خانه / شعر های عاشورایی / رباعی / غربت آفتاب(وحید امیری)

غربت آفتاب(وحید امیری)

او غربت آفتاب را حس می کرد
در حادثه التهاب را حس می کرد
بی تابی کودکانش آتش می زد

وقتی خنکای آب را حس می کرد

وحید امیری

telegram

همچنین ببینید

مجلس ختم(محمدرضا سهرابی نژاد)

از دشت غــروب، های و هـــو می آید شـــب، مضطرب و پریش مو می آید ...