از اینجا، از فرسنگ ها راه دور تو را سلام؛
هر چند فاصله ام با تو بسیار است ولی آقا با تمام سلول هایم ، با تمام هستی ام، با هر کلمه ای که می شناسم، با هر جمله ای که میدانم. با هر کلامی که می توانم رو به خراسانت می کنم و تو را سلام می دهم؛ تو را که محبوب قلب های مایی، تو را که مأمن و مأوای دل های پریشانی.
ای ضمانت آهوان سرگردان، اهوی راه گم کرده ی قلب مان را به تو سرده ایم تا راه نشانش دهی و از بی راهه ها و دام چاله ها برهانی و در پیشگاه الهی ضمانتش کنی.
ای شرط ورود به دژ محکم توحید، آن روز در نیشابور در گوش همه ی جهانیان حدیثی را سرودی که حدیث زنجیر طلایی(سلسله الذهب) نامیده شد، زیرا سلسله ی راویان آن از پدر بزرگوارت امام موسی کاظم(ع) و او از پدرش و یکی پس از دیگری از پدرانشان به پیامبر(ص) می رسید و پیامبر(ص) آن را از جبرئیل نقل کرده بود و جبرییل نقل کرده بود و جبرئیل سخن خدا را فرموده بود که «کلمه لا اله الله حصنی فمن دخل من حصنی اَمَنَ عذابی»کلمه ی لا اله الا الله دژ استوار من است، ان کس که به این قلعه گام بگذارد از عذاب من در امان خواهد بود و بعد ادامه دادای«به شرطها و أنا من شروطها» اما شرط ورود به دژ توحید منم.
آقاجان! ما عاشقان توییم، ارادتمندان تو، ریزه خواران خوان گسترده ات، خادمان کوچک حرمت؛ ما را به دژ محکم توحید راه ده و در برویمان بگشا تا ما نیز در خیل کبوتران سبکبال حرمت درآییم و بال و پر بر گنبد طلایت بساییم و بر سفره ی همیشه گسترده ی گندم تو و پدر و اجداد و فرزندان بزرگوارت بنشینیم و جز شما جیره خوار و ریزه خوار هیچ کس نباشیم.
ای دست های باران زا؛ تو آن روز و در پی قحط سالی از شهر بیرون شدی و به نماز برای طلب باران ایستادی و دست به دعا برداشتی و از خدایت خواستی تا ابری باشد و بارانی که ماه ها نباریده، ببارد و رعدی که سکوت کرده غرش کند و زمینی آبیاری شود و چشمه ها و رود جاری شوند و سبزه ها برویند و غنچه ها بشکفند و بهار آغاز شود و گرسنگی و قحط سالی پایان پذیرد و آن شد که تو از خدایت خواستی و مگر می شود تو از خدا بخواهی و نشود؟! آن هم تو که شعار همیشگی ات هم چون جد غریبت حسین(ع) این بود که «الهی رضاً به رضائک، تسلیماً لامرک لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین»
ابرها در آسمان زاییده شدند، بوی باران در کویر پیچید. قطره ها اجازه ی حضور یافتند. باران آرام آرام آغاز شد و اراده ی خدا در وجود بهترین بنده اش جلوه نمود.
ای امام مهربان! روز میلاد توست؛ روز خوش شیعیان، روز شادی عاشقان و دلباختگانت.
روز میلاد توست روزی که تمام نگاه ها به سوی مشهدالرضاست و تمام دل های عاشق در حرم و بارگاه علی بن موسی الرضا(ع).
امروز باز هم بچه های فلج بر روی ویلچر با طناب های برگردن به ضریحت بسته شدند. سرطانی ها با اشک با تو سخن می گویند. بیماران بیمارستان ها از دریچه ی تصویر تو را می خوانند و همه ی ما بیماران معتاد به گناه و معصیت همصدا رو به بارگاهت زمزمه می کنیم «یا اباالحسن یا علی بن موسی الرضا یاابن رسول الله یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله….»
عبدالکریم خاضعی نیا
موسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا- دزفول
برچسبامام رضا(ع) روزدهم عبدالكريم خاضعي نيا موسسه عاشورا ميلاد امام رضا يا ضامن اهو
همچنین ببینید
جریانشناسی فکری معارضان قیام کربلا
نام کتاب: جریانشناسی فکری معارضان قیام کربلا مؤلف: محمدرضا هدایت پناه محل نشر: قم ناشر: ...