در آستانهی فرا رسیدن چهارم خرداد، روز مقاومت و پایداری، روز دزفول هستیم. دزفول شهری نا شناخته و گمنام نیست که به توصیف نیاز داشته باشد. دزفول جغرافیایی شناخته شده است که قرنها پیشینه و تمدن در سابقه و حافظهی تاریخی خویش دارد. دزفول در طول تاریخ، سرزمین و محل زیستن و پرورش انسانهایی بوده است که به این خاک تبرک و تقدس بخشیدهاند. مردان و زنانی که در هر زمان و در هر برهه از تاریخ زبانزد و شهره در پاکی، صداقت، صفا، صمیمیت، مهرورزی، پاکدامنی و عفاف و حجاب، علمورزی، مجاهدت و استقامت و پایداری در راه دین خدا و بالاخره اوج عشق و علاقه و محبتورزی، نسبت به اهل بیت(ع) و بخصوص سید و سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین(ع) بودهاند. این شهر در دامان خویش صدها عالم واندیشمند و شهیدپروراندهاست. حلقههای گسترده ی جلسات قرآن، برگزاری مراسم دهه محرم و دیگر مراسم مذهبی و دینی، تعداد بسیار زیاد هیآت مذهبی و نهادهای مردمی و موسسات فرهنگی، همراه با خیل جوانان باهوش وکم نظیر و بانوان پاک دامن و متدین و عالم پرور، با سخت کوشی و مجاهدت مردمش در امرار معاش و پیشبرداقتصاد خانواده وجامعه، با نعمت های خدادادی آب و هوا و زمین غنی و مستعد برای کشت انواع محصولات کشاورزی و ده ها و صد ها پتانسیل و استعداد چه در جغرافیا و چه در نیروی انسانی همه و همه باعث شده اند تا دزفول در همه ی خوبی ها و برای همیشه نمونه باشد.
پس عظمت و بزرگواری و شکوه این شهر تنها در هشت سال دفاع مقدس ریشه ندارد بلکه در حقیقت این دوران فرصت مناسب و بستری مساعد بود تا آنچه در رگها و شریانهای این شهر از گذشته جریان داشت ظهور و بروز کند. هشت سال مقاومت در برابر انبوه آتش دشمن، زیر چندین تُن، تیان تی، که در هیئت یکصد و هفتاد و شش موشک که بر سرش ریخته شد و بارش صدها راکد و توپ که در همهی محلهها و کوچهپسکوچهها و خانههایش فرود آمد.این شهر با تقدیم بیش از ۲۶۰۰ شهید و هزاران جانباز و آزاده و رزمنده، صبورانه ایستاد و در هر بار افتادن، بشکوهتر برخواست تا دشمن، آرزوی سقوط و شکستنش را به گور ببرد و راه را برای شناساندن یک شهر در قامت یک دژ مستحکم، به استواری یک خاکریز دستنیافتنی، به محکمی سنگری از ایمان، عشق ، شهامت، شجاعت و پایمردی و بهسان یک تَن در مقابل همه ی دشمن مهیا کند.
این شهر هنوز و همیشه به وحدت و همدلی و یکپارچگی نیاز دارد. یک شهر درست مثل یک مشت در مقابل هر چه و هر که شادی و شعف و پیشرفت و توسعهاش را بر نمیتابد.یک شهر، مثل رودخانه اش، مثل دز، پیوسته پاک و زلال و خوش منظر، که وقتی داخلش می شوی همه ی کدورت ها و دشمنی هایی که مثل چرک اند را می شوید و با خود می برد و پاکی و صفا و همدلی را به ارمغان می آورد.
دزفول از شهیدانش آموخته است که در اوج گمنامی، یکدل و همنوا و همنفس، بایستند و همچون مادران شهیدش که حتی در تشییع غریبانهی عزیزانشان، دشمن را میشکستند، در سختترین سختیها با هر سلیقه و رنگ و نگاهی به افقی بیاندیشند که در آن افق دارالمؤمنین دزفول، نشسته بر قله ی بلند پیشرفت، در تمام عرصههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و … باشد.
عبدالکریم خاضعی نیا