[۲۳] . احمدبن حنبل، ۳/ ۱۵۰-۱۵۱؛ طبرسی، ذخائر العقبی، ۵۱٫

[۲۴] . ابن حمزه طوسی، ۲۹۲٫

[۲۵] . ابن شهرآشوب، ۳/ ۱۹٫

[۲۶] . سید مرتضی، الشافی، ۴/ ۹۵٫

[۲۷] . طبرسی، مجمع البیان، ۸/ ۵۶۰؛ طباطبایی، ۶/ ۳۱۳-۳۱۲٫

[۲۸] . طبرانی، المعجم الکبیر، ۳/۵۶٫

[۲۹] . صدوق، علل الشرایع، ۱/ ۱۸۲٫

[۳۰] . طبرسی، الاحتجاج، ۱/۱۹۵، ۳۱۹٫

[۳۱] . مقاله‌های خطبه‌های فاطمه(س)؛ دعاهای فاطمه(س).

[۳۲] . ر.ک: سیوطی، مسند فاطمه الزهرا(س)، ۲۳-۱۰۳؛ طبری امامی، ۶۵- ۷۶؛ مقاله احادیث فاطمه(س)

[۳۳] .تفسیر منسوب به امام عسکری(ع)، ۳۴۰٫

[۳۴] . صدوق، الامالی، ۷۴-۷۳٫

[۳۵] . طبرسی، الاحتجاح، ۲/ ۲۷۹؛ مجلسی، ۵۳/۱۸۰٫

[۳۶] . طبرسی، مکارم الاخلاق، ۲۲۳؛ ابن شهرآشوب، ۳/۱۱۹؛ اربلی، ۲/۹۴٫

[۳۷] . ابن شهرآشوب، ۱/ ۱۲۳٫

[۳۸] . اسراء، ۲۶٫

[۳۹] . ابویعلی موصلی، ۲/ ۳۳۴٫

[۴۰] . کلینی، ۱/ ۲۴۱٫

[۴۱] . صدوق، علل الشرایع، ۱/ ۱۸۲- مقاله محدثه بودن فاطمه(س)

[۴۲] . ر.ک: صفار، ۱۷۳-۱۷۸ – مقاله مصحف فاطمه(س)

[۴۳] . ابن شبه نمیری، ۱/ ۱۹۶-۱۹۷٫

[۴۴] . ر.ک: ابن طیفور، ۱۲-۲۰٫

[۴۵] . ر.ک: مجلسی، ۴۳/ ۱۷۷-۱۷۵٫

[۴۶] . ابن شهرآشوب، ۳/۱۱۰؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ۲/ ۶۱۸٫

[۴۷] . ر.ک: احمدبن حنبل، ۱/۱۰۱؛ ابن شهرآشوب، ۳/ ۱۵۶٫

[۴۸] . متقی هندی، ۱۲/۹۸؛ مجلسی، ۴۳/۷۶، ۳۰۳٫

[۴۹] . کراجکی، ۶۴-۶۳؛ ابن حاتم عاملی، ۶۴۱٫

[۵۰] . مجلسی، ۷۳/ ۳۵۵٫

[۵۱] . یاقوت حموی، ۴/۲۳۸؛ طریحی ، ۳ / ۳۷۱٫

[۵۲] . یاقوت حموی، ۴/۲۳۸؛ ابن منظور، ۱۰/ ۴۷۳٫

[۵۳] .فیومی، ۱۷۷٫

[۵۴] .ر.ک: مهاجری، ۱۸۶؛ نجفی، ۲/۴۲۴٫

[۵۵] .بکری اندلسی، ۳/۱۰۱۶٫

[۵۶] . ر.ک: ابن هشام، ۳/۷۹۱-۸۰۰، طبری، تاریخ، ۲/۳۰۲؛ مقریزی، ۱/ ۳۲۵٫

[۵۷] . واقدی، ۲/۶۳۴؛ مقریزی، ۱/۳۰۶٫

[۵۸] . واقدی، ۲/۷۰۶٫

[۵۹] . ر.ک: جصاص، ۳/ ۹۶؛ بغوی، ۵/۵۶٫

[۶۰] . ابن هشام، ۳/۸۰۰، طبری، تاریخ، ۲/ ۳۰۳؛ یاقوت حموی، ۴/ ۲۳۸٫

[۶۱] . کلینی، ۱/۵۴۳؛ طوسی، التبیان،۶/ ۴۶۸٫

[۶۲] . ابن شبه نمیری، ۱/ ۱۹۷؛ جوهری بصری، ۱۱۹٫

[۶۳] قطب راوندی، ۱/ ۱۱۳؛ ابن طاووس، کشف المحجه، ۱۲۴٫

[۶۴] . زمخشری، ربیع الابرار، ۱/۲۵۹٫

[۶۵] . کلینی، ۱/ ۵۴۳؛ ابن طاووس، الطرائف، ۲۵۲٫

[۶۶] . زمخشری، ربیع الابرار، ۱/ ۲۶۰٫

[۶۷] . مطالب این بخش (زندگی نامه حضرت فاطمه(س) و توضیحات فدک) به دلیل اعتبار و جامعیت از کتاب دانشنامه فاطمی(س)، گردآوری و تلخیص گردیده است. ر.ک: رشاد، علی اکبر، دانشنامه فاطمی، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ج۱٫

[۶۸] . از جمله ابو الفرج در مقاتل الطالبیین و شیخ صدوق در کتاب علل در باب «علل الشرایع و اصول الاسلام».

[۶۹] . رسولی محلاتی،‌هاشم، زندگانی حضرت فاطمه(س) و دختران آن حضرت، ص۲۵۴- ۲۷۵٫

telegram

همچنین ببینید

جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا

نام کتاب: جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا مؤلف: محمدرضا هدایت پناه محل نشر: قم ناشر: ...