خبر به سرعت در خانههاى اطراف پیچید و در اندک زمانى، در خانههاى مدینه نیز؛ مگر از «صریا» تا مدینه چهقدر فاصله است؟
چیزى نگذشت که شادى و سرور، همه مدینه را فرا گرفت. چه صورتهایى که به سجده شکر، بر خاک نیفتاد و چه اشکهایى که از شوق، بر گونهها نغلتید! ولى شادى هیچکس به اندازه «سمانه» نبود. زنى با فضیلت که در عبادت و پارسایى، شهره زمانه بود. اکنون کودکى را در آغوش خویش دارد که مىداند خلیفه خدا بر روى زمین خواهد بود و نام آسمانىاش، جاودانه خواهد ماند.
اندکى بعد، سمانه کودک خویش را از آغوش جوادالائمه، همسر گرامىاش باز پسگرفت و بر گونههاى کوچکش بوسه زد و گفت: درود خدا بر «على» کوچک که «هادى» خلق به سوى هدایت و رستگارى است!
حجت خداوند
سنت دیرینه الهى همین بوده و هست؛ این را فرشتگان مقرب بارگاه حق خوب مىدانند و زمین در طول عمر درازش، با همه وجود آن را دریافته؛ سنت خداوند چنین است که هرگاه ظلم و جور و تباهى فراگیر شد و راهزنان طریق حقیقت، شاهراه هدایت را با بىراهههاى ضلالت و گمراهى از نظرها دور کردند، از پس پرده غیبت، هدایتگرى دیگر ظهور مىکند تا زمین هیچگاه از حجت حق خالى نماند و هماره مشتاقان وادى نور را دستگیر باشد؛ امشب، آسمان مدینه نور باران است و نداى آسمانیان در همه عالم طنینانداز است که «هادى آمد».
روح الله حبیبیان