مرضیه ای که سوره انسان مدیح اوست
انسیه ای به جلوه حورا رسیده است
هر کس رسیده است به هر رتبه و مقام
از پرتو ولایت زهرا رسیده است
یعنی که آدم صفی الله از این طریق
کم کم به عِلم «عَلّم الاسما» رسیده است
باور نمی کنید، بپرسید از کلیم
اشراق او به سینه سَـینا رسیده است
از چشمه کرامت این بانوی گل است
فیضی اگر به مریم و حوا رسیده است
تا زیر چتر عصمت او یک دعا کند
جبرئیل با هزار تمنا رسیده است
از چادر عفاف همین بِضعه النبی است
نوری که از ثَرا به ثریا رسیده است
محراب آمده است به فریاد نیمه شب
انگار پای او به مصلی رسیده است
زهرا که سر به سجده شکر خدا گذاشت
آوازه اش به مسجد الاقصی رسیده است
زهرا که ماه، بوسه به دستاس او زند
نورش به عرض ربّی الاعلی رسیده است
زهرا که چون به خطبه صدایش بلند شد
پژواک او به عالم بالا رسیده است
زهرا که «انّ اَکرمکم»ترجمان اوست
در بندگی به قله تقوا رسیده است
زهرا که در مقام رضا مجتبای او
تا بی کران صبر و مدارا رسیده است
زهرا که با حسین به معراج عاشقی
از کربلا به لَیله الأسری رسیده است
زهرا که بر جبین درخشان زینبش
ایمان به منتهای تجلی رسیده است
زهرا که روز واقعه هجده بهار داشت
داغ دلش به لاله صحرا رسیده است
ما قطره ایم و دست به دامان کوثریم
دریاست قطره ای که به دریا رسیده است
امروز اگر به فاطمه دل بسته ای بدان
انگیزه شفاعت فردا رسیده است
تنها نه مهر فاطمه آرام جان ماست
عشق علی به داد دل ما رسیده است
ای دل نظر به پنجره های بقیع کن
پایان کار عشق به اینجا رسیده است
شاعر: محمدجواد غفورزاده(شفق)